🎙روایت آیتالله #محمد_خامنهای از دستگیری معاون ساواک قم
بخش اول
🔸️يكى از اتاقهای منزل ما كه حضرت #امام بعداً در آن ساكن شدند، به طور كامل در اختيار #انقلاب بود و از دست ما و خانواده، جدا شده بود.
🔹️يک روز كه در منزل نشسته بودم و افراد، مىآمدند و مىرفتند، ناگهان شخصى وارد شد و گفت: «يكى از افراد #ساواكى كه انقلابيون را شكنجه و به قتل مىرسانده، توسط بچهها شناسايى و #دستگير شده است و هم اينک نزديكى پل #حجتيه در اختيار بچههاى انقلابى است و اگر شما سريعاً در اين خصوص تصميم نگيريد، بعيد نيست بچهها بدون توجه به جنبههاى #شرعى قضيه او را سر به نيست كنند.»
🔸️گفتم: «او را به فلان محل ببرند و نزد فرد بخصوصى كه مورد نظرم بود، بسپارند تا در اين فاصله #تصميم بگيرم كه چه بايد كرد.»
ساعتى بعد اطلاع دادند كه او را به محل مورد نظر بردهاند و منتظر دستورند.
🔹️من عرض كردم: «با توجه به اينكه فرد مزبور از #شكنجهگران شناخته شده است، از نظر من كشتن او اشكالى ندارد؛ منتهاى مراتب بنده جرأت نمىكنم فتواى #قتل را صادر كنم. اجازه بدهيد با علما مشورت كنم.»
🔸️بعد سريعاً خودم را به جلسه جامعه مدرسين كه در همان روز در منزل آيتالله #امينى واقع در خيابان #ناصر تشكيل شده بود، رساندم و صحبتهاى عادى جلسه را قطع كردم و اجازه خواستم كه يک سؤال فورى را مطرح كنم.
🔹️بعد گفتم: «سروان #محمدى در طول دادگاه از خود دفاع كرد و مدعى شد كه هيچ وقت كسى را مورد ضرب و جرح قرار نداده و به #قتل نرسانده است.»
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom