eitaa logo
🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
2.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
522 ویدیو
47 فایل
هر روز 10 دقیقه وقت بگذاریم یک صفحه تلاوت کنیم ثواب تلاوت هدیه می‌شود به تمامی شهدای والامقام که همان روز سالگردشان میباشد بخصوص شهید عزیزی که روزانه مشخصاتش بارگزاری می‌شود. کپی مطالب با ذکر صلوات هدیه به شهدا_امواتم آزاد آی دی مدیر کانال @FMajdi46
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خداوند گسترده‏‌مهر مهربان‏ طا. سين. اين‌ها كه بر تو نازل مى‌‏شود، آيات قرآن و آيات كتابى بلندمرتبه است كه مقصود خود را به روشنى بيان مى‌‏كند. (1) كتابى كه هدايت‌‏كننده مؤمنان است و آنان را به رستگارى و ورود به بهشت نويد مى‏‌دهد. (2) همانان كه همواره نماز را بر پا مى‏‌دارند و زكات اموالشان را مى‌‏پردازند و آنان به آخرت يقين دارند. (3) كسانى كه سراى آخرت را باور ندارند، ما كارهايشان را براى آنان زيبا جلوه داده‌‏ايم، و چون منكر آخرتند، زندگى دنيا را بى‏‌هدف مى‌‏دانند، از اين‏‌رو هميشه سرگردانند. (4) آنان كسانى‌‏اند كه در دنيا و آخرت بد عذابى خواهند داشت و در آخرت از همه زيان‌كارترند، زيرا كارهاى پسنديده‌‏شان تباه شده‌است. (5) و حقّا- اى پيامبر- قرآن از سوى حكيم و داناى بلندمرتبه بر تو تلقين مى‏‌شود؛ از اين‏‌رو هيچ‌‏كس نمى‌‏تواند آن را سست كند و در گزارش‌‏هايش ناراستى و در حكمش خطايى بيابد. (6) ياد كن زمانى را كه موسى در شبى سرد، راه را گم كرد، به خانواده‌‏اش گفت: من آتشى ديدم به سراغ آن مى‌‏روم و به زودى با يافتن راهنمايى از پيرامون آن، خبرى از راه براى شما مى‌‏آورم وگرنه شعله‌‏اى از آتش بر خواهم گرفت و نزد شما خواهم آورد، باشد كه آتشى برافروزيد و گرم شويد. (7) پس هنگامى كه نزد آتش آمد، آوايى به او رسيد كه: مبارك است آن ‏كسى كه با كلام خود، در اين آتش بر تو تجلّى كرده و آن‌‏كسى كه پيرامون اين آتش است، و منزّه است خدا، پروردگار جهانيان، از اين‏‌كه مكانى او را احاطه كند. (8) اى موسى، حقيقت اين است كه منم خداى مقتدر شكست‌‏ناپذير و حكيم كه با تو سخن مى‏‌گويم. (9) [و سپس اين صدا را شنيد كه:] عصايت را بيفكن. موسى عصايش را انداخت. عصا اژدهايى شد كه هم‌چون مارى كوچك به سرعت حركت مى‌‏كرد و در جنب ‏و جوش بود. موسى كه عصايش را اين‏‌گونه ديد، هراسان روى گرداند و فرار كرد و باز نيامد. خدا به او گفت: اى موسى، نترس كه تو رسول منى، و رسولان هنگامى كه در پيشگاه من حضور دارند در امن و امانند و از هيچ چيز نمى‌‏ترسند. (10) ولى كسى كه با ارتكاب گناه بر خود ستم كرده‌است ايمن نخواهد بود؛ مگر كسى كه پس از گناه با توبه به درگاه خدا، نيكى را جايگزين بدى كرده باشد او نيز [تا وقتى كه در پيشگاه من است‏] در امن و امان است و نبايد از چيزى بهراسد. چرا كه من آمرزنده و مهربانم. (11) و دستت را از گريبان زير بغل خود كن آن‌گاه كه برآيد بى‌‏هيچ عيبى سپيد و درخشان بيرون آيد. اين دو معجزه از جمله معجزات نه‌‏گانه‌‏اى است كه به سوى فرعون و قوم او مى‌‏برى