🍃#حدیث
🍃امیرالمؤمنین علیه السلام
🔺مَن اُثنِيَ علَيهِ بِما لَيسَ فيهِ سُخِرَ بهِ
🔰 كسي كه ثنا گويند او را به چيزي كه در او نيست به مسخرهاش گرفته اند.
📙غررالحکم،ح ۸۸۳۱
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
خوشاصُبحےڪہخیرَش را تو باشے
ردیـفِ نـابِ شِعـــرش را تـــو باشے
خوشـا روزے ڪہ تا وقـٺِ غروبش
دعـاےِ خوب و ذڪرش را تو باشے
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
کاش می شد
حال خوب را
لبخند زیبا را،🌈
بعضی دوست داشتن ها را
خشک کرد...🌿
لای کتاب گذاشت
و نگهشان داشت...🌱
.
〚🕊🌱〛¦➺ #شهید_بابک_نوری••
ـ ـ ـ ـــــ𖧷ـــــ ـ ـ ـ
#سلامـ✋🏻 #صبحتونـ💐 #شهدایی🌷
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
⚠️ #تلنگر🌱
یادتون باشه‼
دین ...
سبد میوه نیستش ڪه مثلا موز رو برداری و خیار رو نه!
روزه بگیری و نماز نه!
ذکر بگی و ترک غیبت نه!
نماز بخونی و اهنگ غیر مجاز گوش بدی!!
چادر بپوشی و حیا نداشته باشی ...
ریش بذاری اما چشم چرونی ڪنی ...
حواسمونو جمع کنیم✋🏻
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
هدایت شده از 〘 عُشاقِ المَھدے 〙
•🌸•
روزےهزارباردلشراشکستهام..
اینگونهزیستن،ادبِانتظارنیست🥀!
•
.
.
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
🌼⃟🖇¦↫#سلامباباجان🧡✨
✍🏻⃟🖇¦↫#محمدجوادشیرازے🔗
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #پنجاه_وهفت مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنه سازی کند که
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #پنجاه_وهشت
تنها یک آغوش مادرانه کم داشتم..
که آنهم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت.
با هر دو دستش شانه هایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت.
او #بی_دریغ نوازشم میکرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه میلرزیدم
که چند ساعت پیش سعد🔥 مرا در سیاهچال ابوجعده🔥رها کرد،..
خیال میکردم به آخر دنیا رسیده و حالا در #آرامش این بهشت مست #محبت این زن🌺 شده بودم.
به پشت شانه هایم دست میکشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد
_اسمت چیه دخترم؟
و دیگر #دست_خودم_نبود که #نذر زینبه در دلم شکست..
و زبانم پیشدستی کرد
_زینب!
از #اعجاز امشب...
پس از سالها #نذرمادرم باورم شده و #نیتی با حضرت زینب(س) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم
و همینجا باید به نذرم #وفا میکردم..
که در برابر چشمان نجیب مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم.✨🍃
کنار حوض میان حیاط صورتم را #شست، #درآغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را #کشید تا راحت باشم
و ظاهراً دختری در خانه نداشت که #بامهربانی عذر تقصیر خواست
_لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!
از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید
_تا تو اینا رو بپوشی، شام رو میکشم!
و رفت و نمیدانست از #دردپهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد..
که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم...
مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را #جمع کرد
و خواست..
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰🌿°| گوشی همسرم را گذاشتم در حالت سکوت تا بیدار نشود و به سوریه نرود، اما...😯
مدافعحریمعقیلهبنیهاشمحضرتزینب🕌
#شھیداسدالله_ابراهیمے🕊🌹🍃•••
#یادشھداباذڪرصلوات
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