eitaa logo
تاریخ 🔖
4 دنبال‌کننده
438 عکس
3 ویدیو
0 فایل
بررسی تاریخ ایران و جهان از آغازین روزها تا زمان حال . #تاریخ #تمدن #ایران #اسلام #میراث_فرهنگی #عکس_تاریخی #باستان_شناسی #کتاب
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شیعه : این کلمه به معنی همراهان و پیروان است . یاران و پیروان علی (ع) را شیعه می گویند. روایت شده که پیامبر دست خود را بر دوش علی زد و فرمود : « این و شیعیانش رستگاران اند» . یا در جای دیگر فرمودند : « یا علی ، پیروان تو حزب الله هستند و تو و یارانت دادگستر و دادگر هستید. » شیعه در طول تاریخ به فرقه های مختلفی تقسیم شده است که بعضی ها (ملطی- کتاب التنبیه الرد) تعداد آن را ۱۸ مورد دانسته اند. علت فرقه فرقه شدن شیعه : غلو و بزرگنمایی در مورد علی (ع) مانند فرقه نصیریه که به الوهیت امام علی اعتقاد داشتند و او را خدا می پنداشتند. اعتقاد به مهدویت : کیسانیه که اعتقاد به مهدویت محمد بن حنفیه داشتند. ناووسیه اعتقاد به مهدویت و زنده بودن امام صادق(ع) داشتند. واقفیه که اعتقاد به مهدویت امام موسی کاظم داشتند. افرادی دیگر به مهدویت امام حسن عسگری اعتقاد داشتند. اختلاف بر سر جانشینی امام : عده ای از فرقه های شیعه سر اینکه بعد از فوت امام چه کسی امام بعدی خواهد بود دچار اختلاف شدند مانند زیدیه که معتقد بودند پس از امام سجاد ، پسرش زید امام است و به این ترتیب به زیدیه شیعیان چهار امامی می گویند. اسماعیه نیز که شیعیان هفت امامی هستند به امامت اسماعیل فرزند امام جعفر صادق و نوه اش محمد اعتقاد دارند. فرقه های شیعه خود در درون هم دچار تقسیم شدند و دارای فرقه های کوچکتر شدند.
📌 خلافت امام علی (ع) - بخش ۱: علی بن ابی طالب (متولد ۶۰۱ میلادی - وفات ۶۶۱ میلادی) در روز ۱۳ رجب سال سی عام الفیل در خانه کعبه متولد شد. وی از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری خلیفه مسلمانان بود. وی داماد و پسر عموی پیامبر است. پدرش ابوطالب(عبدمناف -عمران) و مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم است. کنیه وی ابوالحسن و ابوتراب و القابش مرتضی ، هادی ، فاروق ، صدیق ،امیرالمومنین ، اسدالله و حیدر است. سه برادر و دو خواهر دارد به اسامی : طالب ، عقیل ، جعفر (ملقب به طیار) -- فاخته (ام هانی) ، ریطه (اسما) . علی (ع) ۹ همسر و تعدادی کنیز داشت . تعداد فرزندان وی را ۲۸ تن ذکر کرده اند . که چهار نفر آنان از حضرت فاطمه است. حسن (ع) اولین فرزند و حسین (ع) دومین فرزند علی می باشند. او از کودکی در خانه پیامبر بزرگ شد و نخستین مردی هست که اسلام را پذیرفت و در مبارزه با کفار همراه پیامبر بود چنان که در جریان فتح مکه کاتب قرارداد صلح بود. در جریان حمله به خانه عثمان و قتل او ، با فرستادن فرزندانش به جلوی خانه عثمان تلاش کرد که مردم را از حمله و قتل وی منصرف سازد. پس از مرگ عثمان ، مردم به سوی علی (ع) رفتند و از وی خواستند که امور را بدست بگیرد. در مورد حق امام علی برای خلافت ، شیعیان چندین حدیث ذکر کرده اند که عبارت است از : حدیث یوم الانذار : علی برادر ، وصی و خلیفه من در میان شماست . سخنان او را بشنوید و اطاعت کنید. حدیث غدیر خم : هر که را من سرور او هستم ، علی نیز مولای اوست . حدیث ثقلین : من دو چیز در میان شما به یادگار می گذارم کتاب خدا و عترت اهل بیتم. حدیث سفینه نوح : مثل اهل بیت من در میان امتم همانند کشتی نوح است ، هر که به آن در آید نجات یابد.
📌خلافت امام علی (ع) بخش ۲ : مردم از علی (ع) برای حکومت درخواست کردند و سرانجام با اصرار زیاد مردم علی پذیرفت و در مسجد کوفه با وی بیعت شد. بیعت با امام علی (ع) اجباری نبود ، چنانکه عده ای از شخصیت های مهم مانند : سعد بن ابی وقاص ، عبدالله بن عمر ، اسامة بن زید ، مروان به حکم ، ولید بن عقبه ، سعید بن عاص و ... از بیعت با او خودداری کردند. مالک اشتر از علی (ع) اجازه خواست تا گردن عبدالله فرزند عمر را به واسطه عدم بیعت بزند اما علی(ع) فرمود :« او را رها کنید، من کفیل او هستم » علی (ع) انتخاب حاکم را بر اساس رضایت مردم می دانست و معتقد بود که حاکمان دولت اسلامی باید افرادی خردمند و اهل سیاست ، بخشنده ، پاکدامن ، بردبار ، توانمند و دارای سابقه نیکو باشند. علی (ع) تمام حاکمان قبلی را برکنار کرد و افرادی لایق را بر کار گمارد. بازرسانی نیز تعیین کرد که به کار آن ها نظارت داشته باشند و گزارش نمایند. علی (ع) در نامه ای شدید اللحن ، عثمان بن حنیف را به خاطر رفتن به عروسی فردی ثروتمند توبیخ کرد. یا منذر بن جارود حاکم اصطخر را عزل و زندانی کرد. ایجاد تشکیلات شرطة الخميس كه نیروی انتظامی بود و امنیت شهرها را برعهده داشتند از اقدام دیگر امام علی بود. امام علی در ۳۶ هجری پایتخت را به شهر کوفه انتقال داد. وی سه جنگ بزرگ به اسامی جمل ، صفین و نهروان با مخالفانش دارد. (ع)
