🦋داستان اسلام آوردن زن آمريكايى به بركت حجاب :🦋
در يكى از شهرهاى امريكا، زنى مسلمان شده بود. وقتى خبرنگاران براى تهيه گزارش به او مراجعه كردند، داستان مسلمان شدنش را چنين نقل كرد:
من در يك خانواده مسيحى زندگى مى كردم و هيچ گاه اسمى از اسلام نشنيده بودم. هنگامى كه كودك بودم، از هوش سرشار و استعداد بسيارى برخوردار بودم كه همه را به تعجب مى انداختم.
وقتى بزرگ تر شدم، به خاطر درك و فهم بالايى كه داشتم، از انجام كارهاى زشت و ناروا خوددارى مى كردم و با اينكه در كشورم اسمى از حجاب نبود و زنان، حجاب و پوشش مناسبى نداشتند، من از همان زمان
كودكى دوست نداشتم مردان نامحرم بدنم را ببينند. ازاين رو لباس هايم طورى بود كه تمام بدنم را مى پوشاند و در واقع من زنى عفيف و باحجاب بودم.
چند سال گذشت و من در مقابل فرهنگ بى بند و بارى جامعه مقاومت مى كردم. تا اينكه شبى در عالم
رویا دیدم فردی با لباس سبز به من فرمود: «من از سمت شرق مى آيم». آن گاه كتاب مقدسى را به من نشان داد و گفت: «راه نجات و سعادت تو در اين كتاب است». از خواب بيدار شدم و سه سال دنبال آن كتاب گشتم. ولى كتابى با آن نشانى كه در خواب ديده بودم، نيافتم.
روزى يك مسلمان هندى را ديدم و خوابى را كه ديده بودم، برايش نقل كردم. او دست در جيبش كرد و كتابى در آورد و به من نشان داد. ديدم دقيقاً همان كتابى است كه در خواب ديده بودم. پرسيدم: «اين چه كتابى است؟ » گفت: «قرآن است و آن را به من هديه كرد». با خوشحالى كتاب را گرفتم و آن را باز كردم تا بخوانم، ولى چون به زبان عربى بود، چيزى نفهميدم. تا اينكه پس از مدتى، ترجمه انگليسى آن را به دست آوردم. وقتى آن را مطالعه كردم، ديدم تمام مطالب آن مطابق عقل و فطرت است. پس ايمان
آوردم و مسلمان شدم. اينجا بود كه فهميدم خداوند مرا به بركت حجاب، با اسلام آشنا كرد. [1]
اين داستان ما را به ياد سخنى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى اندازد كه فرمودند:
«اَلْعِفَّةُ رَأْسُ كُلِّ خَيْرٍ» [۱] ؛ «عفت و پاك دامنى، منشأ هر خير و خوبى است». در حقيقت، اين زن با رعايت حجاب و پوشيدگى و عفت ورزيدن، توفيق مسلمان شدن و اهل نجات شدن را پيدا كرد و از بزرگ ترين نعمت الهى بهره مند شد.
----------
[۱]: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، سيد نعمت الله حسيني، ص١٢٢.
[۱]: غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد الآمدي، ج١، ص۴٠.
👇👇👇
@Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب زن در ایران باستان.
حجاب از منظر رهبری
#خشونت_جنسی_درغرب
👇👇👇
@Tarkgonahan
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱)
قسمت#چهارم
🦋پایان عمل جراحی🦋
احساس کردم آنها کار را به خوبی انجام دادند دیگر هیچ مشکلی نداشتم آرام و سبک شدم چقدر حس زیبایی بود درد از تمام بدنم جدا شد یک بار احساس راحتی کردم سبک شدم با خودم گفتم خدا را شکر از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم چقدر عمل خوبی انجام شد با اینکه کلی دستگاه به سر و صورت هم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بود را دیدم از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدن برای لحظاتی به همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت رفت چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم در همین حال و هوا بود که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم بسیار زیبا و دوست داشتنی بود نمیدانم چرا این قدر او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم او در کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند می زد محو چهره او بودم با خودم گفتم چقدر چهرهء زیباست چقدر آشناست من او را کجا دیده ام سمت چپ نگاه کردم عمو و پسر عمه ام آقا جان سید و غیر ایستاده بودند اما یه مدتی قبل از دنیا رفته بود پسر عمه نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود از اینکه بعد از سالها آنها را می دیدم خیلی خوشحال شدم زیر چشمی به جوان زیبارویی که در کنار آن بود دوباره نگاه کردم من چقدر تورا دوست دارم چقدر چهره اش برایم آشناست یکبار یادم آمد که،
حدود ۲۵ سال پیش شب قبل از سفر مشهد، عالم خواب ،حضرت عزرائیل........ با ادب سلام کردم .حضرت عزرائیل جواب دادند، محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفت :برویم؟، با تعجب گفتم کجا!! بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم دکتر جراح ،ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت مریض از دست رفت دیگه فایده نداره، بعد گفت خسته نباشید شما تلاش خودتون رو کردید، اما بیمار نتونست تحمل کنه. یکی دیگه از پزشک ها گفت دستگاه شوک رو بیارین نگاهی به دستگاهها و مانیتور اتاق عمل کردم همه از حرکت ایستاده بودند. عجیب بود که دکتر جراح من ،پشت به من قرار داشت، اما من میتوانستم صورتش را ببینم حتی میفهمیدم که در فکرش چه می گذرد من افکار افرادی که داخل اتاق بودن را هم میفهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد، من پشت درب اتاق را می دیدم، برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری میگفت اما از آن عجیب تر اینکه ذهن او را میتوانستم بخوانم. با او خودش گفت خدا کند که برادرم برگرده او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است اگر اتفاقی برایش بیفتد ما با بچههایش کنیم یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند، کمی آن طرف تر داخل یکی از اتاقهای بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد ، من او را هم می دیدم .
🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹
#روح_عزرائیل_راحتی
ادامه دارد..._______
👇👇👇
@Tarkgonahan
♨️از آیت الله بهجت (ره) پرسیده شد:
آیا #نامه_اعمال ما به #امام_زمان(عج) عرضه می شود؟ و آن حضرت اعمال ما را می بینند؟
آیت الله بهجت پاسخ دادند:
🌹#اعمال_بندگان در هر هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به ایشان عرضه می شود. همان قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم. چیزی که باعث شرمندگی و خجالت زدگی ما می شود این است که حضرت همه چیز را می دانند و همه چیز را می شنود، آن ها "عین الله الناظره و اذن الله السامعه – الواعیه" می باشند.
◀️ ما چه کار کردیم برای قرب و نزدیک شدن به آن ها؟ شما که طالب حضور و ظهورید، چرا کاری نمی کنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببینید؟! او ما را می بیند و ما او را نمی بینیم! پس چرا اینقدر دوریم؟ بعضی ها خیال می کنند ائمه نمی شنوند و یا مثل مرده های ما هستند.
ائمه(ع) عین الله الناظره و اذنه الواعیه هستند. اگر حرفی زده شود حتی قبل از آن که دیگران که در مجلس هستند، بشنوند آن ها می شنوند.
👇👇👇
@Tarkgonahan
#کلام_مولا🦋🦋
🌴امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر که در چهار موقع ، مالک نفس خودباشد💪،خداوند متعال آتش را بر جسم او حرام میکند.🤚✋
۱-هنگام رفاه و توسعه زندگی.
۲-هنگام سختی و تنگ دستی.
۳- هنگام اشتها و آرزو .
۴- هنگام خشم و غضب .
#مالک_نفس
👇👇👇
@Tarkgonahan
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🔴 حق الناس گناهی خطرناک
✍در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید.
✨هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است
⚠️مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد
📚 الکافی، ج ۷، ص ۴۱۰
#قاضی_حق_الناس_مار
👇👇👇
@Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا منو خلق کرده واسه چی؟؟
#ظلمت_نفسی.
🎥استاد پناهیان🎥
👇👇👇
@Tarkgonahan
45.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری سوره الحاقه.📖
قطعا حالتون رو عوض میکنه.😱😱
#الحاقه_تصویری
👇👇👇
@Tarkgonahan
💠 پیامبر رحمت صلى الله عليه و آله:
🦋برترينِ مردم، كسى است كه عاشق عبادت شود، و آن را در آغوش گيرد، و با دل و جانش آن را دوست بدارد، و با اعضا و جوارحش در انجام دادن آن بكوشد، و خود را براى آن فارغ سازد. چنين كسى برايش مهم نيست كه دنيا بر چه پايه اى مى چرخد، بر سختى يا آسانى
✨أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بِقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفَرَّغَ لَها، فَهُو لا يُبالي عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنيا؛ عَلى عُسرٍ أم عَلى يُسرٍ
📚الكافی جلد2 صفحه83
#عاشق_عبادت
👇👇👇
@Tarkgonahan
توجه امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به زن باحجاب :
يكى از علماى بزرگ مشهد مقدس براى آنكه به محضر مبارك امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) شرفياب شود، ختم زيارت عاشورا را درچهل جمعه و هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغازكرد. ايشان گويد: در يكى از آخرين جمعه ها، همان طور كه در مسجد نشسته بودم و مشغول ختم بودم، ناگهان شعاع نور شديدى را مشاهده كردم كه از خانه اى نزديك آن مسجد كه مشغول زيارت عاشورا بودم، مى تابيد. ناخودآگاه از جا برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه اى كوچك و فقيرانه بود، ولى از درون خانه آن نور عجيب مى تابيد. در زدم، وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در يكى از اتاق هاى آن خانه تشريف دارند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفيد روى آن كشيده بودند. وقتى وارد اتاق شدم، درحالى كه اشك مى ريختم، محضر حضرت سلام و عرض ادب كردم. آن بزرگوار پس از جواب سلام، به من فرمودند: «چرا اين گونه به دنبال من مى گردى و اين همه رنجها را متحمل مى شوى؟ » آن گاه به
آن جنازه اشاره كردند و فرمودند:
«مثل اين باشيد تا من خودم به دنبال شما بيايم. اين بانويى است با عفت و حيا كه در دوره بى حجابى (در زمان كشف حجاب رضاخان پهلوى) هفت سال از خانه بيرون نيامد كه مبادا نامحرم او را ببيند». [۱]
----------
[۱]: ارمغان عفاف، عدنان زعفرانى، ص۴٨، به نقل از: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص٣٩٨.
👇👇👇
@Tarkgonahan
تأثير بى #عفتى بر #روح و جان :
🦋داستانی آموزنده:🦋
«دكتر حاج حسين توكلى»، از شاگردان «شيخ رجب على خياط» نقل مى كند: در زمان رژيم طاغوت كه بى حجابى خصوصاً در شهر تهران، به صورت علنى همه جا را فرا گرفته بود، روزى از مطب دندان سازى خود حركت كردم تا جايى بروم. سوار يك اتوبوس شدم كه تقريباً خالى بود. حوالى ميدان فردوسى، اتوبوس نگه داشت و جمعيتى از آقايان به همراه يك زن بى حجاب سوار ماشين شدند. ناگهان اتفاق عجيبى افتاد و آن اين بود كه ديدم تمام جمعيتى كه سوار ماشين هستند، حتى راننده، زن هستند و همه يك شكل و يك لباس! حتى كسى كه كنار من نشسته، زن است. از خجالت خودم را جمع كردم و فكر كردم اتوبوس، مخصوص كارمندان زن است و من اشتباهى سوارشدم.
كمى جلوتر، اتوبوس نگه داشت و خانمى پياده شد. وقتى آن زن پياده شد، ناگهان همه سرنشينان اتوبوس قيافه مردانه پيدا كردند و به همان شكلى كه اول بودند، تبديل شدند. همان جا تصميم گرفتم نزد شيخ رجب على بروم و اتفاق امروز را برايش تعريف كنم و توضيح بخواهم. وقتى به منزل شيخ رسيدم، قبل از اينكه حرفى بزنم، شيخ فرمود: «ديدى همه مردها زن شده بودند؟! چون مردها به آن زن توجه داشتند، به شكل زن در آمدند».
بعد ادامه داد: «وقت مردن هركس به هرچه توجه دارد، همان جلوى چشمش مجسم مى شود. ولى اگر محبت اميرالمؤمنين در قلبش باشد، باعث نجات او مى شود». اين داستان، انسان را به ياد اين سخن گهربار
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى اندازد كه فرمود:
«اِنَّ المَرْء مَعَ مَنْ اَحَبَّه» «انسان با كسى كه دوستش دارد، محشور مى شود».
👇👇👇
@Tarkgonahan
.
#آموزنده:
سوال #فرشتگان از خداوند:
وقتی آیات ۱۵ و ۱۶ سوره مباركه اعراف نازل شد برای فرشتگان سوالی پیش آمد :
آیه ۱۵: شیطان گفت که چون تو مرا گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست که آیین توست گمراه گردانم.
آیه۱۶: آنگاه از پیش رو و پشت سر و طرف راست و طرف چپ ایشان در می آیم تا بیشتر آنان شکر نعمت به جای نیاورند.
فرشتگان از پروردگار سوال کردند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلط است، پس چگونه انسان نجات می يابد ؟
خداوند در جواب فرشتگان فرمود :
راه بالا و پایین باز است : راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاک
افتادن است.
