eitaa logo
🌱 تشکیلات توحیدی 🌱
10هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
679 ویدیو
110 فایل
﷽ 🎯 توانمندسازی مجموعه‌ها و افراد در راستای اقامه مکتب انقلاب اسلامی 🌱🌱🌱 #تربیتی #معرفتی #بصیرتی #تشکیلاتی ارتباط با مدیر: @razmi_H313 دوره‌های آموزشی: @seyyed_jafari پشتیبانی فروش: @poshtiban72 تارنمای پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌀 عالمی که شدت تأثّر از شیوع فساد و گناه، موجب مرگش شد! مرحوم شهید دستغیب نقل کرده است: صاحب ملکه تقوی مرحوم آقا میرزا مهدی خلوصی رحمة‌الله علیه که قریب بیست‌سال توفیق رفاقت با ایشان نصیب من شده بود نقل کرد که: در زمان عالم عامل و زاهد عابد آقای میرزا محمدحسین یزدی اعلی الله مقامه، در باغ حکومتی مجلس ضیافت و جشن مفصلی برپا شده و در آن مجلس جمعی از تجار که در آن زمان لباس روحانیت پوشیده بودند دعوت داشتند. در آن مجلس انواع فسق و فجور که از آن جمله نواختن و رقصیدن مطرب کلیمی بود، فراهم کرده بودند. تفصیل مجلس مذکور را خدمت مرحوم میرزا خبر آوردند، ایشان سخت ناراحت و بی‌قرار شدند. و روز جمعه در مسجد وکیل شیراز پس از نماز عصر به منبر رفت و گریه بسیاری نمود و پس از ذکر چند جمله موعظه فرمود: «ای تُجّاری که فُجّار شُدید! شما همیشه پشت سر علماء و روحانیون بودید. در مجلسی فسقی که آشکارا محرمات الهی را مرتکب می‌شدند رفتید و به جای آنکه آنها را نهی کنید با آنها شرکت نمودید، جگر مرا سوراخ کردید و دل مرا آتش زدید. خون من برگردن شما است.»  پس از منبر به زیر آمد و به خانه تشریف برد. شب برای نماز جماعت حاضر نشد به خانه‏‌اش رفتیم، احوالش را پرسیدیم. گفتند: میرزا در بستر افتاده است. خلاصه روزبه‌روز تب او شدیدتر شد به طوری که اطباء عاجز شدند. بالاخره سر شش ماه میرزا از دنیا رفت. (داستان‌های شگفت) ┏━━━〰️〰️━━━┓ @tashkilat_ir ┗━━━〰️〰️━━━┛ پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی ➖➖➖➖➖➖
. 🔆 نماز کفاره‌ی گناهان صف‌های نماز جماعت بسته شده بود و همه آماده‌ی شنیدن اذان بودند. ناگهان مردی با چهره‌ای نگران در حالی که سرش را پایین انداخته بود، در کنار پیامبر (ص) به زمین نشست، اما خجالت می‌کشید به چهره او نگاه کند. پیامبر (ص) با مهربانی نگاهی به او کرد و آماده شنیدن حرف‌هایش شد. مرد به آهستگی و با صدای لرزان گفت: «ای رسول خدا! من گناهی کرده‌ام که…». پیامبر (ص) دیگر به حرف های آن مرد گوش نداد و برخاست تا نماز را شروع کند. مرد فکر کرد که بی‌موقع مزاحم آن حضرت شده است. به همین دلیل با شرمندگی بلند شد و به صف‌های نمازگزاران پیوست. همین‌که نماز تمام شد به سرعت و قبل از آن که کسی به حضور پیامبر (ص) برسد، نزد او رفت و دوزانو نشست. پیامبر (ص) به چهره آن مرد نگاهی کرد. مرد که سرش پایین بود، گفت: «یا رسول الله! عرض کردم گناهی کردم که…». پیامبر (ص) با مهربانی پرسید: «مگر اکنون با ما نماز نخواندی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! پیامبر (ص) پرسید: «مگر به خوبی وضو نگرفتی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! حضرت به آرامی گفت: «پس نمازی که خواندی کفاره گناه تو بود.» (به نقل از: تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۶۸) ┏━━━〰️〰️━━━┓ @tashkilat_ir ┗━━━〰️〰️━━━┛ پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی ➖➖➖➖➖➖
