🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
🎙روایت آیتالله #محمد_خامنهای از دستگیری معاون ساواک قم بخش اول 🔸️يكى از اتاقهای منزل ما كه حضرت
🎙روایت آیتالله #محمد_خامنهای از دستگیری معاون ساواک قم
بخش دوم
🔹️از سوى ديگر شاهدان عينى و شاكيان حرفهاى خودشان را زدند و دادگاه به مرحله مشاوره رسيد. يكى از دوستان ما كه در حال حاضر در #دادگسترى قم مشغول انجام وظيفه است و در دادگاه سروان محمدى مشاور عالى بود، در طى جلسه مشاوره #مؤكداً به بنده سفارش كرد كه از صدور حكم اعدام براى سروان محمدى #خوددارى كنم.
🔸️چرا كه چند #بچه دارد و زندگىاش با مشكلاتى توأم است و در مقاطع مختلف هم به مستمندان كمک كرده است. بعد از من خواست كه يک درجه به او #تخفيف بدهم. بنده هم پس از بررسى دقيق پرونده، مجوزى براى اعدام او نيافتم.
🔹️يک هفته بعد از پيروزى انقلاب كه يكى از ساختمانهاى متعلق به #حرم حضرت معصومه را به عنوان ستاد انقلاب در نظر گرفته بوديم، #سروان_محمدى نزد من آمد و درخواست كرد كه برايش نامهاى كه در ارتباط با جاى بخصوصى بود، بنويسم.
🔸️اين ماجرا مربوط به وقتى بود كه جريان #دادگاه او تمام شده و از اعدام تبرئه شده بود. من گفتم: «آقا #رضا! سريعاً اينجا را ترک كن و به دنبال كار و زندگيت برو! اينجا براى چه آمدى؟ اگر بچهها تو را بگيرند، #بعيد نيست كه اعدام انقلابيت كنند!»
🔹️با عجز و التماس گفت: «شما همه كاره هستى. بدون شما هيچ كس كارى نمىكند.» از جهاتى راست مىگفت؛ چون در آن مقطع ما در شهر #قم همزمان وظيفه شهربانى و #فرماندارى و حاكم شرع و ... را انجام مىداديم.
🔸️خلاصه سريع او را از آن محوطه دور كرديم. چند وقت پيش به من اطلاع دادند كه او مشغول #رانندگى يا شاگردى است و ظاهراً در همان حال گفته بود اگر به چنگ آقاى #خلخالى افتاده بودم، تا الآن هفت كفن پوسانده بودم.
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom