*عبرت بگیریم*
اقای قرائتی نقل کرد:
روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت
داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و
خود به سر کاری که داشت رفت.
عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش
گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم،
همسرش با خنده گفت:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم،
خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...!
مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟
زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را!
مرد، ناراحت شد و گفت:
یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!
الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد.
همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید، مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت.
به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد.
سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت:
می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود.
معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد.
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت.
همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟
چرا بی جواب و بی خبر!؟
مرد در جواب همسرش گفت:
هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟
اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم.
در جواب زن، مرد با ناراحتی گفت:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید
البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست!
جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام
چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟
و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد.
امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ...
۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت.
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،
محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند.
👇👇👇
@Tarkgonahan
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ مناجات ناشنوایان با شعری از رهبر معظم انقلاب
🔻 هرچند بی زبانیم مارا تو می شناسی
#ناشنوایان
👇👇👇
@Tarkgonahan
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به راستے با دیدن این ڪلیپ دیگر حرفے براے گفتن نمے ماند!
حتما با دقت ببینید و براے ڪسانے ڪه از زندگے ناراضے اند ارسال ڪنید!
👇👇👇
@tarkgonahan
4_883295900284224706_347791213086114005.mp3
4.19M
🔴بهشت دنیا و بهشت آخرت
حجت الاسلام دارستانی
👌حتما گوش کنید
👇👇👇
@tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔴 خبرنگار از سفیر سابق آمریکا در موریتانی سوال می پرسد ، فرق جمهوری اسلامی ایران با جمهوری اسلامی موریتانی چیست؟
جواب خیلی جالب گفتند، بشنوید...👌👌👌
♦️♦️زمان کلیپ : ١ دقیقه و ٢۴ ثانیه
#امام_خامنه_ای 😍😍😍
👇👇👇
@tarkgonahan
#حکایت_زیبا
🦋 در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
💠زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
🔹خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش اورد و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126
👇👇👇
@tarkgonahan
#شیطان_شناسی
خاک برداشتن از زمین 14
در این باره از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است که ایشان میفرماید: وقتی خداوند متعال اراده کرد آدم علیه السلام را خلق کند خطاب به جبرئیل فرمود مقداری خاک از زمین بیاور تا خلقی جدید به وجود آورم که افضل موجودات جهان و اشرف آنها باشد. جبرئیل به زمین آمد تا خاک بردارد طبق تذکرات شیطان زمین نالید و او را به خداوند قسم داد که از آن خاک برندارد.
جبرئیل هم برگشت و داستان را گزارش داد. بار دیگر میکائیل و بعد از او اسرافیل را فرستاد باز زمین آن را قسم داد آنها هم بدون بردن خاک و با دست خالی برگشتند.
برای بار چهارم خداوند متعال عزرائیل را فرستاد که حتماً از خاک زمین بردارد، او وقتی خواست خاک بردارد زمین ناله کرد و او را به خدا قسم داد و هرچه ناله و فریاد نمود در دل او تاثیر نکرد عزرائیل در جواب قسم و نالههای زمین گفت من از جانب خداوند مامورم تا کمی از خاک بردارم و خاک را برداشت و برد که آدم را از آن ساختند .و از این رو خداوند قبض روح آدم علیه السلام و اولادش را به دست عزرائیل داد. از این جهت ناله و گریه آنها هنگام جان دادن آدم در دل او اثر نمی کند و مأموریت خود را به خوبی انجام میدهد وقتی آن خاک را با آب خالص و شور و تلخ و بی مزه مخلوط کردن و بعد از مدتی پیکر خاکی آدم را قالب زدن، شیطان قیافه او را مشاهده کرد و با خود گفت: این مخلوقی ضعیف است که از گل چسبنده به وجود آمده و توی او خالی است چیزی که تو خالی باشد احتیاج به غذا دارد و به این ترتیب میتوان او را گمراه و منحرف نمود و نیز گفت: اگر چه او بر من و همه موجودات فضیلت داشته باشد، ولی من با او مخالفت خواهم نمود و اگر روزی قدرت پیدا کنم او را هلاک می کنم .
و نیز چنین گفت: اگر این موجود از من بالاتر و شخصیت او مهم تر باشد از او فرمان نخواهم برد و مطیع فرمان او نخواهم شد و اگر از من پایین تر باشد او را کمک می کنم در مشکلات به فریادش میرسم و با او دوست و رفیق می شوم .
ادامه دارد............
👇👇👇
@tarkgonahan
4_1101856284782624822.mp3
1.26M
یکی از حسرت های بزرگ مردم که در روز قیامت وجود دارد چیست؟؟؟
🌺از زبان مولا علی علیه السلام
👇👇👇
@tarkgonahan
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان تکان دهنده قبرکن و جنازه دختر زیبا...
✅هرچه قدر گناه کردی از رحمت خدا ناامیدنباش.
👇👇👇
@tarkgonahan
سخنرانی حاج آقا دانشمند
موضوع : درسی از صحرا و کویر
پیشنهاد دانلود👌👌👌
👇👇👇
@tarkgonahan