من خیلی وقتها میگم که خداوند در دین خودش همیشه یه ابهاماتی میگذاره تا بهانهای برای امتحان بشریت بشه و ایمان افراد توی همین گردنهها ، سنجیده بشه.
مثلا اینکه خیلیها میگن که چرا اسم حضرت علی ع در قرآن نیومده که تکلیف همه مسلمانها روشن بشه و بعضیها به خطا گرفتار نشن.
علاوه بر جوابهای متعدد که به این شبهه داده شده ، بنده معتقدم که قرار نیست مسیر هدایت ، صاف و پوست کنده در اختیار ما قرارداده بشه.
باید یه گردنهها و ناهمواریهایی باشه تا سره از ناسره مشخص بشه.
خلاصه اینکه بارداری مریم س فقط سه روز طول کشید و بعد از اون مامور شد که به خارج شهر بیتلحم بره و در محیط بیرون زایمان کنه.
پس تولد عیسی ع در بیرون شهر بیتلحم در فلسطین بوده و چون بیتلحم یکی از شهرهای استان ناصره بوده به عیسی ع ، عیسای ناصری هم میگن.
قرآن میفرماید
۞ فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا
پس به عیسی باردار شد و به خاطر او در مكانی دور كناره گرفت.
مریم - 22
فَأَجَآءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا
آن گاه درد زاییدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما كشانید؛ [در آن حال] گفت: ای كاش پیش از این مرده بودم و یكسره از خاطرهها فراموش میشدم.
مریم - 23
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَآ أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا
پس كودك از زیر [پای] او ندایش داد: غمگین مباش كه پروردگارت از زیر [پای] تو نهر آبی پدید آورده است [تا بیاشامی و شستشو كنی.]
مریم - 24
وَهُزِّيٓ إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا
و تنه خرما را به سوی خود حركت ده تا برایت خرمای تازه و چیده بریزد.
مریم - 25
خب انشالله بقیه داستان حضرت عیسی ع بماند برای فرداشب
@tarikhbekhanim
✍امروز در خطرناکترین و حساسترین پیچ تاریخ هستیم.
هرگونه عافیتطلبی و تردید در تصمیمگیری ، منجر به تکرار عاشورا خواهد شد.
🤔ببین کجا ایستادهای!
فریب قرآنهای به نیزه رفته و عربدههای《مالک باید برگردد》را نخوری!
اینها از حلقوم یهود بیرون میآید.
🐗این مزدوران ، قبلا مزد عربدههایشان را گرفتهاند.
🧭ملعبه دست مزدبگیران غربزده نشویم که دنیا و آخرت خود را از دست میدهیم.
@tarikhbekhanim
باسلام
و اما ادامه داستان زندگی عیسی ع ، بدین قرار است که ایشون در ناصره در شهر بیتلحم فلسطین به دنیا اومد. حالا مشکل بعدی حضرت مریم س ، این بود که روی برگشتن به شهر را هم نداشت. یهودیان معبد ، از غیبت سه روزهء مریم نگران شده و منتظر بودند که بیاید و از روی حقد و کینهای که نسبت به زکریا ع داشتند ، مریم س را آماج تهمتها قرار بدهند. بالاخره مریم س به دستور خداوند و با توکل به او راهی شهر شد و خدا به او فرمود باهیچکس سخن نگو که طفل خودش سخن میگوید.
خلاصه اینکه یهودیان معبد ، با دیدن مریم س و یک نوزاد در بغل ، بلافاصله تهمتهای خودشون را شروع کردند و گفتند
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ ۖ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا
آن گاه نوزاد را در حالی كه [در آغوشش] حمل میكرد، نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم! به راستی كه تو كاری شگفت [و ناپسندی] مرتكب شدهای.
مریم - 27
يَآ أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا
ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت بدكاره بود [این طفل را از كجا آوردهای؟]
مریم - ۲۸
اینکه در اینجا از عبارت یا اخت هارون استفاده شده ، مفسرین میگن که مریم س ، برادری به اسم هارون نداشته ، بلکه از زمانهای قدیم،هارون در بین قوم یهود،اسم مرد بسیار باغیرتی بوده که دختران پاکدامن را به نام خواهر هارون صدا میکردند. بعضی هم میگن که این هارون ، همون برادر حضرت موسی ع هست. والله اعلم.
القصه ، علمای یهودی حاضر در معبد ، با کنایه میخواستند که به مریم س تهمت بزنند و مریم س هم مامور به سکوت بود تااینکه آن نوزاد ، به سخن افتاد و فرمود
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
نوزاد [از میان گهواره] گفت: بیتردید من بنده خدایم، به من كتاب عطا كرده و مرا پیامبر قرار داده است.
مریم - 30
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
و هر جا كه باشم بسیار پربهره و سودمندم نموده و تا زندهام به نماز و زكات سفارشم كرده است.
