eitaa logo
تاریخ 🔖
4 دنبال‌کننده
438 عکس
3 ویدیو
0 فایل
بررسی تاریخ ایران و جهان از آغازین روزها تا زمان حال . #تاریخ #تمدن #ایران #اسلام #میراث_فرهنگی #عکس_تاریخی #باستان_شناسی #کتاب
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 خدایان ایرانی (۲) : ☀️ اپام نپات یا برز ایزد : خدای آبهاست . او آب ها را پخش می کند. نیرومند و بلندبالاست و دارنده اسب تندروست. وی کم کم محبوبیتش کم می شود و آناهیتا جای او را می گیرد. ☀️ناهید / آناهیتا: اسم او به معنی پاکی و بی آلایشی می باشد. وی زنی است جوان , زیباچهره و خوش اندام با طوقی زرین بر گردن , گوشواره ای چهارگوش در گوش , تاجی با صد ستاره بر سر و کفش هایی درخشان در پا و با بالاپوشی طلایی. وی به عنوان الهه عشق و باروری نیز پرستش می شده است زیرا چشمه حیات از وجود او می جوشد. در هنگام زایمان و برای یافتن شوهر خوب , دختران به درگاهش دعا می کردند. آناهیتا در بلند ترین طبقه آسمان جای گزیده است و اسب های ارابه او را ابر و باران و برف تگرگ تشکیل داده اند. او به فرمان اهورامزدا , باران و برف و تگرگ را فرو می باراند.
📌خدایان ایرانی (۳) : ☀️ تیشتر (تیشتریه) : خدایی است که با باران ارتباط دارد. او به یاری خدایان دیگر با دیو اپوش (خدای خشکسالی) می جنگد. تیشتر به شکل اسب سفید زیبا برای پاک کردن زمین از زهر جانوران زیانبخش به دریای فراخکرد (دریای بزرگ اساطیری) فرو می رود و در آنجا با دیو اپوش (خشکسالی) که به شکل اسب سیاه و ترسناکی است روبه رو می شود. در ابتدا خدای باران شکست می خورد و خشکی و تشنگی بر جهان غالب می شود. تیشتر پیش اهورامزدا شکایت می کند که ضعف او به خاطر این است که مردم به درستی او را عبادت نمی کنند. اهورامزدا وی را یاری می کند. این بار دیو خشکسالی فرار می کند و تیشتر آب را از دریا می گیرد و بالا می برد و باران بر سرزمین ها می بارد. تیشتر ده شبانه روز باران فرو می آورد و با این باران زهر جانوران موذی که در زمین باقی مانده است با آب می آمیزد و به دریا می رود. شوری و تلخی آب های دریاها به این دلیل است. جشن تیرگان که در روز سیزده تیرماه برگزار می شده است برای اوست.
📌خدایان ایرانی ۴ : ☀️ رپیتوین: به معنی نیمروز (ظهر) و سرور و نگهبان گرمای نیمروز است که زمانی مقدس در اسطوره های ایرانی است. هر زمان که دیو زمستان به جهان هجوم می آورد رپیتوین در زیر زمین پناه می گیرد و آب های زیر زمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان از بین نروند. جشن رپیوتن بخشی از جشن نوروز است و در وقتی است که دیو سرما می رود. ☀️بهرام / وهرام / ورثرغنه : به معنی درهم شکننده مقاومت است. بهرام خدای جنگ است و به صورت های گوناگون تجسم می یابد که هر کدام نماینده یکی از توانایی های اوست. مانند باد تند , گاو نر , اسب سفید یا گراز. اگر به شیوه ای درست او را دعا کنند پیروزی می بخشد و نمی گذارد سپاه دشمن وارد کشور آریایی گردد و بلا بر آن نازل شود. هنگام نبرد نخستین سپاه آریایی که از او یاری طلبد به پیروزی می رسد. این ایزد در میان سربازان محبوبیت زیادی داشته است. معتبرترین آتش آیینی زردشتیان به نام بهرام است. به نام اورمزد این آتش را به یاری می خوانند و از او می خواهند که در برابر قوای تاریکی آنان را نیرو بخشد.
🔥آتش های آیینی در دین زردشت : سه گروه آتش آیینی وجود دارد به نام های آتش بهرام , آتش آدران و آتش دادگاه. آتش بهرام قداست خاصی دارد. برای اینکه با تشریفاتی طولانی آماده می شود. برای آتش بهرام , شانزده آتش را از منابع مختلف جمع آوری می کنند و آنگاه ۱۱۲۸ بار آن را تطهیر می کنند , یعنی هیزم را روی آتش می گیرند , وقتی با گرمای آتش این هیزم شعله ور شد یک مرحله تطهیر انجام گرفته است. این جریان یک سال طول می کشد. تعداد آتش های بهرام محدود است و به مراقبت خاصی نیاز دارد و این آتش , شاه پیروزمند آتش هاست.
