باسلام
در ارتباط با دولت اشکانیان باید خدمت شما عرض کنم که اینها یه سری از اقوام آریایی بودند که در شمال شرق ایرانی زندگی میکردند و اروپاییها به اونا میگن پارتها و بر خلاف هخامنشیان که از اقوام پارس بودند ، عادات شهرنشینی اونها کمتر بود و در روش زندگی و ساختمان سازی و حتی جنگیدن ، اندکی خوی بیابانی داشتند. در قسمتهای قبلی خدمت شما گفتم که چندقرن بعد از اشکانیان ، اقوام ترک در این منطقه پا گرفتند و منطقه اشکانیان به ترکها به ارث رسید و شد ترکستان که هرآنچه ترک در دنیا داریم از همین ترکستان مهاجرت کردهاند.
حالا خود این ترکها از کجا اومدند و وارث سرزمین پارتها شدند؟
مورخین میگن که ریشه اصلی اینها از منطقه سینکیانگ چین هست. یعنی ترکها خودشون چینی هستند😂 و در اثر ترکیب نژادها ، یه کمی از شباهتهای اونا به چینیها کمتر شده ولی خب همین الان هم خیلی شبیه چینیها هستند.
از اون ترکستان بزرگ ، الان جمهوری ترکمنستان باقی مونده. این ترکها در تاریخ ایران بعد از اسلام نقش اصلی داشتهاند و گفتیم که اینها در قرن ۵ به روم شرقی حمله و مهاجرت کردند و دولت عثمانی را در شمال غرب ایران بوجود آوردندکه انشالله به موقع خودش توضیح میدم.
خب حالا اینها را گفتم که بگم اشکانیان ، ترک نبودند و آریایی بودند ولی خیلی از رفتارهای اونا مثل ترکها ، بدوی بود. اینا یه روش جنگیدن خاصی هم داشتند. اولا معتقد به جنگهای نامنظم و شبیخون زدن بودند که این روش بعدها در اروپا به روش جنگ پارتی یا همون پارتیزانی معروف شد که از اقوام پارت گرفته شده ثانیا اینها شبیخون میزدند و بعد فرار میکردند که در حین فرار هم از روی اسب به پشت سر خودشون تیر میزدند که به این روش قیقاج میگن.
القصه ، اینها در جنگیدن ، خوی درندگی بیشتری داشتند و با همین کار ۴۷۰ سال در مقابل رومیها مقاومت جانانهای کردند و چندین بار تا عمق خاک روم رفتند .
اسم اولین اونها و پایهگذار این دولت ارشک بود و لذا معروف شدند به اشکانیان .
آخرین اونها هم آرتاباز بود که میشود اشک سیاُم.
اشکانیان تقریبا همزمان با سلوکیان ، مبارزات خودشون را شروع کردند اما منطقه حکمرانی اونها ، وسیع نشد و در همان شمال شرق باقی موند. چندبار با سلوکوس دوم و آنتیخوس سوم وارد جنگ شدند و مدتها طول کشید تا سلوکیان را برانداختند یعنی از سال ۲۳۸ قبل از میلاد تا ۱۳۸ دقیقا صدسال . تازه از اون به بعدشم با رومیها جنگشون گرفت. بیشتر جنگها با رومیها در ارمنستان رخ میداد. در حقیقت ارمنستان حدفاصل و مرز مشترک ایران و روم بود و خیلی دست به دست میشد و حاکم ارمنستان گاهی ایرانی بود و گاهی رومی.
در بعضی از این جنگها هم رومیها پیروز میشدند مثلا در دوره بلاش چهارم ، رومیها حتی شهر تیسفون را هم اشغال کردند و بعدش بعلت شیوع طاعون در بین لشکر روم ، رومیها عقب نشینی کردند.
