استغفار_15.mp3
5.73M
#استغفار ۱۵ 📿
مداومتِ همراه با توجه بر ذکر استغفار ،
قدرت محاسبه و مراقبه را در انسان، افزایش میدهد!
و مراقبه، تأثیر فوقالعادهای در رشد تقوای انسان دارد.
@tark_gonah_1
4_5951617468618244462.mp3
12.74M
منببینم کهتو بیپیرُهَنی ؛میمیرم
تکیه بر نیزه غربت بزنی؛میمیرم
آه از سینهی پرخون بکشی میمیرم
ازدهان نیزهای بیرون بکشی......😭
#سیدرضانریمانی
@tark_gonah_1
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
منببینم کهتو بیپیرُهَنی ؛میمیرم تکیه بر نیزه غربت بزنی؛میمیرم آه از سینهی پرخون بکشی میمیرم ازد
اگه دلتون شکست برای همهی بیماران و همچنین سلامتی رهبر عزیزمون متوسل بشیم به خانوم زینب کبری
انشاءالله بلا از کشورمون و همهی عزیزامون دور بشود
نیازمند دعای خیرتونیم🙏🙏🌹
خوف محشر
از کسی باشد که او
بیصاحب است
صاحب ما
در قیامت
عمه جانم زینب است .
#شریڪةالحسین
#یازینبکبریسلامالله🥀
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پنـجـاه_و_دوم ✍سرو صداهایِ بیرون از اتاق کمی غیرعادی
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پنـجـاه_و_سـوم
✍ نمیدانم چقدرگذشت چند ساعت؟ یا چند روز؟ اما اولین دریافتیِ حسی ام، بویِ تندِ ضدعفونی کننده ی بیمارستان بود و نوری شدید که به ضربش، جمع میشد پلکهایِ سنگینم و صدایی که آشنا بود آشنایی از جنسِ چایِ شیرین با طعم خداباز هم قرآن میخواند قرآنی که در نا خودآگاهم،نُت شد و بر موسیقاییِ خداپرستیم نشست
در لجبازیِ با دیدن و ندیدن، تماشا پیروز شد. خودش بود حسام قرآن به دست، رویِ ویلچر با لباسِ بیمارانِ بیمارستان لبخند زدم. خوشحال بودم که حالش خوب است، هم خودش، هم صدایش
باز دلم جایِ خالیِ دانیال را فریاد زد صدایم پر خش بود و مشت شده دا دانیال کجاست؟
تعجب زده، نگاهم کرد، اما تند چشمانش را دزدید راستی چشمانش چه رنگی بود؟هرگز فرصت شناساییش را نمیداد این جوانِ با حیا
لبخند به لب قرآنش را بوسید و روی میز گذاشت الحمدالله به هوش اومدین دیگه نگرانمون کرده بودین مونده بودم که جوابِ دانیالو چی بدم؟
با موجی بریده دوباره سوالم را تکرار کردم و او با تبسم سرش را تکان داد همه ی خواهرا اینجورین یا شما زیادی اون تحفه رو دوست دارین؟آخه مشکل اینجاست که هر چی نگاه میکنم میبینم که چیزی واسه دوست داشتن نداره نه تیپی نه قیافه ایی نه هنری از همه مهمتر، نه عقلی
دوست داشتم بخندم دانیال من همه چیز داشت.تیپ، قیافه، هنر، عقل و بهترین مهربانی هایِ برادرانه یِ دنیا
صندلی اش را به سمت پنجره هل داد پرده را کنار زد ایران نیست
نگران به صورتِ ریش دارش خیره شدم اما اصلا نگران نباشید جاش امنه من تمام ماجرا رو براتون تعریف میکنم
مردی چاق و میانسال وارد اتاق داشت آقا سید، میشه بفرمایید من و همکارام چه گناهی کردیم که تو بیمارِ این بیمارستانی؟
حسام با لبهایی جمع شده از شدت خنده، دست در جیبش کرد و موزی درآورد عه نبینم عصبانی باشیا موز بخور حرص نخور لاغر میشی، میمونی رو دستمون
این جوان در کنارِ داشتنِ خدا، طبع شوخ هم داشت؟ خدا و شوخ طبعی منافات نداشتند؟
پرستار سری تکان دادبیا برو بچه سید مادرت در به در داره دنبالت میگرده آخه مریضم انقدر سِرتِق؟ بری که دیگه اینورا پیدات نشه
حسام خندید آمینشو بلند بگو سرش را پایین انداخت و با صدایی پر متانت مرا خطاب قرار داد سارا خانووم الان تازه بهوش اومدین فردا با اجازه پزشکتون میامو کلِ ماجرا رو براتون تعریف میکنم فعلا یا علی
نام علی غریب ترین، اسم به گوشم بود چون تا وقتی پدر بود به زبان آوردنش در خانه، فرقی با هنجارشکنی نداشت
دو پرستارزن وارد اتاق شدند و حسام کَل کَل کنان با آن پرستار چاق از اتاق خارج شد و من خوابِ زمستانی را به انتظار کشیدن تا فردا ترجیح میدادم..
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @tark_gonah_1
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
⚡️این خانهنشینیها و نزدیکی ظهور ...
🌱 سحر لحظه خلوت با خود و خداست.
این قرنطینهها و خانه نشینیها شاید بهانه و علامتی است که «صبح ظهور» نزدیک است.
در این سحرگاهان تاریخ، در این روزها با خود و خدا خلوت کنیم، سرشار از عبادت و استغفار.
آیا برای قیام علیه ظلم و زندگی در جامعۀ مهدوی که سرشار از محبت و ایثار است آمادهایم؟
@tark_gonah_1
﷽
🙏 چند روز قرنطینه را رعایت کنیم و برای سلامتی خود و هم وطنانمان ارزش قائل شویم
#کرونا
آنکه صبر نجاتش ندهد، بی تابی هلاکش کند
مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ، أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ
[ #امام_علی علیه السلام ]
📚 حکمت 189 نهج البلاغه
@tark_gonah_1
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پنـجـاه_و_سـوم ✍ نمیدانم چقدرگذشت چند ساعت؟ یا چند رو
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پـنجـاه_و_چـهارم
✍روز بعد به محضِ دیدنِ دنیا، چشم به در دوخته منتظرِ حسام ماندم. امروز گره از تمامِ معماهایِ روزهایِ بی دانیالیم باز میشد دلشوره ی عجیبی داشتم میترسیدم حرفهایِ حسام در موردِ سلامتیِ برادرم، دروغی به اصطلاح مصلحتی باشد مِن بابِ مراعاتِ حالِ بیمارم هر ثانیه که میگذشت توفیری با گذرِ یکسال نداشت و ترسی که آوار میشد بر سرِ ذهنیاتم.
من با خدایِ حسام در آن نفسهایِ همدم با مرگ حرف زدم و او خیلی زود جوابم را داد پس رسم معرفت نبود گذاشتن و گذشتن و من باز صدایش کردم تا باز شود سرِ این غده ی چرکین و رها شوم از نبودنِ برادر و خدایی که حالا میخواستمش..
یالله گویی حسام هواسم را به در جمع کرد آن مرد آمد با ریشی بلند و موهایی مشکی و نامرتب که خبر میداد که ماندگاریش رویِ تخت بیمارستان آرام و خمیده راه میرفت و یکی از پاهایش را تقریبا روی زمین میکشید با هر گام کمی ابروهایش را جمع میکرد و مقداری می ایستاد
عثمانِ چه کرده بود با جسمِ این جوانِ مهربان و چه خیالی برایِ من داشت؟ ترسیدم. آن شب او گریخت پس باید هر لحظه انتظارِ آمدنش را میکشیدم و اگر میآمد حسام روی صندلی کنار تخت نشست هنوز هم لبخند به لب داشت، با همان، سربه زیریِ همیشگی اش راستی چرا هیچ وقت به صورتم چشم نمیدوخت؟
با متانت خاصی سلام کرد و حالم را جویا شد بی مقدمه نام دانیال را بر زبان چرخاندم با لبخندی محسوس، سرش را تکان داد چشم الان همه ی ماجرا رو خط به خط تعریف میکنم اما قبلش چون میدونم نگرانید و اینکه زیاد به بنده اعتماد ندارین، قرار شد اول با دانیال صحبت کنید
حسی خنک و شیرین در تمامِ وجودم سرازیر شد دانیال.. دانیال من شنیدن صدایش تنها آرزویِ آن روزهایم بود از فرط خوشحالی لشکری از بی قراری به قلبم هجوم آورد نمیدانستم باید بدودم پرواز کنم یا جیغ بکشم؟ به سختی رویِ تخت نشستم کو.. کجاست
لبخندش عمیق تر شد عجب خواهری داره این عتیقه اجازه بدین یک گوشی از جیب پیراهنش درآورد و دکمه ایی را فشار داد و آن را رویِ گوشش قرار داد الو، آقایِ بادمجون بم تشریف دارین پشت خط؟بعله.. بعله.. الحمدالله حالشون خوبه به کوریِ چشم بعضی از دشمنان، بنده هم خیلی خیلی خوبم بعدا حالتو رو هم به طور ویژه میگیرم
با چه کسی حرف میزد یعنی دانیال، برادر من، پشتِ همین خط بود؟
گوشی را به سمتم گرفت دستانم یخ زد به کندی گوشی را نزدیک صورتم گرفتم نفسهایم تند بود و نوایی از حنجره ام، یارایِ خروج نداشت
صدایش بلند شد پر شور و هیجان الو.. الو.. ساراجان خواهر گلم نمیتوانستم جوابش را بدهم خودش بود همان دانیالِ خندان و پرحرف اما حالا گریه میکرد در اوج خنده، گریه میکرد سارایی بابا دق کردم یه چیزی بگو صداتو بشنوم اشک ریختم برایِ اولین بار اشک ریختم هق هق گریه هایم آنقدر بلند بود که دانیال را از حالم با خبر کند و او با تمامِ شیرین زبانی ، برادرانه هایش را خرجِ آرامشم میکرد صدایش زدم نه یکبار که چندین مرتبه و او هربار مثله خودش پاسخم را داد هر چه بیشتر میشنیدم،حریصتر میشدم و این اشتها پایان نداشت
بعد از مدتی عقده گشایی؛ در آخر از من خواست تا به حسام اعتماد کنم
ونمیداست که من نخواسته به این جوانِ محجوب اعتماد کرده بودم، قبل از آنکه خود بخواهم دوست نداشتم تماس تمام شود، اما شد و چاره ایی جز این نبود.
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @tark_gonah_1
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
استغفار_16.mp3
8.12M
#استغفار ۱۶ 📿
مداومت در ذکر استغفار، اگر بدون همراهیِ قلب باشد ؛
هرگز نمیتواند تکامل انسانی ما را تسریع کند ؛
مگـرآنکه؛
یک اتفاق در قلبمان افتاده باشد❗️
چه اتفاقی؟
@tark_gonah_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دانلود #کلیپ «آخرین امید»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 آی مردم! روزهای سختتر از این در پیشه!
@tark_gonah_1
‼️ قرنطینه
➕درخانه بمانیم
➕دست ندهید
➕روبوسی نکنید
➕مسافرت نروید
➕سینما نروید
واااا😳
➖مگه بهتون یاد ندادند تو زندگی خصوصی آدما دخالت نکنید⁉️
➖من آزادم هر جا بخوام برم
➖هر کار بخوام بکنم
➖سرتون تو زندگی خودتون باشه لطفاً
➖#آزادی حق منه!
👆👆👆👆
این جملات براتون آشنا نبود ⁉️
خواهر عزیزم!
دیدی❓
الزاماً هر محدودیتی اشتباه نیست❗️
بعضیاشون مصونیت آورند...
✅مثل #حجاب که با وجود محدودیت؛ برای جامعه مصونیت، سلامت و امنیت روانی میاره.
#عقلی
#جوان
#شل_حجاب
@tark_gonah_1
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پـنجـاه_و_چـهارم ✍روز بعد به محضِ دیدنِ دنیا، چشم به
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پـنجـاه_و_پـنـجـم
✍حسام گوشی را از دستم گرفت خب الان خیالتون بابتِ سلامتیش راحت شد دیدن که از منو شما سرحالتره حالا برم سر اصل مطلب؟؟
البته اگه حالتون خوب نیست میذاریم واسه بعد مشتاق شنیدم بودم خواستم شروع کند دستی بر محاسنش کشیدحالا از کجا شروع کنم قبلش ما به شما یه عذر خواهی بدهکاریم که ناخواسته وارد جریانی شدین که فشار زیادی روتون بود امیدوارم حلال کنید
حلال در آن لحظه به قدری خوشحال بودم که حتی از پدرهم میتوانستم بگذرم
صدایی صاف کرد والا.. دانیال یکی از نخبه هایِ کامپیوتر تو دانشگاه بود و سازمان مجاهدین خلق از مدتها قبل به واسطه ی پدرتون اونو زیر نظر داشت تا بتونه با دادنِ وعده و امکانات جذبش کنه و واسه انجام ماموریت به داعش بفرسته. پس بعد از یه مدت کوتاه، سازمان وارد عمل میشه و با نشون دادنِ درِ باغ سبز از دانیال میخواد تا به اونها ملحق شه اما دانیال با شناخت و تنفری که به دلیل زندگی با پدرتون از این سازمان داشت، درخواستشونو رد میکنه ولی از اونجایی که سازمان نه تو کارش نیست و وقتی چیزی رومیخواد باید بدست بیاره، میره سراغِ اهرام فشار همون موقع بچه های ما متوجه میشن که نقشه یِ سازمان واسه فشار رویِ دانیال و اجبارش به قبولِ این مسئولیت، تهدیدِ خوونوادشه پس من مامورِ نزدیکی و رفاقت با برادرتون شدم. اونقدررفیق که هم ازم تاثیر گرفت، هم یه چیزایی از پیشنهاد و تهدید سازمان بهم گفت اینجوری ما هم خیلی راحت میتونستیم از جونش حفاظت کنیم بالاخره دانیال یه نخبه ی ایرانی بود با هیچ نوع تفکر و جهت گیریِ سیاسی، و سلامتیش اهمیت زیادی برامون داشت.
سازمان منافقین سعی داشت تا با اهدایِ دانیال از طرف خودش به داعش نوعی مراوه ی پر منت رو شروع کنه و با استفاده از هدیه ی ارزنده اش، خواسته های خودشو از داعش تو منطقه، طلب کنه.
بی خبر از اینکه داعش خودش دست به کار شده و با شناسایی دانیال سعی داره با کمترین هزینه اونه جذب نیروهاش کنه اینجوری هم سر سازمان بی کلاه میموند و نمیتونست درخواستهای دیگه ایی داشته بشه؛ هم یه نخبه ی ایرانی وسنی مذهب رو جذب گروهش کرده بود
پس از کم هزینه ترین و جوابگوترین راهه ممکن شروع کردن راهی که هنوزم بین سیاسیون دنیا حرفِ اولو میزنه و اون ورود یک دختر زیبا به ماجرا و ایجاد یه داستان عشقی و رمانتیک بین دختر و دانیال بود.
حالا اون دختر جوان کسی نبود جز صوفی دخترعربی که با عنوانِ مُبلغِ داعش تو آلمان باید به دانیال نزدیک میشد و اون رو به خودش علاقمند میکرد،اون قدر زیاد که دانیال چشم بسته برایِ داشتنش، با پیوستن به داعش موافقت کنه و وقتی وارد شد اونقدر گرفتارش میکردن که دیگه راهی برایِ بازگشت مقابل خودش نمیدید غافل ازاینکه ما از همه چیز با خبریم و قصدِ پیش دستی داریم…
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @tark_gonah_1
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
استغفار_17.mp3
8.13M
#استغفار ۱۷ 📿
وقتی استغفار میکنی ؛
راست میگی یا نه؟
واقعا برای کاری که داری ازش عذرخواهی میکنی، بدت میاد؟
@tark_gonah_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پیش بینی عجیب اهل بیت علیه السلام در مورد #موبایل هنگام ظهور!!
