اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌼 السلام علیک یا بقیه الله
یا ایها العزیز
🌼گل نرگس نظری کن که
💫جھان بیتاب است!
🌼روز و شب چشم همه
💫منتظر ارباب است...
🌼مھدی فاطمه پس کی به
💫جھان می تابی؟
🌼نور زیبای تو یک جلوه ای
💫از محراب است...
🌼 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج
@tark_gonah_1
✍ و امروز لابلای سوز سرمای حیاط
جوانهای، تمام نگاهم را قبضه کرد!
در قحطی حضور تو نیز ؛
میشود سبز شد ....
فقط باید دل دستِ تو داد !
و جان دست تو سپرد!
و از تاریکیِ پلیدِ نَفس، رَست و جوانه زد !
یخزدهترین دلها هم
لایِ مُشت تو، سبز میشوند!
ما را برای خودت کنار بگذار 🌱....
#مولانامهدے
@tark_gonah_1
981020-Panahian-Kerman-18k.mp3
11.59M
🎙 سخنرانی دیروز علیرضا پناهیان قبل از دعای ندبه در کرمان
@tark_gonah_1
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀ #رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز #قسمت_سی_هفتم حرفش که تموم شد ... هنوز توی شوک بودم ... 2
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز
#قسمت_سی_هشتم
اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد و من به تک تک اونها گوش کردم و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد
- هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه اما حقیقتا خوشحالم بعد از چهار سال و نیم تلاش بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید
از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن
برگشتم خونه و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم بی حال و بی رمق همون طوری ولا شدم روی تخت
- کجایی بابا؟حالا چه کار کنم؟ چه جوابی بدم؟ با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی
بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم
چهل روز نذر کردم اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم گفتم هر چه بادا باد امرم رو به خدا می سپارم
اما هر چه می گذشت محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت تا جایی که ترسیدم
- خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟
روز چهلم از راه رسید تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم و بخوام برام استخاره کنن قبل از فشار دادن دکمه ها نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم
- خدایا! اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام من، مطیع امر توئم
و دکمه روی تلفن رو فشار دادم
" همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی "
سوره شوری آیه 52
و این پاسخ نذر 40 روزه من بود
تلفن رو قطع کردم و از شدت شادی رفتم سجده خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه
اما در اوج شادی یهو دلم گرفت
گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد
وقتی مریم عروس شد و با چشم های پر اشک گفت با اجازه پدرم بله
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد هر دومون گریه کردیم از داغ سکوت پدر
از اون به بعد هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم
- بابا کی برمی گردی؟ توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره تو که نیستی تا دستم رو بگیری تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم حداقل قبل عروسیم برگرد حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک هیچی نمی خوام فقط برگرد
گوشی توی دستم ساعت ها، فقط گریه می کردم
بالاخره زنگ زدم بعد از سلام و احوال پرسی ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه
بالاخره سکوت رو شکست
- زمانی که علی شهید شد و تو تب سنگینی کردی من سپردمت به علی همه چیزت رو تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی
بغض دوباره راه گلوش رو بست حدود 10 شب پیش علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد گفت به زینبم بگو من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم توکل بر خدا مبارکه
گریه امان هر دومون رو برید
- زینبم نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست جواب همونه که پدرت گفت مبارکه ان شاء الله
دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد تمام پهنای صورتم اشک بود
همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم فکر کنم من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت عروس و دامادهر دو گریه می کردن
توی اولین فرصت، اومدیم ایران پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ... مراسم ساده ای که ماه عسلش ... سفر 10 روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود ...
هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه ... توی فکه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگ پدرم رو به خودش می گرفت ...
#بی_تو_هرگز
#شیعه
#ره_یافته
#تازه_مسلمان
قسمت آخر❣👆👆.
با صلوات به روح پاک ومطهر طلبه شهید گمنام سیدعلی حسینی🌹
التماس دعا.....✋🏻
تا داستان بعدی ....یا علی🌷
ڪانال 💞 صبح عاشورایہ مهدے(؏ـج)
#تـــرک_گناه
📱 نشر دهید📡
═•✼✨🌷✨✼•═
💕 @tark_gonah_1
آن سردار جانش را گذاشت
این سردار آبرویش را...
🔺پس از ترور نظامی و سخت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی حالا پروسه ترور نرم و سیاسی-امنیتی یکی از بهترین، وطنپرستترین و متعهدترین سرداران کشور در حال اجراست..
امیدواریم برخی مسئولین و به دنبال آن مردم درگیر احساسات و جو سنگین رسانهای نشوند و بهترینها را تصفیه نکنند. مسئله ای که در تاریخ ما مسبوق به سابقه بوده است...
🔹پی نوشت: تا دیروز سپاه بهترین بود و همه حمایت میکردن... حالا بعد 40 سال یک اشتباه یک مامور کرده... اونم تو اوضاع بحرانی که شاید ما بودیم همون تصمیمو میگرفتیم... یک عده میخوان پایه و اساس سپاهو زیره سوال ببرن... همون مونده بیافتیم به جان سپاه اینم از بین ببریم تا لیبرال های خود فروخته هر غلطی کردن بکنند..
#هوشیار_باشیم
اطلاع رسانی کنید
@tark_gonah_1
بسم الله قاصم الجبارین»
.
حاج قاسم کجایی؟
کجایی که ببینی امروز سردار حاجیزاده مقابل دوربینها آرزوی مرگ کرد.
کجایی که ببینی دست بر گردن گذاشت و گفت: گردن ما از مو باریکتره.
سرداری که در حین عملیات پشت میز ننشسته بود، دستور بدهد بلکه در غرب کشور بین نیروهایش بود.
ما که میدانیم او مقصر نیست اما با شجاعت تمام مسئولیت این اتفاق تلخ را برعهده گرفت.
کجایی حاجی که ببینی امروز سردار حاجی زاده تنهاتر از همیشه است.
.
راستی اگر بودی چگونه او را دلداری میدادی؟!
شاید همین که بودی و سردار سر بر شانه شما میگذاشت تمام اندوه و غمش از یاد میرفت...
.
کجایی که دوباره فتنهها بالا گرفت.
کجایی که ببینی کسانی که عرق وطن ندارند الان وطن پرست شدند.
کجایی که ببینی اندوه رهبرمان سنگینتر شد...
.
راستی مگر نگفتند که شهید سلیمانی از سردار سلیمانی زندهتر است؟!
سردار عزیز
به حق فاطمه زهرا(س) دعا کن برایمان. برای رهبر، برای سردار حاجیزاده، برای مردم داغ دیده و برای عزت و آبروی اسلام و انقلابمان...
.
پ ن: به نیت سلامتی امام زمان(عج) و رهبر عزیزمان و برای آرامش مردم داغدیده و همچنین رفع مشکلات ایران اسلامی، ختم صلوات برگزار میشود.
لطفا افراد رو منشن کنید و این پست رو منتشر کنید تا به لطف خدا سیل صلوات راه بیندازیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
@tark_gonah_1