و به آنان ارائه مى‌‏كنى؛ بى‌‏ترديد آنان مردمى هستند كه از مرز فطرت خارج شده‌‏اند. (12) پس هنگامى كه معجزات ما كه همه به روشنى حكايت از حقّانيت رسالت موسى داشت، به آنان رسيد گفتند: اين جادويى آشكار است. (13) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فرعون و اطرافيانش با اين‌‏كه دل‌‏هايشان به درستى معجزات ما يقين داشت آن‌ها را به ستم و از سر تكبّر انكار كردند. پس بنگر فرجام فسادگران چگونه شد. (14) و سوگند ياد مى‏‌كنم كه ما به داود و فرزندش سليمان، دانشى والا عطا كرديم، و آن دو گفتند: ستايش خداى را كه با اين دانش و ديگر نعمت‏‌هايى كه به ما داده، ما را بر بسيارى از بندگان با ايمانش برترى بخشيده‌است. (15) و پس از داود، سليمان دارايى‌‏ها و سلطنت او را به ارث برد و گفت: اى مردم، به من و پدرم زبان پرندگان را آموخته‌‏اند و از هر نعمتى، فراوان به ما داده شده‌است. به راستى اين است فضل و عنايت آشكار كه خدا به ما ارزانى داشته‌است. (16) و براى سليمان سپاهيانش از جنّ و انس و پرندگان، همه گردآورى شدند و هرگروهى از آن‌ها در جايگاه مخصوص خود مستقر مى‌‏گرديدند و از پراكندگى و به هم‌‏آميختگى بازداشته مى‌‏شدند. (17) سليمان و سپاهيانش حركت كردند تا بر درّه مورچگان درآمدند. در آن ميان مورچه‌‏اى گفت: اى مورچگان، به خانه‏‌هايتان درآييد، مبادا سليمان و سپاهيانش كه از وجود شما در اين‏‌جا ناآگاهند، پايمالتان كنند. (18) سليمان از سخن آن مورچه لب به خنده گشود و با تبسّمى، شادمانى خود را از نعمت‌‏هاى الهى آشكار كرد و گفت: پروردگارا، در دلم جوششى پديد آور تا نعمت تو را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏‌اى سپاس بگزارم و در من شورى به پا كن تا كارى را كه تو مى‌‏پسندى انجام دهم، و مرا فردى شايسته گردان و در ميان بندگان شايسته‌‏ات درآور. (19) و حال آن پرندگان را كه ملازم ركابش بودند جويا شد؛ هدهد در ميان آن‌ها نبود. گفت: مرا چه شده‌است كه هدهد را نمى‌‏بينم؟ آيا او از آنان است كه غيبت كرده‌‏اند [و از حضور در ميان لشكر بازايستاده‏‌اند]؟ (20) بى‌‏گمان او را به عذابى سخت عذاب مى‏‌كنم و يا سرش را مى‌‏برم يا اين‏‌كه بر غيبت خود دليلى روشن براى من بياورد. (21) هدهد پس از درنگى نه‏‌چندان طولانى به حضور سليمان رسيد. سليمان سبب غيبتش را پرسيد. هدهد گفت: به چيزى آگاهى يافتم كه تو از آن بى‏‌خبرى؛ براى تو از ديار «سبا» خبرى مهم و صحيح آورده‌‏ام. (22) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
من زنى را يافتم كه بر مردم سبا حكومت مى‌‏كرد و از تمام آن‌چه كه پادشاهان براى اداره كشور خود به آن نيازمندند به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. (23) او و قومش را يافتم كه به جاى اين‏‌كه براى خدا سجده كنند، براى خورشيد سجده مى‌كردند، و شيطان كارهاى ناروايشان را براى آنان آراسته و در نتيجه آنان را از راه خدا و پرستش او بازداشته بود، از اين‌رو به حق راه نمى‌‏يابند. (24) آرى، شيطان براى آنان چنين آراسته بود كه براى خدا سجده نكنند؛ همان خدايى كه موجودات را از عدم به درآورده و در آسمان‏‌ها و زمين به آن‌ها وجود بخشيده و آن‌چه را كه پنهان مى‏‌كنيد و آن‌چه را كه آشكار مى‌‏سازيد همه را مى‌‏داند. (25) خداست كه هيچ معبودى جز او شايسته پرستش نيست و خداوندگار عرش بزرگ است. (26) سليمان گفت: خواهيم ديد كه آيا راست گفتى يا از دروغ‌گويانى. (27) پس نامه‌‏اى نگاشت و به هدهد گفت: اين نامه مرا ببر و به سوى ملكه سبا و بزرگان دربارش بيفكن، سپس از جمع آنان به كنارى برو، و در جايى كه آنان را مى‌‏بينى قرار گير، آن‏‌گاه ببين درباره اين نامه چه سخنانى را ردّ و بدل مى‌‏كنند. (28) هدهد نامه سليمان را به ملكه سبا رسانيد. وقتى ملكه از مضمون نامه آگاه شد، به بزرگان دربارش گفت: اى مهتران، نامه‌‏اى گران‌قدر به سوى من افكنده شده‌است؛ (29) زيرا آن نامه از سليمان است و با نام خدا آغاز شده و مطلع آن اين است: به نام خداوند گسترده‏‌مهر مهربان. (30) و مضمون نامه اين است: بر من برترى مجوييد و به حالت تسليم نزد من آييد. (31) پس به منظور مشورت گفت: اى مهتران، در مورد كارى كه براى من پيش آمده‌است رأى خود را بازگوييد، كه من در اداره امور هرگز خودرأى نبوده و هيچ‌‏گاه بدون حضور شما در كارى تصميم نگرفته‌‏ام. (32) سران گفتند: اندوه مدار، كه ما نيرومنديم و لشكرى دلاور و آماده نبرد داريم، فرمان از آن توست و ما فرمان‌برداريم، پس بنگر چه فرمان مى‌‏دهى. (33) ملكه گفت: اكنون عزم نبرد ندارم، زيرا پادشاهان وقتى در جنگ پيروز مى‌‏شوند و ديارى را فتح مى‌‏كنند و بدان وارد مى‌شوند، آن را ويران مى‏‌كنند و عزيزانش را با قتل و اسارت و زورگويى، خوار مى‌‏سازند و همواره چنين مى‏‌كنند. (34) من پيش از آن‏‌كه به جنگ اقدام كنم، خبرگانى را با هديه‌‏اى به سوى آنان مى‌‏فرستم، پس مى‌‏نگرم كه آن فرستادگان با چه خبرى باز مى‌‏گردند و قدرت و مكنت سليمان را چگونه ارزيابى مى‌‏كنند. (35) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
چون سرپرست فرستادگان نزد سليمان آمد و هديه ملكه را تقديم سليمان كرد، سليمان گفت: آيا مرا به مالى ناچيز يارى مى‏‌دهيد؟ اين نبوت و سلطنتى كه خدا به من عطا كرده بهتر است از آن‌چه به شما داده‌است. من اين كار شما را ناپسند مى‌‏دانم و ناپسندتر اين‌‏كه شما به هديه خود شادمانيد و آن را بزرگ مى‌‏شمريد. (36) به سوى آنان بازگرد كه قطعا با سپاهيانى كه قوم سبا را در همان ديارشان در برابر آن هيچ تاب و توانى نباشد به سويشان خواهيم آمد و آنان را با ذلت و خوارى از آن‌‏جا بيرون خواهيم كرد. (37) سليمان پس از بازگرداندن فرستادگان ملكه به بزرگان دربارش گفت: اى مهتران، كدام ‏يك از شما تخت سلطنت آن زن را- پيش از آن‌كه با حالت تسليم نزد من آيند- براى من مى‌‏آورد؟ (38) پليدى مطرود كه از جنّيان بود گفت: من آن را پيش از آن‌‏كه از جايگاهت برخيزى [و مجلس خود را ترك گويى‏] براى تو مى‌آورم و قطعا من بر اين كار توانا و امينم. (39) و آن‌‏كس كه دانشى فراوان از كتاب الهى نزد خود داشت به سليمان گفت: من آن را پيش از آن‏‌كه نگاهت به تو بازگردد براى تو مى‌‏آورم. سليمان به او رخصت داد و ناگهان تخت پديدار شد. وقتى سليمان ديد تخت نزد او قرار گرفته‌است گفت: اين از فضل پروردگار من است؛ آن را به من ارزانى داشته‌است تا مرا بيازمايد كه آيا نعمتش را سپاس مى‏‌گزارم يا ناسپاسى مى‏‌كنم. و هر كس سپاس‌گزارى كند، تنها به سود خود سپاس‌گزارى مى‏‌كند، و هر كس ناسپاسى كند [بر خود ستم كرده‌است كه‏] پروردگار من بى‏‌نياز و كريم است. (40) سليمان پس از آن‏‌كه دريافت كه ملكه به سوى او رهسپار شده‌است، گفت: تخت او را [با دگرگونى‌‏هايى كه در آن پديد مى‌‏آوريد] براى او ناشناخته سازيد، بدين ‏سبب درمى‌‏يابيم كه آيا بر شناختن تخت خود راه مى‌‏يابد يا از كسانى است كه به آن پى نمى‌‏برند. ما بدين ‏وسيله درك و خرد او را مى‏‌آزماييم. (41) پس هنگامى كه ملكه به حضور سليمان رسيد، به او گفته شد: آيا تخت تو همين‏‌گونه است؟ پاسخ داد: گويى اين همان است. و دريافت كه سليمان با اين كار داراى قدرتى برتر است؛ از اين رو گفت: ما پيش از اين به قدرت شگفت‌‏آور سليمان آگاهى يافته و تسليم او شده بوديم. (42) [اما او هنوز به يكتايى خدا و ربوبيّت او ايمان نياورده بود] و آن‌چه جز خدا مى‏‌پرستيد، وى را از اين‏‌كه تسليم خدا شود و به او ايمان بياورد بازداشته بود، چرا كه او از مردمى به شمار مى‌‏رفت كه كفرپيشه بودند. (43) به او گفته شد: به كاخ سليمان درآى. او روانه كاخ شد. وقتى آن‌‏جا را ديد، گمان كرد بركه آبى است، از اين‌‏رو جامه از ساق‏‌هايش برگرفت. سليمان به او گفت: اين بركه نيست. كاخى است صاف و صيقلى شده از شيشه‏‌ها [ى بلورين‏]. ملكه دريافت كه اين نشانه‌‏اى بر نبوت اوست، زيرا بشر عادى قدرت چنين كارى ندارد، از اين‌‏رو گفت: پروردگارا، من با پرستش خورشيد بر خود ستم كردم و اكنون با سليمان و هم‌چون او در برابر خدا، پروردگار جهان‌‏ها، تسليم شدم. (44) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
و همانا به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را به رسالت فرستاديم با اين پيام كه خدا را بپرستيد و از پرستش غير او دست بداريد. ولى آنان بى‌‏آن كه انتظار رود دو گروه شدند؛ گروهى مؤمن و گروهى كافر كه با يكديگر به جدال و ستيزه مى‌‏پرداختند. (45) كافران قومش پس از آن‌‏كه آن ناقه را كه معجزه صالح بود كشتند، به تمسخر سراغ عذاب موعود را مى‌‏گرفتند. صالح به آنان گفت: اى قوم من، چرا پيش از آن‌‏كه در سايه ايمان و كردار شايسته، خوبى را براى خود بخواهيد، شتاب در بدى و عذاب را مى‌‏طلبيد؟ چرا از شرك توبه نمى‌‏كنيد و از خدا نمى‌خواهيد كه شما را بيامرزد، شايد مورد رحمت او قرار گيريد و عذاب را از شما بگرداند؟ (46) گفتند: از آن زمان كه سخن از توحيد گفته‌‏اى و عدّه‌‏اى به تو گرويده‌‏اند، ما دچار رنج‌‏هاى فراوان شده‌‏ايم؛ از اين‌‏رو ما به تو و كسانى كه با تو هستند و ايمان آورده‌‏اند، فال بد مى‏‌زنيم. صالح گفت: بلا و محنت شما نزد خداست؛ اوست كه به مقتضاى اعمالتان آن را براى شما مقرّر كرده‌است و من در آن نقشى ندارم، بلكه شما مردمى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته‌‏ايد و اين بلاها و رنج‌‏ها وسيله آزمون شماست. (47) و در آن شهر، نه گروه [از سران طوايف‏] بودند كه در زمين به فساد و تبهكارى مى‌‏پرداختند و در صدد اصلاح امور نبودند. (48) آنان هم‌قسم شده به خدا سوگند ياد كردند و گفتند: حتما به او و خانواده‌‏اش شبيخون مى‌‏زنيم و آنان را مى‌‏كشيم، سپس به ولىّ او خواهيم گفت: ما شاهد كشتار او و خانواده‌‏اش نبوده‏‌ايم و تأكيد مى‌‏كنيم كه ما راست مى‏‌گوييم. (49) آنان نيرنگ به كار بردند و ما هم به سزاى نيرنگشان با آنان مكر كرديم، در حالى‌‏كه از مكر ما بى‌‏خبر بودند. (50) پس بنگر كه فرجام نيرنگشان چگونه بود؛ ما آنان [- سران طوايف‏] و قومشان را به تمامى نابود كرديم. (51) و اين‌ها خانه‏‌هاى آن‌هاست كه به سبب آن‌‏كه ستم كردند از سكنه خالى شده‌است. به راستى در داستان صالح و قوم او براى مردمى كه اهل دانشند آيتى است [بر يكتايى خدا و حقّانيت رسالت پيامبران‏]. (52) آرى، كافران را هلاك كرديم و كسانى را كه ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، نجات بخشيديم. (53) و لوط را ياد كن، آن‌‏گاه كه به قومش گفت: آيا به آن كار زشت مى‌‏پردازيد در حالى‏‌كه يكديگر را نظاره مى‏‌كنيد؟ (54) آيا شما از روى شهوت به جاى زنان به سراغ مردان مى‌‏رويد؟ شما سزاوار ملامتيد بلكه ملامت و سرزنش شما بى‌‏فايده است؛ زيرا شما مردمى هستيد كه نادانى مى‌‏كنيد. (55) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
ولى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: خاندان لوط را از شهر و ديارتان بيرون كنيد. و به تمسخر گفتند: اين‌ها مردمى هستند كه خواهان پاكى‏‌اند و نمى‏‌خواهند دامنشان آلوده شود! (56) پس او و خانواده‌‏اش را نجات داديم، جز همسرش را كه مقدّر كرديم از باقى‌‏ماندگان در عذاب باشد. (57) و بر قومش بارانى از سنگپاره‌‏ها بارانديم. شوم بود باران كسانى كه به آنان هشدار داده شد. (58) اى پيامبر، بگو: ستايش همه از آن خداست. و سلام بر بندگانى از او كه آن‌ها را برگزيده‌است. آيا خدا بهتر است يا آن‌چه شريك او قرار مى‌‏دهند؛ همان‌ها كه از رساندن كم‌ترين خيرى به پرستش‌گران خود ناتوانند؟ (59) آيا خدايان اهل شرك بهترند يا آن‏‌كس كه آسمان‌‏ها و زمين را آفريد و از آسمان براى شما آبى فروفرستاد و به وسيله آن باغ‌‏هايى شاداب رويانيديم كه شما را توان آن نبود كه درختانش را برويانيد؛ آيا با وجود خدا معبودى هست بلكه مشركان مردمى هستند كه از راه درست منحرف مى‌‏شوند و از خدا به غير او روى مى‌‏كنند. (60) آيا آن‏‌كس كه زمين را به گونه‌‏اى مستقر ساخته‌است كه شما را نلرزاند و در دل آن نهرهايى پديد آورده و براى آن كوه‌‏هايى استوار قرار داده و ميان دو دريا [- درياى شور و شيرين‏] حايلى نهاده‌است تا به هم نياميزند، آيا او بهتر است يا معبودان اهل شرك؟ آيا با وجود خدا معبودى شايسته پرستش، هست؟ تلاش براى هدايت مشركان بى‌‏فايده است، زيرا بيش‌ترشان دانشى ندارند. (61) آيا آن‌‏كس كه خواسته هر درمانده‏‌اى را- آن‏گاه كه او را بخواند- اجابت مى‌‏كند و گرفتارى‌‏اش را برطرف مى‌‏سازد و شما آدميان را در زمين جانشين قرار مى‌‏دهد، بهتر است يا خدايان اهل شرك؟ آيا با وجود خدا معبودى شايسته پرستش، هست؟ شما كفرپيشگان چه اندك درمى‌‏يابيد و متذكّر مى‌‏شويد. (62) آيا آن‏‌كس كه شب‏‌هنگام شما را در تاريكى‌‏هاى خشكى و دريا راه مى‌‏نمايد و آن‌كس كه بادها را به عنوان نويدبخش نزول رحمتش پيشاپيش باران مى‌‏فرستد، بهتر است يا خدايان اهل شرك كه سودى براى پرستش‌گران خود ندارند؟ آيا با وجود خدا معبودى شايسته پرستش، هست؟ پس خداوند والاتر از آن است كه شريكى براى او بپندارند. (63) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
آيا آن‌‏كس كه آفريدگان را بار نخست پديد مى‌‏آورد و سپس آن‌ها را با برانگيختن مجدد به سوى خود بازمى‌‏گرداند، و آن‌كس كه امورتان را تدبير مى‌‏كند و از آسمان و زمين به شما روزى مى‏‌دهد، او بهتر است يا معبودان اهل شرك كه هيچ‏‌كارى از آن‌ها ساخته نيست؟ آيا با وجود خدا معبودى شايسته پرستش، هست؟ بگو: اگر راست مى‌‏گوييد كه اين‌ها شايسته پرستش‌‏اند برهان خود را بياوريد. (64) بگو: از فرشتگان و جنّيان و پارسايان بشر كه در آسمان‌‏ها و زمينند و شما آن‌ها را مى‌‏پرستيد، هيچ‌‏كدام از غيب آگاه نيستند؛ تنها خداست كه از غيب آگاه است. آنها درنمى‏‌يابند كه چه زمانى قيامت برپا مى‌‏شود و كسى برانگيخته مى‌‏شوند. (65) بلكه دانش منكران معاد درباره آخرت به پايان رسيده‌است زيرا همه دانش خود را در امور دنيا به كار برده و درباره آخرت اطّلاعى كسب نكرده‌‏اند و چنانند كه گويى آن را نشنيده‌‏اند، نه، بلكه خبرش به گوش آنان رسيده ولى در شك و ترديد به سر مى‌‏برند. بلكه آنان كوردل‌‏اند و از درك آن ناتوانند. (66) و آنان كه كافر شدند گفتند: آيا هنگامى كه ما و پدرانمان مرديم و خاك شديم، حتما زنده از گورها بيرون آورده مى‌‏شويم؟ اين چگونه ممكن است؟ (67) به يقين اين را به ما وعده داده‌‏اند و پيش‌‏تر نيز آن را به پدرانمان وعده داده بودند، ولى چنين چيزى تاكنون تحقّق نيافته‌است. اين جز افسانه‌‏هايى كه مردمان نخستين بافته‌‏اند چيزى نيست. (68) اى پيامبر، به آنان بگو: در زمين سير و سفر كنيد و بنگريد فرجام آن مجرمانى كه رستاخيز را دروغ شمردند چگونه بوده‌است. (69) و بر آنان اندوه مخور كه چرا بر كفرشان اصرار مى‌‏ورزند، و از اين‌‏كه نيرنگ مى‏‌زنند تا دعوت تو را خاموش كنند دلتنگ مباش، زيرا كارشان بر عهده ماست. (70) منكران رستاخيز، به تمسخر، از پيامبر و مؤمنان مى‌‏پرسند: اگر راست مى‏‌گوييد كه كافران در دنيا و آخرت گرفتار عذاب مى‏‌شوند، اين وعده كى تحقق خواهد يافت؟ (71) بگو: من اميد آن دارم كه بخشى از عذابى كه شتاب در آن را مى‌‏طلبيد در پى شما باشد. (72) و به راستى پروردگارت از فضل خود به مردم نعمت و رحمت بخشيده و عذاب را از آنان به تأخير افكنده است، ولى بيش‌ترشان بر اين نعمت سپاس‌گزارى نمى‏‌كنند، بلكه به تمسخر شتاب در عذاب را مى‌‏خواهند. (73) آنان گمان نكنند كه تأخير عذاب به علّت ناآگاه بودن خدا از كفرشان است، زيرا پروردگارت آن‌چه را كه سينه‌‏هايشان نهان مى‏‌دارد و آن‌چه را كه خود آشكار مى‏‌كنند، قطعا مى‏‌داند. (74) و در آسمان و زمين هيچ نهانى نيست جز اين‌‏كه در كتابى كه روشن‌گر حقايق است ثبت شده‌است. (75) همانا اين قرآن بيشتر احكام و معارفى را كه بنى‌اسرائيل درباره آن‌ها اختلاف دارند، بر آنان حكايت مى‌‏كند و درست و نادرست آن‌ها را آشكار مى‌‏سازد. (76) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
و قطعا اين قرآن مؤمنان را به حق رهنمون مى‌‏شود و براى آنان مايه رحمت است. (77) به يقين، پروردگار تو با حكم خود ميان بنى‌اسرائيل داورى خواهد كرد، و اوست آن مقتدر دانا كه در اراده خود مغلوب نمى‌‏شود و در حكمش خطا نمى‌‏كند. (78) پس بر خدا توكّل كن و كار مشركان و كافران بنى‌اسرائيل را به او واگذار و بدان كه تو قطعا بر حقّى آشكار قرار دارى. (79) آرى، كارشان را به خدا واگذار، زيرا آنان مردگانند و تو نمى‌‏توانى سخن خود را به مردگان بشنوانى و آنان را هدايت كنى. آنان كرانى هستند كه تو از شنواندن و رساندن دعوتت به آنان ناتوانى، به‏ ويژه آن‏‌گاه كه از تو روى برمى‌‏تابند و پشت مى‏‌كنند و گر نه امكان داشت كه با اشاره سخن خود را به آنان بفهمانى و هدايتشان كنى. (80) اى پيامبر، اينان كورند و به بيراهه مى‌‏روند، و تو نمى‌‏توانى كوران را راه بنمايى و آنان را از گمراهى بازدارى؛ تو فقط مى‌‏توانى سخنت را به كسانى بشنوانى و آنان را هدايت كنى كه در آيات ما- كه همه بيانگر توحيد است- بينديشند و تصديق كنند. اينانند كه در برابر ما تسليم مى‌‏شوند و ايمان مى‌‏آورند. (81) و هنگامى كه بر كافران زمان آن فرا رسد كه آيتى خارق العاده به آنان ارائه شود تا آنان را به اعتراف به حق وادار كند، جنبنده‌‏اى را كه با آنان سخن خواهد گفت، از زمين براى آنان پديد مى‌‏آوريم؛ زيرا در آن هنگام مردم بر اثر از كف نهادن استعداد ايمان به نشانه‏‌هاى روشن ما يقين نمى‏‌كنند. (82) و ياد كن روزى را كه از هر امّتى، گروهى از كسانى را كه آيات ما را دروغ انگاشتند برمى‌‏انگيزيم و برانگيخته‌‏شدگان از اين‏كه پراكنده شوند بازداشته مى‌‏شوند تا همه آنان يك‌جا گردآورى شوند. (83) تا چون در جايگاهى كه با آنان سخن گفته مى‌‏شود حاضر شوند، خدا به آنان مى‌‏گويد: آيا نشانه‏‌ها و آيات مرا دروغ انگاشتيد و در آن‌ها انديشه نكرديد و آنها را ندانستيد؟ شما جز تكذيب آيات من چه مى‌‏كرديد؟ (84) و چون با تكذيب آيات خدا بر خود ستم روا داشتند، اين سخن كه خدا ستم‌كاران را هدايت نمى‌‏كند، در مورد آنان به وقوع پيوست؛ از اين‌‏رو آنان ديگر عذرى براى خود نمى‏‌يابند و هيچ سخنى نمى‏‌گويند. (85) آيا نديده‏‌اند كه ما شب را پديد آورده‌‏ايم تا در آن آرامش بيابند، و روز را روشن قرار داده‌‏ايم تا در پرتو آن آيات الهى را بنگرند؟ به راستى در اين امور براى مردمى كه ايمان دارند نشانه‌‏هايى بر يكتايى خدا هست. (86) و روزى كه در صور دميده شود، پس با نخستين نفخه، هر كه در آسمان‌‏ها و هر كه در زمين است به وحشت افتد و بميرد، مگر آن‏‌كس كه خدا بخواهد، و با نفخه دوم همگان- چه آنان كه از دهشت مرده و چه آنان كه استثنا شده‌‏اند- به حضور خدا آيند (87) تو اين كوه‌‏ها را كه اينك بى‌‏حركت مى‌‏پندارى آن روز كه در صور دميده شود خواهى ديد كه بسان ابرها به حركت در مى‏‌آيند و اين جهان فرومى‌‏ريزد و با فروريختنش آخرت برپا مى‌‏شود و هستى به كمال مى‏‌رسد، زيرا خدا آن را ساخته‌است؛ همو كه هر چيزى را استوار و متقن پديد آورده‌است. به يقين، او در آن روز به جزئيات آن‌چه شما مى‌‏كرديد آگاه است. (88) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
كسانى كه فقط كار نيك آورند، آنان را پاداشى بهتر از آن‌چه كرده‏‌اند خواهد بود و در آن روز، آنان از ترس و دهشت ايمنند. (89) و كسانى كه فقط كار ناشايسته آورند، در آن روز بر صورت‌‏هايشان در آتش افكنده شوند [و به آنان گويند] آيا جز آن‌چه مى‌‏كرديد سزا داده مى‌‏شويد؟ آرى اين كيفر، نمود همان اعمال شماست. (90) بگو: جز اين نيست كه فرمان يافته‌‏ام خداوندگار اين شهر مكّه را پرستش كنم؛ همان‏‌كه آن را حرمت بخشيد و همه‏‌چيز از آن اوست، و نيز فرمان يافته‌‏ام از كسانى باشم كه تسليم خواست خداوندند. (91) و نيز به من امر شده‌است كه قرآن را بر مردم تلاوت كنم. پس آن‌‏كه با اين قرآن هدايت يابد، خود بهره هدايت خويش برد و سودش به من نمى‌‏رسد، و آن‌‏كه هدايت قرآن نپذيرد و گمراه شود، وزر و وبالش بر خود اوست و به من نمى‌‏رسد. اى پيامبر، بگو: اين بدان جهت است كه من انذارگرى از انذارگرانم، نه اختياردار گمراهان و نه مسئول رفتار آنان. (92) و بگو: ستايش از آن خداوند است. او در قيامت و نيز در آستانه برپايى آن- كه ديرى نمى‌‏پايد- نشانه‌‏ها و آيات خود كه همگان را به پذيرش حق وامى‌‏دارد به شما نشان خواهد داد و شما بى‌‏درنگ آنها را خواهيد شناخت و حق را باور خواهيد كرد. و پروردگارت از آن‌چه مى‌‏كنيد بى‏‌خبر نيست. (93) به نام خداوند گسترده‌‏مهر مهربان‏ طا. سين. ميم. (1) اين آياتى كه در اين سوره خواهد آمد، و نيز آياتى كه پيش‌‏تر نازل شد، همه، آيات اين كتاب است كه نزول آن از جانب خداوند، روشن و آشكار است. (2) اى پيامبر، بخشى از داستان موسى و فرعون را بر تو مى‏‌خوانيم- داستانى راست و درست- تا آنان كه به آيات ما ايمان دارند و پيرو تو هستند در آن بينديشند و بدانند كه آن خداوندى كه بنى‌اسرائيل را از چنگ فرعونيان رهايى بخشيد، همو آنان را از سركشان قريش نجات مى‏دهد و حاكميّت مى‌‏بخشد. (3) همانا فرعون در سرزمين مصر به سركشى و استكبار پرداخت و ميان ساكنان آن ديار اختلاف برانگيخت و از آنان چندين گروه مختلف و متفرق بساخت. او در اين ميان طايفه بنى‌اسرائيل را به استضعاف كشيد تا آن‏‌جا كه پسرانشان را سر مى‌‏بريد و زنانشان را براى خدمت باقى مى‏‌گذاشت، چرا كه او از فسادگران بود. (4) آرى، فرعون براى انقراض بنى‌اسرائيل تلاش مى‌‏كرد، در حالى‌‏كه ما مى‏‌خواستيم كسانى را كه در زمين به استضعاف كشيده شده بودند نعمتى گران‌سنگ عطا كنيم؛ آنان را پيشوايانى قرار دهيم كه از ايشان پيروى شود و مواهبى را كه در اختيار فرعونيان بود از آن ايشان كنيم. (5) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