📌خلافت امام علی(ع) بخش ۳ : جنگ جمل : دشمنان امام علی (ناکثین) به بهانه اینکه وی در ماجرای کشتن خلیفه عثمان نقش داشته است علیه او شورش کردند. طلحه ، زیبر ، عبدالله بن زبیر ، عایشه همسر پیامبر و مروان بن حکم سپاه دشمن را فرماندهی می کردند. آنها شهر بصره را تصرف کردند و عثمان بن حنیف حاکم امام علی را زندانی کردند و قیام شیعیان بصره را سرکوب کردند. تلاش های امام علی برای جلوگیری از جنگ و خونریزی نتیجه ای نداد و تنها طلحه و زبیر از جنگ منصرف شدند (هر چند که کشته شدند) . جنگ با پیروزی علی (ع) به اتمام رسید و سیزده هزار نفر از دشمن و پنج هزار نفر از سپاه امام علی کشته شدند. علی ، عایشه همسر پیامبر را به همراه گروهی از زنان به مدینه فرستاد. جنگ صفین : دلیل این جنگ ، فرمان برکناری معاویه از حکومت شام و مخالف وی با آن بود. معاویه و برادرش یزید در فتح سرزمین شام نقش داشتند و از سوی خلیفه عثمان حاکمان این منطقه شده بودند . معاویه با این بهانه که علی به قاتلان عثمان پناه داده است جنگی را با امام علی آغاز کرد. جنگ در حال پیروزی به نفع علی (ع) بود که معاویه به پیشنهاد مشاورش (عمرو عاص) دستور داد که پانصد قرآن بر سر نیزه کردند و شعار دادند که این کتاب میان ما و شما داور است. گروهی از یاران امام علی به ریاست اشعث بن قیس گفتند که « آن ها ما را به داوری قرآن خوانده اند و برای ما جنگ روا نیست » آن ها علی را محاصره کردند و گفتند : « دعوت معاویه را پاسخ بده ، وگرنه همچنان که عثمان را کشتیم تو را نیز می کشیم.»
📌 خلافت امام علی (ع) بخش ۴ : جریان حکمیت : اشعث بن قیس و هوادارانش ، ابوموسی اشعری را به عنوان داور برگزیدند و معاویه هم عمرو عاص را انتخاب کرد. مذاکره دو حکم در ناحیه دومة الجندل آغاز شد و دو ماه طول کشید . در این میان گروهی دیگر از سپاه امام علی (خوارج) که تعدادشان دوازده هزار نفر بود به ریاست شبث بن ربعی و به امامت عبدالله بن کوا با شعار « هیچ حکمی جز خدا را نشاید » از وی جدا شدند و به روستای حرورا در جنوب کوفه رفتند. دو داور (حکم) تصمیم گرفتند که علی و معاویه را از خلافت خلع کنند و خلافت را به شورای مسلمین واگذار کنند. اما عمروعاص ، داور علی (ع) را فریب داد و معاویه را به خلافت منصوب کرد. جنگ نهروان : این نبرد با (خوارج) کسانی بود که با شعار «حکم ، فقط حکم خداست » و علی باید توبه کند از سپاه علی در صفین جدا شدند. در سال ۳۸ هجری علی (ع) در جنگی آنان را شکست داد. پس از جنگ نهروان ، علی (ع) تصمیم داشت که به جنگ معاویه برود اما سربازانش گفتند ما خسته هستیم و ما را به کوفه بازگردان. پس از جریان حکمیت ، مردم عراق مخالف علی(ع)شدند و از طرف دیگر مردم شام با معاویه برای خلافت بیعت کردند و معاویه که نیرومند شده بود ، مردم مصر را به شورش واداشت و آنجا را تصرف کرد . علی (ع) مالک اشتر را به حکمرانی مصر فرستاد اما مالک در راه مصر مسموم شد و به شهادت رسید. معاویه علاوه بر تلاش برای به شورش واداشتن مردم در شهرهایی مثل بصره و مکه ، سپاهیان خود را مخفیانه به سرزمین های تحت حکومت علی می فرستاد تا این مناطق را غارت کنند. مانند یورش ضحاک بن قیس به ناحیه حیره. حمله سفیان بن عوف به شهر انبار. تلاش امام علی برای تشویق مردم به جهاد با ناکامی همراه بود . بسر بن ارطاة یکی از فرماندهان معاویه توانست شهرهای مدینه و مکه را تصرف کند و حاکمانی بر آنجا بگمارد. وی همچنین شهرهای یمن را فتح کرد و سی هزار نفر از شیعیان آنجا را کشت.
📌 شهادت امام علی (ع) : تعدادی از خوارج تصمیم به قتل علی، معاویه، و عمرو عاص به صورت هم‌زمان گرفتند تا به عقیدهٔ خود اسلام را از دست این سه تن که مسئول جنگ‌های داخلی بودند، خلاص کنند که تنها موفق به کشتن علی شدند و معاویه و عمرو عاص جان سالم به در بردند. چون این سه تن کارشان را عبادت می‌دانستند بنابراین آن را در شب قدر قرار دادند تا ثواب بیشتری برده باشند. علی هنگامی که مشغول خواندن نماز صبح در مسجد کوفه بود و به روایتی دیگر در کنار در مسجد  توسط عبدالرحمان بن ملجم مرادی و با یک شمشیر زهرآگین از ناحیهٔ سر  ضربت خورد. عبدالرحمن این عمل را به قصد انتقام‌گیری از وی در قبال کشتار نهروان انجام داد. دو روز بعد در ۱۹ یا ۲۱ رمضان ۴۰ هجری، علی در سن ۶۲ یا ۶۳ سالگی درگذشت. ابن مجلم به علی گفت که ۴۰ روز شمشیرش را تیز می‌کرده و از خدا خواسته‌ است که با آن شرورترین مردان را بکشد. علی (ع) در پاسخ گفت خود ابن ملجم با همین شمشیر کشته خواهد شد و وی را شرورترین مردان نامید. برخی روایات حاکی از آنند که علی (ع) به فرزندش حسن (ع) و هاشمیان توصیه کرد که به بهانه خون خواهی از وی، خون مسلمانان را نریزند و قاتلش باید دقیقاً به همان صورتی که وی کشته شد کشته شود. علی (ع) را در نزدیکی کوفه دفن کردند اما مزارش از ترس نبش قبر و بی‌حرمتی به آن پنهان نگه داشته شد.  تا آنکه در زمان هارون‌الرشید، خلیفهٔ عباسی، در سال ۷۹۱ میلادی در فاصلهٔ چند کیلومتری از کوفه محل مزارش مشخص و آرامگاهی در آنجا ساخته شد. پس از آن این منطقه تبدیل به شهر نجف شد.