در اغلب جنگها ، ایرانیها فاتح بودند اما در این اواخر ، چندبار از رومیها شکست خوردیم. تااینکه در سال ۲۲۴ میلادی، اردشیر بابکان بر ضد اشکانیان قیام کرد و کمکم قلمرو خودش را گسترش داد . در سال ۲۲۸ میلادی هم بلاش ششم از اردشیر بابکان شکست سختی خورد و بعدش اردوان پنجم و آرتاواز یه دولتهای محدود و کوتاهی تشکیل دادند و دیگه تمام. یعنی از اینجا به بعدش این آقااردشیر بابکان دولت ساسانی را تشکیل داد که بشه سال ۲۲۴ میلادی.
اینم خلاصه ای از دولت اشکانیان. انشالله در قسمت بعدی تاریخ اجتماعی این دوره را هم خدمت شما میگم که خیلی جالبه.
@tarikhbekhanim
باسلام
دین مردم در دوره اشکانیان ، ملغمهای از اعتقادات کهن ایرانی و زرتشتی همراه با عقاید سلوکی و یونانی بود. چرا که به هرحال تسلط بیش از ۲۵۰ ساله یونانیان بر ایران تاثیراتی هم بر فرهنگ و تمدن این سرزمین داشت. تا قبل از ورود یونانیها به ایران اهورامزدا و اهریمن و یک سری خدایان متفرقه همچون آفرودیت ، مهر،آناهیتا ، شمش و....داشتیم که با ورود یونانیها خدایان دیگهای مثل زئوس و آپولون و هرمس و.... هم به اونا اضافه شد.
البته بافاصله گرفتن از دوره سلوکیان ، این خدایان هم کمکم به فراموشی سپرده شدند و مجددا خدایان ایرانی و تعدادی از خدایان بابلی و سومری و یهودی یکهتاز میدان شدند. یهوه خدای یهودیان که از دوره کوروش کبیر وارد ایران شده بود ، جایگاه ویژهای داشت که از نظر یکتاپرستی قابل ستایش بود.
تعدد زوجات و اصطلاحات دائم و موقت برای ازدواج در بین اشکانیان وجود داشته و مخصوصا توانگران و نجبا ، تعدد زوجات داشتند.
اختلاط بین زن و مرد ، ناپسند بود و زنان علاوه بر داشتن حجاب ، بعضا روبنده هم میزدند. کار زنان اغلب توی خانه بود و بیرون اومدن از خانه کار درستی قلمداد نمیشد.
اشکانیان ، در زمینه هنر خیلی تحت تاثیر آثار یونانی قرار نگرفتند و همان سبکهای شرقی را ترجیح میدادند.
اشکانیان در زمینههای علمی هم خیلی ذوق و شوقی از خودشون نشون نمیدادند و هخامنشیان در این زمینه از اونا جلوتر بودند. اگه یادتون باشه خدمت شما گفتم که اینها خوی بیابونگردی خودشون را تاآخر حفظ کردند و تغییر ندادند .البته آثار علمی و هنری زیادی از دوره اشکانیان باقی مونده ولی اینها از نظر کیفیت و کمیت به پای دوره هخامنشیان نمیرسه.
فرماندهی ارتش در دوره اشکانیان بین خانواده سورنا ، موروثی بود یعنی فرماندهان ارتشی ازبین خاندان سورنا انتخاب میشدند و این مسئله بعدها هم دربین خانوادههای دیگر رواج پیدا کرد و حتی بعد از اسلام هم مناصب خاصی ، موروثی بود مثلا منصب مستوفی ، که پدر و پسری بود.
مهمترین سلاح ارتش اشکانی ، تیرو کمان بود و اینها ابداعاتی هم در تولید انواع کمان داشتند و گفتیم که روش قیقاج از روشهای مختص به اونا بود.
اشکانیان به اقتصاد ایران اهمیت ویژهای میدادند. اگه یادتون باشه خدمت شما گفتم که سلوکیان ، راه ابریشم را امن و امان کردند و اون را رونق دادند. بااین کار در دوره اشکانیان اقتصاد و مراودات تجاری مخصوصا با چین ، گسترش پیدا کرد . میگن اولین کاروان تجاری که از چین به ایران اومد و از اونجا راهی اروپا شد در زمان مهرداد دوم اشکانی بود که احتمالا میشه سال ۱۱۴ قبل از میلاد.
مهمترین اجناسی که بین ایران و چین و اروپا ردوبدل میشد عبارت بودند از برده ، زیتون ، روغن زیتون ،پوست ، نمک ، مجسمههای طلا و نقره و برنز ، پارچه ، شراب ، سفال ، خشکبار ،آهن و مس و مهمتر ازهمه، ابریشم.
معماری در دوره اشکانیان ، همانند دوره هخامنشی پیشرفته نبود و این هم برمیگرده به خوی بیابانگردی اونا.
در دوره اشکانیان خط و زبان یونانی ، متداول بود و دیگه کسی به خط میخی چیزی نمی نوشت. حتی بعضی از پادشاهان اشکانی ، به زبان یونانی مسلط بودند. خط میخی از همین دوره ، کنار گذاشته شد و ابتدا خط آرامی متداول گردید و بعدها هم خط پهلوی که بعدا خدمت شما توضیح میدم. اصلا بعضی مورخین میگن که اصطلاح پهلوی از زمان اشکانیان متداول شد چرا که سرزمین اصلی و به اصطلاح خاستگاه اشکانیان ، سرزمین پارت یا پهله بود و لذا اسم دیگهء این اشکانیان ، پهلوی بود .
خلاصه اینکه در دوره تقریبا ۵۰۰ ساله اشکانیان ، اگر چه ایران از نظر نظامی ، بسیار قوی و مسلط ، ظاهر شد ولی از نظر فرهنگی و اجتماعی قابل مقایسه با قبل و بعد خودش نبود و در دوره هخامنشی و ساسانی ، پیشرفت فرهنگ و تمدن ایران بیشتر بود.
@tarikhbekhanim
عکسی کمیاب از بنای تخت جمشید در زمان قاجار و قبل از کاوشهای باستانشناسی، زمانی که هنوز بخش عمدهای از تختجمشید در زیر خاک، چشمانتظار حفاری و اکتشاف بود.
بنای تخت جمشید در دوره هخامنشیان و اختصاصا در زمان داریوش بزرگ ساخته شد و خشایارشاه و اردشیر اول هم قسمتهای زیادی بر اون افزودند.
اسم اون در ابتدا پارسه بود و کاخ اصلی هخامنشیان برای پذیرایی از سفرای خارجی محسوب میشد. یونانیها به اون پرسپولیس میگفتند یعنی شهر فارس یا ایرانشهر. چرا که پولیس به معنی شهر هست و پرس هم همون پارس خودمونه.
باسلام
خدمت شما عرض کردم که دولت اشکانی طبق سنت تاریخ ،دوره زوال خود را طی کرد و بعدش اردشیرخان بابکان با غلبه بر اردوان پنجم ، ختم سلسلهء اشکانیان را اعلام کرد. بعدش یه مدتی هم پسر این اردوان پنجم به نام آرتاباز مقاومت کرد و دیگه الفاتحه.
اینجوری بود که اردشیر بابکان سلسله ساسانیان را پایه گذاری کرد. حالا این ساسان کی بود؟
ساسان ، پدربزرگ اردشیر بابکان بوده که این اردشیرخان علاقه زیادی به اون داشت و در نتیجه اسم سلسله را ساسانیان گذاشت. مردم چه پدربزرگهای باکلاسی دارند😂
القصه این سلسله ، با هخامنشیان از یه نژاد بودند یعنی پارس بودند و در نیمه جنوبی ایران زندگی میکردند. و لذا عادات اونها را هم داشتند و به اصطلاح شهرنشینی و مدنیت اونا بیشتر از اشکانیان بود.
این سلسله ۴۲۷ سال بر ایران حکومت کرد و در این دوره چند اتفاق مهم افتاد.
یکی اینکه ایران از دوره باستانی بیرون اومد و وارد دورهء جدید شد که توی اروپا بهش میگفتند قرون وسطی.
خدمت شما قبلا گفتم که از ۵۰۰۰ سال پیش تا سال ۵۰۰ میلادی را دوره باستان میگن و از سال ۵۰۰ میلادی تا سال ۱۵۰۰ میلادی را قرون وسطی میگن و از ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ را قرون جدید و از ۱۸۰۰ تا حالا را دوره معاصر.
القصه ، دولت ساسانیان سال ۲۲۴ میلادی تاسیس شد و تا سال ۶۵۱ ادامه پیدا کرد. در این دوره بود که دولت روم هم به مسیحیت گرایش پیدا کرد و به موجب فرمان میلان در سال ۳۱۳ میلادی ، گرایش به مسیحیت ، آزاد شد و بعدها هم دیگه دین رسمی روم (اروپا) شد که بعدا در تاریخ اروپا توضیح میدم.
اتفاق دیگهای که در این دوره افتاد ، تقسیم امپراطوری روم به دو بخش شرقی و غربی بود که یکی از دلایل آن اختلاف مذهبی ارتودکس و کاتولیک بود که بعدا توضیح میدیم.
یه اتفاق دیگه در دوره ساسانیان چندبار غلبهء ایران بر روم و حتی اسارت امپراطور روم بود که این بیسابقه بود که خواهیم گفت.
و آخرین اتفاق هم حمله اعراب مسلمان به ایران بود که تاثیرات بسیار بسیار زیادی بر دین و فرهنگ و زبان و تمدن و سیستم کشورداری و نظامیگری و پوشش و مراودات مالی و تجارت و ...گذاشت.
این یه خلاصه از دولت ساسانیان بود که خدمت شما گفتم و انشالله از فرداشب به توضیح جزئیات اون میپردازیم.
@tarikhbekhanim
باسلام
خدمت شما عرض شد که دولت اشکانی برافتاد و دولت ساسانی در سال ۲۲۴ میلادی روی کار اومد و تا سال ۶۵۱ ادامه پیدا کرد.
رقیب اینها همان دولت روم متحد بود که کماکان ،مرزهای غربی و شمالغرب و مخصوصا ارمنستان را تهدید و گاهی تصرف میکرد.
پایتخت دولت ساسانیان شهر ، تیسفون در نزدیکی بغداد فعلی بود که هنوز بقایایی از اون وجود داره.
بیشترین وسعت امپراطوری ساسانی در زمان خسروپرویز بود که وسعت کشور را به دوره هخامنشیان رسوند.
القصه ترتیب چندتا از شاهان سلسله ساسانیان به شرح زیر بود :
اردشیر بابکان ..شاپور اول..هرمز اول..بهرام اول .. بهرام دوم ..بهرام سوم .. نرسه..هرمز دوم ..آذرنرسی..شاپور دوم.. اردشیر دوم ..شاپور سوم ..بهرام چهارم و...... که ذکر همه اونها خیلی طولانیه.
در زمان این بهرام چهارم بود که دولت روم در سال ۳۹۵میلادی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و از اون به بعد رقیب ایران دولت روم شرقی یا همون بیزانس یا بیزانتیوم شد.
این روم شرقی شامل شمال آفریقا ،یونان ، آسیای صغیر و ترکیه فعلی و بالکان و شامات و سوریه و فلسطین میشد.ارمنستان هم بعضی مواقع مال ایران بود و بعضی مواقع مال روم شرقی😳
پایتخت روم شرقی شهر کنستانتینوپولیس بود که بعدها شد کنستانتینه یا به قول عربها قسطنطنیه. بعدا اسمش شد استانبول و بعد شد اسلامبول و حالا دوباره شده استانبول😄😄 البته داستان کاملش را توی تاریخ اروپا خدمت شما میگم.