. 🔅کرامتی از مرحوم سید حسین قاضی ره (برادرزاده‌ی سیدعلی آقا قاضی ره) مرحوم حاج سید احمد خمینی ره نقل میکردند: در زایمان اول همسرم از بیمارستان در قم اطلاع دادند که فوراً بروم به بیمارستان. همسرم یا فرزند، یکی به هنگام زایمان زنده خواهد بود! باعجله و سرعت از خانه خارج شدم. وسیله‌ای برای رفتن به بیمارستان پیدا نکردم، لاجرم به سرعت به سمت خیابان آذر قم به‌ حرکت درآمدم. نزدیک حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) در نزدیکی سه راه موزه، مغازه کفاشی بود که مختص روحانیون بود. دیدم مرحوم قاضی نشسته‌اند. سلام کردم با انگشت اشاره کردند که بروم کنارشان که صندلی خالی بود بنشینم. بلافاصله مرحوم قاضی فرمودند: خیلی خسته به نظر می‌رسی، چرا؟   داستان را به ایشان نقل کردم. فوراً از جیب خود کاغذی درآوردند و چیزی نوشتند و فرمودند: «این را بگذار زیر بغل خانم و از قول من به بچه خطاب کن که: اذیت نکن راحت بیا. لیکن این کاغذ را نخوان» بستند و به من دادند. رفتم طبق گفته ایشان عمل کردم. به فاصله اندکی همسرم به سلامت فارغ شد. مادر سالم، بچه هم سالم. پزشکان متوجه ماجرا شدند، احاطه‌ام کردند و با اصرار و اجبار کاغذ را گشودیم و دیدیم نوشته‌اند «بسم الله الرحمن الرحیم» این قصه را ایشان در جماران و در حیات امام (ره) در بیرون اتاقی که امام دیدارهایشان بودند، نقل کردند. آقای جنتی هم حضور داشتند. بلافاصله آقای جنتی گفتند این از آن  «بسم‌الله‌»هایی که ما روزی چند بار می‌گوییم نیست، عمیق‌تر است و برازنده‌ی آن‌که آن را نوشت! ┏━━━〰️〰️━━━┓ @tashkilat_ir ┗━━━〰️〰️━━━┛ پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی ➖➖➖➖➖➖
🔅 پاداش زنان 🔸پیامبر صلى الله علیه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مى‌گفت. در این بین، زنى بپاخاست و پرسید: «آیا براى زنان هم از این فضیلت‌ها بهره‌اى هست؟» رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «آرى، از هنگامى که زنان باردار مى‌شوند، تا لحظه‌اى که کودکان خود را از شیر باز مى‌گیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مى‌برند. و اگر در این فاصله، اجل آنان فرارسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.» ┏━━━〰️〰️━━━┓ @tashkilat_ir ┗━━━〰️〰️━━━┛ پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی ➖➖➖➖➖➖
