- تاسیان -
و احوالِ این روزهایم را بخواهی ؛ پریشان در پریشان در پریشانم !
- چاره ها رفتن زِ دستِ دلِ بیچارهٔ من . . .
چجوری ببخشمت؟
تو هیچوقت نمیفهمی چقدر منو جلوی اونایی که ازت تعریف کرده بودم، شرمنده کردی.
و گاهۍ فقط خودت میدانۍ
چقدر ویرانهاۍ ،
چقدر غیر قابل احیـا ،
و چقدر سوتُ ڪور(: