eitaa logo
🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
2.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
554 ویدیو
49 فایل
هر روز 10 دقیقه وقت بگذاریم یک صفحه تلاوت کنیم ثواب تلاوت هدیه می‌شود به تمامی شهدای والامقام که همان روز سالگردشان میباشد بخصوص شهید عزیزی که روزانه مشخصاتش بارگزاری می‌شود. کپی مطالب با ذکر صلوات هدیه به شهدا_امواتم آزاد آی دی مدیر کانال @FMajdi46
مشاهده در ایتا
دانلود
 همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، به زودى خداى رحمان براى آنان در دل‏ها محبّتى قرار مى‌‏دهد. (96) جز اين نيست كه ما با فروفرستادن اين قرآن به زبان تو خواندن و فهميدن آن را آسان ساختيم تا تقواپيشگان را به وسيله آن نويد، و مردمى را كه دشمنى مى‌‏كنند بدان بيم دهى. (97) و چه بسيار نسل‏‌هايى را كه پيش از اينان بودند هلاك كرديم؛ آيا كسى از آنان را مى‌‏يابى يا صدايى از ايشان مى‏‌شنوى؟ (98)  به نام خداوند گسترده‌‏مهر مهربان‏ طا. ها. (1) اى پيامبر، ما اين قرآن را بر تو فرونفرستاديم تا براى ابلاغ آن به مردم به رنج بيفتى. (2) بلكه آن را فرو فرستاديم تا براى كسى كه از فرجام غفلت بيم دارد تذكّرى باشد. (3) اين قرآن از جانب كسى نازل شده‌است كه زمين و آسمان‏‌هاى بالاتر را آفريده‌است. (4) خداى رحمان بر تخت فرمانروايى عالم استيلا دارد و امور جهان هستى را تدبير مى‏‌كند و سامان مى‌‏دهد. (5) آن‌چه در آسمان‏‌هاست و آن‌چه در زمين و آن‌چه ميان آن دو و آن‌چه زير خاك و در درون زمين است از آن اوست. (6) و اگر سخن را آشكارا بگويى، از آن آگاه است، زيرا او نهان تو را و نهان‌‏تر از نهانت را كه حتى خود نيز از آن بى‌‏خبرى مى‌‏داند. (7) خداست كه معبودى شايسته پرستش جز او نيست، زيرا نيكوترين نام‌‏ها همه از آن اوست. (8) آيا داستان موسى به تو رسيده‌است؟ (9) آن‏‌گاه كه راهش را گم كرده بود و آتشى ديد، پس به خانواده‏‌اش گفت: اين‌‏جا بمانيد كه من آتشى ديدم، مى‌‏روم شايد شعله‌‏اى از آن براى شما بياورم تا خود را بدان گرم كنيد يا بر گرد آتش راهنمايى بيابم و راه مصر را از او جويا شوم. (10) پس هنگامى كه نزديك آتش رسيد، ندا داده شد كه: اى موسى، (11) همانا من پروردگار توام و تو در حضور منى، پس شرط ادب به جاى آور و كفش‏هايت را بيرون كن كه تو اينك در وادى مقدّس «طوى» هستى. (12) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 و من اينك تو را به رسالت برگزيدم، پس به آن‌چه به تو وحى مى‌‏شود گوش بسپار. (13) همانا منم خداوند كه معبودى جز من شايسته پرستش نيست، پس مرا عبادت كن و براى آن‏‌كه به ياد من باشى نماز را برپا دار. (14) رستاخيز حتما آمدنى است. نزديك است آن را چنان نهان كنم كه هيچ خبرى از آن ندهم. آرى، رستاخيز بر پا خواهد شد، تا هر كسى در برابر هركار نيك و بدى كه براى آن تلاش مى‌‏كند سزا داده شود. (15) پس مبادا آن‌كس كه به سبب پيروى از هواى نفس خود به قيامت ايمان نياورده‌است، تو را از ايمان به آن و از ياد كردن آن باز دارد كه تباه مى‌‏شوى. (16) و اى موسى: آن‌چه در دست راست توست چيست؟ (17) موسى گفت: اين عصاى من است كه بر آن تكيه مى‌‏كنم و به وسيله آن براى گوسفندانم برگ درختان را فرومى‏‌ريزم، و نيازهاى ديگرى نيز به آن دارم. (18) خدا گفت: اى موسى، آن را بينداز. (19) پس موسى عصايش را بيفكند كه ناگهان آن عصا مارى شد كه به سرعت مى‏‌خزيد. (20) خدا گفت: آن را بگير و مترس، به زودى آن را به حالت نخستينش باز مى‌‏گردانيم. (21) و دستت را زير بغل خود ببر، وقتى بيرون مى‌‏آيد، بى‏‌هيچ بيماريى سفيد و درخشان خواهد بود، كه اين معجزه ديگرى بر رسالت توست. (22) هدف اين است كه پاره‌‏اى از نشانه‏‌ها و معجزات بزرگ خويش را به تو نشان دهيم. (23) به سوى فرعون برو كه او سركشى كرده‌است. (24) موسى گفت: پروردگارا، سينه‏‌ام را برايم گشاده ساز تا بتوانم كلام تو را به خوبى دريافت كنم و دشوارى‌‏هاى رسالت را تحمّل نمايم. (25) و كارم را براى من آسان گردان. (26) و گره از زبانم بگشاى تا رسا سخن بگويم. (27) كه در اين صورت سخنم را درمى‌‏يابند. (28) و از خانواده‌‏ام ياورى برايم قرار ده، (29) هارون برادرم را. (30) پشتم را به حمايت او استوار كن. (31) و او را در ابلاغ وحى و رسالت شريك من گردان، (32) تا تو را بسيار (در هر مجلسى) تسبيح گوييم، (33) و تو را بسيار (در هرمجتمعى) به يگانگى ياد كنيم. (34) قطعا تو به حال ما بينايى، و مى‌‏دانى كه ما همواره پرستش‌گر و تسبيح‏‌كننده تو بوده‌‏ايم. (35) خدا گفت: اى موسى، خواسته‌‏ات به تو داده شد. (36) و همانا پيش از اين نيز بارى ديگر به تو نعمتى بزرگ عطا كرديم. (37) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 آن‏‌گاه كه به مادرت آن‌چه را كه بايد الهام شود الهام كرديم، (38) كه فرزندت را در صندوق بگذار و آن را به دريا (رود نيل) بيفكن و چنين مقرر كرده‌‏ايم كه دريا بايد او را به ساحل افكند آن‌‏گاه فرعون كه دشمن من و دشمن اوست وى را از كرانه دريا برمى‏‌گيرد. اى موسى، باز هم نعمتى بزرگ به تو ارزانى داشتم، آن‌‏گاه كه محبّتى از خودم بر تو افكندم تا مجذوب تو گردند و زير نظر من به تو احسان شود. (39) آن‏‌گاه كه خواهرت مى‌‏رفت تا از تو خبر گيرد. متوجّه شد كه فرعونيان مى‏‌خواهند براى تو دايه‏‌اى انتخاب كنند. به آنان گفت: آيا شما را به كسى كه سرپرستى او را بر عهده گيرد راهنمايى كنم؟ بدين‌‏ترتيب تو را به مادرت بازگردانديم تا چشمش روشن گردد و اندوه نخورد. علاوه بر اين، در مرحله ديگر نيز نعمتى بزرگ به تو ارزانى داشتيم، آن‏‌گاه كه كسى از قبطيان را كشتى و بيم آن داشتى كه تو را قصاص كنند؛ پس تو را از اندوه آن نجات بخشيديم و همواره تو را آزموديم، پس چندين سال در ميان مردم مدين ماندى، تا اين‏‌كه- اى موسى- با مقدار فراوانى از علم و عمل كه براى خود فراهم آوردى، آمدى. (40) و باز هم نعمتى بزرگ ارزانى‌‏ات كرديم آن‌‏گاه كه تو را براى خودم خالص گردانيدم. (41) تو و برادرت با معجزه‏‌ها و نشانه‌‏هاى من روانه شويد و در ياد كردن من و فراخواندن مردم به توحيد سستى مكنيد. (42) به سوى فرعون برويد كه او سركشى كرده‌است. (43) و با او به نرمى سخن بگوييد، شايد بر اثر يادآورى شما حقيقت را دريابد و ايمان بياورد، يا بترسد و به حق نزديك شود. (44) گفتند: پروردگارا، مى‏‌ترسيم او بر ما سبقت گيرد و پيش از آن‌‏كه پيام تو را ابلاغ كنيم ما را كيفر كند يا سر به طغيان بردارد و بيش از پيش بر بنى اسرائيل ستم كند و بر تو آشفته گويد. (45) خداوند در پاسخ آن دو گفت: نترسيد، حتما من با شما هستم، آن‌چه گفته شود مى‌‏شنوم و آن‌چه انجام گيرد مى‏‌بينم. (46) پس بى‏‌هيچ هراسى نزد او برويد و بگوييد: ما فرستادگان پروردگار تو هستيم، رسالت ما را بپذير و به پروردگارت ايمان بياور و بنى اسرائيل را آزاد كن تا با ما رهسپار شوند و آنان را شكنجه مكن، ما براى تو از جانب پروردگارت نشانه‌‏اى روشن بر حقّانيت رسالت خويش آورده‌‏ايم، و عافيت و سلامت بر كسى باد كه از پى هدايت رفته و راه درست پيموده‌است. (47) زيرا به ما وحى شده‌است كه عذاب بر كسى است كه آيات خدا را دروغ انگاشت و از آن‌ها روى برتافت. (48) موسى و هارون پيام خدا را به فرعون ابلاغ كردند. فرعون گفت: اى موسى، پروردگار شما دو تن كيست؟ (49) موسى گفت: پروردگار ما همان كسى است كه هستى درخور هر چيزى را به آن داده، سپس آن را به راه كمال هدايت كرده‌است. (50) فرعون گفت: پس حال مردمان نخستين چگونه است و آن‌ها چگونه سزا داده مى‌‏شوند، در حالى‌‏كه نه از خودشان و نه از كارهايشان كسى آگاه نيست؟ (51) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 آن‏‌گاه كه به مادرت آن‌چه را كه بايد الهام شود الهام كرديم، (38) كه فرزندت را در صندوق بگذار و آن را به دريا (رود نيل) بيفكن و چنين مقرر كرده‌‏ايم كه دريا بايد او را به ساحل افكند آن‌‏گاه فرعون كه دشمن من و دشمن اوست وى را از كرانه دريا برمى‏‌گيرد. اى موسى، باز هم نعمتى بزرگ به تو ارزانى داشتم، آن‌‏گاه كه محبّتى از خودم بر تو افكندم تا مجذوب تو گردند و زير نظر من به تو احسان شود. (39) آن‏‌گاه كه خواهرت مى‌‏رفت تا از تو خبر گيرد. متوجّه شد كه فرعونيان مى‏‌خواهند براى تو دايه‏‌اى انتخاب كنند. به آنان گفت: آيا شما را به كسى كه سرپرستى او را بر عهده گيرد راهنمايى كنم؟ بدين‌‏ترتيب تو را به مادرت بازگردانديم تا چشمش روشن گردد و اندوه نخورد. علاوه بر اين، در مرحله ديگر نيز نعمتى بزرگ به تو ارزانى داشتيم، آن‏‌گاه كه كسى از قبطيان را كشتى و بيم آن داشتى كه تو را قصاص كنند؛ پس تو را از اندوه آن نجات بخشيديم و همواره تو را آزموديم، پس چندين سال در ميان مردم مدين ماندى، تا اين‏‌كه- اى موسى- با مقدار فراوانى از علم و عمل كه براى خود فراهم آوردى، آمدى. (40) و باز هم نعمتى بزرگ ارزانى‌‏ات كرديم آن‌‏گاه كه تو را براى خودم خالص گردانيدم. (41) تو و برادرت با معجزه‏‌ها و نشانه‌‏هاى من روانه شويد و در ياد كردن من و فراخواندن مردم به توحيد سستى مكنيد. (42) به سوى فرعون برويد كه او سركشى كرده‌است. (43) و با او به نرمى سخن بگوييد، شايد بر اثر يادآورى شما حقيقت را دريابد و ايمان بياورد، يا بترسد و به حق نزديك شود. (44) گفتند: پروردگارا، مى‏‌ترسيم او بر ما سبقت گيرد و پيش از آن‌‏كه پيام تو را ابلاغ كنيم ما را كيفر كند يا سر به طغيان بردارد و بيش از پيش بر بنى اسرائيل ستم كند و بر تو آشفته گويد. (45) خداوند در پاسخ آن دو گفت: نترسيد، حتما من با شما هستم، آن‌چه گفته شود مى‌‏شنوم و آن‌چه انجام گيرد مى‏‌بينم. (46) پس بى‏‌هيچ هراسى نزد او برويد و بگوييد: ما فرستادگان پروردگار تو هستيم، رسالت ما را بپذير و به پروردگارت ايمان بياور و بنى اسرائيل را آزاد كن تا با ما رهسپار شوند و آنان را شكنجه مكن، ما براى تو از جانب پروردگارت نشانه‌‏اى روشن بر حقّانيت رسالت خويش آورده‌‏ايم، و عافيت و سلامت بر كسى باد كه از پى هدايت رفته و راه درست پيموده‌است. (47) زيرا به ما وحى شده‌است كه عذاب بر كسى است كه آيات خدا را دروغ انگاشت و از آن‌ها روى برتافت. (48) موسى و هارون پيام خدا را به فرعون ابلاغ كردند. فرعون گفت: اى موسى، پروردگار شما دو تن كيست؟ (49) موسى گفت: پروردگار ما همان كسى است كه هستى درخور هر چيزى را به آن داده، سپس آن را به راه كمال هدايت كرده‌است. (50) فرعون گفت: پس حال مردمان نخستين چگونه است و آن‌ها چگونه سزا داده مى‌‏شوند، در حالى‌‏كه نه از خودشان و نه از كارهايشان كسى آگاه نيست؟ (51) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 موسى گفت: علم آن نزد پروردگار من است. اين علمى است كه در كتابى گسترده و فراگير ثبت شده‌است. پروردگار من نه در علم خود خطا مى‏‌كند و نه چيزى را از ياد مى‌‏برد. (52) خداوند همان كسى است كه زمين را براى شما چون گهواره‌‏اى قرار داد تا در آن رشد يابيد، و در آن راه‌‏هايى برايتان پديد آورد تا با پيمودن آن‌ها به خواسته‌‏هاى خود دست يابيد، و از آسمان آبى فروفرستاد، پس به وسيله آن انواعى همسان از گياهان گوناگون برآورديم. (53) از آن‌ها بخوريد و دام‌‏هايتان را در آن‌ها بچرانيد؛ قطعا در اين مجموعه براى صاحبان خرد نشانه‌‏هايى بر يكتايى خدا در تدبير جهان است. (54) ما شما را از زمين آفريده‏‌ايم و شما را در آن بازمى‌‏گردانيم و بار ديگر شما را زنده مى‌‏كنيم و از آن بيرون مى‌آوريم. (55) به يقين، ما همه معجزات خود را كه به موسى داديم به فرعون نمايانديم، ولى او آن‌ها را دروغ انگاشت و روى برتافت. (56) گفت: اى موسى، آيا به سراغ ما آمده‏‌اى تا ما را با سحر خود از سرزمينمان بيرون كنى؟ (57) قطعا ما هم با سحرى مانند سحر خودت به سراغت خواهيم آمد و دليل تو را باطل خواهيم ساخت، پس ميان ما و خودت موعدى بگذار كه نه ما آن را خلاف كنيم و نه تو، آن هم در مكانى هموار. (58) موسى گفت: موعد شما روز عيد، روز جشن و آزين باشد، با اين شرط كه مردم- آن‌‏گاه كه آفتاب گسترش مى‌‏يابد- آنان را روانه وعده‌‏گاه گردانند. (59) فرعون موسى را ترك كرد و نيرنگ‌‏بازان خود (ساحران و كارگزارانش) را گرد آورد و سپس به وعده‌‏گاه آمد. (60) موسى به آنان گفت: واى بر شما! با شرك ورزيدن خود، بر خدا دروغ مبنديد كه شما را به عذابى سخت نابود خواهد كرد. بى‌‏ترديد هر كه بر خدا دروغ بست، از دستيابى به خواسته‏‌هاى خود نا اميد شد. (61) پند موسى در ساحران اثر كرد و ميان آنان درباره كارشان نزاع و كشمكش رخ داد. پس فرعون و كارگزارانش براى رفع اختلاف و واداشتن ساحران به مبارزه با موسى، در نهان به نجوا پرداختند. (62) به ساحران گفتند: قطعا اين دو تن جادوگرند و مى‏‌خواهند شما را با سحر خود از سرزمينتان بيرون كنند، و آيين و سنّت ملّى شما را كه درست‌‏ترين سنّت‌‏هاست، از بين ببرند. (63) پس هرترفندى كه داريد فراهم آوريد، آن‌‏گاه استوار و هماهنگ به ميدان مبارزه آييد. امروز هر كه برترى يابد پيروز و خوشبخت مى‌‏شود. (64) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 روز وعده فرارسيد و همگان حاضر شدند. جادوگران با اطمينان به پيروزى خود، گفتند: اى موسى يا تو اوّل عصاى خويش مى‌‏افكنى يا ما نخستين كسى باشيم كه ابزار سحر خود مى‌‏افكند. (65) موسى گفت: نه، بلكه شما آن‌چه داريد بيفكنيد. پس ناگهان ريسمان‌‏ها و چوب‌دستى‏هايشان بر اثر سحرشان چنين مى‌‏نمود كه آنها مارهايى هستند كه به سرعت مى‌‏خزند. (66) موسى با مشاهده جادوى بزرگ آنان اندك ترسى احساس كرد، ترسى كه تنها در دلش بود، نه در چهره‌‏اش آشكار شد و نه در كردارش اثر گذاشت. (67) به او گفتيم: مترس كه تو قطعا از هرجهت از آنان برترى. (68) و گفتيم: آن‌چه در دست راست دارى بيفكن؛ چون بيفكنى اژدهايى مى‏‌شود كه ساخته‌‏هاى جادوگران را مى‌‏بلعد، زيرا آن‌چه آنان ساخته‌‏اند ترفند جادوگر است، و جادوگر هرجا درآيد پيروز و نيكبخت نخواهد شد. (69) پس موسى عصايش را به زمين افكند عصا اژدها شد و سحر ساحران را يك‌سره در كام خود فروبرد. ساحران چنان تحت ‏تأثير حق قرار گرفتند كه بى‌‏اختيار به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم. (70) فرعون گفت: پيش از آن‏‌كه به شما اجازه دهم به او گرويديد؟ قطعا او بزرگ شماست كه با اين هدف به شما سحر آموخته است كه چون از سوى ما به مبارزه با او دعوت شويد صحنه‌‏سازى كنيد و او را پيروز اين ميدان گردانيد. سوگند ياد مى‏كنم كه به سزاى اين خيانت، دست و پاى شما را يكى از راست و ديگرى از چپ خواهم بريد و شما را بر تنه‏‌هاى درختان خرما به صليب مى‏‌كشم و قطعا خواهيد دانست كه عذاب كدام‏ يك از ما- من يا خداى موسى- سخت‌تر و پايدارتر است. (71) آنان گفتند: ما هرگز تو و مال و جاه تو را بر اين معجزات روشن و روشن‌گر كه به ما رسيده‌است و بر آن كسى كه ما را آفريده‌است برترى نمى‌‏دهيم و برنمى‌‏گزينيم؛ پس هركارى مى‏‌خواهى بكن، تو فقط مى‏‌توانى مدت اين زندگى دنيا را بر ما تمام كنى. (72) ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهان ما و گناه اين سحرى كه ما را به آن وادار كردى بيامرزد، و بدان كه خدا از هر كسى بهتر و پاينده‌‏تر است. (73) حقيقت اين است كه ما از آن روى خواهان آمرزش گناهان خود هستيم كه هر كس گنهكار به حضور پروردگارش رسد، قطعا جهنّم براى او خواهد بود، كه در آن‌‏جا نه مى‏‌ميرد تا عذاب نبيند و نه مى‌‏رهد تا به حياتى آسوده رسد. (74) و كسانى كه با ايمان به نزد پروردگارشان آيند در حالى‌‏كه كارهاى شايسته كرده باشند آنان بالاترين درجات را خواهند داشت؛ (75) همان بوستان‌‏هاى پاينده بهشتى با درختان انبوه كه از زير آن‌ها نهرها روان است. در آن‌‏جا جاودانه خواهند بود، و اين است پاداش كسى كه در اثر ايمان و كار شايسته از پليدى‌‏ها پاك شده‌است. (76) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 و همانا به موسى وحى كرديم كه همراه بندگانم (بنى اسرائيل) شبانه از مصر بيرون رو، آن‌‏گاه راهى خشك در دريا براى آنان باز كن كه نه از فرا رسيدن فرعونيان خواهى ترسيد و نه [از غرق شدن‏] بيمناك خواهى شد. (77) پس موسى بنى اسرائيل را از شكاف دريا عبور داد و فرعون نيز با سپاهيان خود آنان را دنبال كرد، ولى فرعونيان را از دريا فرا گرفت آن‌چه فرا گرفت. (78) و فرعون قومش را به بيراهه برد و آنان را هدايت نكرد. (79) اى بنى اسرائيل، اين‌‏گونه شما را از چنگال دشمنتان فرعون رهايى بخشيديم و با شما در جانب راست كوه طور وعده نهاديم و بر شما «منّ» و «سلوى» فرو فرستاديم. (80) از آن‌چه روزى شما كرده‌‏ايم- كه پاك و پاكيزه است- بخوريد و در بهره‏‌بردارى از روزى‌‏ها با ناسپاسى و كفران نعمت تجاوزگرى نكنيد كه خشم من بر شما لازم خواهد شد، و هر كه خشم من بر او لازم شود، قطعا سقوط مى‌‏كند و تباه مى‌‏گردد. (81) و قطعا من بسى آمرزنده كسى هستم كه از شرك توبه كند و به يكتايى من ايمان آورد و با اطاعت از دستورات من كار شايسته كند و با پيروى از پيامبران و پذيرش ولايت آنان راه درست را بيابد. (82) و اى موسى، چه چيز سبب شد كه شتاب كنى و پيش از آمدن آن گروه از قومت كه آنان را براى همراهى برگزيدى، به وعده‌‏گاه بيايى؟ (83) موسى گفت: آنان در پى من هستند، و من- پروردگارا- با شتاب به سوى تو آمدم تا خشنود شوى. (84) خدا گفت: به راستى، ما قوم تو را پس از آمدنت به وعده‏‌گاه آزموديم و سامرى آنان را به بيراهه افكند. (85) موسى بى‏‌درنگ با حالت خشم و اندوه به سوى قومش بازگشت و گفت: اى قوم من، آيا پروردگارتان به شما وعده‌‏اى نيكو نداد؟ آيا زمان حضور من در وعده‏‌گاه از نظر شما طولانى شد و از بازگشت من نا اميد شديد، يا خواستيد خشم پروردگارتان بر شما لازم آيد كه به كفر گرايش يافتيد و وعده‌‏اى را كه با من كرديد خلاف نموديد؟ (86) گفتند: ما براى ساختن آن گوساله، از اموال خود صرف نكرديم تا عمدا با وعده تو مخالفت كرده باشيم، ولى از زيورآلات فرعونيان بارهايى گران بر دوش داشتيم و آن‌ها را دور انداختيم و سامرى اين‏‌چنين كرد كه آن‌ها و آن‌چه را با خود داشت در آتش افكند. (87) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 پس براى آنان تنديس گوساله‏‌اى را كه صداى گوساله داشت پديد آورد، سپس او و يارانش گفتند: اين معبود شما و معبود موسى است كه موسى آن را فراموش كرده و در كوه طور به جست ‏وجويش پرداخته‌است. (88) آيا نمى‌‏بينند كه آن تنديس هيچ پاسخى به سخن آنان نمى‌‏دهد، و زيانى را در اختيار ندارد كه آن را از ايشان بازدارد و مالك سودى نيست كه آن را به سوى ايشان جلب كند، پس چگونه او را خداى خود گرفته‌‏اند؟ (89) آنان نه خود به اين حقيقت روشن توجه كردند و نه به تذكر هارون گوش فرا دادند، هارون پيش از آمدن موسى به آنان گفت: اى قوم من، جز اين نيست كه شما به وسيله اين تنديس گوساله مورد آزمايش قرار گرفته‌‏ايد و قطعا پروردگار شما خداى رحمان است، پس از من پيروى كنيد و فرمان مرا اطاعت نماييد. (90) آنان در پاسخ هارون گفتند: ما هرگز از پرستش آن دست برنمى‌‏داريم تا اين‏كه موسى به سوى ما بازگردد و تكليف ما را درباره آن مشخص كند. (91) موسى روى به هارون كرد و گفت: اى هارون، هنگامى كه ديدى آنان به بيراهه مى‏روند چه چيز تو را از اطاعت فرمان من بازداشت و تو را بر آن داشت، (92) كه از روش من پيروى نكنى؟ آيا از فرمان من كه به تو گفته بودم به روش من عمل كن و راه فسادگران را پيروى مكن، سرپيچى كردى؟ (93) هارون در حالى كه سر و ريشش در چنگ موسى بود، به او گفت: اى پسر مادرم، نه ريش مرا بگير و نه سرم را؛ من ترسيدم كه در صورت مقاومت در برابر گمراهان، كار به جنگ و خون‌ريزى بينجامد و تو بگويى ميان بنى اسرائيل تفرقه افكندى و سخنم را در مورد اصلاح امور پاس نداشتى. (94) موسى به سامرى روى كرد و گفت: اى سامرى، اين فتنه بزرگى كه بر پا كردى چيست و چه چيز تو را به آن وادار كرد؟ (95) گفت: من چيزى را دريافتم كه مردم آن را درنيافته بودند، و مشتى از آن‌چه آن رسول بر جاى نهاده بود برگرفتم و در آتش افكندم و آن را به صورت گوساله‌‏اى درآوردم و نفس من اين‌‏گونه آن كار را در نظرم بياراست و مرا به آن وسوسه كرد. (96) موسى گفت: پس به سزاى اين كار از ميان مردم بيرون رو، و با هيچ‌‏كس معاشرت مكن، زيرا بر تو مقرّر شده‌است كه در زندگى خود همواره بگويى: به من نزديك نشويد و با من تماس نگيريد، و براى تو موعدى خواهد بود كه در آن هلاك خواهى گشت و هرگز در مورد آن با تو تخلف نخواهد شد، و به معبودت كه بر پرستش آن پايدار بودى بنگر كه قطعا آن را به براده تبديل خواهيم كرد و ذرّاتش را در دريا پراكنده خواهيم ساخت. (97) اى سامرى و اى فرزندان اسرائيل، معبود شما تنها خداست كه جز او معبودى شايسته پرستش نيست، و دانش او هرچيزى را فراگرفته‌است. (98) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 اى پيامبر! بدين‏سان كه داستان موسى را بر تو حكايت كرديم، خبر برخى از امت‌‏ها و رويدادهايى را كه گذشته است بر تو حكايت مى‌‏كنيم، و همانا ما از جانب خود كتابى به تو داده‌‏ايم كه مايه ياد آوردن خداست. (99) هر كس از آن روى برتابد، روز قيامت بار سنگينى از گناه بر دوش خواهد كشيد. (100) و در وزر و وبال آن جاودانه