🌺🌿🌺🌿🌺
🍃شهداء دعا داشتند؛ ادعا نداشتند...
🍃نیایش داشتند؛ نمایش نداشتند...
🍃حیا داشتند؛ ریا نداشتند...
🍃رسم داشتند؛ اسم نداشتند...
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷، @tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃 روایت عشق بازی در دفاع از حـــرمــ عمه جان به نیابت از شهید مدافعش « آقا مهدی حسینی»
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadar 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃شهید مهدی حسینی متولد بیست و هفتم مردادماه سال ۱۳۵۹ در محله شهید مدنی نظامآباد دیده به جهان گشود؛
🍃 این شهید بزرگوار بعد از طی کردن دوران تحصیل وارد دانشگاه افسری سپاه شده و در سال ۱۳۷۸ پس از اتمام دوران دانشگاه در یکی از یگانهای سپاه مشغول به خدمت شد.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃مهدی با توجه به مأموریتهای کاری به سوریه، لبنان و عراق سفرهای متعددی داشت.
🍃از ویژگیهای بارز او اهتمام بسیار زیاد در یادگیری زبانهای خارجی بود به گونهای که به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و عربی تسلط کامل داشت.
🍃از دیگر خصوصیات بارز مهدی، تبعیت از ولایت فقیه، مهربانی و خندهرویی بود.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃راوی: همسر شهید
🍃آشپز هیات یا زهرا
🍃وی در خصوص فعالیتهای شهید در ماه محرم بیان کرد: ماه محرم که فرا میرسید، مهدی پیراهن مشکی خود را آماده میکرد و تا پایان ماه صفر آن را میپوشید. وی در هیات «یا زهرا» محله نظام آباد تهران فعالیت داشت و هر کمکی که میتوانست، انجام میداد. مهدی آشپز هیات نیز بود.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃سال ۱۳۹۵ اولین مرتبهای بود که وی برای ماه محرم در ایران حضور نداشت. زمانیکه به وی میگویند، «اگر میخواهی به ایران برگرد!» پاسخ میدهد، «حتی اگر تنهاترین سردار باشم، امسال مراسم عزاداری سالار شهیدان را با کمک بچهها در سوریه برگزار میکنم. انشالله حضرت زهرا (س) قبول میکنند.» هر چند که این فرصت مهیا نشد. تصاویر شهادت وی نشان میدهد که همچون حضرت زهرا (س) از پهلو مجروح میشود و ظهر اولین روز ماه محرم با لبان تشنه به آرزوی خود میرسد.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃ماموریت مهدی به نحوی بود که خود باید بین عراق و سوریه، یک کشور را انتخاب میکرد. استخاره گرفتیم. برای عراق بد و برای سوریه خیلی خوب آمد. گفتم، «مهدی اگر به عراق بروی، همان ابتدا به شهادت میرسی! سوریه را انتخاب کن.»، اما واقعیت خلاف تصور من شد. غافل از آن بودم که خیلی خوب برای مهدی، عاقبت بخیری وی و صعود در پلههای انسانیت است که با شهادت در سوریه به آن میرسد.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃همسر شهید در خصوص روزهای سخت پس از شهادت همسر توضیح داد: هرجایی که به تنگنا میرسم، احساس میکنم مهدی کمکم میکند.
🍃من و نغمه مهدی را با چشم دل میبینیم. اولین مرتبه پس از شهادت وی به کربلا رفتیم.
🍃سفر بسیار سختی بود؛ نغمه بیقراری میکرد و من تنها بودم. هر چند که حضور مهدی را همه جا در کنار خود احساس میکردیم؛ اما بسیار اذیت شدیم.
🍃چراکه همیشه همسرم همراه ما بود، اما حالا باید خودمان حتی چمدانها را جا به جا میکردیم.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃و عاقبت بخیری...
🍃وی در پایان بیان کرد: با ارزشمندترین اتفاق برای من عاقبت بخیری مهدی و رسیدن به آرزوی قلبی وی است. ان شالله آنها نیز شفاعتمان کنند.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
🌺🌿🌺🌿🌺
🍃...... همسرم، دلم نمی خواست در چنین ایام و سنینی شما را رها می کردم و تنهایتان می گذاشتم، اما دست روزگار، ما را از هم جدا کرد.
🍃جدایی ای که به این زودیها بازگشت ندارد. همسرم، حال دیگر بعد از شهادتم تو را همسر شهید می نامند.
🍃 تا کنون همسر یک پاسدار بودی و لیکن از حالا دیگر همسر شهید هستی.
🍃 همسرم پس از شهادتم به وصایایم عمل کن.
🍃همسرم، در تربیت فرزندانم بکوش و به آنان بیاموز که پدرتان شهید شده، خونش را فقط به صرف دفاع از اسلام ریخته و بدن پدرتان به خاطر حمایت از رهبر، تکه تکه شده است.
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌿🌺🌿🌺
آخرین قدم با صدای حامد زمانی به یاد شهدای مدافع حرم
🌺🌿🌺🌿🌺
🌷@tashadat 🌷