eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
29.7هزار ویدیو
79 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
💥حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي💥 ☘مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست. 🌸مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و همراه او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد. 🌸مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد. ☘مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت: ⁉️اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟ 💔قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند: 🌱مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟ عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود: - تو با من بودي اولاد پيغمبر؟! - بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟ ☘ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود: 🌱مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم. 🌹السلام علیک یا علی بن ابی طالب(ع) 🌹السلام علیک یاحجت ابن الحسن العسکری(عج) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣ امام رضا (عليه السلام) : 👌 بهترین ثروت و ذخیره انسان صدقه ای است که در راه خدا می دهد 📗 مسندالامام رضا علیه السلام، ج2، ص208 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ❇️ 🔮 حسین زمانت رو دریاب !!! 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مهدی جان! تا نیایی... سرهای قدسیان همه بر زانوی غم اند.... 🎤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
زیبایی از همون لحظه ای آغاز میشه که تصمیم میگیری خودت باشی 🌱🌺🍃🌺🍃🌺🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
"یادمان" باشد ،،، رفتنی "میرود" ،،،... 🌱🌺🍃🌺🍃🌺🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘کلیپ بسیارآموزنده ✅درس ادب از اهل بیت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹امام علی(ع): بهترین دوست توکسی است که توراشیفته آخرت کند،و نسبت به دنیا بی رغبت کندو تورادرفرمانبرداری ازخداکمک کند. 📖غررالحکم ج3ص436 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
「🥀」 • . مادر بزرگ شهید جھادمغنیھ میگفت: مدت طولانـے بعد از شھادتش اومد بھ خوابم ؛ بھش گفتم: چرا دیر ڪردی؟ منتظرت بودم . . !💔 گفت: طول کشید تا از بازرسـےها رد شدیم . گفتم چھ بازرسۍ؟! گفت: بیشتر از همھ سر بازرسـے نماز وایسادیم ، بیشتر هم درباره نمازصبح میپرسیدن!📿 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
• . میگفت دم سنگر بودیم ؛ خداحافظـے کرد و نشست ترکِ موتور حاج‌همت و رفت . دو متر ازمون فاصلھ نگرفتھ بود کھ خمپاره زدن و شهید شد ، بھ همین راحتی! میگفت بیست سالھ دارم میدوَم کھ برسم بھ اون دو متری کھ فاصله بود بینمون :) گاهـے فاصلھ ما و شهدا یِ خمپارست ، یِ سیم خاردارِ به اسم نَفش! از اینا کھ بگذریم ، میرسیم💔. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠آیت الله : 🍃شخصی پسر نابینایش رانزد مرحوم شیخ جعفر شوشتری برده بود که به جهت استشفای او سوره حمد بخواند. ایشان فرموده بود: ما جوانها هنوز حال و نَفَس پیرها را نداریم، به نزد پدرم بروید. 🍂وی نزد پدر ایشان رفته بود و ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشته و مشغول خواندن سوره حمد شده بود، مقداری که خوانده بود بچه گفته بود: 🔹بابا! از میان انگشتانِ آقا می بینم و وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملا دیده بود. 📚در محضر بهجت/ج1/ص17 ‌‎‌‌‌‎‌ ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دعوت سنی های سنندج از دکتررائفی پوربه مباهله 🔴نتیجه معجزه آسای این مباهله که به فلج شدن یک نفر وسوختن نفر دومی شد. 🔴حتما ببینید فوق العاده است حق است ،الله ومحمد رسول الله و علی ولی الله... هرکه با آل علی درافتاد،وَراُفتاد ❌ پیشنهاد دانلود به تک تک شمادرهرآئین ودین و مذهبی که هستید حیدر امیرالمومنین علی علیه السلام است ❌نشرحداکثری ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•