📌خلافت امام حسن (ع) : حسن بن علی ( متولد سال سوم هجری , وفات سال پنجاه هجری ) هفت سال از زندگی اش در دوران پیامبر سپری شد. در تعداد فرزندان امام حسن (ع) بین مورخان اختلاف است. شیخ مفید تعداد فرزندان وی را پانزده تن دانسته است. اسامی فرزندان امام حسن : زید ، حسن ، عمر ، عبدالله ، قاسم ، عبدالرحمان ، حسین ، طلحه ، ابوبکر ، ام الحسن ، ام الحسین ، ام عبدالله ، ام فاطمه، ام سلمه ، رقیه ، فاطمه . از فرزندان امام حسن (ع) ، عبدالله ، قاسم و ابوبکر در کربلا شهید شدند. در مورد تعداد همسران امام حسن اختلاف زیاد است . مدائنی تعداد آن ها را هفتاد تن ، بلخی دویست زن ، مکی دویست و پنجاه زن ، عماد زاده چهار صد زن و شیخ راضی ده نفر ذکر کرده است. برخی منابع (بلاذری و ابن سعد) با نسبت دادن ازدواج‌ها و طلاق‌های زیاد به امام حسن(ع)، او را «مِطلاق» (بسیار طلاق‌دهنده) خوانده‌اند. امام حسن (ع) در ۲۸ صفر ۵۰ هجری توسط همسرش جعده دختر اشعث بن قیس (از فرماندهان سپاه امام علی در صفین که سبب تفرقه در سپاه وی شد) مسموم و شهید شد. جعده همسر امام حسن با وعده ازدواج با یزید پسر معاویه و مبلغ صد هزار درهم فریب خورد و امام را مسموم کرد. معاویه صد هزار درهم برای وی فرستاد اما او را به همسری یزید درنیاورد. امام حسن (ع) در فتح نواحی شمالی ایران ( گرگان ) به همراه برادرش حسین (ع) شرکت داشت. او هفت ماه خلیفه مسلمانان بود. القاب وی ، مجتبی ، سید، زکی و سبط است. حسن (ع) در سال چهلم هجری توسط مردم به خلافت انتخاب شد. اما معاویه که حاکم شام بود خلافت او را نپذیرفت و با لشکری به جنگ امام حسن رفت. معاویه با ایجاد تفرقه و اختلاف میان سپاه امام حسن سبب شد که عبیدالله بن عباس یکی از فرماندهان وی به معاویه بپیوندد و یکی از خوارج به اسم جراح بن سنان ، خنجری به پای وی زند. معاویه ، بزرگان و اشراف کوفه را با وعده هایی فریب داد و آنان را بر علیه امام حسن تحریک کرد و امام که این وضع را دید به ناچار با معاویه صلح کرد.
📌صلح امام حسن با معاویه : معاویه نامه ای سفید و مهر شده نزد امام حسن فرستاد و گفت :« هر چه میل دارد در آن بنویسد » آن حضرت نیز در نامه نوشت : «حسن بن علی با معاویه صلح می کند و خلافت را به وی وا می گذارد ، به این شرط که به کتاب خدا و سنت رسول الله و سیره خلفای صالح عمل کند. معاویه نباید جانشین برای خود مشخص کند و انتخاب خلیفه به شورا خواهد بود و مردم بر جان و مال و خانواده خود در امان هستند و معاویه نباید در نهان و آشکارا ، شورش و آشوب برای حسن بن علی برپا کند و یاران او را نیازارد » معاویه در نخیله کوفه خطبه ای خواند و در آن پیمان خود را شکست و گفت :« هر وعده ای که به حسن بن علی داده ام ، همه را زیر پا نهادم و به هیچ یک وفا نخواهم کرد » وی سپس گفت :« من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج به جا آورید و زکات بدهید ، من با شما جنگیدم که بر شما حکومت کنم »
📌نامه معاویه به امام حسن (ع): معاویه در پاسخ به یکی از نامه هایی که حسن (ع) به وی نوشته بود و از او در خواست بیعت کردن کرده بود گفت : «اگر می دانستم تو برای نگهبانی از مردم تواناتری و در برابر دشمن نقشه ات بهتر است ، دعوت تو را می پذیرفتم ، ولی میبینی شایستگی من بیشتر است ، زیرا می دانی من بیشتر حکومت کرده ام و تجربه ام در کار امت بیش از تو و سیاستمدار تر و مسن تر از تو می باشم و تو سزاوارتری که آنچه مرا بدان خوانده ای ، بپذیری . پس در اطاعت من وارد شو و بعد از من خلافت برای تو خواهد بود.»