در زمان اون شاپور اول یعنی در سال ۲۵۴ میلادی ، ایران یه شکست سختی به روم متحد داد و والریانوس امپراطور روم را اسیر کرد و گوردیانوس ، دیگر امپراطور روم را در جنگ به قتل رسوند و تقریبا ابرقدرت و یکهتاز دنیا شدیم و خودمون خبر نداشتیم.😄
در دوره همین شاپور اول هم یه شخصی در ایران ادعای پیامبری کرد به نام مانی و شاپورخان هم ازش دفاع کرد . این آقا پایهگذار کومونیسم در جهان بود. هم اون دینی که آورد ، ترکیبی از ادیان مختلف بود و هم اقتصادش ، اشتراکی بود و هم سیاست و قوانینش. این مانی آدم برجستهای بود . هم پزشک بود و هم نقاش و هم فیلسوف و هم شاعر و... دوتا کتاب نقاشی هم از خودش بجا گذاشت که مکتب نقاشی خودش را آموزش میداد به نام ارژنگ و ارتنگ. از این کتابها چیزی نمونده ولی از نقاشیهای مانی چندتا به دستمون رسیده. این آقا توسط جانشینهای شاپور اول اعدام شد.
خلاصه مقتدرترین شاه ساسانی که در سال ۵۳۱ به سلطنت رسید و حدود ۵۰ سال هم سلطنت کرد ، خسرو انوشه روان یا انوشیروان بود.
این آقا سلطنت طولانی داشت و در زمان ایشون بود که پیامبر اسلام در سال ۵۷۰ میلادی در مکه بدنیا اومدند.
این کلمه خسرو ، همونه که عربها بهش میگن کسرا و کلا شاهان ایرانی را کسرا مینامیدند همونطوری که سلاطین روم را قیصر میگفتند که همون سزار انگلیسی و کِیسَر آلمانی باشه.
القصه بعد از خسرو انوشیروان ، هرمز چهارم اومد و بعد خسرو پرویز که داستانش را گفتیم.
این خسروپرویز همون کسیه که شوهر شیرین بود و فرهاد عاشق اون شد و داستان خسرو و شیرین و شیرین و فرهاد ساخته شد.
متاسفانه اون موقعها هم عشقهای مثلثی وجود داشته. بووووووق
و خسروپرویز همونیه که نامه پیامبر اسلام را دریافت کرد و اون را پاره کرد و پیامبر نفرینش کرد و ....
بعد از خسروپرویز ،اوضاع پریشون شد و ۱۲ تا پادشاه طی مدت کوتاهی اومدند که دوتاشون زن بودند 😳😳😳😳😳😳 بنامهای پوراندخت و آذرمیدوخت و در نهایت یزدگرد سوم سرکار اومد که آخرین پادشاه ساسانی بود و دیگه تمام.
انشالله در قسمت بعدی یه مقداری تاریخ سیاسی اجتماعی ساسانیان را خدمت شما میگم.
@tarikhbekhanim
باسلام
بحث امشب در مورد تاریخ اجتماعی دوره ساسانیان هست.
یکی از مهمترین فاکتورهایی که توی تاریخ اجتماعی هر دولتی بررسی میشه ، نظام طبقات اجتماعیه. دین زرتشت که دین رسمی ایرانیان بود ، دین مساوات و برابری اجتماعی بود ولی خب کسی که به دین زرتشت عمل نمیکرد که. اصلا اگه به دین اصلی و تحریف نشده زرتشت عمل میکردند منقرض نمیشدن.
القصه ، بر اساس نظام طبقاتی که دولت ساسانیان ایجاد کرده بود مردم ایران به جز شاه و خانواده سلطنتی ، به ۴ دسته تقسیم میشدند که به ترتیب رتبه عبارت بودند از :
روحانیون ، نظامیها ، کارمندان دولتی و سایرین
مهمترین این طبقات ، روحانیون بودند که نفوذ زیادی داشتند و به شدت از دربار حمایت میکردند و دربار هم به حمایت اونا نیاز داشت و اونها را هم تامین میکرد. به روحانیون زرتشتی میگفتند مُغ. و به درجات بالاتر اونا میگفتند موبَد و به رئیس اونا میگفتند موبدِموبدان.
خود اردشیر بابکان که موسس سلسله ساسانیان بود ، مغ بود و خودش را فرستاده و جانشین اهورامزدا میدونست.