مریم - 31
خلاصه اینکه دشمنی یهود نسبت به مریم س و زکریا ع ، تبدیل به ترس و احترام شد و تا مدتی با آنها کار نداشتند تااینکه در نهایت زکریا ع را به نحوی که عرض شد به قتل رساندند.
گفتیم که شروع رسالت عیسی ع را برخی از همان نوزادی میدانند و برخی از ۷ سالگی و حتی برخی از ۳۰ سالگی. به هرحال عیسی ع آمده بود که دین یهودیت را از انحرافات متعدد و خصوصا انحرافات مالی و اقتصادی و رباخواری نجات دهد اما با مقاومت شدید همین علمای یهود که اقتصاد اغلب اقوام و تجارت بین کشورها در دست اونها بود ، مواجه شد و لذا متوسل به تکذیب رسالت عیسی ع شدند و با جنگ تبلیغاتی فراوانی در بین مردم چو انداختند که عیسی ع دروغگو است و پیامبر نیست.
عیسی ع برای اثبات رسالت خود متوسل به معجزه شد و معجزات زیادی برای علما و مردم عادی آورد
وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِيٓ إِسْرَآئِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّيٓ أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و به رسالت و پیامبری به سوی بنیاسرائیل میفرستد كه [به آنان گوید:] من از سوی پروردگارتان برای شما معجزهای [بر صدق رسالتم] آوردهام؛ من از گِل برای شما چیزی به شكل پرنده میسازم و در آن میدَمم كه به اراده و مشیّت خدا پرندهای [زنده و قادر به پرواز] میشود؛ و كور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود میبخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده میكنم؛ و شما را از آنچه میخورید و آنچه در خانههایتان ذخیره میكنید خبر میدهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشید این [معجزات] برای شما نشانهای [بر صدق رسالت من] است
آل عمران - 49
وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ
وآنچه را از تورات پیش از من بوده، تصدیق دارم و [آمدهام] تا برخی از چیزهایی را كه [در گذشته به سزای ستمكاری وگناهانتان] بر شما حرام شده حلال كنم، وبرای شما دلایلی [برصدق رسالتم] از سوی پروردگارتان آوردهام؛ پس [ای بنیاسرائیل!] از خدا پروا كنید و مرا فرمان برید
آل عمران - 50
این پیامبر بزرگوار آمده بود که اینها را آدم کند. آمده بود که زندگی اونها را تغییر بدهد. اگر این جاهلان توبه میکردند و حرف عیسی ع را گوش میکردند و دست از گناهان خودشون برمیداشتند، اون لذائذی که خدا قبلا به واسطه خلافهای متعددشان بر اونها حرام کرده بود ، حلال میکرد. اما دست از تکذیب عیسی ع بر نداشتند و در نهایت مصمّم به قتل او شدند.
یکی دیگه از رسالتهای عیسی ع ، آماده کردن ذهن بشر برای ظهور پیامبر آخرالزمان بوده و در چندجا این مطلب را فرموده. قرآن در این رابطه میفرماید
وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِيٓ إِسْرَآئِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُٓ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَآءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِينٌ
[یاد كن] هنگامی كه عیسی بن مریم گفت: ای بنیاسرائیل! به یقین من فرستاده خدا به سوی شمایم، تورات را كه پیش از من بوده، تصدیق میكنم، و به پیامبری كه بعد از من میآید و نامش «احمد» است، مژده میدهم. ولی هنگامی كه [احمد] دلایل روشن برای آنان آورد، گفتند: این جادویی است آشكار!!
صف - 6
انشالله ادامه داستان بماند برای فرداشب
@tarikhbekhanim
باسلام
عرض شد که حضرت عیسی ع ، برای نجات بنیاسرائیل از انحرافات خاخامهای فرصتطلب ، تلاش زیادی کرد و در نهایت تحت تعقیب قرار گرفت.
عیسی ع به همراه ۱۲ نفر از بهترین یارانش که به حواریون ، معروف هستند ، آواره شهرهای مختلف شد و در جاهای مختلف، ملاقات و سخنرانی داشت و از این سخنرانیها، مواعظ و روایات زیادی باقیمانده که در انجیل موجود است.
در نهایت ، یهودیها حکم قتل عیسی را از حاکم رومی یهودیه که هیرودیس نام داشت گرفتند.
این هیرودیس را مورخان همون هرود ميدونند که حکم شهادت حضرت یحیی ع را هم صادر کرد و گفتیم که قصد داشت با ربیبهء خودش ازدواج کنه.
بعدش یکی از یاران خائن عیسی ع به نام یهودای اَسخریوطی Judas Iscariot محل اختفای عیسی ع را به ماموران هرود نشون داد .
خب حالا ادامه داستان بر اساس انجیل و قرآن متفاوته.