از کار افتادن #اسلحه هنگام ظهور
نشانه های آخرالزمانی #ظهور
کم کم داره احادیث برای ما قابل فهم میشه...!!!
🎤 استاد رائفی پور
💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚
🔻 همه چیز مهم اینجاست 👇
🔻 به ما بـپـیـونـدیـد 👇
تنها کانال رسمی«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَّکُم»
#بیوتروریسم #حاج_قاسم #روحانا #اناالمهدی #کرونا #رائفی_پور #وزارت_کشتار_جمعی #ال_سقوط
@tark_gonah_1
هدایت شده از مرگ بر منافق سازشکار✊🏻
*کرونا چیزی نیست جز وایتکس*
*وایتکس را از خانه هایتان دور کنید*
*سخنگوی بهداشت جهانی با نقشه از پیش تعین شده توسط وایتکس به کشتار جهانیان شتافته*
*وایتکس شوینده ای که برای ضدعفونی طراحی کرده اند سلاح سرد کشتار دسته جمعی مردم جهان است*
*استشمام ضدعفونی کننده وایتکس به ریه ها آسیب جدی می رساند شش ها را سفید می کند تنفس را سخت می کند تب ولرز به همراه دارد*
*شخص دچار سرفه های شدید می شود کرونا چیزی نیست جز وایتکس*
*در منزل محل کار به هیچ عنوان از محلول ضدعفونی وایتکس واب استفاده نکنید*
*گاز موجود در وایتکس بسیار قوی و کشنده است*
*وایتکس مرگ خاموش می آورد*
*ملت فهیم ایران زودتر از هر دانشمند دیگری راز کرونا را کشف کردند*
*این پیام را بسیار جدی بگیرید و به دیگر ایرانیان منتقل کنید تا سخنگوی بهداشت جهانی بداند که ایرانیان دستش را خواندند او قصد نابودی جهان را دارد*
*کرونا وایتکس وایتکس پوست دست را می سوزاند وایتکس ریه ها و شش ها را در زمان بسیار کوتاه از بین میبرد و شخص را به کام مرگ می کشاند*
*ضدعفونی کردن با وایتکس حتی به مقدار یه قطره در یک لیتر آب استشمامش باعث مرگ زودرس می شود که امروز بنام مرگ کرونایی نسبت داده شده است*
*این هشدار را جدی بگیرید و دیگران را هم از این آسیب نجات دهید*
وزارت بهداشت ما زیر نظر سازمان بهداشت جهانی اداره میشود که اعضایش صهیونیستند وبه خون ما تشنه!!!
*وایتکس ها را از محیط زندگیتان دور کنید کرونا همان وایتکس است*
#فتنه
#کرونا
#وایتکس
#کرونا_خطرناک_نیست
#وزارت_کشتار_جمعی #روحانا
#داروی_امام_کاظم_علیه_السلام
#آینده_متعلق_به_طب_اسلامی_است
#تقویت_سیستم_ایمنی_بدن
#طب_اسلامی
@monafegh_1
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پـنجـاه_و_پـنـجـم ✍حسام گوشی را از دستم گرفت خب الان
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پـنـجاه_وشـشـم
✍باورم نمیشد جا پای پدر و سازمانش در تمام بدبختی هایمان بود
مبهوت از اتفاقاتی که تا آن لحظه فقط چند خطش را شنیده بودم، خواستارِ بیشتر دانستن، در سکوتی پرهیاهو چشم به حسام دوختم حسامی که حالا او را فرشته ی نجاتی میدیدم که زندگیم را مدیونش بودم و خدایی که در اوجِ بی خداییم، هوایم را داشت
حسام آرام و متین به حرفهایش ادامه میداد به وسطه ی نزدیکی به دانیال متوجه شدم که تمایلات مذهبی اش زیاده، هر چند که رو نمیکنه اما زمینه اشو داره پس بیشتر و بیشتر روش کار کردم تصویر نمازهایِ پر مایه یِ دانیالِ آن روزها و خنده هایی که میدانستم قشنگتر از سابق است، در خاطراتم مرورشد خاطراتی که منوط به روزهایِ مانده به بی قراریم برایِ وحشی شدنش بود حالا که فکر میکنم، میبینم جنسِ خنده ها و نمازهایش شبیه حسام این روزها بود حواسم را به گفته هایش دادم از طرفی خبرچینی که تو داعش داشتیم، تو یکی از بمبارونهایِ سوریه، کشته شد و عملا کسی وجود نداشت تا چیتِ حاویِ اطلاعاتی رو که رابطمون جمع آوری کرده بود، بهمون برسونه
لحظه به لحظه کنجاوتر میشدم چه اطلاعاتی لبخند بر لب مکثی کرد یه لیست از اسماییِ افراد کلیدی که سعی داشتن واسه اهداف داعش تو ایران فعالیت کنن و یه سری اطلاعات دیگه که جز اسرار نظامی محسوب میشه
تعجب کردم، یعنی ایران تا این حد هشیار بود شما تویِ داعش رابط دارین شوخی میکنید دیگه
تبسم لبهایش، مخصوصِ خودش بود نه کاملا جدی گفتم
پدرم حق داشت ایرانی ها این توانایی را داشتند تا ترسناکتر از بزرگترین ابر قدرتها باشند ترسی که در نظر او، اسمی از سپاه پاسداران بود شما دقیقا چه کاره ایید نکنه پاسدارین
تبسم عمیق اش مهر تاییدی شد بر حدسم. سپاه، کابوسِ اعظمِ پدرم و سازمان کفتار زده اش
نام ژنرالِ معروف شده از فرط خطرشان را در ذهنم مرور کردم مردی که اخباره هروزه ی بی باکی اش، تیتری بود بر هم کیشی اش با مرگ و سر نترسی که غربیها امیدِ به باد دادنش را داشتند این ژنرال و سربازانِ پاسدارنامش، از سَرِ پیمانی رفاقتی که با مرگ داشتند، هراسی بی حد به جانِ منادیان قدرت انداخته بودند
و حسامی که حسِ خوبش، مشتی بود محضه نمونه، از خروارِ آن ژنرال شجاع و لشگریانش..
بی صبرانه ادامه ماجرا را جویا شدم تهدیدات سازمان رویِ دانیال زیاد شده بود و این جریان حسابی کلافه اش میکرد پس ما وارد عمل شدیم باهاش حرف زدیم؛ تمام جریان رو براش تعریف کردیم از تهدید خوونوادش توسط سازمان منافقین تا نقشه ی داعش که هنوز اجرایی نشده بود و اون متوجه شد که ما از همه چیز با خبریم اما بهش اطمینان دادیم که امنیت خوونوادشو تامین میکنیم..
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @tark_gonah_1
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
استغفار_18.mp3
6.88M
#استغفار ۱۸ 📿
استفغار ،
قلب انسانهای تنبل، بیحوصله و عافیت طلب را نمیلرزاند !
آنهایی که به زبان استغفار میکنند ؛
اما حوصلهی جبران ندارند.
@tark_gonah_1
هدایت شده از مشاوره تعالی
💠 برنامه روزانه به سفارش بزرگان
⁉️ اگر بخواهیم برنامه روزانه داشته باشیم چه دعاهایی خواندن هر روزه سفارش شده ؟ علما کدام دعاها رو هر روز می خواندند؟
❇️ پاسخ حجت الاسلام امینی خواه:
آنچه سفارش اساتید و بزرگان بود به این نحو بود
1. #نماز_شب و سحرخیزی به این صورت که اگر شد دقایقی پیش از اذان صبح یازده رکعت نماز شب خوانده شود اگر ممکن نبود سه رکعت پایانی آن خوانده شود اگر باز هم ممکن بود و بیداری سحر سخت بود بعد از نیمه شب شرعی یازده رکعت نماز خوانده شود باز هم اگر دشوار بود بعد از نیمه شب شرعی سه رکعت نماز شب به جا آورده شود باز هم اگر به این صورت ممکن نبود قضای نماز شب برای همه یازده رکعت به جا آورده شود ترجیحاً بعد از نماز صبح یا بعد از نماز عصر. باز هم اگر ممکن نبود قضای ۳ رکعت نماز شب یعنی نماز شفع و وتر به جا آورده شود بعد از نماز صبح یا بعد از نماز عصر. باز هم اگر ممکن نبود قضای یازده رکعت یا سه رکعت در طول مسیر و در حال راه رفتن یا نشسته به هر نحوی که ممکن بود ادا شود. برخی اساتید می فرمودند ۲۴ ساعتی بر شما نگذشته باشد مگر اینکه نماز شب خوانده باشید یا ادا یا قضا که البته رمز توفیق نماز شب به نحو ادا انجام نماز شب به نحو قضاست.