📌خلافت امویان : معاویه فرزند ابوسفیان نخستین خلیفه اموی می باشد. خاندان اموی از سال ۴۱ هجری(۶۶۱ میلادی) تا سال ۱۳۲ هجری (۷۵۰میلادی) بر سرزمین های اسلامی حکومت کردند. پایتخت امویان شهر دمشق و بعد شهر حران بود. این حکومت ۹۱ سال هجری و ۸۹ سال میلادی دوام آورد. در باب ریشه این قوم باید گفت که آن‌ها همچون پیامبر اسلام از مردی به نام عبدالمناف از طایفه قریش نشأت می‌گیرند. از دو پسر این شخص یکی به نام هاشم جد خاندان هاشمی و پیامبر اسلام بود و دیگر عبدالشمس پدر امیه که جد خاندان بنی امیه بود. هنگامی که محمد (ص) در سال ۶۲۲ میلادی به مدینه مهاجرت کرد و در پی آن نبردهایی با مکیان داشت با اعضای خانواده امویان که در سمت سپاه مکه بودند، جنگید. از این میان ابوسفیان بن حرب پدر معاویه اولین حاکم امویان رهبری سپاه مکه را بر عهده داشت. مدینه بر سر راه شام قرار داشت و تجارت با شام مهم‌ترین منبع درآمد خانواده بنی امیه بود. محمد با بستن این مسیر توانست سرانجام ابوسفیان را ناتوان کرده و منجر به سقوط مکه شود. ابوسفیان کمی قبل از فتح مکه توسط مسلمانان ناگزیر به دین اسلام درآمد. در نهایت با این تغییر جهت، ضمن بازگشت صلح به دو خانواده رقیب اموی و هاشمی در قریش، باعث شد که امویان بتوانند در سیاست آینده حکومت اسلامی- عربی نوپا نقش مهمی بازی کنند. معاویه برای نخستین بار حکومت را در اسلام موروثی کرد. به این طریق که پس از وی پسرش یزید حاکم مسلمانان شد. خلفای اموی چهارده نفر هستند که اسامی آنان عبارت است از : معاویة بن ابوسفیان ، یزید بن معاویه ، معاویة بن یزید ، مروان بن حکم ، عبدالملک بن مروان ، ولید بن عبدالملک ، سلیمان بن عبدالملک ، عمر بن عبدالعزیز ، یزید بن عبدالملک ، هشام بن عبدالملک ، ولید بن یزید ، یزید بن ولید ، ابراهیم بن ولید و مروان مروان بن محمد. خلافت اموی توسط ابومسلم خراسانی که یک سردار ایرانی و در خدمت عباسیان بود در زمان مروان بن محمد سرنگون شد. پس از سقوط امویان ، گروهی از آنان به اندلس اسپانیا رفتند و حکومت امویان اندلس را در آنجا تشکیل دادند که از سال ۷۳۶ تا ۱۰۳۱ میلادی دوام آورد.
📌خلافت معاویه - بخش اول: معاویه فرزند ابوسفیان از سال ۴۱ تا ۶۰ هجری (۶۶۱ م تا ۶۸۰ م ) خلیفه مسلمانان بود. کنیه وی ابوعبدالرحمان است. وی را خال المومنین می نامیدند زیرا ام حبیبه همسر پیامبر ، خواهر معاویه بود. مادر معاویه ، هند بن عتبة( معروف به هند جگرخوار) بود. معاویه پنج سال پیش از بعثت پیامبر ، در مکه متولد شد و در روز فتح مکه مسلمان شد. وی از راویان حدیث نیز هست. چنانکه از ابوبکر ، عمر ، عثمان و خواهرش ام حبیبه حدیث نقل کرده است. معاویه به همراه برادرش یزید در فتح سرزمین شام نقش داشت و از سوی خلیفه عمر به استانداری اردن منصوب شد ، برادر معاویه نیز حاکم شام شد. هنگامی که یزید برادر معاویه بر اثر بیماری طاعون درگذشت ، خلیفه عمر قلمرو او را نیز به معاویه سپرد. با مرگ عمر ، خلیفه عثمان حکومت تمام سرزمین شام را به معاویه داد و با مرگ عثمان ، معاویه ادعای استقلال کرد. با به خلافت رسیدن امام حسن (ع) ، وی با معاویه صلح کرد و معاویه خلیفه شد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد. معاویه سعی می کرد با بذل و بخشش بیت المال ، دشمنانش را با خود متحد کند و همچنین با گذاشتن افراد سیاستمدار و نخبه در راس ایالات ، حکومت را قوی کند. معاویه در زمان شورش علیه عثمان ، درصدد بهره برداری از آن به نفع خود بود. او از عثمان خواست به شام نزد او بیاید اما عثمان نپذیرفت . با مرگ عثمان و فرار همسرش به شام ، معاویه از وی خواستگاری کرد اما وی نپذیرفت. معاویه به علی (ع) اعلام کرد که در پی خلافت نیست اما در حال فریب مردم بود. او پیش از جنگ جمل به زبیر نامه نوشت و گفت که از مردم شام برای او بیعت گرفته و اگر عراق را تصاحب کند در شام مشکلی ندارد. معاویه خلافت خود را از سوی خدا می دانست وی که سال ها افکار مردم شام را همسو با اهداف خودش کرده بود ، پایتخت را از کوفه به دمشق انتقال داد.
📌خلافت معاویه - بخش دوم : با آغاز حکومت معاویه ، باقی مانده خوارج که از جنگ صفین نجات پیدا کرده بودند و پیروانشان ، شورش هایی را علیه معاویه ایجاد کردند. از جمله شورش خوارج کوفه به رهبری فروة بن نوفل اشجعی و مستورد بن علقمه . همچنین شورش خوارج بصره به رهبری سهم بن غالب. حاکمان معاویه بر کوفه مانند زیاد بن ابیه و مغیرة بن شعبه توانستند هم خوارج را سرکوب کنند و هم جلوی مقاومت شیعیان را بگیرند. چنانکه حجر بن عدی از شیعیان کوفه را اعدام کردند. معاویه علاوه بر باب کردن رسم دشنام و لعن به علی (ع) اقدام به تغییر و ساخت احادیث به نفع خود می کرد. او همچنین مردم را واداشته بود که به جای نام علی ، نام معاویه بر فرزندان خود بگذارند. هنگامی که زیاد بن ابی از سوی معاویه حاکم بصره شد ، شیعیان را تعقیب می کرد و هر که را می یافت می کشت. چنانکه دست و پای مردم را قطع و چشمانشان را کور می کرد. یکی از اقدامات زیاد بن ابی که حاکم کوفه و بصره بود ، قطع کردن دست حدود هشتاد نفر از کسانی بود که حاضر نشدند با وی بیعت کنند. معاویه علاوه بر سختگیری هایی که می کرد ، فعالیت های مختلف غیر سیاسی مانند شعر ، موسیقی ، آواز و علوم دینی را تشویق می کرد. وی تلاش های زیادی کرد تا مردم را به پذیرش خلافت پسرش یزید پس از خود وادارد. اما چند شخصیت مهم که عبارت بودند از امام حسین (ع) ، عبدالله بن زبیر ، عبدالله بن عمر و عبدالرحمان بن ابوبکر مخالف این کار بودند. معاویه در سال ۵۶ هجری ، بیعت با یزید را رسما اعلام کرد و جشن های انتخاب او در دمشق برگزار شد. وی برای اینکه فرزندش یزید را همانند یک مجاهد به مسلمانان معرفی کند ، او را در راس سپاهی به سرزمین روم فرستاد تا لشکر مسلمانان را که تحت رهبری سفیان بن عوف شهر قسطنطنیه را محاصره کرده بودند را یاری دهد.
