⁉️آیا #امام_خمینی موافق ادامه جنگ بعد از فتح #خرمشهر بود؟
🎙مرحوم احمد خمینی:
🔹️تلخ ترین خاطره ای که به یاد دارم پذیرش #قطعنامه، و شیرینترین خاطره مربوط به #فتح خرمشهر است.
🔸️فتح خرمشهر زمانی اعلام شد که ساعت حدوداً چهار بعدازظهر بود و امام در حال #قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه و هر مرتبه حدود نیم ساعت قدم می زدند و #رادیو هم در دستشان بود که گوینده رادیو خبر #آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد. با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه کردم و متوجه شدم که احساس #خوبی به ایشان دست داد.
🔹️در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ #تمام شود، اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شطالعرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم #غرامت خودمان را از عراق بگیریم.
🔸️امام اصلاً با این کار #موافق نبودند و می گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ #تمام_شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطهای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین #موقع برای #پایان جنگ است.
📚منبع: (کتاب دلیل آفتاب: خاطرات یادگار امام؛ ص ۱۲۵ - ۱۲۶)
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
📸 واعظ بیت آیتالله گلپایگانی 🔸️از راست به چپ: مرحوم سیدمحمد #آل_طه از وعاظ قم، شادروان سیدعلی آل ط
🌀شاهد یک تصادف
🔸وقتی زلزله #کاخک اتفاق افتاد حاج آقا مهدی به من گفت میخواهم به کاخک بروم چون #بهائیها دارند بچههایی را که پدر و مادرشان را از دست دادهاند برای نگهداری می برند و آنها را بهائی میکنند. شب را منزل آیتالله #صدوقی در یزد ماندیم. صبح دو تا جیپ آهو متعلق به یکی از تجار #یزد به ما دادند. حاج آقا مهدی(گلپایگانی) صندلی جلوی ماشین نشسته بود.
🔹جاده #طبس، جاده بدی بود و خاک نرمی داشت. حاج آقا مهدی برای آنکه عمامهاش خاکی نشود، آن را در #دستمالی گذاشته و داخل داشبورد قرار داده بود. ماشین جلویی حاج آقا مهدی و ماشین عقبی هم ما بودیم.
🔸️ما با فاصله حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ متر از هم در حرکت بودیم. کامیون باری که از طرف مقابل میآمد و رانندهاش #جوان ۲۰ ساله ای بود می خواست سر پیچ از ماشین حاج آقا مهدی #سبقت بگیرد که برخوردی رخ داد و حاج آقا مهدی در پی این تصادف #مجروح شد.
🔹️من وقتی رسیدم دیدم سر ایشان برهنه است. عمامهاش را روی سرش گذاشتم و آن را با دست گرفتم تا بلکه #خونریزی سرش کمتر شود. اما خونریزی به حدی بود که از بین انگشتان من بیرون می زد.در بین راه متوجه شدم که خونریزی بند آمده است. همان جا فهمیدم که کار #تمام شده است.
🔹وقتی #تیمسار_اویسی فهمید پیام داد که #هلیکوپتر میفرستیم تا جنازه را به قم ببرد. آیتالله صدوقی گفتند من جنازه را جز به آمبولانس بیمارستان #گلپایگانی تحویل نمی دهم. هوا گرم بود. چندین قالب یخ آوردند. داخل آمبولانس چیدند و جنازه را به #قم رساندند.
📍حاج آقا مهدی #گلپایگانی فرزند ارشد آیتالله گلپایگانی در بامداد ۳۱ شهریور ۱۳۵۷ بر اثر #تصادف رحلت کرد. تشییع جنازه او در قم به ویژه به دلیل نزدیکی به حادثه هفده شهریور به تظاهرات علیه رژیم #طاغوت تبدیل شد.
📚منبع: خاطرات سید محمد آل طه، نشر عروج
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom