- ازم پرسید : ثمره هر بار پناه بُردن به کسی برای کاستنِ تنهایی ، و یافتنِ آرامش چه بود ؟!
گفتم : زخمهایی شبیه به هم . .
۱۲ مهر ۱۴۰۳
- تاسیان -
نترس قایقِ من؛ موجی که غرق نکند، بالاترمان میبرد. _ شبتون بیغم اهالیِ تاسیان🌙
و اما میان از دست رفتههایم هنوز خودی دارم ، که سرسختانه پای ِ من ایستاده است . !
_ شبتون بیغم خونوادهی تاسیان🌙
۱۲ مهر ۱۴۰۳
۱۳ مهر ۱۴۰۳
انسان مدام باید مشغول کار باشد . .
سازندگی کند ، وگرنه از درون پوک میشود ؛
و بیکاری بدتر از تنهایی است ، آدم بیکار در جمع هم تنهاست . .
- سمفونی مردگان .
۱۳ مهر ۱۴۰۳
درد ، وقتی شدید میشود
جهان وُ زبان ما را ویران میکند !
درد کلام را خرد میکندُ
آدم حتی از گفتن آن هم عاجز میشود ؛
-فلسفهی ِتنہایۍ
۱۳ مهر ۱۴۰۳
۱۳ مهر ۱۴۰۳
- تاسیان -
طبیب از درد میپرسد، من از درمان درد، اما نه من آگاه از دردم نه او آگه زِ درمان است...
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمر آرزومند است...
هوشنگ ابتهاج.
۱۴ مهر ۱۴۰۳
۱۴ مهر ۱۴۰۳
- تاسیان -
رفتی غم تو ایستاده است هنوز .
من ؟
واژهایِ گمشده در زبانی از یاد رفته . .
۱۴ مهر ۱۴۰۳
- تاسیان -
در دگرگونیِ حالتـها ، حقیقتِ افراد شناخته می شود ؛ -مولاعلی[علیهالسلام]
دنیا :
مضحڪہاۍ گریہبرانگیز اسٺ ؛
-مولاعلۍ[علیهالسلام]
۱۴ مهر ۱۴۰۳
بیماری عجیبی در جهان هست
و آن خواستنِ چیزهایی است که نداریم.
و این چرخه هیچگاه پایان ندارد!
- آندرهژید
۱۵ مهر ۱۴۰۳
کنار جاده نشستهام...
راننده چرخ را عوض میکند؛
از آنجا که میآیم دل خوشی ندارم ، به آنجا که میروم نیز میل چندانی ندارم.
پس چرا بیصبرانه به عوض کردن چرخ نگاه میکنم؟!
" برتولت برشت "
۱۵ مهر ۱۴۰۳