📌خلافت معاویه -بخش سوم : در زمینه سیاست خارجی ، معاویه برای انتشار دین اسلام در میان مردم ایران دست به اقداماتی زد ، او تعداد زیادی خانواده عرب را در مناطق ایران ، به ویژه در خراسان ساکن کرد تا ارتباط میان عرب و ایرانی سبب گسترش اسلام و زبان عربی در میان آنان شود. در دوران معاویه ، منطقه افغانستان و پاکستان توسط سردارانش به نام های مهلب بن ابی صفره و قیس بن هیثم ، فتح شدند. شهرهای بخارا و سمرقند در شمال شرقی ایران نیز تصرف شدند. معاویه برای نخستین بار نیروی دریایی تشکیل داد و جزایر قبرس ، کوس و رودس را دریای مدیترانه تصرف کرد. با وجود هفت سال محاصره قسطنطنیه پایتخت روم شرقی ، توسط معاویه ، وی در فتح آنجا موفق نبود و به ناچار مجبور به بستن قرارداد صلح سی ساله با رومی ها و پرداخت سالانه مبلغی به آنان شد. مسلمانان در زمان معاویه توانستند در آفریقا نیز به پیروزی های برسند. سرداران معاویه از قبیل عبدالله بن سعد ، عقبة بن نافع و ابومهاجر دینار در گسترش فتوحات در این قاره نقش داشتند. شهر قیروان در آفریقا توسط عقبة بن نافع ساخته شد تا پادگانی برای پیشروی ها باشد. همچنین ابومهاجر دینار توانست کسیلة بن لزم رهبر قبایل آفریقایی را در جنگی شکست بدهد. در زمینه تشکیلات اداری ، معاویه اقدام به تاسیس دیوان خاتم کرد تا نامه ها بدون مهر نباشند و کسی به جز خلیفه از اسرار آنان آگاه نشود. در زمینه امور مالی نیز از دو مسیحی به نام های سرجون بن منصور و منصور بن سرجون استفاده کرد. تاسیس دیوان برید برای انتقال سریع نامه ها از دیگر اقدامات معاویه بود. دیوان برید همچنین وظیفه جاسوسی از عملکرد استانداران را نیز بر عهده داشتند. معاویه سرانجام در سال ۶۰ هجری به علت بیماری درگذشت.
📌خلافت یزید بن معاویه - بخش اول: یزید پسر معاویه (۶۰ ه. ق تا سال ۶۴ ه.ق / ۶۸۰م تا سال ۶۸۳م) و میسون دختر بجدل کلبی بود. دوران خلافت یزید با سه رویداد بزرگ روبه رو بود. اول واقعه کربلا و شهادت امام حسین ، دوم شورش مردم مدینه ، سوم شورش عبدالله بن زبیر در مکه. معاویه هنگام مرگ به پسرش یزید گفت : من درباره سه نفر از قریش بر تو بیمناکم ، حسین بن علی (ع) ، عبدالله بن عمر ، عبدالله بن زبیر . عبدالله پسر عمر بر اثر عبادت از پای درآمده است و از تو چیزی نخواهد خواست. حسین بن علی مرد کم خطری است اگر بر تو شورش کرد و پیروز شدی ، از او درگذر. اما زبیر همانند اسب و سوسمار است ، اگر او را دیدی ، میخ کوبش کن مگر اینکه از تو صلح بخواهد ، پس بپذیر و از خونریزی خودداری کن. هنگامی که یزید به خلافت رسید ، مردم با او بیعت کردند اما حسین (ع) و عبدالله بن زبیر از بیعت خودداری کرده و به مکه پناه بردند. مردم کوفه با خبردار شدن از عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید ، با اجتماع در منزل سلیمان بن صرد خزاعی توافق کردند که به امام حسین نامه بنویسند و از او برای بیعت به کوفه دعوت کنند. پنجاه هزار نامه از سوی مردم کوفه به سوی امام حسین فرستاده شد و افرادی نیز به نزد امام رفتند و او را برای رفتن به کوفه و فرمانروایی در عراق دعوت کردند. نامه های بسیار از سوی کوفه به امام می رسید و به او وعده حمایت نظامی می دادند. حسین (ع) برای آزمایش مردم ، ابتدا پسرعمویش مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. مسلم در پنجم شوال سال ۶۰ ه.ق / ۶۸۰ م به کوفه رسید. حدود دوازده یا هیجده هزار نفر پیش او سوگند خوردند و نعمان بن بشیر حاکم کوفه نیز علیه او کاری نکرد. مسلم بن عقیل به مردم کوفه اعتماد کرد و اوضاع مثبت این شهر را برای امام حسین نوشت و وی را به آمدن فوری به کوفه دعوت کرد. طرفداران یزید اوضاع خطرناک کوفه را به وی گزارش دادند و او هم نعمان حاکم کوفه را برکنار کرد و عبیدالله بن زیاد را بر جای او نشاند. اقدامات عبیدالله در ایجاد ترس و وحشت در میان مردم موثر افتاد و آنها مسلم را تنها گذاشته و وی نخست به خانه هانی بن عروه از اشراف کوفه و بعد در یکی از خانه های قبیله بنی جبله کنده مخفی شد اما جاسوسان یزید او را دستگیره کرده و کشت.