طبقه نظامیان هم جنگاوران بزرگی بودند که از دولت حقوق میگرفتند و تشکیلات منظمی داشتند . بالاترین درجه نظامی ، سپهبد بود که هنوز هم همینطوره.
طبقه کارمندان دولت هم که دبیران نامیده میشدند، حقوقبر بودند و کارهای اداری را انجام میدادند.
بقیه مردم بدبخت هم صبح تا شب کار میکردند و خرج دربار و جنگها و این سه تا طبقه روحانیون و نظامیان و دبیران را میدادند.
یکی از مهمترین دلایل انقراض ساسانیان همین اختلاف طبقاتی شدید و فشاری بود که به مردم بدبخت میومد. ظلم روحانیون هم خودش جدا بود و اونا هم یه جور دیگه مردم را میدوشیدند.
کارمندان دولت هم به انحاء مختلف.
خب در مورد ساختمانهای دوره ساسانی باید بگم که کمکم از معماری یونانی و رومی فاصله گرفتیم و یه سبک اصیل ایرانی بوجود اومد که بعدها با ترکیب با برخی سبکهای اسلامی ، معماری سنتی ایرانی که هنوز هم هست بوجود اومد.
از نظر فرهنگی ، ترکیبی از فرهنگهای مختلف در ایران وجود داشت مثل آداب و فرهنگ یونانی و هندی و پارسی و سریانی و ....
زبانهای مختلفی هم در ایران تکلم میشد. و بسیاری از دبیران ، کارشون ترجمه متون خارجی بود.
اوضاع بهداشت و درمان نسبتا خوب بود و برخی شهرها سیستم جمعآوری فاضلاب داشتند و برخی حتی لوله کشی آب. این لولهها از سفال ساخته میشد و آب را از بلندی تا یه جاهایی هدایت میکرد.
دانشگاه گندیشاپور یا جندیشاپور یکی از مراکز علمیِ مهمِ در زمان ساسانیان بود که هنوز با بیش از ۱۷ سده قدمت، از باستانیترین مراکز آموزشی خاورمیانه محسوب میشود.
در این دانشگاه آموزشهایی در حوزههای پزشکی، فلسفه، الهیات و علوم ارائه میشد. این آموزشها بر اساس سنت زرتشتی و ایرانی، و همچنین با بهره بردن از سنت یونانی و هندی بود.
نهادِ جدیدِ بیمارستان به عنوان مرکز درمان و آموزش پزشکی نیز در این دانشگاه شکل گرفت که اهمیت و تأثیر بسیاری در تاریخ علم پزشکی داشتهاست. به علاوه بیمارستانِ این دانشگاه، مهمترین مرکز پزشکی جهانِ باستان در قرنهای ۶ و ۷ میلادی بودهاست
خود گندی شاپور یه شهرکهن در استان خوزستان بوده ولی در مورد مکان دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد.
القصه در اون دورهها ، پزشکی ایران خیلی پیشرفته بود و البته مبتنی بر طب داخلی.
در حالیکه طب یونانی و رومی مبتنی بر جراحی بود.
در زمینه جنگها همونطوری که قبلا گفتم معمولا پیروزی باایران بود ولی از سال ۳۹۵ میلادی که دولت روم متحد به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد ، حریف ایران ، روم شرقی شد و شکست دادن او یه کم مشکلتر.
مخصوصا در دوره خسروپرویز ، جنگ چندینبار مغلوبه شد. هر دو امپراطور بشدت برای جنگ هزینه کردند و اینکار هم خزانه را خالی کرد و هم جیب مردم بدبخت را. همین مسئله باعث نارضایتی شد و نارضایتی حتی در خانواده سلطنتی هم بوجود اومد و در نهایت هر دو امپراطوری ضعیف شدند و زمینه برای حمله اعراب فراهم شد که خدمت شما عرض خواهم کرد انشالله.
دیگه من خلاصهتر و واضحتر از این نمیتونستم مطلب بگم😂
@tarikhbekhanim