📌 خدایان ایرانی ۵ : ایرانیان باستان به خدایان زیادی معتقد بودند که در جایگاه پایین تر از آهورامزدا قرار داشتند. ☀️وای /ویو : خدای دم (نفس) زندگی است. همچنین تجسمی از باد است. او دو جنبه حیات بخش و مرگ آفرین دارد. ☀️رشن/ رشنو : خدای عدالت در ایران باستان است. ☀️ سروش/ سرئوشه : او دعاها را به بهشت منتقل می کند. او روح را پس از مرگ خوشامد می گوید و از آن مراقبت می کند. سروش بهترین نابودکننده دروغ است . کاخی بر بالای کوه البرز دارد. حامی درماندگان است و نگهبان آتش. ☀️ اشی / ارد یا اهریشونگ : دختر اهورامزدا است . پیشرفت و آسایش به خانه ها می برد و خرد و خواسته می بخشد. بر ارابه سوار است. به شکل زنی درخشان و نیرومند توصیف شده است. ☀️ دین / دئنا : خدای وجدان است. دختر اهورامزدا می باشد. ☀️ چیستا : نماد دانش و آگاهی است. ☀️هوم / هئومه : هم گیاه است و هم خداست. سرور گیاهان می باشد و درمانبخش است. این گیاه را به عنوان قربانی در مراسم دینی می فشارند. هوم نیروبخش و شفادهنده است. ☀️ اریامن / ایرمان : نام خدای دوستی و درمان بخشی است. نخستین پزشک است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است. در برابر هزاران دردی که اهریمن می آورد ، او درمان عرضه می کند. ☀️بغ : خدایی است که خوشی و شادی و بخت را تقسیم می کند . ☀️زامیاد : خدای زمین است .
📌 سه آتشکده بزرگ ایران باستان : در ایران باستان آتشکده های متعددی در سراسر کشور وجود داشت که سه تا از آن ها مهمتر از بقیه بودند. آتشکده آذرفرنبغ ( روحانیون) در استان فارس . آتشکده آذرگشنسب ( نظامیان) در آذربایجان . آتشکده آذربرزین مهر ( کشاورزان) در خراسان .
📌 دنیای تاریکی ها ( قلمرو اهریمن ) : علاوه بر خدایان متعدد که در ایران باستان و در زمان مادها و هخامنشیان مردم به آن ها اعتقاد داشتند و آفریده های اهورامزدا خدای خدایان بودند . نیروهای تاریک یا شر نیز مورد اعتقاد مردم بودند. دیو ها موجودات پلیدی بودند که اهریمن آن ها را برای آزار مردم آفریده بود و تعدادشان هم زیاد است و سلسله مراتب و مقاماتی دارند.
📌 اسامی نیروی های شر و تاریک در ایران باستان : ➖اکومن / اکه منه : نمادی است از بداندیشی و آشتی ناپذیری . او پیام آور اهریمن است. ➖ اندر / ایندره : انسان ها را از نیکی کردن باز می دارد و ضد نظم و ترتیب است. ➖ ساوول : نمادی از پادشاهی بد و ستمکاری است. ➖ ناهیه / نانگهیثیه : انسان ها را از قانع بودن باز می دارد و آنان را ناراضی می سازد. ➖ زیریز / زئیری : سازنده زهر است . ➖جه / جهی : نماد همه پلیدی ها و آلودگی های زنانه و نماد روسپی گری است . او هم دختر و هم زن اهریمن است. ➖ استویداد / استوهات : دیوی است که مفهوم نام او درهم شکننده و از هم جداکننده استخوان ها است. او دارای کمندی است که آن را بر گردن قربانی مورد نظر خود می اندازد. وی دیوی است که چون دست بر مردم زند , خواب آورد و چون سایه بر آنان افکند تب و چون دیده بر آنان دوزد , مرگ.
📌 نیروهای اهریمنی یا شر در اعتقادات ایرانیان باستان : ➖ویزرش : با روح مردگان می جنگ و آنان را می ترساند و بر در دوزخ می نشیند و روح گناهکاران را با زنجیر تا پل چینود (پل سنجش گناه ) می کشد. ➖ نسو / نسوش : دیوی است که به بدن انسان , در حالی که هنوز زنده است, یورش می برد و آن را می گنداند و چون فاسد شد دیگر روح در آن نمی ماند. ➖بوشاسب / بوشیانستا : دیو خواب مفرط و تنبلی است. جهان را در خواب نگه می دارد و در صبحگاه مانع بیداری مردم است. ➖ سیج / سیز : دیو درد و بلاست . ➖ اپوش : دیو خشکی و خشکسالی است و نام او به معنی بازدارنده باران است. ➖ هیز / هیچه : دیو قحطی و نایابی است. ➖ سپزگ : دیو سخن چینی و غیبت است. ➖ ورن : دیو شهوت است. ➖ چشمک : دیو گردباد و زمین لرزه و ویرانی . ➖ بوت / بود : دیوی است که نماد بت پرستی می باشد . ➖ ملکوس / مرکوس : دیو سرما و زمستان سخت. ➖ میتوخت : نماد گفتار نادرست است.
📌نبرد اهریمن و اهورامزادا : آفرینش به عقیده ایرانیان باستان در محدوده دوازده هزار سال صورت می گیرد. در پایان سه هزار سال آغازین نبردی بین نیروی تاریکی و روشنایی در می گیرد. اهریمن از وجود دنیایی که اهورامزدا خلق کرده است بی خبر است تا زمانی که اهورامزدا تصمیم می گیرد که وی را نابود کند. او فروغی از نور به جهان تاریکی می فرستد و اهریمن به دلیل طبیعت ویرانگرش به محض مشاهده أن , به جهان روشنی می تازد. اهورامزدا آگاه از همه چیز به اهریمن پیشنهاد آشتی می کند , به شرطی که اهریمن آفرینش او را بستاید , اما اهریمن نمی پذیرد. اهورامزدا می داند که اگر جنگ تا ابد ادامه یابد , اهریمن همه چیز را نابود خواهد کرد. از اینرو پیشنهاد می کند که دورانی برای نبرد و زمانی معین برای آخرین جنگ معین شود. طبق این پیمان آخرین نبرد میان نیکی و بدی نه هزار سال بعد از این حمله انجام می گیرد. پس از اینکه پیمان بسته شد . اهورامزدا دعای اهونور (مقدس ترین دعای زردشتی) را به زبان می آورد و بر اثر آن اهریمن بیهوش می شود و به دوزخ می افتد و در طول سه هزار سال دوم در آنجا بیهوش می ماند. پس از بیهوشی اهریمن , اهورا مزدا آفرینش گیتی را آغاز می کند. در پایان سه هزار سال دوم , یاران اهریمن که از بیهوشی فرمانروای خود در رنج هستند با کمک دیو جهی و با برشمردن همه بدی هایی که در جهان خواهند کرد , به اهریمن نیرو می بخشند و او را از بی هوشی بیرون می آورند. اهریمن به همراهی همه دیوان از جای بر می خیزد و به جهان حمله می کند. پلیدی چنان همه جا را فرا می گیرد که حتی نوک سوزنی از زمین از آلودگی برکنار نمی ماند. خدایان کوچکتر مانند تیشتر خدای باران به کمک اهورا مزدا می آیند و با اقدامات اهریمن در نابودی خاک و حیات مقابله می کنند و جلوی بازگشت اهریمن را به دنیای تاریکی گرفته و او را در دنیای روشنایی محبوس می کنند.
📌 نخستین انسان تاریخ از دیدگاه اساطیر ایرانی : کیومرث یا گیومرث نخستین انسان آفریده اهورامزدا است. اهریمن که می داند او آغازگر نسل انسان می باشد ، استویداد دیو را با هزار دیو مرگ آفرین به همراه هزار درد برای نابودی کیومرث می فرستد . اما آن ها موفق نمی شوند زیرا که زروان خدای زمان مقدر کرده است که کیومرث سی سال زندگی کند. سرانجام در زمان معین کیومرث به پهلوی چپ می افتد و فلزات از بدن او به وجود می آیند . از نطفه او که بر زمین ریخته می شود پس از چهل سال شاخه ای ریواس می روید که دارای دو ساقه است و پانزده برگ. این گیاه پس از مدتی تبدیل به نخستین زوج بشر یعنی مشی و مشیانه می شود. اهریمن و همدستانش می کوشند که مشی و مشیانه را از راه راست منحرف کنند . اهریمن بر اندیشه آنان می تازد و آنان نخستین دروغ را بر زبان می آورند و آفرینش را به اهریمن نسبت می دهند. به سبب این گناه , آن ها تا مدت ها از داشتن فرزند محروم می شوند. تا اینکه توبه می کنند و بعد از نه ماه جفتی به دنیا می آورند که چنان به چشم پدر و مادر شیرین می آید که آن ها را می خورند. پس از آن اهورامزدا شیرینی فرزند را کمتر می کند تا میل به خوردنش نکنند. از آن پس مشی و مشیانه دارای هفت جفت فرزند می شوند و هر کدام از جفت ها با یکدیگر ازدواج می کنند و روانه یکی از هفت کشور می شوند و نسل بشر ادامه می یابد. مشی و مشیانه در صد سالگی می میرند.
