eitaa logo
مکتب تشیع علوی
93 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
597 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💚💚 آن را که مبتلای آفریده اند غرق غم و بلای آفریده اند سینه زنیم و سینه ی ما جایگاه اوست این سینه را سرای آفریده اند دیوانه وار نعره زنم مدد دل را پُر از هوای آفریده اند افراشته باد پرچم آقاییِ سر را به زیر پای آفریده اند باید که با مرام آشنا شوی ما را به اقتدای آفریده اند 💚 ─═इई💠¤~🌟~¤💠ईइ═─ @tashayoa_tmersad313
. . نگاهی به ڪرد و نگاهۍ به فرزندان زهـرا ... آرام در گوش عباسش خواند « یادت باشـد عزیز مادر هیچگاه و را برادر صدا نکن خطابت فقط این باشـد: ! و و را خواهر نخوان چنین خطابشان ڪن: ! مبادا جلوتر از آنها قدم بردارے، مگـر در مواقع خطـر ! مبادا زودتر از آنها بنشینی ! مبادا جلوی آنها آب بنوشی ! مبادا بی اذن آنها لب گشایی ! چرا ڪه تـو تنها آفریده شدۍ تا آرامشِ قلب شوی و تڪیه‌گاهِ ... تو تنها آمده‌اۍ براے اینڪه آب دل را تڪان ندهد ! و دل نگران غربت برادرانش نباشد ... یادت باشد عبـاسم ڪه اینان تافته‌هاۍجدابافته‌ۍعالمند روسفیـدم‌ڪن نزد عبـاسِ‌ام‌البنیـن !» ─═इई💠¤~🌟~¤💠ईइ═─ @tashayoa_tmersad313
امشب ای دل شب مستانگی جان و تن است قفل دلم دست امــام است 🍃🌸🍃🌸🍃 امشب آرامش من ذکر باشد و بس ایها الناس بدانید عشق من است... ─═इई💠¤~🌟~¤💠ईइ═─ @tashayoa_tmersad313
١٥رمضان سال سوم هجری قمری... کودک را دادند به پیامبر برای نامگذاری. پارچه ی زردی دورش بود، پیامبر آن را با سفید عوض کرد. قبلا فرموده بود به بچه ها لباس زرد نپوشانید. نشست در انتظار وحی. جبرئیل نازل شد، تبریک می گفت:" محمدجان! علی برای تو مثل هارون است برای موسی. نام پسرش را همان بگذار که نام پسر بزرگ هارون بوده." - چه بوده؟ - شُبّر؛ به عربی می شود [ ] نامش را گذاشتند حسن، نامی که تا آن روز هیچ کس نداشته. ─═इई💠¤~🌟~¤💠ईइ═─ @tashayoa_tmersad313
مکتب تشیع علوی
« بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ » 🍃خانه، بوی می‌دهد، مدتی است بوی دود و هیزمِ سوخته مهمانِ خانه شده و صاحبِ خانه برای سفری که در پیش دارد آماده می‌شود. 🍃سینه کوچک هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار لب تشنه بگذارد... 🍃حسین برای شفای مادر دعا می‌کند. زهرا با صورت نیلی از رو می‌گیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند می‌زند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش: «» را زمزمه می‌کند. 🍃طعنه‌های مردم دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت می‌کردند و امروز می‌خواستند، علی را برای ببرند. 🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن . 🍃دلش از نامردی مردم مدینه گرفته است. چه کسی می‌داند بر چه گذشته است که تمنا می‌کند: «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً». 🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود پیشه می‌کند. با دیدن درِ سوخته، غیرتش بغض می‌کند و با دیدن مسمار دلش می‌شکند. با دست‌هایی که را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت می‌سازد و زهرایش را شبانه غسل می‌دهد و کفن می‌کند و به می‌سپارد😭 🍃امان از دل که جز چاه کسی امانت‌دار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر می‌گریستند، درد تنهایی و درد که بی‌جواب ماند😓 پرستوی زخمی علی پر زده تا آسمون🖤 ✍نویسنده : منتظر 🥀به مناسبت °•کپی با ذکر آزاد است•° 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 @tashayoa_tmersad313
« بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ » 🌸🍃آسمان مے بارد و قبر تو هم گِل مے شود 🍃🌸من فداے سنگ قبرے کہ ندارے یا را صدا بزن   📿 اول وقت @tashayoa_tmersad313