2. بعد از نماز صبح #دعای_عهد خوانده شود.و به مادر امام زمان هدیه داده شود اگر برایتان ممکن بود یک سوره حمد و یازده مرتبه سوره توحید به نیت هدیه به همه اموات مسلمین و شیعیان بخوانید که این در طول روز برای انسان عصمت صغری ایجاد میکند.
3. کارهای معمول روزانه را با عزم جدی و نیت خالص شروع کنیم و در ابتدای صبح تصمیم بگیریم که در طول روز هیچ گناه عمدی از ما سر نزند.
4. ذکر شریف #استغفار و #صلوات را در طول روز به هر میزان که مقدور است به جا آوریم ترجیحاً ۷۰ بار یا صد بار.
5. #زیارت_عاشورا اگر قصد خواندن صد لعن و صد سلام دارید زیارت عاشورای معروفه و اگر این قصد را ندارید زیارت عاشورای غیر معروفه را بخوانید هر چند زیارت عاشورای معروفه نیز به هر نحو خوانده شود اشکالی ندارد.
6. شبها سور #مسبحات که شامل شش سوره حدید حشر صف تغابن جمعه و اعلی است را پیش از خواب بخوانید اگر دشوار بود سوره حدید و حشر و اگر باز هم ممکن نبود فقط سوره حشر خوانده شود.
7. شب ها پیش از خواب یک #محاسبه کلی نسبت به اعمال روز انجام شود. البته در ابتدای امر برای این که برای نفس زدگی پیش نیاید این محاسبه به صورت کلی باشد و بین ۳ تا ۵ دقیقه کلیت اعمال روز بررسی شود که خدایی نکرده گناهی در این روز از ما سر نزده باشد و اگر گناهی سرزده از آن استغفار کنیم و اگر حق الناس است صاحب حق را راضی کنیم. این محاسبه می تواند در بین الطلوعین هم انجام شود.
آنچه که بسیار مهم است مراقبه در طول روز است که مراقبه عمومی و ابتدایی که بر همه ما لازم و واجب است مراقبه در حلال و حرام است بانیت انجام دستور الهی یعنی کارهای حلال را به دلیل آنکه خدا حلال دانسته انجام می دهیم و کارهای حرام را به دلیل آنکه خدا حرام دانسته ترک می کنیم. این مراقبه افضل تمام اعمال در طول روز است است و بقیه اعمال نیز از باب کمک به مراقبه اثر دارد و مفید است.
این برنامه کلی بود که غالباً علما در طول روز مراعات می کردند البته بنا به رشد انسان نیز کما و کیفا ارتقا پیدا می کند.