مسیحیها میگن که عیسی ع دستگیر شد و به صلیب کشیده شد و در کوچههای شهرهای مختلف گردانده شد و در نهایت در شهر بیتلحم ، بر سر صلیب ماند تا به شهادت رسید. جسد او را تحویل گرفتند و دفن کردند و بعدش بر اساس پیشبینی که خود عیسی ع قبل از دستگیری کرده بود ، بعد از سه روز ، مشاهده کردند که قبر شکافته شده و عیسی ع به اصطلاح رستاخیز کرده و به آسمانها رفته.
این روایت هر ۴ انجیل است که راجع به این اناجیل در اینجا توضیح دادیم و مسیحیها معتقدند که این آزار و سختی که عیسی ع کشید کفاره گناهان بنیآدمه و گناهان آینده مسیحیها هم بواسطه این آزارها ، به شرط اعتراف در نزد کشیش بخشیده میشه.
این مجازات به صلیب کشیدن ، اون موقع توی روم باستان ، که یهودیه (فلسطین فعلی) جزء اون بود خیلی متداول شده بود.
اما روایت قرآن مبنی بر اینه که عیسی ع به شهادت نرسید بلکه ماموران هرود ، اشتباه گرفتند و همون یهودای اسخریوطی به جای عیسی ع دستگیر و به صلیب کشیده شد. قرآن میفرماید
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ .....
و به سبب گفتارِ [سراسر دروغ] شان كه ما عیسی بن مریم فرستاده خدا را كشتیم مستحق عذابشان كردیم. در صورتی كه او رانكشتند و به دار نیاویختند، بلكه عیسی بر آنان مُشتبه شد [به این خاطر شخصی را به گمان اینكه عیسی است به دار آویختند و كشتند]؛
نساء - 157
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا
بلكه خدا او را به سوی خود بالا برد؛ و خدا همواره توانای شكستناپذیر و حكیم است.
نساء - 158
حالا باز دوباره اینجا اختلاف نظر هست که آیا عیسی ع به طور کل ، تا قیامت زنده است و مثلا همراه با منجی آخرالزمان عج به زمین بازمیگردد یااینکه در همون قضیه عروج به آسمانها ، فوت کرد؟
چرا که قرآن در جایی میفرماید
إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَىٰٓ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوٓا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۖ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
[یاد كنید] هنگامی كه خدا فرمود: ای عیسی! من تو را [از روی زمین و از میان مردم] بر میگیرم، و به سوی خود بالا میبرم، و از بودن در میان اجتماع آلوده كافران پاك میكنم، و آنان كه از تو پیروی كردند تا روز قیامت برتر از كسانی كه كافر شدند قرار میدهم؛ سپس بازگشت شما به سوی من است، و در میان شما در آنچه با هم اختلاف داشتید [به عدالت] داوری میكنم؛
آل عمران - 55
اختلاف سر این کلمه متوفیک است که در آیه فوق اومده و برخی مفسرین معتقدند که عیسی ع در حین عروج به آسمان ، فوت کرده و قبض روح شده است.
البته کلمه توفّی ، یه کلمه خیلی پرمعنایی است و مفسرین معانی مختلفی از اون برداشت کردند.
القصه ، بعد از عروج عیسی ع ، مسائلی در بین پیروان او بوجود اومد که اینها را ما قبلا در تاریخ اروپا در اینجا عرض کردیم.
و اما سرنوشت حضرت مریم س.
مریم س یکی از ۴ زن برگزیده تاریخ بشریت هست و علاوه بر زهد و عبادت زیادی که داشته و برای او رزق مخصوص از بهشت میآمده ، پاکدامن هم بوده و اسلام و مسیحیت خیلی روی پاکدامنی او مانور میدهند. ما در زمینه پاکدامنی ، فقط حضرت یوسف ع را در نظر داریم . در حالیکه اون فرشتهای که در حین استحمام مریم س ، به شکل یک مرد ، نزد مریم س اومد و بشارت فرزند به او داد، بسیار بسیار زیبا بوده و همین تقوای مریم س که در اوج جوانی بوده و خودش را از اون مرد پوشانید،دال بر عفت و پاکدامنی اوست.
نفس تولد یک فرزند از یک زن باکره به قدرت الهی و اون همه تعریف و تمجید که در قرآن از این بانوی پاکدامن شده ، دال بر مقام شامخ اوست به طوریکه مریم س و آسیه (همسر فرعون) و خدیجه س و حضرت فاطمه س ، در کنار هم قرار داده شدهاند.
مریم س بعد از تولد عیسی ع ، خیلی مورد احترام مردم عادی قرار گرفت اما علمای یهود طبق روال همیشه به آزار و اذیت او پرداختند و نقل شده که بالاخره فرزند خود را برداشت و به مصر یا شام رفت و ۳۰ سال در آنجا زندگی کرد در حالیکه با یوسف نامی که شاگرد نجاری حضرت زکریا ع بود ازدواج کرده بود.
بعد از ۳۰ سال همراه با فرزند ۳۰ سالهاش به یهودیه بازگشت در حالیکه فرزندانی هم از یوسف نجار داشت . یعنی عیسی ع ، برادران و خواهرانی داشته.
اما خود حضرت عیسی ع بنابر نقل مشهور هیچگاه ازدواج نکرد و همو نیز پیامبری بسیار زاهد و پرهیزکار و بیتوجه به امور دنیوی بوده است.
این هم داستان آخرین پیامبر بنیاسرائیل که مسیحیت را از دل یهودیت خارج کرد و دین جدیدی آورد.
@tarikhbekhanim
باسلام
تااینجای کار ، تاریخ انبیاء را به شکل سلسلهوار و به ترتیب زمانی خدمت شما عرض کردم.
بنده بنا را بر پیامبرانی قرار دادم که اسم اونها در قرآن ذکر شده. اما از پیامبرانی مثل ارمیاء نبی و اشیای نبی هم نام بردیم و یا به مطالب تورات راجع به پیامبران هم اشاره کردیم.
حالا در پایان کار ، چند مطلب متفرقه خدمت شما عرض میکنم که بعضی از اونها را قبلا هم برای شما گفتم.
یکی از مطالب اینه که سالهای رسالت یک پیامبر و یا سال زیست یک پیامبر ، کاملا دقیق نیست و اقوام قدیم ، در این محاسبات ، خیلی دقیق عمل نکردند و این بر خلاف تاریخ اسلامه که بسیار دقیق ، گردآوری شده.
به طور کلی یه اصلی در رشته تاریخ داریم که میگه هیچ قومی به اندازه مسلمونها در تاریخنگاری و توجه به ثبت وقایع ، دقیق نبوده. اما در تاریخ بقیه اقوام ، این میزان دقت را ما نداریم.
مثلا اگر از شما سال تولد حضرت عیسی ع را بپرسند احتمالا میگید خب سال یک میلادی بوده و لاغیر .
در حالیکه اینطور نیست و تاریخ میلادی یکی از غیردقیقترین تاریخهای جهانه و تاریخ قمری که از هزارانسال قبل معیار تقویمهای بابلی و بعد هم یهودی و اسلامی بوده ، دقیقترین اونهاست.
تولد حضرت مسیح ع بر اساس نقل فرقههای مختلف با همدیگه فرق میکنه و اغلب مورخین تولد ایشون را سال ۴ قبل از میلاد ميدونند.😳😳
الان ۹۵ درصد کشورهای جهان از تقویم میلادی استفاده میکنند که اصلا بر اساس سال تولد حضرت مسیح ع نیست. بلکه بر اساس محاسبات اشتباه یه پزشک مسیحی بنام آلویسیوس ژولیوس هست که در قرن ۱۶ یعنی در سال ۱۵۸۲ میلادی به کلیسای کاتولیک پیشنهاد داد و پاپ گریگوری ۱۳ هم پذیرفت و دیگه بر همه دنیا تحمیل شد و معروف شد به تقویم گریگوری😂 و قبل از اون هر کشور مسیحی برای خودش یه تقویم داشت و مثلا یونان تا سال ۱۹۲۳ ، این تقویم را نپذیرفته بود و سالشون ۱۵ سال عقبتر از سال گریگوری بود.😄😳
همین الان در اتیوپی که سالهای سال ، مرکز مسیحیتِ آسیا و آفریقا بود ، سال ۲۰۱۵ است . یعنی رسما معتقدند که تقویم گریگوری ۸ سال جلو هست و میلاد مسیح را ۸ سال اشتباه حساب کرده. اما خب در محاسبات دولتی و بینالمللی مجبور به استفاده از تقویم گریگوری هستند و الان را سال ۲۰۲۳ در نظر میگیرن.
خلاصه اینکه کاستیهای تقویم میلادی برخی را به فکر تدوین یک تقویم معتبر جهانی انداخته. یه بار هم چنین طرحی در سازمان ملل مطرح شد که به جایی نرسید. یکی از مهمترین اشکالات این تقویم ، عدم همخوانی اون با فصلهای ساله . شروع سال از اول ژانویه ، با فصلهای هیچ کشوری همخوانی نداره و این خودش عیب بزرگیه.
و اما در مورد تقویم قمری که بابلیها برای اولینبار تدوین کردند هم ، کتابهای گاهشماری که توی رشته تاریخ خونده میشه ، میگن که دقیقترین تقویمها ، همین تقویم قمری هست که بر اساس گردش ماه به دور زمینه. من البته هیچوقت علت اصرار این کتابها به اینکه میگن تقویم قمری دقیقترین تقویم هست را نفهمیدم ولی خب تعبّداً قبول کردم😄😄. چونکه خودم معتقدم تقویم شمسی، که همون تقویم جلالی باشد که حکیم عمر خیام نیشابوری تدوین کرده، دقیقترین هست.
در تمام ادیان ، یک شبانه روز از شب قبل ، شروع میشه.یعنی مثلا یکشنبه ، از غروب آفتاب روز شنبه تا غروب آفتاب روز یکشنبه است. این قانون از زمان تدوین تقویم بابلی بوده و هنوز هم قدیمیها مثلا شب جمعه را از غروب روز پنجشنبه حساب میکنند. این قانون در تمام ادیان و کشورها پذیرفته شده بود تااینکه هواپیما اختراع شد و فرودگاهها درست شد و نیاز به محاسبات دقیق بوجود اومد و بالاخره در سال ۱۹۰۸ ، شروع هر شبانه روز را از پایان ساعت ۲۴ روز قبل که بشود ساعت ۱۲ نیمه شب حساب کردند.
مثلا شروع روز یکشنبه ، عبارت است از ساعت صفر و یک دقیقه بامداد روز یکشنبه.
اینکه نقش هواپیما و سفرهای هوایی ، این وسط چیه ، توضیح مفصلی داره که از عهده تایپ بنده خارجه.
خب یه چيز جالب دیگه هم اینکه هم اکنون ماه در حال فاصله گرفتن از زمین با سرعت ۳.۸۲ سانتی متر در ساله و این بدین معناست که ظرف ۲۰۰ میلیون سال آینده هر روز زمینی معادل ۲۵ ساعت خواهد بود در حالیکه در زمانهای خیلی قدیم ، مثلا در دوره پالئوزوئیک ، یک شبانه روز ، حدود ۱۹ ساعت بوده.
اینها را فقط بنده در حد آشنایی خدمت شما گفتم و در رشته تاریخ ، یه بحث جدا و همراه با محاسبات پیچیدهای هست که اگه علاقمند بودید میتونید در کتاب گاهشماری در تاریخ تألیف آقای ابوالفضل نبئی ، مطالعه بفرمایید.
خب، بعد از عروج حضرت عیسی ع ، پیامبر دیگهای نیامد یااینکه آمده ولی اسمی از اون در قرآن و روایات نیست و لذا به این دوره ۶۰۰ ساله دوره فترت میگویند.
فقط بعضی از روایات از یک پیامبر عرب ، اسم بردهاند که اندکی قبل از ظهور پیامبر اسلام ، به دنیا اومد و ایشون به روایتی مبلغ دین مسیحیت بود و به روایتی هم ، حنیف بود یعنی پیرو حضرت ابراهیم ع و برای بشارت دادن ظهور پیامبر اسلام اومده بوده. نقل شده که وفات ایشون خیلی به ولادت پیامبر اسلام ص ، نزدیک بوده و دختر ایشون در سنین پیری با پیامبر اسلام ملاقات داشته.
اسم ایشون حضرت خالد بن سنان بوده و با توجه به اینکه به ایران میاد و تبلیغ مسیحیت میکنه شاید ، یکی از انبیاء تالیتلو عیسی ع بوده است چرا که معمولا ، انبیاء اولوالعزم یه سری انبیاء تبلیغی هم داشتند که دین اونها را تبیین میکرده. این پیامبر عظیمالشان در شمال ایران ساکن میشه و تبلیغ میکنه و الان هم قبر ایشون در استان گلستان و نزدیک گنبدکاووس است.
خب انشالله از فرداشب ، تاریخ اسلام را به شکل رسمی آغاز میکنیم.
@tarikhbekhanim
مجسمه حضرت مریم بر بلندای کوهی در حریصا در ۲۰ کیلومتری شمال بیروت در کنار کلیساهای چهارگانه
@tarikhbekhanim
تصویری از درون کلیسای مهد در شهر بیتلحم فلسطین و مکانی که به برخی باورها، محل تولد حضرت عیسی ع بوده است.
@tarikhbekhanim
به صلیب کشیده شدن عیسی ع به روایت مسیحیان
مجازاتی که در اون دوره در روم باستان متداول شده بود.
@tarikhbekhanim
انجیل عیسی مسیح
این کتاب تشکیل شده از ۴ روایت انجیل بعلاوه بخش اعمال رسولان.
این ۴ روایت در حقیقت ، ۴ متن متشابه با اختلافات جزئی هستند که توسط ۴ نفر نوشته شده و عبارتند از انجیل یوحنّا و انجیل متی و انجیل مرقس و انجیل لوقا. هرروایت حجم کمی دارد و لذا این ۴ تا را کنار هم گذاشتند و اعمال رسولان را هم به اون اضافه کردند تا به این حجم رسیده.
بخش اعمال رسولان ، بیشتر شامل مسافرتها و نامههای پولس به دیگران است که قبلا در اینجا توضیح دادیم.
@tarikhbekhanim
انجیل برنابا ، معتبرترین انجیل از نظر علمای اسلام.
علمای مسیح این متن را قبول ندارند و معتقدند این انجیل را مسلمانان خودشون در قرن ۱۸ میلادی ساختند و منتشر کردند. در حالیکه اینطور نیست و این متن ، یکی از قدیمیترین متنهای انجیله که شخص برنابا که از حواریون خاص عیسی ع بوده اون را جمعآوری کرده.