حلالیت طلبیدن شهید مطهری از مرحوم آیةالعظمی حجت در ایام طلبگی با عده ‏ای از افراد در جلسه ‏ای نشسته بودیم، در آن مجلس مرحوم آیة الله العظمی آقای حجت رضوان الله تعالی علیه مورد غیبت قرار گرفت. و با آنکه آن مرحوم حق استادی به گردن من داشت و سالها در خدمت ایشان درس خوانده بودم معهذا در شرایطی قرار گرفتم که من هم در آن برنامه حضور داشتم یک وقت احساس کردم این درست نیست من چرا باید در آن شرایط قرار بگیرم. لذا پی فرصت مناسبی بودم تا ایشان را ببینم و از وی رضایت بطلبم، تا آنکه در یک تابستانی مرحوم حجت به مزار حضرت عبدالعظیم تشریف آوردند. یک روز بعد از ظهر به منزل ایشان رفتم و در زدم. در را باز کردند، گفتم بگوئید فلانی است، ایشان در اندرون بودند اجازه ورود دادند. گفتم: آقا آمده ‏ام یک مطلبی را به شما عرض کنم. فرمود: چه مطلبی؟ گفتم: من از شما کمی غیبت کرده ‏ام، اما غیبت زیادی نیز از دیگران شنیده ‏ام و از این کار سخت پشیمانم و چون تصمیم دارم که دیگر از این پس غیبت شما را نکنم و از کسی نیز استماع نکنم، آمده ‏ام که به خود شما بگویم که مرا ببخشید. این مرد با بزرگواری که داشت فرمود: غیبت کردن از امثال ما دو جور است: یک وقت بشکلی است که اهانت به اسلام و یک وقت مربوط به شخص ماست، من که مقصود ایشان را فهمیده بودم، گفتم بنده چیزی که به اسلام توهین باشد نگفته ‏ام، بلکه مربوط به شخص شماست. فرمود: من گذشتم. (حکایتها و هدایتهای مرتضی مطهری) 🆔 @tashkilat_ir .
🔆 محاسبه نفس مرحوم کاشف‌الغطاء مرحوم شیخ جعفر نجفی کاشف‌الغطاء در شب با خود محاسبه نفس می‏‌کرد و به خود می‏گفت: در کودکی «جُعیفِر» (جعفر کوچک) نامیده می‏‌شدی، سپس «جعفر» شدی و بعد به تو «شیخ جعفر» گفتند و پس از آن «شیخ علی الاطلاق» گشته‏‌ای. پس تا کی گناه می‏‌کنی و شکر این نعمت را بجا نمی‌آوری؟  (اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۰) | 🆔 @tashkilat_ir ▫️▪️▫️
💬 آیت‌الله ابراهیم امینی می­‌گوید: «زمانی كه در مدرسه حجتيه ساكن بودم، در درس خارج فقه و اصول امام خمينی و درس فلسفه علامه طباطبايی شركت ميكردم و به اين دو استاد بزرگوار شديداً ارادت داشتم. 🔹قصد كردم آن دو عزيز را به مهمانی در حجره مدرسه دعوت كنم، ولی در پذيرفتن دعوت اطمينان نداشتم؛ خوشبختانه با كمال سادگی دعوتم پذيرفته شد. از اين توفيق بسيار شادمان بودم؛ زيرا مدت‌‏ها بود كه آرزو داشتم روزی با اين دو استاد محبوب هم‌غذا شوم. 🔸غذايی ساده و طلبگی در حجره طبخ كردم و در انتظارشان بودم. بعد از نماز ظهر و عصر تشريف آوردند. برخورد آن دو بزرگوار در حد احترام و سلام و احوالپرسی متعارف بود. بعد از پذيرايی مختصر خواستم از فرصت استفاده كنم و با طرح يك مسئله فلسفی، آن دو استاد فلسفه را به بحث و جدال طلبگی بكشانم. 🔹بدون اينكه به شخص خاصی توجه كنم، مسئله‏‌ای را مطرح ساختم. هر دو نفر كاملاً گوش ميدادند؛ قريب يک دقيقه هر دو نفر سكوت كردند. بعد از آن علامه به‌عنوان احترام نگاهی به امام كرد، شايد در جواب پيشقدم شود، ولی با تبسمی از ايشان مواجه شده، علامه جواب سؤال را داد و امام همچنان ساكت بود و گوش ميداد. بعد از آن مسئله ديگری را از امام سؤال كردم جواب داد، علامه كاملاً گوش ميداد ولی وارد بحث نشد. به‌هرحال موفق نشدم اين دو استاد را به بحث طلبگی وارد سازم.» 🔸آقای امینی با این­که موفق نشد دو استاد را به بحث و جدل علمی بکشاند، اما شاهد احترام متقابل علامه و امام به یکدیگر بود. لذا از خاطره آن روز، به عنوان یک «جلسه‌ جالب و شيرين» یاد می‌­کند. 📚 خاطرات آیت­ الله امینی، ص ۹۲ @tashkilat_ir