#سبک_زندگی
@yarina
صبح عاشوراے مهدے(؏ـج)
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پـنـجاه_وشـشـم ✍باورم نمیشد جا پای پدر و سازمانش در ت
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پـنـجـاه_و_هــفت
✍به میان حرفش پریدم کمی عصبی بودم لابد به این شرط که به درخواست شما وارد داعش بشه و اون اطلاعاتی رو که رابطتون جمع آوری کرده به دستتون برسونه درسته پس شما معامله کردین جونِ خوونوادش در قباله اون اطلاعات در سکوت به جملات تندم گوش داد نه اینطور نیست امنیت دانیال یکی از دغدغه های ما بود و هست ما فقط کل جریانو از جمله دسترسی به اون چیت، که حاوی اطلاعات بود رو، براش توضیح دادیم و اون به دلیلِ تنفر عجیبی که ازپدرتون، سازمان و وابستگانش داشت، پیشنهادمونو رو هوا زد
بعد از اون، من بارها و بارها باهاش حرف زدمو خواستم که منصرفش کنم، چندین و چندبار بهش گفتم که حتی اگر اینکارو انجام نده، باز هم امنیت خوونوادش تامینه
اما اون میگفت که میخواد انتقام بگیره انتقام تمام بدبختی ها وسختی هایی که مادر و خواهرش از جانب افکارِ سازمانیِ پدرش متحمل شدن افکاری که حالا پایِ داعش رو به زندگیش باز کرده بود پس عملیات شروع شد دانیال نقشِ یه نابغه ی ساده رو به خودش گرفت و صوفی با عنوانِ دختری زیبا و مهربون که از قضا مبلغِ داعش برایِ جذبِ نیرو تو آلمانه، وارد بازی شد بی خبر از اینکه خودشون دارن رو دست میخورن بعد از یه مدت دانیال ژستِ یه مردِ عاشقو به خودش گرفت که تحت تاثیر صوفی، داره روز به روز به تفکراتِ داعشی نزدیک میشه از شکل و ظاهر گرفته تا افکارو اعتقادات طوری که حتی شما هم این تغییر رو به عینه احساس کرده بودن
ریشهایِ بلند و سرِ تراشیده برادرم در ذهنم تداعی شد با اخلاقی که دیگر قابل تحمل نبود و کتکی که برایِ اولین بار از دستش خورد
حرفهای حسام درست ودقیق بود ما مدام شما رو زیر نظر داشتیم، تعقیبهایِ هروزتون میتونست دردسر ساز بشه هم واسه امنیت خودتونو دانیال، هم واسه ماموریتی که ما داشتیم
یادمه اون شبی که از دانیال کتک خوردین، برادرتون اونقدر گریه کرد که فکر کردم، دیگه حاضر نمیشه به ماموریتش ادامه بده
اما اینطور نشد و اون برخلاف تصورم، سختتر از این حرفا بود و بالاخر بعد از یه مدت و فریبِ صوفی، با اون به سوریه رفت حالا دیگه زمانِ اجرایِ عملیات اصلی
سوالی ذهنم را درگیر کرد صبر کن حرفهایی که صوفی در مورد نحوه ی خروجش از آلمان میزد اون حرفا از کجا میومد منظورم اینکه
انگار کلامم را خواند تمام حرفهاش درست بود خط به خط جمله به جمله
اما نه در مورد خودشو دانیال..
اون در واقع خاطراتی واقعی از ماهیت اصلیِ گروهشون رو براتون تعریف کرد اتفاقاتی که هر روز داره واسه اعضایِ اون گروه رخ میده..
هروز زنانی هستند که بدون آگاهی وبه امید ماه عسل، با همسرانِ داعشی شون به ترکیه میرن، اما سر از حریم سوریه و پایگاه این حرومزاده ها برایِ جهاد نکاح، در میارن
هروز هستند دخترا و پسرهیی که به طمعِ وعده هایِ دروغینِ این گروه تو کشورایی مثه فرانسه و آلمان و الی آخر، خودشونو گرفتارِ خونِ یه عده زن و بچه ی مظلوم میکنن
طمعی که یا مجبورین تا ته پاش وایستن و یکی بشی عین همون حیوونا
یا باید فاتحه ی نفس کشیدنشونو بخوونن و برن استقبال مرگ به بدترین شکل ممکن
به صورتش خیره شدم یه سوال چجوری به دانیال اعتماد کردین ترسیدین که رابطتونو لو بده
سری تکان داد..
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @tark_gonah_1
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
استغفار_19.mp3
11.69M
#استغفار ۱۹ 📿
همیشه چند ساعتی فرصت هست،
قبل از آنکه اثرات گناه در نفس ما ثبت و ضبط شود ...
استغفارِ زودهنگام و صادقانه ،
نفس را از پیشروی و عادت به گناه، درامان میدارد.
@tark_gonah_1