eitaa logo
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
4.1هزار دنبال‌کننده
391 عکس
86 ویدیو
1 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قم را اینجا بخوانید. . 🔗در تلگرام: t.me/tarikhqom1 . 📩 ارتباط با مدیر کانال: @adminn1402
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️حمایت مالی یک مرجع از مجله‌ی اهل 🎙آیت‌الله واعظ‌ زاده خراسانی: 🔹️رفیق ما آقای می‌گفت یک روز صبح در بازار به نماینده آقای برخورد کردم و گفتم: حاجی در مصر توسط چند آخوند منتشر می‌شود اما اینها پول ندارند. تو بده ما بفرستیم برایشان. اصلاً دارالتقریب پول می‌خواهد؛ چون دولتی نبود، عنایت داشتند که از هیچ کمکی نگیرند. 🔸️ چند روز بعد او را در بازار دیدم. داشت از دور می‌خندید. گفتم: حاجی چه کار کردی؟ گفت رفتم به آقای گفتم. ایشان گفت: هم خودت پول بده و هم از بده. 🔹️بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، رسالة‌الاسلام که در مصر چاپ می‌شد شد. یعنی با پول او منتشر می‌شد. ما فهمیدیم که حتی آیت‌الله بروجردی پول رسالة‌الاسلام را می‌دهد که در چاپ شود. اینقدر همه‌اش هم که بحث شیعه نبود؛ بحث وحدت بود؛ افکار اهل تسنن مطرح بود، تعریف بود همه چیز بود، درباره شیعه هم بود... . 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📌کتک خوردن عالم بزرگ شیعه از همسرش 🔺️مرحوم از بزرگ‌ترین فقیهان عالَم تشیع بوده است، در حدی که علمای بزرگ از قول او نقل کرده‌‏اند که فرموده بود: اگر تمام کتاب‏‌های شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینه‌‏ام دارم، همه را بیرون می‏‌دهم تا دوباره بنویسند. هم شده بود. 🔺️اهل علم و اصحاب فهمیدند که در خانه بداخلاقی می‌کند ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند. اینقدر در مقام جست‏‌وجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهی گاهی که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابی او را می‌زند. 🔺️یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند: آقا ما داستانی شنیده‌‏ایم از خودتان باید بپرسیم. آیا شما گاهی شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، هم هست، گاهی که عصبانی می‌شود، حسابی مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد. گفتند: او را بدهید.گفت: نمی‌دهم. گفتند: اجازه بدهید ما زن‏هایمان را بفرستیم کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم. گفتند: چرا؟ 🔺️گفت: این زن در این خانه برای من از اعظم ‏‌های خداست چون وقتی بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من می‌کنند. گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد. همان وقت می‌آیم در خانه کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. 📚شیخ حسین انصاریان؛ کتاب نفس 🔗 به کانال بپیوندید @tarikhqom
✏️[نامه جلال آل احمد به امام خمینی از مکه؛ روز شنبه ] 🔸️آية‌اللها وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر الپرواز (!) بودند به سمت بیت‌الله، این است که فرصت دست‌بوسی مجدد نشد. 🔹️گویا فقط دو سال است که به درین ولایت حق تدریس و تعلیم داده‌اند. پیش از آن حق نداشته‌اند. 🔸️دیگر اینکه را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان، زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد. فدای سر شما. دیگر اینکه طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم، درباره نقش میان روحانیت و سلطنت، و توضیح این‌که چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق طرف سلطنت را گرفته‌اند و نمی‌بایست. اگر عمری بود و برگشتیم، تمامش خواهم کرد و به حضرت‌تان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را گمان می‌کنم نشان داده باشم. مقدماتش در غرب‌زدگی ناقص چاپ اول آمده، دیگر اینکه امیدوارم موفق باشید. والسلام . 🔹️پانوشت: همچنان‌که آن بار در خدمت‌تان به عرض رساندم، فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش برآید. دیده شد که گاهی اعلامیه‌ها و نشریاتی به اسم و عنوان حضرات در می‌آمد که شایستگی و وقار نداشت. نشانی فقیر را هم حضرت می‌داند و هم این‌جا می‌نویسم: تجریش، آخر کوچه فردوسی. والسلام». 🔺️مأمور در ذیل نامه چنین می‌نویسد: این نامه از مدارک مکشوفه از منزل به دست آمده در پرونده جلال آل احمد بایگانی شود. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📜 نان با طعم پِهِن 🔹️در سال ۱۳۲۰ شدیدی ایران را فرا گرفت. وضعیت نان در خیلی نامناسب بود، به حدی که پهن الاغ و اسب توی نان پیدا می شد. روزی آیت الله ، تمام نانوایان قم را در منزل رئیس صنف جمع می کند و با عصبانیت به مشهدی محمد که خادم ایشان بود، می گوید: «برو نانی را که این آقایان خبازان مسلمان و درست کرده اند، بیار». نان آن موقع، نان «» بود. 🔸️مشهدی محمد می رود نان را توی بشقابی می گذارد و می آورد پیش رئیس خبازها می گذارد. آقای صدر به او می گوید: «نان را بشکن و بخور. ببین بوی از آن می آید یا نه ؟ نانوایان سرشان را پایین می اندازند و حرفی نمی زنند. 🔹️آقای صدر با عصبانیت گفت: «می گویم که نان را بشکن و بده همه‌ی نانوایان بو کنند، ببینند بوی پهن اسب و الاغ می دهد یا نه؟ شما مسلمانید؟ شما حاجی هستید؟ شما اهل هستید»؟ چند تا از این حرف ها می زند بلند می شود و می رود. نانوایان هم با کمال شرمندگی می روند. از روز بعد، وضع نان کمی بهتر می شود. 📚خاطرات سید حسین موسوی کرمانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۶۳ 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 همیشه پای یک قمی در میان است! ♦️شیخ احمد قمی سفیر تشیع در تایلند 🔸️ در سال ۱۵۴۳ میلادی در شهر دیده به جهان گشود. وی در اولین سال‌های قرن هفدهم میلادی (سال ۱۶۰۵) یعنی زمانی که کشور از زیر سلطه پانزده ساله برمه‌ای‌ها آزاد شده بود به «» مهاجرت کرد و پس از مدتی توانست در سایه مدیریت و درایت خود در پادشاه سیام نفوذ کرده و به یکی از مقامات عالیرتبه مبدل گردد. 🔹️شیخ احمد قمی طی شش دوره پادشاهی سیام ارتباطات نزدیکی با دربار و پادشاهان وقت داشت. وی در دوران سلطنت شاه «فارا سوام سنگدوم» که با معاصر بوده، به عنوان عالی وی و منصوب و مسئولیت تمام امور مربوط به تجارت خارجی را بر عهده گرفت. 🔸️در همین دوره بود که وی به خاطر مساعی خود جهت توسعه به دستور پادشاه به مقام «» که از القاب درباری بود نائل گشت. 🔹️از این پس وی موظف شد در کنار ساماندهی خارجی، بین خارجیان را نیز حل و فصل کند. او همچنین اولین کسی بود که در زمان ریاست جامعه مسلمانان سیام به مقام «» رسید، مقامی که براساس آن اجازه یافت تا مذهب اثنی عشری را به جامعه تایلند معرفی کند. 🔸️شیخ احمد در سن ۸۷ سالگی به عنوان افتخاری شاه در امور داخلی برگزیده شد. او یک سال بعد یعنی درسال ۱۶۳۱ م دیده از جهان فروبست. 🔹️ امروزه مقبره شیخ احمد قمی در دانشگاه تربیت معلم آیوتایا زیارتگاه و تایلندی است. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔺️حمایت مالی یک مرجع از مجله‌ی اهل 🎙آیت‌الله واعظ‌ زاده خراسانی: 🔹️رفیق ما آقای می‌گفت یک روز صبح در بازار به نماینده آقای برخورد کردم و گفتم: حاجی در مصر توسط چند آخوند منتشر می‌شود اما اینها پول ندارند. تو بده ما بفرستیم برایشان. اصلاً دارالتقریب پول می‌خواهد؛ چون دولتی نبود، عنایت داشتند که از هیچ کمکی نگیرند. 🔸️ چند روز بعد او را در بازار دیدم. داشت از دور می‌خندید. گفتم: حاجی چه کار کردی؟ گفت رفتم به آقای گفتم. ایشان گفت: هم خودت پول بده و هم از بده. 🔹️بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، رسالة‌الاسلام که در مصر چاپ می‌شد شد. یعنی با پول او منتشر می‌شد. ما فهمیدیم که حتی آیت‌الله بروجردی پول رسالة‌الاسلام را می‌دهد که در چاپ شود. اینقدر همه‌اش هم که بحث شیعه نبود؛ بحث وحدت بود؛ افکار اهل تسنن مطرح بود، تعریف بود همه چیز بود، درباره شیعه هم بود... . 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom