eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
سالهای آخر تحصیلی شهید مصادف با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. به همین خاطر وی خود را جهت انجام خدمت مقدس سربازی معرفی نمود و با پشت سر نهادن دوران آموزشی به خط مقدم جبهه اعزام و به صف های آهنین همرزمان خویش پیوست.  🌷@tashhadat 313🌷
سرانجام در تاریخ 1361/8/19 در جبهه خونین شلمچه به مقام والای شهادت نائل آمد.... 🌷@tashahadat 313🌷
«ویژگیهای شهید از زبان مادر شهید» شهید هر وقت به مرخصی می آمد ، می گفت که آنجا (جبهه)منزل همه ماست و همه ما باید در آن شرکت کنیم . به او می گفتم ما چگونه می توانیم شرکت کنیم ؟ من فقط می توانم برای شما آشپزی کنم و از همین جا از لباس گرفته تا خوراک برای شما می فرستم . او خیلی عاشق امام بود . وقتی به مرخصی می آمد، همیشه در مسجد بود و در دعای کمیل شرکت می کرد . در طول مدتی که به سربازی نرفته بود در مساجد و اماکن نگهبانی می داد و شبها که می شد به داخل اطاق او می رفتم اما او را در اطاق نمی دیدم. صبح که می شد به خانه بر می گشت . 🌷@tashahadat 313🌷
«وصیت نامه» (واعد والهم ماستطعتم من قوه.) خون من انتقامی است که زندگی من از جهل و ظلم و ستم می گیرد سلام به رهبر مستضعفان جهان امام خمینی . پدر و مادر نازنینم این وصیت نامه را فرزندت نادر ،سرباز اسلام با آرزویی که پراکنده در بیکران وجودم موج می زند به خانواده ام تقدیم می کنم . به تو مادری که آنقدر خوب مرا می فهمیدی و درک می کردی ....اگر پس از من برادرانم از تو پرسیدند که برادرم چه بود و چه کرد؟برای آنها از شهادت بگو . من می میرم و شهید می شوم اما مرگ من زندگی من است و خون من انتقامی است که زندگی من از جهل و ظلم و ستم  می گیرد. امیدورام این قدم کوچکی را که برای خدا گذاشتم از من قبول فرماید . بر خودم افتخار می کنم که با این لباس مقدس سربازی بر دشتها ،قله ها و کوهها شتافتم و چنین مقامی را بدست آوردم. 🌷@tashahadat 313🌷
التماس دعای شهادت.... یاحق..✋✋ 🌷@tashahadat313🌷
به وقت ☕️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #هفتادودو هنوز از لحنش حسرت میچکید.. و دلش دنبال مسیرم ت
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد _تا هر وقت بخواید من اینجا منتظر میمونم، با خیال راحت زیارت کنید! بی هیچ حرفی از مصطفی گذشتم و وارد صحن شدم.. که گنبد و ستونهای حرم آغوشش را برای قلبم گشود.. و من پس از این همه سال و بی وفایی از در و دیوار حرم میکشیدم.. که قدم هایم روی زمین کشیده میشد و بی خبر از اطرافم ضجه میزدم... از شرم روزی که اسم زینب را ،.. از شبی که را از سرم کشیدم،.. از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم.. و حالا میدیدم حضرت زینب (س) دوباره آغوشش را برایم گشوده... که دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار میزدم بلکه این زینب را ببخشد... گرمای نوازشش را روی سرم حس، میکردم که دانه دانه گناهانم را گریه میکردم، او اشکهایم را و من ضریحش را غرق بوسه میکردم و هر چه میبوسیدم عطشم برای عشقش بیشتر میشد... با چند متر فاصله از ضریح پای یکی از ستونها زانو زده بودم،.. میدانستم باید از محبت مصطفی بگذرم و راهی ایران شوم.. که تمنا میکردم این دلبستگی را از دلم بگشاید.. و نمیدانستم با پدر و مادرم چه کنم که دو سال پیش رهایشان کرده و حالا روی برگشتن برایم نمانده بود... حساب زمان از دستم رفته بود،.. مصطفی منتظرم مانده و دل کندن از حضور حضرت زینب(س) راحت نبود... که قلب نگاهم پیش ضریح جا ماند و از حرم بیرون رفتم... گره گریه تار و پود مژگانم را به هم بسته و با همین چشم پُراز اشکم در صحن دنبال مصطفی میگشتم.. ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اونجایی‌که‌موقع‌خوندن‌دُعاوقُرآن‌؛ هی‌ورق‌می‌زنیم‌ببینیم‌ چقدرمونده‌بھ‌تھش! یعنی‌یه‌جایی‌ازایمان‌مون‌‌لنگ‌میزنھ!(: ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 ـاِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…✨🍃 •♡ټاشَہـادَټ♡•