خواهند ماند و روز قيامت بد بارى خواهند داشت؛ (101) همان روز كه در صور دميده مى‌‏شود و همگان را به صحنه قيامت مى‌‏آورند. آن روز كه چنين شود گنهكاران را با چشمانى سبز رنگ كه قدرت بينايى ندارد محشور مى‌‏كنيم. (102) آنان از ترس، آهسته به يكديگر مى‏‌گويند: شما در دنيا بيش از ده روز نمانده‌‏ايد. (103) ما از همه داناتريم به آن‌چه مى‌‏گويند، آن‌‏گاه كه بهترينشان در بيان حقيقت، مى‌‏گويد: بيش از يك روز در دنيا درنگ نكرده‌‏ايد. (104) اى پيامبر، از تو در باره كوه‏‌ها مى‏پرسند كه به گاه قيامت چه خواهند شد؟ بگو: پروردگارم آن‌ها را ريزريز و پراكنده خواهد ساخت، (105) و بدين‏‌طريق زمين را هموار و صاف وا مى‌‏گذارد. (106) به گونه‌‏اى كه در آن هيچ پستى و بلندى نمى‏‌بينى. (107) آن روز كه چنين شود، همگان دعوت آن دعوت‏‌كننده را بدون هيچ‏‌گونه سرپيچى پيروى مى‏‌كنند، و صداها در برابر خداى رحمان خاشع مى‌‏شود و جز صدايى آهسته نمى‌‏شنوى. (108) آن روز كه چنين شود، هيچ شفاعت كننده‏‌اى كه شفاعتش سود بخشد، وجود نخواهد داشت، مگر كسى كه خداى رحمان به او اجازه شفاعت داده و سخنش را پسنديده باشد. (109) خداوند از موقعيت پيش روى مجرمان در صحنه قيامت و موقعيت پشت سرشان پيش از برپايى قيامت آگاه است، ولى علم آنان به خدا احاطه ندارد. (110) و چهره‏‌ها در برابر خداى زنده و برپا دارنده، خوار و درمانده مى‏‌شوند، و هركس در اثر ارتكاب گناه ستمى بر دوش گرفته‌است نوميد و ناكام خواهد ماند. (111) و هر كس بخشى از كارهاى شايسته را انجام دهد و با ايمان باشد، نه از تباه شدن حق خود مى‌‏ترسد و نه از كاسته شدن پاداشش. (112) و قرآن را اين‏گونه (با بيانى معجزه‏ آسا) فرو فرستاديم در حالى‌‏كه آن كتابى خوانده شده و به زبان عربى است و برخى از هشدارها را به صورت‌‏هاى گوناگون در آن بيان كرديم، باشد كه بترسند و از دشمنى با حق بپرهيزند يا اين‌‏كه ياد حق را در آنان به وجود آورد، پس آن را باور كنند و به آن ايمان آورند. (113) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
پس بلندمرتبه است خدا، آن مالك و فرمانرواى جهان هستى كه همواره پايدار است و دگرگونى در او راه ندارد. اى پيامبر، در خواندن قرآن، پيش از آن‌‏كه وحى‌‏اش بر تو به پايان رسد، شتاب مكن و بگو: پروردگارا، مرا دانش بيفزاى. (114) به يقين، ما پيش‌‏تر به آدم سفارش كرديم كه از آن درخت نخورد، ولى او سفارش ما را به فراموشى سپرد و ما در او عزمى استوار در حفظ آن نيافتيم. (115) و ياد كن زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند جز ابليس كه سر باززد. (116) از اين‌‏رو گفتيم: اى آدم، قطعا اين ابليس دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را فريب دهد و از اين بهشت بيرونتان كند، كه براى دستيابى به گذران زندگى به رنج خواهى افتاد. (117) قطعا تو در اين‌‏جا گرسنگى نخواهى داشت و برهنه نخواهى شد. (118) و در اين‌‏جا نه تشنه خواهى شد و نه آفتاب بر تو خواهد تابيد. (119) پس شيطان او را وسوسه كرد و گفت: اى آدم، آيا تو را به درختى كه ميوه‌‏اش حياتى جاودان و سلطنتى زوال‏‌ناپذير مى‏‌بخشد، راهنمايى كنم؟ (120) آن‌‏گاه آدم و همسرش از آن درخت خوردند، در نتيجه شرمگاه‌‏هايشان برايشان نمايان شد و شروع كردند از برگ درختان بهشت بر خود بچسبانند. و آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و حقيقت را نيافت. (121) سپس پروردگارش او را براى خود برگزيد، آن‌‏گاه به رحمت خويش به او بازگشت و او را به سوى خود هدايت كرد. (122) خدا گفت: هر دو از بهشت به زمين فرود آييد در حالى‌‏كه شما آدميان و شياطين دشمن يكديگريد؛ پس اگر از جانب من رهنمودى براى شما آمد- كه خواهد آمد- هر كس از رهنمود من پيروى كند نه گمراه مى‌‏شود و نه تيره‏‌‌بخت مى‏‌گردد. (123) و هر كس از ياد من روى برتابد، قطعا زندگى تنگ و دشوارى خواهد داشت، و روز قيامت او را نابينا محشور مى‌‏كنيم تا به بهشت راه نيابد. (124) مى‌‏گويد: پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آن‌‏كه در دنيا بينا بودم؟ (125) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
 خدا مى‏‌گويد: ما امروز تو را نابينا محشور كرديم همان‌‏گونه كه آيات ما در دنيا به تو رسيد و تو آن‌ها را ناديده انگاشتى، و همان‏‌گونه كه در دنيا به وسيله آيات ما هدايت نيافتى امروز فراموش مى‌‏شوى و به راه نجات رهنمون نمى‌‏شوى. (126) بدين‌‏سان كسى را كه از مرز بندگى تجاوز كرده و به نشانه‌‏هاى پروردگارش ايمان نياورده‌است سزا مى‌‏دهيم، و قطعا عذاب آخرت سخت‏‌تر و پايدارتر از عذاب دنياست. (127) آيا اين واقعيت كه بسيارى از امت‌‏ها را هلاك كرديم آيات الهى را براى اين كفرپيشگان آشكار نساخته و به ايمان راهشان ننموده‌است؟ همان امت‏‌هايى كه پيش از اينان بودند و اينك در خانه‌‏هاى آنان رفت ‏وآمد مى‌‏كنند. قطعا براى خردمندان در هلاكت پيشينيان نشانه‌‏هايى است بر اين‏‌كه تكذيب‏‌كنندگان آيات الهى به عذاب گرفتار خواهند شد. (128) و اگر از جانب پروردگارت از پيش سخنى نرفته بود كه آدميان تا مدتى در زمين مى‌‏‌مانند، و اگر سرآمد معيّنى برايشان مقدر نشده بود، قطعا به سبب كفر و طغيانشان هلاكت بر آنان لازم مى‌‏آمد. (129) اى پيامبر، اكنون كه از تقدير الهى آگاه شدى، بر تلخى آن‌چه مى‌‏گويند شكيبا باش و پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن، همراه با ستايش پروردگارت او را تسبيح گوى، و در بخشى از ساعات شب و اطراف روز نيز به تسبيح او بپرداز، باشد كه در اثر مداومت بر ستايش و تسبيح خدا به مقام رضا برسى و از مقدّرات الهى خشنود باشى. (130) و به سوى آن‌چه گروه‏‌هايى از كافران را بدان بهره‌‏مند ساخته‌‏ايم چشم مدوز. ما زينت زندگانى دنيا را براى كافران مقرر كرده‌‏ايم تا آنان را در آن‌چه داده‌‏ايم بيازماييم، و بدان‌كه روزى پروردگارت كه در آخرت به تو ارزانى مى‏‌دارد، بهتر و پاينده‌‏تر است. (131) و كسانت را به نماز فرمان ده و [خود نيز] بر آن شكيبا باش. ما از تو روزى نمى‏‌طلبيم، بلكه به تو روزى مى‌‏دهيم، و فرجام نيك براى تقواپيشگى است. (132) مشركان مكّه گفتند: چرا محمّد از جانب پروردگارش معجزه‏‌اى براى ما نمى‌‏آورد كه رسالتش را تأييد كند؟ راستى مگر قرآن به عنوان شاهدى كه حقايق كتاب‌‏هاى آسمانى نخستين را به روشنى بيان مى‏‌كند به آنان نرسيده‌است؟ (133) آنان پيش از آمدن قرآن به خاطر كفر و طغيان‌گرى سزاوار عذاب بودند و اگر ما آنان را پيش از نزول قرآن به عذابى هلاك مى‏‌كرديم، مى‏‌گفتند: پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى؟ اگر پيامبرى فرستاده بودى، ما پيش از آن‌‏كه بر اثر عذاب خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى مى‏‌كرديم. (134) اى پيامبر، به آنان بگو: ما و شما در انتظاريم؛ ما منتظر پيروزى دين خدا و شما منتظر نابودى ما؛ پس منتظر باشيد كه به زودى خواهيد دانست رهروان راه راست چه كسانى‏اند و هدايت‏يافتگان كيانند. (135) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