12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 حکایت بسیار زیبای استاد عالی از خادم مدرسه‌ای که از یاران نزدیک امام زمان(عج) شد... 🔰با تماشای این کلیپ، یاد این روایت زیبا افتادم 👇👇 «إِنَّ اَللَّهَ أَخْفَى وَلِيَّهُ فِي عِبَادِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِ اَللَّهِ فَرُبَّمَا يَكُونُ وَلِيَّهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ.» خداوند ولیّ خود را میان مردم پنهان کرده است، پس هرگز مسلمانی را تحقیر نکنید، شاید او از اولیای خدا باشد. الخصال، ج ۲، ص ۲۰۹ 🆔 @tashkilat_ir ▫️▫️▫️
. 💡مکاشفهٔ بزرگ ملاصدرا در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) 🔰 حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه‌الله): 🌱 اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظر آب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعد عین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در قم مطالعه کند، می‌بیند که دیگری نصیب انسان می‌شود، و بالاتری برای انسان کشف می‌گردد. 🌱 این حقیقت برای جناب صدر‌المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی می‌کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) مشرف می‌شد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. 🌱 او خود در این زمینه می‌گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد.» 🆔 @tashkilat_ir ▫️▫️▫️
🌱 نمی‌توانم قصد قربت کنم! 📝 یکی از علمای همدان به قم مشرف شد و در منزل برادرش میهمان گردید. برادرش از شاگردان حضرت امام بود. یک روز صبح بنده و مرحوم حجت‌الاسلام حاج‌آقا مهدی شاه‌آبادی به حضور حضرت امام در منزل ایشان شرفیاب شدیم. آقای شاه‌آبادی به ایشان عرض کرد: فلانی از همدان آمده و مرد خوبی است و اهل مبارزه است. خیلی در ایام مبارزه کوشش کرده و الان در قم در منزل برادرش میهمان است. خوب است که شما از این شخص دیدار کنید. امام در پاسخ فرمودند: من حالم مساعد نیست. 📝 مرحوم شاه‌آبادی اصرار نمودند که برادرش شاگرد شماست و خودش هم به شما ارادت دارد. حضرت امام برای بار دوم فرمودند: گفتم حالم مساعد نیست چون تب دارم، البته آن قدر تب ندارم که نتوانم به منزل این آقا بروم و از او دیدن کنم، بلکه چون نمی‌توانم قصد قربت کنم [نمی‌آیم] زیرا شما گفتید این آقا از ارادتمندان شماست، به این جهت نمی‌آیم. مرحوم آقای شاه‌آبادی با شنیدن این سخن حضرت امام، ساکت شد. 📝 امام خمینی (ره) فقط برای خدا عمل می‌کرد. آقای فرقانی می‌گوید: در نجف بعضی از آقایان و مردم به امام گله می‌کردند که چرا با بعضی از دوستانتان زیاد گرم نمی‌گیرید؟ مثلا می‌گفتند دو آیت‌الله به هم می‌رسند، به هم تعظیم می‌کنند و با همدیگر گرم می‌گیرند. امام می‌فرمودند: «من در طی مدت چهل سال زحمت کشیدم تا موحّد شدم حالا تازه بیایم و مُشرِک بشوم و سجده کنم برای شما و آقایان؟!» 📖 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، جلد ۳، ص ۲۲۴ و ۲۲۵. 📲کانال تشکیلات توحیدی 🆔 @tashkilat_ir ▫️▫️▫️
