eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.8هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 بازدید حضرت آيت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی از بقایای تجهیزات نظامی ارتش آمریکا در طبس 🆔 @YjcNewsChannel
🌸🌱 لحظه‌لحظه‌به‌خدا؛ جاے‌شهیدٰان‌خـــالے‌است! حِیف؛جامانده‌از‌آن قافِله‌ی‌یٰارشدیم @taShadat
-شهدا💣 ((داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو یه خمپاره اومد و بومممممم..... نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو برداشتم رفتم سراغش .بهش گفتم تو این لحاظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو... در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد گفت :من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم .اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشونکنید😕😅 بهش گفتم : بابا این چه جمله ایه قراره از تلویزون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر... با همون لهجه اصفهونیش گفت: اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده))😂😃 @taShadat
: خواهر مسلمان! حجاب شما موجب حفظ نگاه👀برادران👨خواهد شد. برادر مسلمان👨! بی اعتنایی😒و حفظ نگاه👀شما موجب حجاب خواهران خواهد‌شد. ... @taShadat
: از خواهران گرامی... خواهشمندم🙏که حجاب خود را حفظ کنن،زیرا که حجاب خون بهای💉شهیدان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز مادرِ شهيد قربانخانی استخوانهاي فرزندش را با افتخار بالاي سرش گرفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظات گریه آور و جانسوز، برش زدن کیک دامادی توسط مادر شهید والامقام بر پیکر فرزند شهیدش در معراج شهدای تهران
🔸 تصویری از ادای احترام سرلشکر قاسم سلیمانی به مادر شهیدی که فرزندش پس از ۴ سال به وطن بازگشت ❤️❤️🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷شهید ریاحی زمان ماست وی متولد سال 1369 تهران بود که چندی پیش به صورت داوطلبانه برای دفاع از حریم آل الله به اعزام شد و طی عملیات مستشاری به دست نیروهای به رسید. پیکر مطهر او بر اثر انفجار از بین رفته است.🌷🌷 🌹🍃🌹🍃 👉 🇮🇷
#شــهدا(: ایــنقدر از شــما مے نویـــسم...! تاشــما اســم #مرا بنویسید..(:❥
📣 #اطلاع_رسانی مراسمات تشییع و یادبود #شهید_مجید_قربانخانی🌺 🔸 مراسم تشییع: جمعه ۶ اردیبهشت ساعت : ۱۰ صبح یافت آباد ، میدان معلّم 🔹 مراسم یادبود: جمعه ۶ اردیبهشت ؛ ساعت ۱۵ میدان الغدیر ، شهرک مسلمین مسجد مسلم بن عقیل (؏)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های جانسوز مادر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی بر بالای پیکر فرزندش😔 🔺استخوان های مجید من سوخته، اینقدر نگید اینها برای پول میرن...😞 امان از دل مادران شهدا😭💔 #انتشار_حداکثری #شهید_مجید_قربانخانی
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍بهترین هدیہ براے من اشڪ چشم برای حسین(ع) است. اگر گاهے در هیئت ها یڪ قطره اشڪ براے ارباب را بہ من هدیہ دهید، از همہ چیز برایم بالاتر است؛ آنقدر ڪہ این قطره را بہ تمام بهشت نمے فروشم. اگر بہ من اجازه داده شود بہ دنیا رجوع ڪنم و بہ شما سر بزنم، فقط دوست دارم در هیئت ها و روضہ ها شرڪت ڪنم. 🌷 📚ڪتاب ڪبوتران حرم، صفحہ 1۶
دراین رهگذرچه می خواهم🍃 به غیرآمدنت ازسفرچه می خواهم😔 برات نامه نوشتم سلام ودیگرهیچ💔 بجزسلامتی تودیگرچه می خواهم🙌 ❤️تعجیل در ۳ صلوات❤️
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ... ✍ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ خونواده ﺷﻬﯿﺪی ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ... ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮنو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ… ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮ خانومی ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭﻭ واﮐﺮﺩ... ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ شهید بزرگوار نسبتی دارید؟ چطور مگه...؟! ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ... ﮔﻔﺘﻢ: پیکرﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ، میخوان ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭنش... زد زیر گریه و گفت: یه ﺧﻮاهشی ﺩﺍﺭﻡ... ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍین ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ... میشه به جای ظهر پنجشنبه، شب جمعه بیاﺭﯾﺪﺵ...؟! شب جمعه... ﺗﺎﺑﻮتو ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮنا، بردﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ... ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ... ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍغونی کردن... ﺭﯾﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪن... کوچه ﺷﻠﻮغه و مردم ﻣﯿﺎﻥ و میرﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ و پرسیدیم ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼہ ﺧﺒرررﻩ…؟! ﻋﺮﻭسی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾـﻦ ﺧﻮﻧہ ست…! ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ... ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮ ﮐﻮﭼﻪ و داد میزد: ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ کجا میبرید...؟ ﻧﺒﺮﯾـﺪش... یه عمر ﺁﺭﺯﻭم بود که ﺑﺎﺑﺎﻡ... ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ی ﻋﻘﺪم باشه... ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ... ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ... ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭ تا تیکه اﺳﺘﺨﻮوﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﻘﺪ... استخوون دست باباشو برداشت… کشید رو سرش و گفت: "بابا جون… ببین دخترت عروس شده… برای بار سوم میپرسم: عروس خانوم وکیلم...؟ با اجازه پدرم...بله... راوی :
✨بسم رب الشهداء والصدقین✨ ✨معرفی کتاب : ✨سرّ سَر این کتاب درباره زندگی شهید اسکندری از زبان همسرش و به قلم نجمه طرماح روایت شده است. در بخشی از این کتاب آمده است: «همه چیز برایم 30 ‌سال به عقب برگشت. حال و روز خانم‌هایی که دورورمان بودند و با شنیدن خبر شهادت همسرشان یکباره دنیای قشنگ آرزوهایشان فرو می‌ریخت، بعد از سال‌ها برای من اتفاق افتاد. خاطرات خانم ده‌بزرگی هم از همین دست بود با این تفاوت که پسر کوچکش طعم داشتن پدر را نچشید و تصویری از آن در ذهن نماند و علیرضا و فاطمه و زهرا نفس‌شان به نفس بابا بسته بود.» روایت کتاب «سِّر سَر» ماجرای زندگی عاشقی است که به معشوق می‌رسد. ماجرایی که از روزهای تجرد عبدالله شروع می‌شود و به روزهای سخت جنگ می‌رسد و روزهای بعدش که عبدالله دست از تلاش برای وصال بر نمی‌دارد. اما در این کتاب داستان از قول راوی دیگر یا به تعبیری روی دوم سکه نقل می‌شود. متن کتاب «سِّر سَر» از قول همسر سردار روایت می‌شود، روایتی شنیدنی که چند ویژگی خاص دارد. ویژگی‌هایی که می‌توان آن را از محاسن کتاب به حساب آورد. راوی در همه برهه‌های زندگی روایت دارد، حرف‌هایی که متناسب هستند و در جایی به خلاصه‌گویی و در بخشی زیاده‌گویی ندارد
کلام رهبری😍 مقام معظم رهبری: آنچه مهم است حفظ راه شهداست،یعنی پاسداری از خون شهدا،این وظیفه اول ماست.
می گفت... . . . اگه نتونستید جنازه ام رو برگردونید عقب، روی مین های دشمن بندازید، تا جنازه من کمکی به اسلام کرده باشه. 🍃🍃🍃🍃
مـسـیر بِهِشـت خَطِّ شلوغے دارد آن هم اگـر وعده ے «بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقون» را در مصحف خوانده باشے.. #شهید_امیر_سیاوشی
شادی روح شهدا صلوات🌹
💖 💖 در اردوی جهادی از لحظہ لحظہ وقتش استفاده می ڪرد . وقتی ڪار عمرانی تمام می شد مشغول ڪار فرهنگی می شد ؛ بعد بہ آشپز ، جهت پخت غذا ڪمڪ می ڪرد و ... « شهید ذوالفقاری هميشہ اهل ڪار و فعاليت بود ...» 🔻ولادت : ۶۷/۱۱/۱۳ - تهران 🔺شهادت : ۹۳/۱۱/۲۶ - سامراء
#شهادت سنگ را بوسیدنی ڪرد؛ شهادت خاڪ ها را دیدنی ڪرد؛ در آنجایی ڪه عقل و علم ماندند؛ #شهادت عشق را فهمیدنی ڪرد... #شهادت_هنرمردان_خداست
°| |° * گربه‌های عرب ((وی در خاطره‌ای دیگر می‌گوید: در فاو گربه زیاد بود، یک روز یکی از این گربه‌ها به پایین خاکریز آمده بود، ما به خاطر این که گربه ترکش نخورد و بلایی سرش نیاید، می‌گفتیم: «پیشته، پیشته» در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد، تا دید دارم گربه را پیشت می‌کنم، و گربه هم به حرف من توجهی نمی‌کند، گفت: «رضا جان! مثل این که فراموش کردی توی عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست، ببین تکان نمی‌خورد، حرفت را نمی‌فهمد، تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی: «الپیشت ـ الپیشت!»))
❤️🍃 را میتوان در نگاه مادری خلاصه ڪرد ڪه به عشق فرزندش سنگِ تمامِ شهدای گمنام را به آغوش میڪشد...🌹🕊 شبتون حسینی