💠 #قصه_چهاردهم
💎 #توبه
1⃣ #قسمت_اول
✍آدم و حوا علیهما السلام با علومی که از خدای خود آموختند تمدن بشری را بنا نهادند.با دستان خود زراعت کردند و خوردند و بافتند،اما...
⁉️آیا شان آدم و همسرش این بود؟! کجا شد آن ارج و قرب و منزلت؟! کجا شد آن لحظه های آرامش و رضایت از خود و خدای خود؟! او نافرمانی کرد، او در حق خدای مهربانش،خدایی که او را بر همگان برتری داد...
🕋آدم لباسهای خشني از پوست گوسفند و گاو دوخت و پوشید و سیصد سال گریست و گرد خانه ی خدا گشت و گشت و گشت...تنها حرم! تنها پناه!1
🤲آه از این داغ! آه از این شرم! ای یگانه معبود من! به یگانگی و مهربانیت قسم که آدم از این دنیا دیگر نه مقامی میخواهد و نه مرتبه ای! آدم فقط تو را میخواهد! بندگی تو را میخواهد! آدم فقط آنچه را میخواهد که تو برایش بخواهی.من در حق خود ستم کردم. بارالها! راه نجاتی پیش پایم بگذار.
ادامه دارد...
❌تذکر:بخش هایی از قصه که برای آن منبع ذکر نشده، حاصل تحلیل یا ذوق شخصی نویسنده است.
📚منابع:
1)راوندی،قصص االنبياء،ج1،ص198
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•