🔆 برای اینکه استاد دل‌شکسته نشود، یک سال آن درس را شرکت‌ کردم... 💭 علامه حسن‌زاده آملی رضوان‌الله‌علیه: 🌱 به همراه چند نفر از دوستان جهت درس مَعالِم نزد استادی رفتیم، اولین جلسه درس را که شروع کردیم، دیدیم که عجب اشتباهی کرده‌ایم، ایشان اصلا چیزی نمی‌دانند؛ فکر کردیم که چه بکنیم؟! دوستانم گفتند: که ما نمی‌توانیم عمر خود را تباه کنیم و از جلسه بعدی یکی یکی کلاس را ترک کردند. 🌱 من فکر کردم که اگر کلاس درس ایشان را ترک بکنم، ایشان سر شکسته خواهد شد. به همین خاطر در کلاس درس ایشان حاضر می‌شدم، و وقتی استاد از من می‌پرسیدند: که چرا دوستان شما به کلاس درس نمی‌آیند؟ من از درس ایشان تعریف می‌کردم و می‌گفتم که علم آنها به مرتبه شما قد نمی‌دهد. 🌱 من یک سال در درس معالم این استاد حاضر شدم، بدون اینکه بهره و فایده‌ای برای من داشته باشد؛ فقط به خاطر اینکه ایشان دل‌شکسته نشوند. 📲کانال تشکیلات‌ توحیدی 🆔 @tashkilat_ir ▫️▫️▫️▫️
🔆 احترام ویژه علامه طباطبایی به آیت‌الله قاضی 🌱 آیت‌الله سعادت‌پرور می‌فرمودند: ما روزی در محضر علامه طباطبایی بودیم. سخن از قصیده‌ای با معانی بسیار بلند شد که مرحوم سید علی آقا قاضی در وصف حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عربی سروده بودند. 🌱 ما از مرحوم علامه تقاضا کردیم این قصیده را برای ما بخوانند و توضیح بدهند، ولی ایشان به دلایل مختلف استنکاف میکردند؛ یک بار می‌فرمودند (پیشم نیست.) یک بار می‌فرمودند (الآن کار دیگری داریم.) تا بالاخره روزی مناسبتی شد و این قصیده را به محضرشان دادیم و عرض کردیم که توضیح دهید. ایشان فرمودند (باید لغت‌های آن را بگیرم، بگذارید برای وقت دیگر‌.) و باز هم برای ما نفرمودند. 🌱 من بعدها فهمیدم که در یکی دو بیت از این قصیده، مرحوم سید علی آقا مطالبی فرمودند که مرحوم علامه دربارهٔ آنها داشتند و چون نمی‌خواستند با خواندن آن قصیده آن نظر خودشان را در برابر نظر استاد بیان بفرمایند، کل قصیده را برای ما نخواندند که مبادا به آن بیت برسیم و ناچار شوند در برابر استاد خودشان چیزی بگویند. ➖➖➖➖➖➖➖ 🌱 استاد فیاض‌بخش پس از ذکر این خاطره از زبان استاد سعادت‌پرور نکته‌ای را گوشزد کرده‌اند: بنده در این‌باره حرّیّت علمی را انکار نمیکنم. نفرمایید که اگر این‌طور باشد پس شاگرد نباید مطالب استاد خود را نقد کند و این باب حرّیّت علمی و اجتهاد علمی را می‌بندد، خیر! ایشان می‌فرمودند: (نقد کلمات بزرگان و حتی استادان بدون بردن نام مانعی ندارد؛ ولی استاد مقام والایی دارد و در واقع پدر روحانی ماست. اگر پدر جسمانی انسان عیبی داشته باشد و بر این عیب نقدی شود، این برای فرزند کدورت می‌آورد، چه رسد به اینکه انسان به پدر روحانی خود، نقد و جرح وارد کند؛) از این رو می‌فرمودند: (حرّیّت علمی، یعنی انسان مطلب را بدون بردن نام دیگران بگوید و آنها را نقد کند.) 📖 یاد استاد، ص ۱۲۸ و ۱۲۹ 📲کانال تشکیلات‌ توحیدی 🆔 @tashkilat_ir ▫️▫️▫️▫️