📌 پیشدادیان , نخستین پادشاهی اساطیری : پیشدادیان نخستین سلسلهٔ پادشاهان در  شاهنامه و اساطیر ایرانی می‌باشد . نخستین شاه پیشدادی , هوشنگ است. در شاهنامه هوشنگ فرزند گیومرث است . هوشنگ بر دیو سیاه پیروز می شود. کشف آتش را به او نسبت می دهند. بر اساس شاهنامه هوشنگ روزی با تنی چند از یارانش به سوی کوه می رود و ماری در آنجا می بیند و سنگی به سویش پرتاب می کند که از برخورد سنگ با سنگ دیگر جرقه ای صورت می گیرد و آتش پدید می آید . جشن سده را یادبودی از کشف آتش می دانند. ☀️ تهمورث شاه دیگر پیشدادی است که مدت سی سال حکومت می کند. او با دیوها می جنگد و بر آنها پیروز می شود. تهمورث به کمک ویو (خدای باد) اهریمن را به بند می کشد و به مدت سی سال همچون اسبی بر او سوار می شود. تا اینکه اهریمن همسر تهمورث را با انگبین و ابریشم فریب می دهد و نقطه ضعف طهمورث را در می یابد و در گذرگاه البرز او را بر زمین می زند و می بلعد تا اینکه جمشید شاه بعدی وی را از شکم اهریمن بیرون می آورد. رفتن نژادهای گوناگون از خونیرس (کشور اساطیری شامل هفت اقلیم) به کشورهای دیگر در زمان فرمانروایی تهمورث صورت می گیرد. مردم بر پشت گاو اساطیری سرسوک می نشینند و به سوی سرزمین جدید می روند. تهمورث دیوان را به بند می کشد و دیوان راز نوشتن را به او می آموزند.
📌 جمشید شاه پیشدادی : جمشید پسر ویونگهان است , ویونگهان نخستین کسی می باشد که افتخار پیدا می کند که گیاه مقدس هوم را مطابق آیین بفشارد. از اینرو به او فرزندی به نام جمشید داده می شود. اهورامزدا نخست به او پیشنهاد می کند که آیین مزدیسنایی (دین زردشتی) را به جهان ببرد. جمشید از انجام چنین کاری اظهار ناتوانی می کند و آن را نمی پذیرد. اما در مقابل به اهورا مزدا قول می دهد که جهان او را رشد دهد و از آن پاسداری کند. در فرمانروایی جمشید آرامش وجود دارد و نعمت فراوان است . نه باد گرم هست و نه باد سرد. نه مرگ هست و نه درد. کسی پیر نمی شود. انبوه جمعیت حیوانات و انسان ها چنان همه جا را فرا می گیرند که به خواهش جمشید , زمین توسط اهورا مزدا در یه نوبت که هر نوبت سیصد سال طول می کشد , گسترده تر می شود و مردمان فناناپذیر می شوند. آفریدگار به جمشید هشدار می دهد که مردمان گرفتار زمستان سختی خواهند شد و همه نابود می گردند و جمشید را وادارد می سازد که دژی بسازد. جمشید این دژ را که به ورجمکرد معروف است بنا می کند. جمشید پس از ساخت دژ , جفتی از مردان و زنان و جانوران و گیاهان و آتش ها را به درون دژ می برد تا زمانی که زمستان هولناک با حمله ملکوس دیو بر جهان مستولی شد و با خود نابودی آورد , نژاد انسان و سایر موجودات حفظ گردد. آبادانی های بسیار ، هنرهای گوناگون ، ساختن ابزار جنگ , ساختن خانه و کاخ و خوشبختی های بسیار دیگر را به دوره جمشید نسبت می دهند. غرور بر جمشید چیره می گردد و او گناهکار می شود‌. زردشت او را سرزنش می کند که برای خشنودی مردمان , خوردن گوشت گاو را به آنان آموخته است. جمشید دروغ می گوید و با ادعای همسانی با خدا , خود را در معرض نفرین قرار می دهد . جمشید در اندیشه پرواز در آسمان می افتد و فرمان می دهد تا تختی گران‌بها برایش بسازند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشتند و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و جهانیان که از شکوه و توانایی او خیره مانده بودند ، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندندو آن روز را که نخستین روز از فروردین بود، نوروز خواندند. جمشید پس از اینکه که گرفتار غرور و گناه می شود حمایت خدایان و فرشتگان را از دست می دهد و سر انجام با غلبه ضحاک بر او کشته می شود.
