وقتی ملا جوان بود، پدرش او را به بازار فرستاد تا کله پاچه بخرد. ملانصرالدین در راه گرسنه شد و تمام کله پاچه را خورد و دندانها و استخوانهایش را برای پدرش آورد. پدر ملا گفت: این که استخوان خالی است پس گوش آن کو؟ ملا جواب داد: گوسفند بیچاره کر بود و گوش نداشت. پدر ملا گفت: پس بگو بدانم زبانش کو؟ ملا جواب داد: حیوان زبان بسته لال بود و زبان نداشت. پدر ملا گفت: پس چشمانش کو؟ ملا جواب داد: گوسفند کور بود و چشم نداشت. پدر ملا گفت: پوستش کو؟ ملانصرالدین جواب داد: بیچاره کچل بود اما خدا را شکر دندانهای سالم و محکمی داشت که آن را برایتان آورده ام.
می گن با فرید و مجید و حمید جمله بساز ، می گه : شما ۲ نفرید به قرآن مجید عین همید
بهلول و مرد ثروتمند
شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به مسخره بگیرد. به بهلول گفت: هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت: البته که هست. مرد ثروتمند گفت: چه چیز ما به همدیگر شبیه است، بگو! بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است.!
شخصی اعرابی به مسجد رفت و در نماز جماعت شرکت کرد. امام جماعت سوره بقره را خواند. اعرابی بر اثر ایستان زیاد، بسیار خسته شد. بدین جهت نمازش را رها کرد و رفت. بعد از چند روز ،در مسجدی به نماز جماعت اقتدا کرد. امام قرائت سوره فیل را شروع کرد، اعرابی فورا نمازش را شکست و پا به فرار گذاشت. گفتند:چرا چنین می کنی؟ گفت:آن امام سوره بقره را خواند،ما از پا افتادیم؛ وای به حال ما که این امام می خواهد سوره فیل را بخواند. درخت گِردکان با این بزرگی درخت خربزه الله اکبر
پاسخ کوتاه به شبهات انتخابات-من چی بگویم.pdf
1.59M
📝 #فایلpdf
🔰 پاسخ کوتاه به شبهات انتخابات، من چه بگویم؟
دوستان عزیز میتونن استفاده کنن
خالی از لطف نیست