6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای خیر ...
#رهبر ❤️🔥
@tashahadat313
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 22 دانی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خورشید_نیمه_شب
جلد دوم شهریور
(درام، معمایی، تریلر)
✍️به قلم: فاطمه شکیبا
قسمت 23
با کمی فکر یادش میافتم. من آن موقع چهارده ساله بودم. کریسمس بود؛ اما ناگاه خبری در دنیا پیچید که در لبنان همه کریسمس را از یاد بردند؛ خبری که برای مردم لبنان هزاران بار بهتر از کریسمس بود: ترامپ کشته شد.
در بعبدای مسیحینشین حتی، مردم ریخته بودند توی خیابان، شیرینی پخش میکردند، آواز میخواندند، دست میزدند، درحالی که عکس قاسم سلیمانی را سر دست گرفته بودند میرقصیدند و پرچم امریکا و تصویر ترامپ زیر پاهاشان لگدکوب میشد. دانیال به خانه اشاره میکند.
-ترامپ توی حیاط اون خونه کشته شد.
دستهاش را مقابل دهانش میگیرد و ها میکند. بعد ادامه میدهد: اواخر عمرش دیوونه شده بود. میترسید بکشنش. به هیچکس اعتماد نداشت. میگفت هیچکدوم از سرویسهای امنیتی نمیتونن امنیتش رو تامین کنن. آخرش بیسروصدا اومد اینجا و دورش رو پر محافظ کرد، یه سالی هم اینجا بود ولی آخرش یه پهپاد ایرانی کارشو ساخت.
سرش را پایین میاندازد و میخندد؛ نمیدانم به چی. شاید به خودش که آمده اینجا و فکر میکند دست کسی بهمان نمیرسد. میپرسم: چرا به خونهش سنگ میزنن؟
-بومیهای اینجا ازش متنفرن. میگن اون یه شیطانه. معتقدن اگه موقع سال نو به خونهش سنگ بزنن، ارواح طبیعت سال خوبی رو براشون میسازن.
-چرا میگن شیطانه؟
-اولا قبلا چندبار خواسته گرینلند رو به عنوان جزیره شخصی بخره. دوما، شبکههای ماهوارهای ایرانی اینجا خیلی طرفدار دارن. مردم اینجا قاسم سلیمانی رو مثل یه اسطوره میپرستن. معلومه که قاتلش رو شیطان میدونن.
باز هم میخندد؛ با حالتی آمیخته از خشم و تمسخر. من اما ته دلم از این که نام قاسم سلیمانی تا قطبیترین منطقه تمدن بشری کشیده شده است ناراحت نیستم. قاسم سلیمانی و عباس برای من یکیاند. انگار خود عباس تا اینجا دنبالم آمده تا مواظبم باشد. عباس تنها نقطه روشن گذشته من است.
دانیال میخواهد به راهش ادامه دهد؛ اما من میایستم تا تصویر قاسم سلیمانی را بهتر ببینم. با لبخندی مهربان و غرورآمیز به رهگذران و خانه نیمهویران نگاه میکند و همین لبخند کافی ست برای این که ثابت کند چه کسی پیروز شده.
دانیال برمیگردد و صدایم میزند.
-بیا دیگه!
دوباره دنبال دانیال راه میافتم. تندتر قدم برمیدارد؛ انگار که دیرش شده باشد. وارد جادهای ساحلی میشویم و چند دقیقه بعد، به ساحلی سنگی و برفگرفته میرسیم. دانیال از کافهای که کنار جاده است، دو فلاسک قهوه میگیرد و دعوتم میکند نزدیک ساحل، روی یک نیمکت بنشینیم.
-اینجا رویاییترین قسمت این شهره.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خورشید_نیمه_شب
جلد دوم شهریور
(درام، معمایی، تریلر)
✍️به قلم: فاطمه شکیبا
قسمت 24
به دریا اشاره میکند. زیر نور ستارهها و چراغهای کریسمس، مجسمهای برنزی میدرخشد. مجسمه زنی با موهای بلند که با وقار و شکوه، میان یک خرس قطبی، شیر دریایی، نهنگ و چند ماهی دیگر نشسته است و پسری موهایش را شانه میکند. طوری دورش را گرفتهاند که فقط سر و گردنش پیدا باشد.
-اون مادر دریاست، مردم بومی بهش میگن سدنا. از اسطورههای باستانی اینجاست.
آب دریا بالا آمده و تکههای یخ و موجها دور مادر دریا میچرخند. مغرورانه مانند ملکهای که بر دریا فرمان میراند، بر تختش تکیه زده و انگار امواج دریا هریک چینهای دامنش هستند. دانیال میگوید: ارزش دیدن داشت مگه نه؟
- خیلی باشکوهه...
شبیه مادر عباس است. باشکوه و تماشایی. مادر عباس را تصور میکنم که بجای سدنا نشسته، لبخندی مادرانه بر لب دارد و روسریای آبیرنگ مثل دریا سرش کرده. روسری و دامنش امتداد دارند تا دریا و در دریا محو میشوند. عباس هم شبیه دریاست یا دریا شبیه عباس است. دور مادرش میچرخد و با امواجش نوازشش میکند.
دستم را دور فلاسک قهوه میپیچم تا گرم شود و زیر لب میگویم: مثل مامان عباسه...