این در حالیستکه انجیلهای چهارگانه که نام بردیم در قرن ۱۴ میلادی جمعآوری شدند.
در انجیل برنابا ، صریحا اسم پیامبر اسلام به عنوان پیامبر آخرالزمان ، برده شده و مطالبی که در این انجیل اومده خیلی به قرآن شباهت داره.البته من خودم انجیل برنابا را نخوندم ولی بقیه اناجیل را چرا.
گفته میشه علت استعفای پاپ بندیکت ۱۶ که چندسال پیش استعفا داد ، ابهاماتی بود که در مورد انجیل برنابا برای اون پیش اومده بود. این اولین بار درتاریخ مسیحیت بود که یه پاپ از مقام خودش استعفا میداد.
@tarikhbekhanim
پاپ بندیکت ۱۶ که تا سال ۲۰۱۳ ، پاپ بود و بعد استعفا داد و در سال ۲۰۲۲ هم فوت کرد.
بعد از این آقا ، پاپ فرانسیس اومد که هنوزم هست .
@tarikhbekhanim
کتاب گاهشماری در تاریخ ، از انتشارات سمت ، یکی از رفرنسهای بسیار خوب در زمینه محاسبات تقویمی.
@tarikhbekhanim
باسلام
از امشب بحث تاریخ اسلام را به شکل رسمی آغاز میکنم.
در قسمت تاریخ زندگی حضرت ابراهیم ع در اینجا ، خدمت شما عرض کردم که حضرت ابراهیم ع ماموریت یافت که فرزند خود اسماعیل ع و مادرش هاجر را به سرزمین حجاز منتقل کند. این مسئله باعث شد که یک نسل از حضرت ابراهیم ع ، از فرزندش اسماعیل ع بعلاوه آیین ابراهیمی که دین حنیفیگری باشد به عربستان منتقل گردد.
نسل دیگر حضرت ابراهیم ع ، از حضرت اسحاق ع، در همان کنعان ماند و به بنیاسرائیل معروف شد .
خدمت شما عرض کردم که از نظر بعضی مفسرین ، تمام این ادیان اسمشون اسلام هست و خود حضرت ابراهیم هم مسلمون بوده. دین سایر انبیاء از آدم تا خاتم هم اسلام بوده و این اسامی یهودیت و مسیحیت و .... را مردم اسم گذاشتند وگرنه دین در نزد خدا یکی است و اسم اون هم اسلامه.
حالا استناد این دسته از مفسرین به چیه؟
یکی آیه ۶۷ سوره آلعمران که میفرماید
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلكه یكتاپرست و حقگرایی تسلیم بود، و از مشركان نبود.
آل عمران - 67
که کلمه مُسلما را دال بر مسلمان بودن حضرت ابراهیم دونستند و دیگه آیه ۱۳۳ سوره بقره که میفرماید
أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَآءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ آبَآئِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
آیا شما [یهودیان كه ادعا میكنید یعقوب پسرانش را به آیین شما سفارش كرد] هنگامی كه یعقوب را مرگ در رسید [كنار بستر او] حاضر بودید؟ [یقیناً حاضر نبودید] آن گاه كه به پسران خود گفت: پس از من چه چیزی را میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را كه خدای یگانه است میپرستیم، و ما تسلیم اوییم.
بقره - 133
خلاصه اینکه ، خداوند از اول یه دونه دین بیشتر برای ما کنار نگذاشته بوده . اونم اسمش اسلامه. این اسامی مختلف را ما روی ادیان مختلف گذاشتیم. در ضمن، هربار مردم دین پیامبر خودشون تحریف میکردند و خدا ، دین را مجددا بر پیامبر بعدی نازل میکرد و مردم فکر میکردند این یه دین جدیده در حالیکه همون دین قبلی بود و البته کاملتر.
خب ، گفتیم که اعراب عربستان به سه دسته تقسیم میشن.
یه سری اعرابی بودند که از خیلی قدیم اونجا ساکن بودند و بعد در جریان عذاب قوم عاد و ثمود ، تعداد زیادی از اونها نابود شدند و معروف شدند به اعراب بائده. یعنی نابود شده.
یه تعدادی از همینها هم که به حضرت هود ع و حضرت صالح ع ایمان آورده و از عذاب الهی ، نجات یافته بودند، تولید نسل کردند و معروف شدند به عرب عاربه. یعنی عرب اصلی.
اینها تا زمان حضرت اسماعیل ع در سرزمین حجاز بودند و اسماعیل ع از همینها از یک قبیلهای بنام جُرهم ، زن گرفت و اسماعیل ع و نسل او را ، عرب مُستعربه نامیدند یعنی عرب شده . چرا که اینها عرب نبودند بلکه اصلیت بابِلی داشتند و از کنعان اومده بودند و به زبان عبری هم سخن میگفتند ولی به واسطه زندگی در بین عربها ، کمکم عرب شدند. پس به اینها میگفتند عربشدگان یا مستعربه.
