سید مجتبی از طرف مادر منتسب به سادات(( دُرچه )) اصفهان واز طرف پدر (( میر لوحی )) است و عنوان(( نواب صفوی )) را از خاندان مادر به ارث برده است. پدرش روحانی بود ولی در دوره رضا شاه پهلوی بنابر قوانین و برخی اجباری های حکومت لباس روحانیت را رها کرده به وکالت در عدلیه مشغول گردید.
4⃣
@tashadat
سید مجتبی میرلوحی تهرانی (۱۳۰۳_۱۳۳۴ش) معروف به نواب صفوی شیعه،بنیان گذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام بود . نواب صفوی دروس حوزوی مانند فقه و اصول ،تفسیر قرآن واصول سیاسی و اعتقادی رادر تهران و سپس در نجف فرا گرفت از علامه امینی و سید حسین طباطبایی قمی به عنوان اساتید وی در حوزه علمیه نجف یاد شده است.
5⃣
@tashadat
شهید سید مجتبی نواب صفوی از پیشتازان مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود با ظهور احمد کسروی نواب صفوی جهت مبارزه با تفکرات او از نجف به ایران آمد قتل کسروی ،عبدالحسین هژیر ،علی رزم آرا و حسین علاء از فعالیت های سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی نواب صفوی و فدائیان اسلام به شمار می رود. برخی از نویسندگان تاریخ معاصر ،تلاش های نواب صفوی و یارانش رادر پیروزی جنبش ملی شدن نفت ایران موثر دانسته اند.
6⃣
@tashadat
روایت مادر شهید: بعداز تولد مجتبی به دلیل اینکه شیرم کم بود ،بچه را به دایه سپردم بعداز چند دایه با ناراحتی آمد و گفت :((من از پس این کار بر نمی آیم )) پس از اصرار فراوان دایه علت آن را برای عمه مجتبی این چنین توضیح داد: شب اول بچه بی قراری می کرد یواش به پشت او زدم که خوابش ببرد آن شب خواب دیدم هودجی از آسمان آمد و چند خانم عرب کنار گهواره بچه رفتند وبه من گفتند:((برو بچه مارا پس بده)) وقتی بیدار شدم آن خواب را حساب نکردم شب بعد دوباره مثل همین خواب را دیدم باز هم از آن گذشتم سومین شب اوایل غروب بود ناگهان دیدم همان هودجی که در خواب دیده بودم به همراه چند خانم پایین آمدند سراغ بچه رفتند اورا تکان دادند و روی سینه من گذاشتند و گفتند:((گفتیم برو بچه مارا پس بده.)) من بیهوش افتادم بعداز مدتی که همسرم مرا به هوش آورد دیدم من لیاقت این بچه را ندارم ، اورا برگرداندم.
7⃣
@tashadat
سر انجام سید مجتبی نواب صفوی به همراه خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر ،پس از سالها مبارزه فعال و پویا در سحرگاه ۲۷ دی ۱۳۳۴ به دست مأمورین سفاک پهلوی تیر باران شده وبه شهادت رسیدند .
8⃣
@tashadat
بخشی از وصیت نامه شهید مجتبی نواب صفوی
بسم الله الرحمن الرحیم
آه برادران! من دیدم و دیده هرعاقلی می بیند که محبت خدا از هر محبتی شیرین تر و اطاعت فرمانش از اطاعت شیطان و شهوت نفس، گرامی تر و پرهیز از عذاب آینده جاویدی که انبیا برای بدکاران وعده کرده اند پرهیز از معصیت های زود گذر دنیا عاقلانه تر و امید به رحمت و نعمت لذت حتمی و بی آرام بهشت، از امید به لذت فانی و خیالی واحتمالی دنیا پابرجاتر و استوارتر می باشد...
فراموش نکنید که راه راست از هرکجا کج شد ،بیراهه و به سوی هلاک است و پس از پیغمبر ،راه از خانه اوصیا اولی و پانزده فرزند عزیزش تا امام زمان(عج) بوده که زنده و غایب است و خدا زمین را به وسیله او پر از عدل و داد می کند ؛ ان شاءالله به یاری خداوند توانا.
تهران ،برادر شما سید مجتبی نواب صفوی
9⃣
@tashadat
روایت آخر: از لحظات آخر آنها نقل است که شهید نواب می گفت :(( خلیلم! مظفرم! محمدم! عجله کنید ،غسل شهادت کنید، جده ام زهرا منتظر ماست .)) لازم به ذکر است شهادت نواب و یارانش مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) بود آنها را پس از شهادت در مسگر آباد تهران دفن کردند چند سال بعد تعدادی از دوستان شهید نواب شبانه و مخفیانه جنازه آنها را از آن محل که کم کم به پارک تبدیل شده بود از قبر خارج کرده و پس از چند روز در قم به خاک سپردند . از شهید سید مجتبی نواب صفوی سه فرزند دختر به نام های فاطمه، زهرا و صدیقه به یادگار مانده است.