📌واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) : جریان کربلا و شهادت امام حسین در دهم محرم سال ۶۱ هجری / ۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی اتفاق افتاد. عمر بن سعد ، حر بن یزید ریاحی و شمر بن ذی الجوشن فرماندهی سپاه دشمن را بر عهده داشته اند. هنگامی که نامه مسلم بن عقیل به امام حسین (ع) رسید ، او با وجود توصیه های عبدالله بن عباس و یارانش ، تصمیم گرفت به کوفه برود. عبدالله به امام توصیه کرد که اگر برای رفتن به کوفه اصرار دارد ، تا زمانی که مردم کوفه بر امیر آنجا شورش نکرده او را بیرون نکرده اند ، به این شهر نرود و یا به یمن رفته و در دژها و دره های آنجا پناه گزیده ، از حمایت شیعیان پدرش بهره مند شود. حسین (ع) با نادیده گرفتن توصیه ها ، در نهم ذی الحجه سال ۶۰ ه.ق / ۶۸۰ م به سوی کوفه حرکت کرد. نامه دوم مسلم از زندان در منطقه زباله به امام رسید و وی توصیه کرده بود که باز گردد. اما حسین (ع) ترجیح داد به راه خود ادامه دهد. سرانجام امام حسین رفتن به کوفه را بی فایده دانست و تصمیم گرفت بازگردد، اما برادران مسلم بن عقیل ، برای انتقام خون او از بازگشت خودداری کردند. امام نظر آنان را پذیرفت. سپاهیان عبیدالله بن زیاد تحت فرماندهی حر بن یزید ریاحی امام را تا کربلا دنبال کردند. امام حسین در دوم محرم به کربلا رسید . وی پیشنهاد بیعت با یزید را نپذیرفت و در نتیجه جنگ شروع شد و امام به همراه هفتاد و دو نفر از یارانش شهید شدند. پس از کشته‌شدن یاران و خانواده حسین بن علی در واقعه کربلا، عمر بن سعد دستور داد تا سرهای آنان را ببرند. پس از آن، سرها را بین قبایل قسمت نمود تا آنان بدین وسیله به ابن زیاد نزدیک‌تر شوند.  قبیلهٔ کِنده به ریاست قیس بن اشعث کندی ۱۳ سر، قبیلهٔ هَوازَن به ریاست شمر بن ذی‌الجوشن ۱۲ سر، بنی‌تَمیم هفده سر و بنی‌اسد ۱۶ سر بر نیزه کردند و در مجموع با ۷۱ سر بریده وارد کوفه شدند سر بریده حسین (ع) را در حالی نزد عبیدالله بن زیاد بردند که مردم کوفه به سبب پیروزی اش به او شادباش می گفتند. عبیدالله سر امام حسین را به همراه زنان و فرزند کوچکش علی (امام سجاد) نزد یزید به دمشق فرستاد.
📌خلافت یزید - شورش مردم مدینه(واقعه حره) و شورش عبدالله بن زبیر : خلیفه در ابتدا با نرمی با شورش مردم مدینه برخورد کرد و استاندار مدینه ولید بن عتبه را که به بی رحمی و خشونت معروف بود ، برکنار کرد و عثمان بن محمد بن ابوسفیان را که شخصیت آرامی داشت را جانشین او کرد. عثمان حاکم مدینه دست به دلجویی از آنان زد و هیاتی از آنان را برای حل مشکلاتشان به شهر دمشق اعزام کرد. یزید از این گروه استقبال کرد و جوایزی به ایشان داد. این گروه در بازگشت به مدینه ، رفتار یزید را بد جلوه دادند. عبدالله پسر عمر سعی کرد که آنان را از سرپیچی خلیفه بترساند و حتی خاندان خود را از مخالفت با یزید منع کرد. مردم مدینه یزید را از خلافت برکنار و با عبدالله بن حنظله انصاری بیعت کردند. یزید که از این ماجرا خبر دار شده بود ، سپاهی به فرماندهی مسلم بن عقبة به مدینه اعزام کرد. مسلم در ۲۷ ذی الحجه سال ۶۳ هجری به مدینه رسید و جنگ با مردم با پیروزی به اتمام رسید و شهر سه شبانه روز بر سپاه پیروز حلال شد. بعد از سه روز قتل و غارت ، باقی مانده مردم با یزید بیعت کردند. مسلم بن عقبه به سوی مکه رفت تا شورش عبدالله بن زبیر را سرکوب کند. وی در نزدیکی مکه مریض شد و درگذشت . حصین بن نمیر جانشین وی مکه را محاصره کرد . دشمنان حکومت اموی مانند خوارج نجدیه و مختار بن ابوعبید ثقفی مقاومت سختی کردند. اما در همین زمان خبر مرگ یزید رسید و جنگ متوقف شد. حصین به ابن زبیر پیشنهاد کرد که همراه او به دمشق برود تا برای او بیعت بگیرد. اما وی نپذیرفت و حصین به مکه بازگشت.
🔷 موقعیت سپاه یزید و امام حسین و یارانش در کربلا (ع)
🔻عباس بن علی : عباس بن علی مشهور به ابوالفضل ، قمر بنی‌هاشم ،باب الحوائج ، سقای کربلا ، علمدار حسین (زاده ۴ شعبان ۲۶ هجری قمری و درگذشته ۱۰ محرم ۶۱ هجری قمری) پسر علی (ع) و ام‌البنین (فاطمه کلابیه) است. وی برادر کوچک‌تر حسین (ع) می باشد. شهرت و محبوبیت او نزد مسلمانان به ویژه شیعیان بیشتر به خاطر شجاعت و همچنین وفاداریش نسبت به حسین بن علی در نبرد کربلا می‌باشد. عباس بن علی در دهم محرم (عاشورا) در واقعه کربلا در حالی که مشغول آوردن آب از رود فرات جهت رفع تشنگی اهل بیت بود در سن ۳۵ سالگی به شهادت رسید. عباس سه فرزند به اسامی فضل ، قاسم و عبیدالله داشت. او همچنین سه برادر به اسامی جعفر ، عبدالله و عثمان داشت که در کربلا کشته شدند. آرامگاه حضرت عباس در شمال شرقی آرامگاه  امام حسین (ع) در کربلا قرار دارد و شیعیان مابین آرامگاه او و حسین بن علی را بین الحرمین می‌نامند. توسعه و بازسازی حرم وی در زمان شاه طهماسب صفوی و سپس نادر شاه صورت گرفت. پس از حمله وهابیون به کربلا مجدداً توسط فتحعلی شاه قاجار بازسازی شد.
📌 شمر بن ذی الجوشن : ابوسابغه شمر بن ذی الجوشن بن ضباب بن کلاب از روسای قبیله هوازن از تیره بنی عامر بن صعصه و از خاندان ضباب بن کلاب می باشد. او و ام البنین همسر علی (ع) هر دو از خاندان کلاب می باشند. شمر در جنگ صفین جز سپاهیان امام علی (ع) بود و پیشانی اش در این جنگ زخمی شد. اما در ماجرای حکمیت ، از وی جدا شد و به خوارج پیوست. وی به سپاه امام حسن (ع) و بعدا به معاویه و سرانجام به پسرش یزید پیوست. در جریان کربلا او فرماندهی جناح چپ لشکر عمر بن سعد را برعهده داشت. وی به امام حسین حمله کرد و سر او را جدا کرد و قصد کشتن امام سجاد را نیز داشت اما همراهانش جلوی او را گرفتند و گفتند او بیمار است و خود می میرد. شمر سرانجام در قیام مختار ثقفی توسط یاران وی کشته شد.