اسماعیل ع دارای فرزندی بود بنام قیدار که گفتیم مورخین معتقدند ایشون پیامبر بوده و گفتیم که قبر ایشون هم در ایرانه. از این قیدار پیامبر نسلی بوجود اومد که یکی از اینها عدنان بود .یعنی عدنان یکی از نوادگان قیدار بود و این عدنان یکی از اجداد معروف پیامبر اسلام ص است.
از عدنان هم نسلی بوجود اومد که یکی از اونها فِهر هست. این فهر معروف به قریش بود و قبیله قریش خودشون را منتسب به او ميدونند. نسل فهر به ترتیب تا پیامبر اسلام میشود:
فهر ، غالب ، لُوَی ، کعب ، مُره ، کلاب ، قُصَی ، عبدمناف، هاشم ، عبدالمطلب ، عبدالله ، پیامبر ص.
هاشم آدم بسیار معروف و مردم داری بوده و به اصطلاح روابط عمومی خوبی داشته و خدمات زیادی به قریش میکنه و روی همین اصل به او لقب 《سَید》ميدند و سید بودن از همینجا شروع میشه. بنابراین تمام بنیهاشم ، سید هستند. حتی بنیعباس که از نسل هاشم هستند و بعدها در مورد اونها میگیم ، اینها سید بودند.
یه خصوصیت دیگهء هاشم این بوده که اولین شهید به دست یهود در راه پیامبر بوده. این داستان را ما قبلا در اینجا خدمت شما توضیح دادیم و گفتیم که یهودیها ، اجداد پیامبر را میشناختند و میدونستند که باید بیان در عربستان و مخصوصا در مدینه ساکن بشن تا بتونند جلو به دنیا اومدن پیامبر را بگیرن . مسئله اینجاست که یهودیها ، پیامبر و اجداد پیامبر را از فرزندان خودشون هم بهتر میشناختند و همیشه دنبال این بودند که نگذارن پیامبر به دنیا بیاد .
قرآن در این رابطه میفرماید
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ ۖ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
اهل كتاب، نسبت به هویّت پیامبر اسلام [بر اساس اوصافش كه در تورات و انجیل خواندهاند] به گونهای كه پسران خود را میشناسند؛ شناخت دارند و مسلماً گروهی از آنان حق را در حالی كه میدانند، پنهان میدارند.
بقره - 146
هاشم ، تاجر بود و در یکی از سفرها که به شام داشت تحت تعقیب قرار گرفت و بالاخره ایشون را در کنعان در شهر غزه که الان جنگ هست ، گیر میارن و به شهادت میرسونند و الان هم مدفن حضرت هاشم در غزه است.
اما خب ، یهودیها ، وقتی هاشم را به شهادت میرسونند که عبدالمطلب به دنیا اومده بود.
خب انشالله فرداشب باز هم در مورد هاشم صحبت خواهیم کرد.
@tarikhbekhanim
قبر منسوب به قیدار نبی ، پسر حضرت اسماعیل ع و جد اعلای پیامبر اسلام در استان زنجان
@tarikhbekhanim
شجرهنامه پیامبر اسلام ص تا حضرت آدم ع .
این شجرنامه تا حضرت ابراهیم ع کاملا دقیق هست ولی قبل از اون تا حضرت آدم ع ، تقریبی است
@tarikhbekhanim
مسجد حضرت هاشم در غزه ، محل دفن هاشم.
این مسجد در نزدیکی همین بیمارستان الشفا هست که اشغال شده و اگر تاحالا تخریب نشده باشه ، هاشم ، در همینجا دفنه.
@tarikhbekhanim
باسلام
و اما در ارتباط با هاشم بن عبدمناف ، جد اعلای پیامبر اسلام ص ، خدمت شما عرض کردم که ایشون نخستین فردی بوده که سفرهای تجاری زمستانی و تابستانی قریش را پایه گذاری کرد. به این سفرها میگفتند سفرهای صیف و شتا.
داستان از این قرار بود که اعراب قریش ، شروع کردند به تجارت . راه ابریشم وقتی به ایران میرسید، دو بخش میشد . یه سری از کالاها از جنوب روسیه به اروپا میرفت که راهِ طولانی بود. یه سری از کالاها میومد در ساحل خلیج فارس و بار کشتی میشد و به ساحل عربستان میرسید. اونجا اعراب عربستان این بار را تحویل میگرفتند و به شام میبردند و در سواحل مدیترانه ، تحویل ونیزیها میدادند تا به اروپا ببرد.