🔟
@tashadat
ٺـٰاشھـادت!'
🌹شادی ارواح طیبه شهدا و اینکه عاقبت ما ختم به شهادت بشه صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هروقتخواستـیگناهڪنـے
اینسوالروازخودتبپرس..❗️
مَّا لَڪُم لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارَا..؟
«شماراچهشدهاستڪهبرای خـ♡ـدا
شأنومقاموارزشـےقائلنیستید..؟
سورهمبارڪهنوحآیه۱۳✨
🌷 @taShadat 🌷
⭕️امام باقر علیه السلام:
✅كسى كه در زمان غيبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّريف) بر ايمان و ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت پابرجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و حنين به او عطا مىفرمايد.
📚إثبات الهداة ج۳ ص۴۶۷
🌷 @tashadat 🌷
قسمت پانزدهم
🚫این داستان واقعی است🚫
.
#من_شوهرش_هستم
ساعت نه و ده شب وسط ساعت حکومت #نظامی یهو سر و کله پدرم پیدا شد
صورت #سرخ با چشم های پف کرده از نگاهش خون می بارید اومد داخل تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست #علی
بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش
_تو چه حقی داشتی بهش #اجازه دادی بره #مدرسه؟به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟
از #نعره های پدرم، #زینب به شدت ترسید
زد زیر #گریه و محکم لباسم رو چنگ زد
بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود
علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم #نازدونه علی بدجور ترسیده بود ... علی عین همیشه #آروم بود
با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد
_#هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟
#قلبم توی دهنم می زد
زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و #کمک بخوام
تمام بدنم #یخ کرده بود و می لرزید ... علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم _دختر شما متاهله یا مجرد؟!
و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید
_این سوال مسخره چیه؟؟؟ به جای این مزخرفات جواب من رو بده ...
_می دونید قانونا و شرعا اجازه #زن فقط دست شوهرشه؟
.
همین که این جمله از دهنش در اومد رنگ سرخ پدرم سیاه شد
_و من با همین اجازه شرعی و قانونی مصلحت #زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ، کسب #علم هم یکی از فریضه های اسلامه ...
از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید #چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد
_لابد بعدش هم می خوای بفرستیش #دانشگاه ؟!؟!؟
🌷 @taShadat 🌷
قسمت شانزدهم:
ایمان
علی سکوت عمیقی کرد ...
- هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم ... اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم ...
دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ...
- اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ ...
تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ... حالت صورتش بدجور جدی شد ...
- ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ ... من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ... چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ... آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ... ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ...
این رو گفت و از جاش بلند شد ... شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ... قدم تون روی چشم ماست ... عین پدر خودم براتون احترام قائلم ... اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ...
پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ...
- می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری ...
در رو محکم بهم کوبید و رفت ...
پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ... یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ... بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ... علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ...
ادامه دارد....
قسمت های قبل وبعد رو ازدست ندید
🌷 @taShadat 🌷
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
⚘﷽⚘
#یک_قرار_معنوی
#ساعت_۸_به_وقت_امام_هشتم🕗
تاخراسان راهی نیست...✋
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری....
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
🌷 @taShadat 🌷
پرمیزند کبوتردلها ز هرطرف
پیوسته درهوای تو یاحضرت جواد
قلب توپاره پاره شدوشهر کاظمین
گردیدکربلای تو یاحضرت جواد
بالله قسم رواست که مرغان آسمان
گریند درعزای تویاحضرت جواد
🏴 شهادت امام جواد(سلام الله علیه)تسلیت باد.
اللهم عجل لولیک الفرج
🌷 @taShadat 🌷
مداحی آنلاین - هر که با اعتقاد می آید - محمدرضا طاهری.mp3
4.88M
🔳 #شهادت_امام_جواد(ع)
🌴هر که با اعتقاد می آید
🌴سمت باب المراد می آید
🎤 #محمدرضاطاهری
⏯ #واحد
🌷 @taShadat 🌷
مداحی آنلاین - هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد - نریمانی.mp3
6M
🔳 #شهادت_امام_جواد(ع)
🌴هر چه جوان از دست و پا افتاده باشد
🌴زشت است پیش چشم ها افتاده باشد
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
🌷 @taShadat 🌷