هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
‼️داستان واقعی پدرشوهر و عروس‼️
من نرگس هستم حدود یکساله با پدرام ازدواج کردم...
از همون ابتدا متوجه نگاه های مخفی پدر شوهرم به خودم میشدم...پدر شوهرم از حق نگذریم از شوهرم جذابتر و خشگلتر مونده بود
یه وقتایی تعجب میکردم اما به روی خودم نمیاوردم...
یه روز پدرام برای ماموریت به عسلویه رفت...یکی زنگ در را زد ایفون را برداشتم دیدم پدر شوهرمه خیلی ترسیدم در را باز کردم.....
ادامه داستان....
ادامه داستان....
https://eitaa.com/joinchat/538706456C9408a6acf1
#عبـــــــرت_آمــــوز