این کار یه منبع درآمد بسیار خوبی برای اعراب شد و این راه جنوب ، یعنی راه خلیجفارس را هاشم راه انداخت و این درآمد را نصیب اعراب کرد. این تجارت هربار حدود چهار ماه طول میکشید. یه بار در تابستان و یه بار هم در زمستان. ۴ ماه دیگه را هم استراحت میکردند و یا بازارهای داخلی داشتند.
البته این کار بیشتر در انحصار قریشیها بود و بقیه قبایل چندان دخالت نمیکردند.
قرآن در این رابطه میفرماید
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَآءِ وَالصَّيْفِ
[و نیز] به سفرهای [تجارتی] زمستانی و [سفرهای تجارتی] تابستانی پیوند و انس دهد [تا در آرامش و امنیت، امر معاششان را تأمین كنند.]
قریش - 2
هاشم در ثبات و امنیت جامعه مکه از جمله مردم قریش هم نقش مهمی داشت، به گونهای که وقتی درگذشت، آنان از چیره شدن دیگر قبایل عرب بر خود نگران شدند. اطعام در زمان قحطی مکه و همچنین وضع قانون تقسیم سود تجارت با فقراء، از جمله کارهایی است که موجب شهرت او شده است و مدیریت اون را بر جامعه عربی تثبیت کرد.
یه خصوصیت دیگه هاشم هم این بود که مقام سقایت و رفادت و کلیدداری مسجدالحرام هم به اون تعلق گرفت.
سقایت یعنی آب دادن به حجاج و رفادت یعنی غذا دادن به حجاج.
این سهتا منصب شاید از نظر شما ، یه وبال و زحمت بوده ، در حالیکه اینجور نیست و منافع مادی زیادی داشته و جایگاه اون صاحب منصب را خیلی بالا میبرده. در حقیقت انحصار فروش آب و غذا به حجاج در اختیار هاشم بوده.
یه مطلبی که توی تاریخ اومده اینه که این مناصب ، در اختیار عبدمناف بوده که پدر هاشم باشد.
وقتی عبدمناف فوت میکنه ، این مناصب به پسر بزرگترش میرسه که عبدشمس بوده.
این عبدشمس ، خیلی زود فوت میکنه و طبق قانون وراثت ، مناصب باید به پسر عبدشمس میرسیده که اسمش اُمیّه بوده.
اما بدلیل یه سری مسائل که در ادامه خواهم گفت ، مردم مکه خواهان رسیدن مناصب به هاشم (پسر کوچکتر عبدمناف )بودند و لذا قرعهکشی صورت گرفت و هاشم برنده شد و مناصب در اختیار هاشم قرار گرفت. شرط این قرعهکشی هم این بود که برنده قرعهکشی ، صاحب مناصب بشود و بازنده ، بااهل و عیال خود به شام تبعید شود و ده سال در آنجا باشد.
و لذا امیه با اهل و عیال خود که بنی امیه باشند به شام رفت و ده سال آنجا ماند و کینه بنیهاشم تا سالها در دل اینها بود که همین کینه بعدها مسائلی بوجود آورد که خواهیم گفت.
خب حالا چرا مردم مکه از اُمیه بدشون میومد و دوست داشتند که مناصب به هاشم برسد؟
مورخین میگن علتش این بوده که عبدشمس اصلا فرزند نداشت و این امیه ، یه غلام بود که عبدشمس به پسرخواندگی گرفته بود و این آقا میخواست سوءاستفاده کند و بااینکه از نسل عبدشمس نبوده صاحب همه چیز بشود . حالا البته این یه روایت تاریخی ، منقول از بعضی مورخینه . این اُمیه جداعلای بنی امیه است و پسرش بنام حَرب ، پدر ابوسفیان میشه.
هاشم به جز عبدشمس ، برادران دیگه ای هم داشت از جمله مُطلّب که خواهیم گفت.
هاشم در سنین جوانی به شهادت رسید و گفتیم ، یهود وقتی او را به قتل رساند که عبدالمطلب به دنیا آمده بود.
عبدالمطلب ، اسم اصلیش ، شیبه بود. به سفارش خود هاشم ، وقتی شیبه به دنیا اومد بلافاصله اون را به مدینه فرستادند و صداش را هم درنیاوردند. وقتی ۶ یا ۷ ساله شد با عنوان اینکه این کودک ، غلام مُطلب است به مکه وارد شد و در این حال ، پدرش هاشم فوت کرده بود و لذا معروف شد به عبدالمطلب.
بعدها که بزرگتر شد ، و قدرت دفاع از خود پیدا کرد ، عموهاش لو دادند که این آقا پسر هاشم است و نه غلام مطلب و اسمش هم شیبه است.
حالا چرااینکارها را کردند؟
از ترس یهود. میدونستند که یهود به دنبال قتل اون هستند. همونطور که پدرش هاشم را شهید کردند. خلاصه اینکه یهود در قتل شیبه ، ناکام ماندند و شیبه ازدواج کرد و نسل او پا گرفت که دیگه اینها را انشالله فرداشب خدمت شما میگم.
@tarikhbekhanim