📌 فر یا فره ایزدی : فر یا فره یا خورنه نیرویی آسمانی است که در وجود هر انسانی به ودیعه گذاشته شده است تا او را در انجام اعمالی که به وظیفه و حرفه آدمی مطابقت دارد یاری کند. فرمانروایان , موبدان ، آریایی ها و زردشت و ... فره مخصوص به خود را دارند. تا زمانی که فره ایزدی با فرمانروایان همراه باشد , پیروزی و بخت و اقبال با آنان است. این فره نخست به هوشنگ پیشدادی و بعدا به تهمورث و جمشید می رسد. سپس به شاهان کیانی و در پایان جهان به سوشیانت (منجی در دین زردشت) خواهد پیوست. فر ایزدی با گناه و بدی از بین می رود و پادشاهان برای مشروعیت خود نیاز به فر ایزدی داشتند. فر ایزدی می تواند به شکل نیرو، موجود زنده یا اشیا تغییر شکل دهد؛ در قالب نیرو و استعداد به شکل «زیبایی»، «خرد» و «قدرت» جلوه گر شود. به سبب فر ایزدی پادشاه مظهر قدرت خداوند و مهر و قهر او و نماینده اراده ملت به شمار می رفت و مردم او را خدایگان و سایه خدا می خواندند و او خود را حاکم مطلق و مالک الرقاب مردم می دانست . در این میان تنها محدودیت قدرت پادشاه ، به ذات حاکم مطلقی که مقامش مافوق بشر بود ، بستگی داشت . فرفروغی است ایزدی ، که بر دل هر کس بتابد از دیگران برتری یابد . در تمام کتیبه های هخامنشی به این امر که سلطنت موهبتی الهی است و از جانب آهورامزدا به ایشان عطا گردیده ، اشاره شده است (( اهورامزداست که داریوش را شاه کرد . اهورا مزداست که مملکت بزرگ به او عطا کرد. )) کسی می توانست به مقام ” ظل الهی ” برسد که دارای فره ایزدی باشد.
📌 نشان فروهر یا فره ایزدی  زرتشتیان برای فرّ کیانی شکلی رسم کردند که مفهوم خاصی دارد: ۱- پیرمرد : پیری جهاندیده و دانا میباشد. ۲- دستهای افراشته به بالا : ستایش به درگاه ایزد یکتا. ۳- حلقه : پیمان با خدای یکتا. ۴- بالهای سه طبقه : اندیشه و گفتار و کردار نیک است. ۵- دایره ی میان فروهر : بی پایانی روزگار و برگشت اعمال انسان به خود او. ۶- دو رشته : سپنتامینو (نیکی) و انگره مینو (بدی) است. ۷-دامن سه طبقه : بد اندیشی (دژمت) بدگفتاری (دوژوخت) بدکرداری (دژورشت) شاهان پس از اسلام مانند سامانیان، غزنویان و آل بویه برای مشروعیت سعی می کردند خود را به پادشاهان ساسانی و هخامنشی نسبت دهند تا نشان دهند که دارای فره ایزدی هستند.
📌ضحاك /دهاك / اژی دهاک : ضحاک شخصیت اساطیری در متن های دینی باستان جز دیوان و فرزند اهریمن است که سه سر ، شش چشم و سه پوزه دارد. او انباشه از میل به تخریب است. او در کتاب اوستا اژدهایی است که می خواهد مردم و هر أنچه بر روی زمین است نابود کند. بدن او پر از حیوانات موذی است که اگر بمیرد این حیوانات موذی جهان را فرا خواهد گرفت. در شاهنامه ضحاک فرزند امیری دادگر به نام مرداس است. ضحاک با فریبکاری اهریمن ، پدر خود را می کشد و به جای او بر تخت شاهی می نشیند و پادشاهی جمشید را از میان بر می دارد. اهریمن از او می خواهد که به پاداش آنچه برای او انجام داده است ، بر دوش او بوسه زند. بر اثر این بوسه ، بر دوش ضحاک دو مار می روید . مغز جوانان ایران خوراک مارهای دوش اوست. ضحاک با قیام کاوه آهنگر و حمله فریدون شکست می خورد و در غاری در کوه دماوند اسیر می شود .
📌 کاوه آهنگر : شخصیت اساطیری دیگری در شاهنامه است که نماد مبارزه با ظلم است. از شانزده پسر او همه به جز یک تن قربانی ضحاک و خوراک مارهای دوش او می شوند . چون سربازان ضحاک به دنبال آخرین پسرش می روند. او اعتراض کنان به دربار ضحاک روی می آورد و بزرگانی را که به اجبار در حال گواهی دادن به عادلانه بودن فرمانروایی ضحاک هستند را به شورش وامی دارد. کاوه با بر افراشتن پیش بند آهنگری چرمی خود که درفش کاویانی نام می گیرد , بر سر بازار می رود و مردم خشمگین از ظلم ضحاک را به دنبال خود می کشد. آنها به سوی جایگاه فریدون می شتابند تا او را که از نژاد جمشید است را یاری کنند که بر ضحاک پیروز شود.
📌 فریدون : در کتاب اوستا وی قهرمانی است که شخصیت نیمه خدایی دارد. او پسر آبتین است. در شاهنامه فریدون از نژاد جمشید است و پدرش از قربانیان ضحاک است. مادرش فرانک او را دور از چشم ضحاک به کمک گاوی به نام برمایه در بیشه ای می پروراند تا زمانی که کاوه با مردم به سوی او می روند و او را به قیام وامی دارند . فریدون چرم کاوه را با زر و گوهر می آراید و آن را درفش کاویانی نام می نهد . برادران فریدون برایش گرزی فراهم می کنند که بالای آن شکل سر گاو است. فریدون با گرز گاو سر به کاخ ضحاک می رود . فرستاده اهورا مزدا راز گشودن طلسم های کاخ را به او می آموزد. فریدون وارد کاخ ضحاک می شود و دختران جمشید به اسم شهرنواز و ارنواز را که اسیر بودند نجات می دهد. سرانجام هنگامی که با ضحاک روبه رو می شود گرز گاو سر را بر سر او می کوبد . اهورا مزدا به فریدون دستور می دهد که از کشتن ضحاک خودداری کند چون بدنش پر از حیوانات موذی است که با مرگ وی در زمین رها می شوند. فریدون دست و پای ضحاک را می بندد و در غاری در کوه دماوند زندانی می کند. در پایان جهان ضحاک از بند رها می گردد و به نابودی جهان می پردازد اما سرانجام گرشاسب پهلوان او را از میان بر می دارد. فریدون پس از غلبه بر ضحاک به جنگ غول ها می رود و آن ها را شکست می دهد. وی در ادبیات ایران با نوعی جادوگری و پزشکی نیز ارتباط دارد .
📌 بی مرگان یا جاودانان در تاریخ اساطیری ایران : آنها نامداران و قهرمانانی هستند که نمی میرند و چون زمان معمول زندگیشان به سر می رسد یا به خواب فرو می روند و یا در جایی پنهان می مانند و در هنگام نیاز و در زمان فرشگرد (در پایان جهان) به یاری بزرگان دین و مردم می شتابند. نام این جاودانان بنا به روایت های مختلف فرق می کند. از میان آن ها می توان شخصیت های زیر اشاره کرد : گرشاسب ، توس و گستهم ، کیخسرو ، گیو و فریبرز ، اوروتت نره پسر زردشت ، گوبدشاه یا اغریرث برادر افراسیاب که به دلیل یاری دادن به ایرانیان به دست برادرش کشته می شود و جز جاودانان در می آید. یوشت فریان (دانایی که به پرسش های اخت ، جادوگر اهریمنی پاسخ می دهد و با سوالات خود او را به نابودی می کشاند) پشوتن پسر گشتاسب آخرین این جاودانان است. هر چند که جمشید و فریدون و کیکاوس هم بی مرگ آفریده شده بودند اما به دلیل ارتکاب گناه از گروه جاودانان بیرون آمدند.
📌سلم ، تور و ایرج : فریدون سه پسر دارد به اسامی سلم ، تور و ایرج . او سه دختر پادشاه یمن را به همسری آنان در می آورد و نام پارسی بر آنان می نهد. آرزو همسر سلم ، ماه همسر تور ، سهی همسر ایرج. فریدون سرزمین پهناور خود را میان سه پسرش تقسیم می کند : روم و کشورهای غربی را به سلم برادر بزرگتر ، چین و ترکستان را به تور و ایران و عربستان را به ایرج می دهد. چون فریدون پیر می شود فرزندانش از او شکایت می کنند که قلمرو را ناعادلانه تقسیم کرده است و باید ایرج را نیز به سرزمینی دوردست بفرست وگرنه به جنگ او می روند. ایرج کشته می شود و فریدون در رنج و غم و نابینایی از خدا می خواهد که زنده بماند تا ببیند انتقام ایرج گرفته شدن است. منوچهر فرزند ایرج در ایران به فرمانروایی می رسد و با کمک پهلوانانی مانند کارن ، سام نریمان ، گرشاسب و ... بر لشکریان سلم و تور می تازد و آنان را شکست می دهد.
📌 آرش : وی یکی از پهلوانان تاریخ اساطیری ایران در دوران منوچهر است. افراسیاب پادشاه توران ، منوچهر شاه پیشدادی را در تبرستان (مازندران) محصور می کند. سرانجام هردو خواهان آشتی می شوند و منوچهر از افراسیاب می خواهد که به اندازه یک پرتاب تیر ، از خاک او را به وی بازگرداند. افراسیاب این درخواست را می پذیرد. تیر و کمان خاصی تهیه می شود و آرش پهلوان ایرانی انجام این کار بر عهده می گیرد. او همه نیرو و وجود خود را با یاد سرزمین ایران به تیر می بخشد. تیر سپیده دم از کمان آرش رها می شود ، از کوهها می گذرد و سرانجام در غروب آفتاب در سرزمین بلخ در ناحیه ای به نام گوزکان ، در کنار جیحون بر تنه درخت گردویی می نشیند و مرز ایران و توران مشخص می گردد. از آرش قهرمان که وقتی تیر را پرتاب می کرد پهلوانی تندرست بود و همه را به گواهی تندرستی خود طلبیده بود دیگر چیزی باقی نمی ماند ، چون او هستی خود را به تیری بخشیده که سرزمین ایران را گسترده تر کرده است.
📌 سام و زال (قهرمانان شاهنامه) : سام از پهلوانان منوچهر شاه پیشدادی است. او حاکم زابل است . زال دستان فرزند اوست که چون به دنیا می آید سپیدموست. سام از داشتن چنین فرزندی خود را شرمنده می بیند و فرمان می دهد که کودک را در دامن کوه البرز رها کنند. سیمرغ که بر فراز کوه البرز لانه دارد ، دل به مهر او می بندد و او را با بچگان خود می پروراند. کودک بزرگ می شود و کاروانیان که از آنجا می گذرند از جوانی پیلتن و سپیدموی خبر می دهند. سام شرمنده از گناهی که کرده است به سوی کوه البرز می شتابد و آشیان سیمرغ را همچون کاخی برافراشته می بیند. سیمرغ به زال قول می دهد که مهرش را همیشه در دل داشته باشد. او پر خود را به زال می دهدتا هر بار که به حضورش نیازی باشد ، زال آن را بر آتش افکند و در یک لحظه سیمرغ به کمکش شتابد. سام فرمانروایی زابل را به او می سپارد و خود برای یاری منوچهر برای سرکوب دیوان مازندران به دربار او می رود. زال در گذر از شهر کابل به دختر حاکم آنجا که از نژاد ضحاک است علاقه مند می شود و ازدواج می کنند و رستم متولد می شود.