📌 خلافت مروان بن حکم - بخش اول: یزید بن معاویه در سال ۶۴ هجری بعد از سه سال و هشت ماه و چهارده روز حکمرانی درگذشت. هنگامی که یزید درگذشت ، در مکه عبدالله بن زبیر ادعای خلافت کرد و برای خود از مردم بیعت گرفت. در سرزمین شام (سوریه) هم معاویه دوم پسر یزید به خلافت برگزیده شد اما معاویه سه ماه بعد از خلافتش درگذشت. مردم شهرهای کوفه و بصره و مصر با ابن زبیر بیعت کردند . در سرزمین شام نیز مردم به دو دسته طرفدار ابن زبیر و خاندان اموی تقسیم شدند و تنها کشور اردن بود که به ریاست حسان بن مالک از بیعت خودداری کردند و خلافت را برای خالد پسر زید می خواستند. در سرزمین شام(سوریه) دو قبیله بنی قیس (از اعراب جنوب عربستان) و بنی کلب (اعراب شمالی) می زیستند. شمالی ها و جنوبی ها همیشه با هم اختلاف داشتند و درگیر بودند. ضحاک بن قیس رئیس قبیله بنی قیس که از اعراب جنوبی بود و حکومت شام را بعد از درگذشت معاویه دوم بر عهده داشت ، از خلافت ابن زبیر حمایت کرد. اعراب بنی کلب نیز که شمالی بودند به همراه بزرگان بنی امیه در ناحیه ای به نام جابیه گرد آمدند و مروان بن حکم را به خلافت انتخاب کرده و خالد پسر یزید را که کودکی بود ولیعهد او کردند. مروان با سپاهی به سمت دمشق رفت و در نبرد مرج راهط توانست لشکر ضحاک بن قیس را شکست دهد و خلیفه شود.
📌خلافت مروان بن حکم - بخش دوم : با خلافت مروان بن حکم ، خلافت از شاخه سفیانی (فرزندان ابوسفیان) به شاخه مروانی (فرزندان مروان) منتقل شد و تا پایان خلافت اموی فرزندان مروان حکومت را در دست داشتند. مروان به حکم (سال ۶۴ تا ۶۵ هجری - ۶۸۴ تا ۶۸۵ میلادی) در زمان پیامبر متولد و در هنگام درگذشت او هشت ساله بود. حضرت محمد (ص) وی و پدرش حکم را به شهر طائف تبعید کرده بود . با روی کار آمدن خلیفه عثمان ، وی اقدام به بازگردان حکم و پسرش از طائف کرد. مروان کاتب و مشاور پسر عمویش عثمان شد. وی در هنگام حمله به خانه عثمان در دفاع از او جنگید و سپس به عایشه و طلحه و زبیر پیوست و در جنگ جمل با علی (ع) جنگید. امام علی به مروان امان داد و وی با علی (ع) بیعت کرد و به مدینه بازگشت. معاویه بعد از اینکه خلیفه شد ، وی را حاکم مدینه کرد. مروان در اجتماع جابیه خلیفه شد و شام را تصرف کرد و بعد به مصر حمله کرد و آنجا را فتح کرده و پسرش عبدالعزیز را حاکم مصر کرد. مروان لشکری به جنگ عبدالله بن زبیر به سمت مکه فرستاد اما این سپاه از زبیری ها شکست خورد. لشکری نیز به فرماندهی عبیدالله بن زیاد به قرقیسا (شهری در سوریه) که مرکز قبیله قیس بود فرستاد مروان در سال ۶۵ هجری درگذشت و نتوانست عراق و حجاز را از ابن زبیر بگیرد. وی پیش از مرگ خلافت را به فرزندانش عبدالملک و عبدالعزیز سپرد.
📌خلافت عبدالملک بن مروان - بخش اول : از سال ۶۵ تا ۸۶ هجری / ۶۸۵ تا ۷۰۵ میلادی دوران خلافت عبدالملک است. وی پنجمین خلیفه اموی می باشد. وی در سال ۲۶ هجری در شهر مدینه و در دوران خلافت عثمان متولد شد. او قرآن را حفظ بود و علوم دینی شامل فقه ، تفسیر و حدیث را فرا گرفت. عبدالملک در مجالس علما بسیار شرکت می کرد و به همین خاطر به او کبوتر مسجد می گفتند. در زمانی که ناآرامی سرزمین اسلام را فراگرفته بود و حکومت اموی در آستانه سقوط بود، وی به خلافت رسید و آن را از هرج و مرج درآورد. وی را موسس دوم خلافت اموی می دانند. در آغاز دوران عبدالملک ، چهار گروه اسلامی وجود داشتند که برای رسیدن به حکومت تلاش می کردند. ۱-گروه امویان که بر شام و مصر مسلط بودند و عبدالملک خلیفه آنان بود. ۲- عبدالله بن زبیر که بر حجاز و عراق تسلط داشت. ۳- گروه شیعه در عراق که مختار بن ابوعبیده ثقفی رهبری آن را بر عهده داشت و به اسم محمد بن حنفیه فرزند علی (ع) برای قدرت تلاش می کرد. ۴-خوارج یمامه که می کوشیدند رهبر خود نجدة بن عامر را به قدرت برسانند. ➖قیام توابین : کسانی که امام حسین را دعوت به کوفه کرده بودند و بعد وی را یاری نداده بودند ، مدتی بعد پشیمان شده و به ریاست سلیمان بن صرد خزاعی با شعار خون خواهی امام حسین از شهر نخیله حرکت کردند و به سمت عین الورده رفتند. توابین که حدود چهارهزار نفر بودند در نبرد عین الورده از سپاه عبیدالله بن زیاد فرمانده اموی شکست خوردند و کشته شدند و فقط تعداد اندکی به همراهی رفاعة بن شداد كه یک از رهبرانشان بود به کوفه بازگشتند.
