eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Monday - 15 June 2020 قمری: الإثنين، 23 شوال 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️8 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️18 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️36 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️43 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام 🌷 @taShadat 🌷
﷽  ══🍃🌷🍃═══ ✨وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيهِ. 💠 و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب می آید جز به ضرورت سخن نگوید 🌷 @taShadat 🌷
هر صبــح پشت پنجره ی خيالمان نـور از نگاه تو می تابد در آسمان لبخندت ... گنجشك ها می خوانند و ما رويای حضور تــو را در پيچ و تاب رقص پرده ها جشن می گيریم ... چقدر شيرين است كه دست در دست خيالِ عشـق تــو روز را آغاز كنیم ... 🌷سردار شهید حسین بهرامی🌷 فرمانده گردان رزمی سوسنگرد ✋🏻😊 💐 🌷😇 🌷 @taShadat 🌷
🌸شهادت جان کندن نیست، دل کندن است🌸 نخستین عامل شهادت او حیا بود، حتی به خاله‌هایش نگاه نمی‌کرد.👀 وقتی هم که مجبور بود کار اداری انجام دهند در حد ضرورت با نامحرم صحبت می‌کردند. 🙈 در فضای مجازی خیلی ورود نمی‌کرد و فقط کارهای مرتبط با شهدا را در آن فضا انجام می‌داد.📱 ادب و اخلاقشان خیلی بالا بود. اوج عصبانیتش سکوت بود، مظلوم بود.☺️ مادرم همیشه می‌گفتند که من آدم‌های زیادی را دیده‌ام، همه آنها چند صفت خوب دارند و در بقیه موارد مشکل دارند. محمد جامع صفات خوب است.😇 ببینید یک جوان ۲۸ ساله چقدر روی خودش کار کرده بود که هم حیایش و هم اخلاقش هم تواضع و ادبش به این مرحله رسیده بود.👌 او حتی یک شب هم نماز شبش ترک نمی‌شد، دوساعت در سجده‌گریه می‌کرد و خسته نمی‌شد.😢 هدف او برای رفتن به سوریه هم دفاع از اسلام بود، می‌گفت: «دفاع از خاک و حضرت زینب(س) خیلی مهم است؛ اما مسئله مهم‌تر این است که داعش با پرچم اسلام دارد اسلام را نابود می‌کند.» 😠 و جمله معروفی دارند که شهادت جان کندن نیست دل کندن است.🕊 راوی همسر شهید🌹 شهید مدافع حرم محمد مسرور🕊 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی تو ، گاهی برای خنده دلمان تنگ می‌شود ... 🌷 🌷 @taShadat 🌷
http://app.imamhussain.org/tour/ اينو نگاه کنید حالشو ببرید. برای منم دعا کنید 😔 🌷 @taShadat 🌷
طلائیـه 😍 تـــ💚ـو باشے و منــــــ❤️ دل خوش💞ڪنار هم تڪیہ بہ شونہ‌هاتـ تو با لباس خادمیتـ😍ـ و مڹ با چادر فاطمیمـ❤️ آخ طلائیه عجب طلائیه 😍 💞 🌷 🌷 @taShadat 🌷
📸مادر شهید «اکبر قدیانی» به فرزند شهیدش پیوست 🔹«زهرا قدیانی» مادر شهید والامقام «اکبر قدیانی» دعوت حق را لبیک گفت. این مادر شهید در فاصله‌ای کوتاه، داغ‌دار عروج هر ۲ دامادش «شهیدان سیدابراهیم شعبانی و علی‌اصغر رحمتی» نیز بود. 🌷 @tashadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••• راهکار این قضیه چیست؟ این قضیه‌ی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من نمیشوم؟ میگوید یک نگاهی به من کرد و گفت: راهکارش است . :)🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══🍃🌷🍃══════ 🔷 گم گشته مادر مدام برای جلسات دادگاه یا پیگیری سایر چیزها نبود ... من بودم و سعید ... سعید هم که حال و روز خوشی نداشت... ضربه ای که سر ماجرای پدر خورده بود ... از یه خونه بزرگ با اون همه امکانات مختلف ... از مدرسه گرفته تا هر چیزی که اراده می کرد ... حالا اومده بود توی خونه مادربزرگ ... که با حیاطش ... یک سوم خونه قبل مون نمی شد ... برای من که وسط ثروت ... به نداشتن و سخت زندگی کردن عادت کرده بودم ... عوض شدن شرایط به این صورت سخت نبود ... اما اون، فشار شدیدی رو تحمل می کرد ... من کلا با بیشتر وسایلم رفتم یه گوشه حال ... و اتاق رو دادم دستش ... اتاق برای هر دوی ما اندازه بود اما اون به در و دیوار گیر می کرد ... آرامش بیشتر اون ... فشار کمتری روی مادر وارد می کرد ... مادری که بیش از حد، تحت فشار بود ... توی حال دراز کشیده بودم که یهو با وحشت صدام کرد ... - مهران پاشو ... پاشو مهران مارم نیست ... گیج و خسته چشم هام رو باز کردم ... ـ بارت نیست؟ ... بار چیت نیست؟ ... ـ کری؟ ... میگم مار ... مارم گم شده ... مثل فنر از جا پریدم ... ـ یه بار دیگه بگو ... چیت گم شده؟ ... ـ به کر بودنت ... خنگی هم اضافه شد ... هفته پیش خریده بودمش ... سریع از جا بلند شدم ... ـ تو مار خریدی؟ ... مار واقعی؟ ... ـ آره بابا ... مار واقعی ... ـ آخه با کدوم عقلت همچین کاری کردی؟ ... نگفتی نیشت میزنه؟ ... - بابا طرف گفت زهری نیست ... مارش آبیه ... نویسنده: سید طاها ایمانی📝 🌷 @taShadat 🌷