منبع : بحار الانوار،جلد ۶
👇👇👇
@Tarkgonahan
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱)
قسمت#پنجم
🦋ادامه ،پایان عمل جراحی.🦋
داخل بخش آقایان یک جانباز بود که روی تخت خوابیده و برایم دعا میکرد، او را میشناختم قبل از اینکه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت خدایا من را ببر اما او را شفا بده،او زن و بچه دارد، اما من به یک باره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه میشوم، نیازها و اعمال آنها را میبینم .بار دیگر جوان خوش سیما به من گفت: برویم؟؟ از وضعیت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بیماری خوشحال بودم ،فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده، اما گفتم نه .خیلی زود فهمیدم منظور ایشان مرگ من و انتقال به آن جهان است، مکثی کردم و به پسر عمه ام اشاره کردم بعد گفتم ،من آرزوی شهادت دارم، من سالها به دنبال جهاد و شهادت بوده ام حالا اینجا و با این وضع بروم. اما انگار اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم همان لحظه دو جوان بار دیگر ظاهر شدند، و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. بیاختیار همراه با آنها حرکت کردم، لحظهای بعد خود را همراه با این دو نفر در یک بیابان دیدم این را هم بگویم که زمان اصلا مانند اینجا نبود، من در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را میدیدم آن زمان کاملاً متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده، اما احساس خیلی خوبی داشتم که از آن چشم درد شدید راحت شده بودم، پسرعمه و عمویم در کنارم حضور داشتند و شرایط خیلی عالی بود در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو ملک را می دیدم ،چقدر چهره آنها زیبا و دوست داشتنی بود دوست داشتم همیشه با آنها باشم ما با هم در وسط یک بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت میکردیم کمی جلوتر چیزی را دیدم😳 روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دور دست ها چیزی شبیه سراب دیده میشد .
اما آنچه می دیدم سراب نبود شعلههای آتش بود حرارتش را از راه دور حس می کردم به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا یا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود ،نسیم خنکی از آن سو احساس میکردند به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد منتظر بودم میخواستم ببینم چه کار دارد این دو جوان که در کنار من بودن هیچ عکس العملی نشان ندادند .حالا من بودم و همان دو جوان که در کنارم قرار داشتند. جوان پشت میز یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد . !!
🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹
#دوملک_بهشت_جهنم
ادامه دارد ..._______
👇👇👇
@Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور
📝 « #ظهور ناگهانی »
🔻 آیا می شود سفیانی نیاید و ظهور اتفاق بیفتد؟
👇👇👇
@Tarkgonahan
✍حاج اسماعیل #دولابی (ره):
هروقت تو زندگیت مشکلی پیش آمد، و راه بندان شد بدان خدا کرده است، زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هرکس گرفتار است، در واقع گرفتار یار است. هرچه غیر خداست را از دل بیرون کن.در الا تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه الله را بگو تا همه ی دلت را تصرف کند.
زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،نماز بعد ، ذکر بعد وعبادت بعد حفظ کن، کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و.... نکن و آن را سالم به بعدی برسان، اگر این کار را بکنی، دائمی می شود، دائم در زیارت و نماز و ذکر خواهی بود.
👇👇👇
@Tarkgonahan
✍آیتالله بهجت (ره) :
یکی از چاره جویی های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاریهای مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند؛ و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند، برآورده شود؛ زیرا دراینصورت مَلَک برای خود انسان دعا میکند و دعای مَلَک مستجاب میشود.
📚 بهجتالدعا، ص٢٨
#استجابت_دعا
#دعا_برای_دیگران
👇👇👇
@Tarkgonahan
#داستانک_معنوی
👈نصيحت جالب #خضر عليه السلام
به امام #على عليه السلام
🌴روزى حضرت خضر عليه السلام به محضر اميرمؤمنان على عليه السلام آمد.
پس از احوال پرسى، على عليه السلام به او فرمود: سخن حكيمانه اى بگو
🌴خضر گفت:
تواضع ثروتمندان نسبت به تهيدستان براى رضاى خدا، چقدر زيبا است!✨
🌴امام علی ع
زيباتر از اين بیاعتنايی تهيدستان بر ثروتمندان به خاطر اطمينان به خدا است.
🌴خضر عليه السلام گفت: سزاوار است اين سخن را با طلا نوشت.
🌴جز اين شبى حضرت على عليه السلام خضر عليه السلام را در خواب ديد و از او درخواست نصيحت كرد.
🌴خضر عليه السلام دست خود را به على عليه السلام نشان داد.
🌴على عليه السلام مشاهده كرد كه در كف دست او با خط سبز چنين نوشته شده:
🍃قد كُنتَ ميِّتاً فَصِرتَ حيّاً
🍃وَعَن قليلٍ تَعُودُ ميِّتاً
🍃فابنِ لِدارِ البَقاءِ بَيتاً
🍃وَدَعْ لِدارِ الفَنَاءِ بَيتاً
✨مرده بودى زنده شدى،
✨و به زودى مرده مى شوى،
✨بنابراين براى خانه بقا،
✨خانه بساز و خانه فانى را رها كن.
(مناقب آل ابى طالب (ع)، ج 1،ص 409)
👇👇👇
@Tarkgonahan