📌خلافت عبدالملک بن مروان - بخش دوم : ➖قیام مختار : مختار فرزند ابوعبیده ثقفی از فرماندهان جنگ جسر با ایرانیان بود. او که در هنگام قیام امام حسین زندانی حاکم کوفه بود ، پس از آزادی به اسم محمد بن حنفیه پسر علی (ع) جنبشی را آغاز کرد و عراق را تصرف کرد و از قاتلان امام حسین انتقام گرفت اما سرانجام در جنگ با مصعب فرمانده ابن زبیر کشته شد. ➖مقابله با عبدااله بن زبیر : عبدالملک خلیفه اموی برای حل مشکل ابن زبیر ، در ابتدا با حکومت روم شرقی پیمان صلح بست و سپس به فرماندهان عراقی سپاه ابن زبیر نامه فرستاد و آنان را به پیوستن به امویان تشویق کرد. فرماندهان سپاه ابن زبیر او را ترک کرده و به دشمن پیوستند. سپاه ابن زبیر به فرماندهی مصعب در جنگ با لشکر عبدالملک شکست خوردند و مصعب کشته شد. خلیفه اموی لشکری به فرماندهی حجاج بن یوسف به مکه فرستاد. وی مکه را در سال ۷۳ هجری تصرف کرد و عبدالله بن زبیر کشته شد و خلافت هفت ساله اش تمام شد. ➖ خوارج : اینان که نیروهای امام علی بودند و در جنگ صفین از وی جدا شده بودند به فرقه های مختلفی تقسیم شده و چندین بار شورش کرده و با سپاه عبدالملک درگیر شدند اما همه شکست خوردند. این خوارج مخالف از فرقه های ازارقه ، صفریه و اباضیه بودند و در شهرهای بصره و اهواز و یمامه شورش هایی ایجاد کرده بودند که مهلب بن ابی صفره و حجاج بن یوسف سرداران اموی ، آن ها را سرکوب کردند. ➖شورش عبدالرحمان بن اشعث : عبدالرحمان رهبر قبیله کنده بود. در سال ۷۹ هجری رتبیل پادشاه کابل سپاه اسلام را به فرماندهی عبیدالله بن ابی بکر شکست داد. خلیفه برای جبران این شکست ، لشکری را به فرماندهی عبدالرحمان به آن سمت فرستاد. وی در شکست رتبیل ناموفق بود و تنها توانست سبب عقب نشینی وی شود. فشار حجاج حاکم خلیفه برای ادامه جنگ به عبدالرحمان و توهین به او سبب شد که وی با لشکریانش برای جنگ با خلیفه به سمت عراق برود. عبدالرحمان شهرهای بصره و کوفه را تصرف کرد اما در نبرد دیر الجماجم در سال ۸۲ هجری از حجاج بن یوسف شکست خورد و کشته شد.
📌خلافت عبدالملک - بخش سوم : ➖سیاست خارجی : در زمینه سیاست خارجی ، مسلمانان جنگ هایی با حکومت روم داشتند که منجر به فتح ارمنستان توسط مسلمانان شد. در قاره آفریقا نیز جنگ ها ادامه پیدا کرد و حسان بن نعمان توانست شهر قرطاجنه را فتح کند اما این شهر را نابود کرد تا به دست رومی ها نیافتد و شهر جدید تونس را بنا کرد. مسلمانان توانستند مقاومت قبایل آفریقایی را از بین ببرند و زنی به نام کاهنه را که رهبر آنان بود شکست بدهند و شهرهای ساحلی مدیترانه را تصرف کنند. ➖سیاست داخلی : عبدالملک برای نخستین بار در سال ۷۴هجری واحد پول برای جهان اسلام تعیین کرد و سکه های درهم و دینار اسلامی به نام او ضرب شد. او کعبه را با پارچه دیبا و حریر پوشاند. وی شهر واسط را در کنار رود دجله بنا نهاد. عبدالملک زبان عربی را زبان رسمی اداری کرد و دستور داد که در تمام قلمرو از زبان عربی استفاده کنند. عبدالملک در سال ۸۶ هجری در سن شصت سالگی در شهر دمشق درگذشت. مدت خلافت وی ۲۱ سال و یک ماه و نیم بود. بعد از وی پسرش ولید به خلافت انتخاب شد.
📌شبث بن ربعی : او‌ مرد هزار چهره عرب است که هر بار رنگی عوض می کرد. وی از کسانی بود که به خاطر منافعشان حاضر هستن به هر گروهی بپیوندند و اهمیتی هم برایشان ندارد که قصد و هدف جماعتی که به آن پیوسته اند چیست. شبث بن ربعی از قبیله بنی تمیم بود . او در ابتدا مسلمان شد و بعد از درگذشت حضرت محمد به یکی از پیامبران دروغین (سجاح) پیوست ، اما مدتی بعد توبه کرد ‌. او در دوان خلیفه دوم در فتوحات شرکت داشت . در زمان عثمان از مخالفان وی بود. بعد به علی (ع) پیوست و در جنگ ها همراه وی بود و در جنگ نهروان به خوارج پیوست و بعدا جز یاران امام حسن شد. پس از صلح امام حسن ، به معاویه پیوست‌ و در جریان نامه نگاری مردم کوفه به امام حسین ، به وی نامه نوشت و از وی دعوت کرد که به کوفه بیاید. با روی کار آمدن ابن زیاد در کوفه ، به وی پیوست و با مسلم نماینده امام حسین دشمنی کرد. در واقعه کربلا تا روز پنجم شرکت نکرد و خود را به بیماری زد اما با اصرار ابن زیاد فرماندهی لشکر پیاده ابن سعد را بر عهده گرفت. وی سعی نمود که از رویارویی با حسین (ع) و یارانش خودداری کند تا موقعیتش در آینده خراب نشود. هنگام قیام مختار مدتی به او پیوست و با وی بیعت کرد اما بعد به ابن زبیر پیوست و مخالف مختار شد. با پیروزی حجاج ین یوسف بر زبیریان ، شبث به حجاج پیوست و سرانجام در سال هفتاد هجری در کوفه درگذشت. این فرد همیشه سعی می کرد به طرفی بپیوندد که احتمال می داد پیروز شود.