دانیال آه پرسوزی میکشد و بخار غلیظی از بینی و دهانش بیرون میآید؛ مثل یک اژدها.
-قرار بود گذشته رو فراموش کنیم، مگه نه؟
-دوست ندارم قسمتای قشنگش یادم بره.
دانیال با حالتی عاقلاندرسفیه نگاهم میکند. میگویم: تو هم اگه مامان عباس رو دیده بودی میفهمیدی که چقدر فوقالعاده بود. یه آدم واقعی بود. از خود عباس هم بهتر بود.
دانیال نفسی از سر بیحوصلگی میکشد و دستانش را بالا میبرد: باشه قبوله، من تسلیمم. تا وقتی اینجوری ازش یاد کنی فکر نکنم مشکلی پیش بیاد.
و من منظور مستتر در کلامش را میفهمم؛ این که حق ندارم به انتقام فکر کنم. حق ندارم به این فکر کنم که چه کسی عباس را کشت و چرا. البته این که من به چه چیزی فکر میکنم، ربطی به دانیال ندارد. من به انتقام فکر میکنم. به این که قاتل عباس هنوز تاوان نداده و باید تاوان بدهد.
دانیال یک قلپ از قهوهاش مینوشد و با چشم به بالای سرش اشاره میکند: آسمون اینجا خیلی قشنگه، چون آلودگی نوری کمه میتونی راحت ستارهها رو ببینی؛ البته اگه هوا ابری نباشه.
با انگشت اشارهاش، خطی از ستارگان را در آسمان نشانم میدهد. ستارگان در یک صف نورانی دور هم جمع شدهاند و اطرافشان را هالهای شیریرنگ گرفته است. انگار آسمان مثل انار شکاف خورده است و ستارگان مثل دانههای انار، از شکافش بیرون ریختهاند. کهکشان انقدر نزدیک است که حس میکنم اگر چند قدم جلوتر بروم، میتوانم ستارهها را در آغوش بگیرم.
-اگه استخدام موساد نمیشدم، حتما ستارهشناس میشدم.
دانیال این را میگوید و جرعه دیگری قهوه مینوشد. در خودم جمع میشوم. زندگی ما زیباتر میشد اگر موساد و نقشههای خودخواهانهاش نبود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیوونگی جز آیین منه
این ستونها ستون دین منه
خستگی راه و خواب موکبا
عمریه رویای شیرین منه
#12_روز تا #اربعین🏴
#حسن_عطایی🎙
#کلیپ | #استوری |
#شبتون_حسینی
@tashahadat313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۲۴ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Wednesday - 14 August 2024
قمری: الأربعاء، 9 صفر 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت عمار و خزیمه در جنگ صفین، 37ه-ق
🔹جنگ نهروان، 39ه-ق
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا اربعین حسینی
▪️19 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️21 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️26 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
▪️29 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
@tashahadat313
💠 #حدیث روز 💠
💎 گلایهکنندگان گرمای هوا در اربعین بخوانند
🔻امام صادق علیهالسلام:
أَنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ فَیْئُهُ عَلَى شَیْءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ، فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ، أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب. وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ شَیْئاً، فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْب
🚩 زائرِ حسین(ع) وقتى به قصد زیارت از خانهاش خارج میشود، سایهاش بر چیزى نمیافتد، مگر اینکه آن چیز برایش دعا میکند و هنگامى که آفتاب بر او بتابد، گناهانش را از بین میبرد، همانطور که آتش هیزم را از بین میبرد.
📚 کامل الزیارات، صفحه ۲۷۹
•┈┈••✾••┈┈•
@tashahadat313
🔰تنها کسی که شهید دارابی گوش به فرمانش بود...
به روایت مادر بزرگوار شهید؛
دم خداحافظی گفت که راهی سوریهام..
ناراحت و کلافه گفتم: حسین تو چرا حرف هیچکس را گوش نمیدهی، کجا میروی، مگر تازه نیامدهای؟
حداقل بگو به حرف چه کسی گوش میدهی!
جواب داد مادر من فقط به حرف رهبرم گوش میدهم.. آقا دستور بدهد ،جانم را هم برایشان میدهم.
🔹وصیتی به بچه حزباللهیها میکنم و آن هم این است که در قبال انقلاب احساس تکلیف کنند و ننشینند گوشهای و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند.
🌷شهید مدافع حرم #حسین_دارابی🌷
🔷تاریخ تولد : ٢٧ مهر ۱٣۶۱
🔷تاریخ شهادت : ۱٩ مرداد ۱٣٩۴
🔷محل شهادت : سوریه
🔷مزار شهید : آمل
@tashahadat313
این که گناه نیست 57.mp3
4.63M
#این_که_گناه_نیست 57
💢میشه اینقدر بقیه رو، براَنداز نکنی؟
چه با چشمات
چه در فکرت...
✔️براَنداز کردن دیگران
و دیدن، شمردن،و نگهداشتن عیبهاشون، یه گناه بزرگه❗️
نگو این که گناه نیست
@tashahadat313
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امسال اگه روزیت شد و رفتی کربلا
چند قدم هم به نیابت از این آقای مظلوم بردارید....😭😭
#اربعین
@tashahadat313
پارسال کی باور میکرد اربعین سال دیگه باید عکس آقای رئیسی رو به عنوان شهید بزنه پشت سرش....
هی دنیا.....😔💔
#شهید_رئیسی
#اربعین
@tashahadat313