📌 رستم پهلوان شاهنامه : رستم که لقب او تهمتن است فرزند زال و رودابه دختر حاکم کابل می باشد. رودابه مادر وی در دوران بارداری به دلیل بزرگی رستم ، رنج بسیار می بیند و در هنگام زادن رستم از درد بیخود می شود و به روال طبیعی نمی تواند او را به دنیا بیاورد. زال پر سیمرغ را آتش می زند و او سریعا ظاهر می شود. با راهنمایی های سیمرغ ، رستم با شکافتن پهلوی رودابه و سپس دوختن آن به دنیا می آید. سیمرغ پر خود را بر جای زخم می مالد و آن را شفا می دهد. پری دیگر به زال می سپارد و به پرواز در می آید. رستم بزرگ می شود و در دلیری و زورمندی مانند ندارد. از میان اسبان متعدد تنها رخش می تواند جثه و وزن رستم را تحمل نماید. رستم اولین نبردش را در دوران  نوجوانی و در جنگ میان کیقباد و افراسیاب تجربه می‌کند. روایت چنین است که رستم، افراسیاب پادشاه توران را اسیر می‌‌کند، ولی به علت بی‌تجربه بودنش افراسیاب از چنگش فرار می‌‌کند. از آن نبرد به بعد، نام او بر سر زبان‌ها ‌می‌‌افتد و نبرد‌های‌ دلیرانه‌اش در شاهنامه آغاز می‌‌شوند. در شاهنامه طول عمر رستم 600 سال ذکر شده است، البته این پهلوان در شاهنامه به مرگ طبیعی چشم از جهان نبسته است بلکه به دست برادر ناتنی‌اش شغاد، به چاه انداخته شده و عمرش به پایان می رسد. مهمترین نبردهای رستم ، هفت خان اوست. داستان هفت خان رستم از این قرار است که کیکاووس، شاه ایران تصمیم می‌‌گیرد تا دیو سپید را که پادشاه دیو‌ها ‌بوده است، شکست دهد. اما در جنگ با آن‌ها شکست خورده و اسیر می‌‌‌شود. کیکاووس قاصدی فرستاده و رستم را به کمک خود و لشکریانش می‌‌خواند. رستم با اسب خود، رخش به راه می‌‌افتد و هفت خان را می‌‌گذراند تا شاه ایران را از دست دیو سپید نجات دهد. نبرد با اسفندیار شاهزاده کیانی ، نبرد با سهراب فرزندش و کشتن او ، نبرد با افراسیاب پادشاه توران و شکست وی ، جنگ با خاقان چین ، جنگ با اکوان دیو ، اقدامات دیگر رستم هستند که داستان آن ها در شاهنامه ذکر شده است.
📌 تقویم فرس هخامنشی : تقویم رایج در دوران هخامنشی به نام تقویم فرس قدیم یا فرس هخامنشی معروف است. ماه های تقویم فرس هخامنشی : ۱- ادوکن ئیش - فروردین ۲- ثور واهر - اردیبهشت ۳- تائی گرچی - خرداد ۴- گرم پد - تیر ۵- درن باجی - مرداد ۶- کاریاشیا - شهریور ۷ - باگیا دئیس - مهر ۸- ورگزن - آبان ۹- اثری یادی - آذر ۱۰ - آنامک - دی ۱۱- سامیا - بهمن ۱۲- ویخن - اسفند در این تقویم آغاز سال با آغاز پاییز مقارن و اولین ماه سال ماه مهر (باگیادئیس) با جشن باگایادی آغاز می گشت. سال ۳۶۵ روز بود و مبدا این تقویم آغاز سلطنت هر پادشاهی بود. در تقویم فرس هخامنشی هر ماه سی روز بود و سال به چهار فصل سه ماهه تقسیم می شد. فصل وهار (بهار) ، فصل وهامین (تابستان), فصل پاتیژ (پاییز) و.. .
☀️ تقویم دینی مزدیسنا : در روزگاران پس از داریوش بزرگ هخامنشی ، تقویم مزدیسنا در ایران رواج یافت و ماه های زردشتی جانشین ماههای فرس هخامنشی شدند. این تقویم که به اسامی تقویم زردشتی و تقویم اوستایی و تقویم یزدگردی نیز معروف است یک تقویم مذهبی است که بر اساس خواسته های دینی زرتشت بنا شده است. در تقویم مزدیسنا هر یک از روزها و ماههای سال اختصاص به فرشته یا فرشتگانی دارند. روز را ازن و شب را خشین می نامند و ساعت را هاسر . و شبانه روز به پنج وقت تقسیم می شود به اسامی : ۱- هاونگاه ۲- ربیتونیگاه ۳- ازیرنیگاه ۴- اویسروتریمگاه ۵- اشهینگاه هر یک از روزهای این تقویم به اسم فرشته ای است مانند : روز اول ماه به اسم هرمزد و روز آخر ماه به اسم انیران . اسامی ماه ها هم به اسم خدایان دین زردشتی است مانند : فروردین - اردیبهشت - خرداد. هر سال ۱۳ جشن برگزار می شد. مثلا جشن فروردگان در نوزدهم فروردین ، جشن هرمز در اولین روز هر ماه ، جشن مهرگان در شانزدهم مهرماه . اگر اسامی هر یک از روزهای ماه با اسم همان ماه یکی می شد ، ایرانیان قدیم آن روز را جشن می گرفتند. تقویم مزدیسنا در دوره ساسانی تقویم رسمی کشور شد.