eitaa logo
- هَم‌قرار'
1.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
446 ویدیو
26 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #میم_عین. ــ ـ ڪانال‌ وقف مولا'عج ست‌. حذفِ‌نامِ‌‌نویسندگان، موردرضایت ‌نیست؛ به‌حرمت‌ِسورهٔ‌قلم. ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
•° آقای مهربانم! من میدانم تو مےآیے و زمین را سراسر صلح و آرامش میڪنے ... من یقین دارم تو مےآیے و دست شفا بر سر مریض هایمان مےڪشے و دلهایمان را آرام میکنے.. زمین دارد خودش را برای قدم‌های تو آماده مےکند. ای تسکین دل شیعیان کجایے؟!💔 ☺️🦋 🦋|• @tasmim_ashqane •°
•° 🦋🌱 [ عین، شین، قاف.. ] چند روزیست درونم گوناگون شده است! دلم مدام آشوب و نگران است. لحظه‌ای شگفت‌زده و لحظه‌ای افسرده.. در کنج اتاق نشسته‌ام و زانوی غم بغل ڪرده‌ام. اندکے بعد چشمانم دریایے شده و مے‌بارند.. نمیدانم چرا اینگونه بیقرار شده‌ام! چشمانم را مےبندم و عاشق‌تر مےشوم... حال دیگر اشک شوق از چشمانم مےبارد! چرا که معنای آن همه بےتابے را یافته‌ام.. آری عاشق شده‌ام.. آری مولایم‌! من عاشق و پجنون شما شده‌ام.. ای ڪاش خدا پادر میانے کند تا من مجنون به مولایم برسم، البته اگر لیاقت عشق آقا را دارم 🦋🍃 اکنون واژه‌ی مبهم عشق برایم روشن شده استـ.. اما از چیزی میترسم.. آقاجانم نکند روزی بیاید که دیگر من نباشم ؟ مولایم! قول میدهم که مجنون تر بشوم و واژه‌ی عشق را در مکتب شما بیاموزم.. شما هم بیا و لطفے کن این فاصله و دلتنگے را کمتر کن... همه ترسم از این است که بیایے و نباشم شود آیا روزی که بگویم، به عشق خود رسیدم؟! ✍ ‌| 🍃 😍🌱 🦋|• @tasmim_ashqane •°
آقاۍ غریبم! سخت است همه را ببینم تو را نبینم.. حالا که درب حرم‌ها بسته شده، داریم از غصه دق میکنیم.. سخت است آقاجان! ای قرار بےقرارۍها، دنیاۍ بےشما ارزش دیدن ندارد.. بیا تا جوانم بده رخ نشانم... ✍| | 🦋|• @tasmim_ashqane •°
🦋🌱 🌱 [ یوسف ڪنعان من.. ] حالم، خودم رو هم کلافه میکنه! دیگه چه برسه به بقیه... آقا جان! بیا و بنگر که همانند لشڪر شڪست خورده‌ای هستم که حتے حوصله خود را هم ندارم!!! میگویند اگر کسے حوصله ندارد؛ پیگیرش نباشید، اما تو اۍ یوسف ڪنعان من! هر از گاهے به این گناهکار ڪہ صدبار توبه شکپڪسته، نگاهے بینداز و بگو: آهای دختر خوب، یادت رفته من باهاتم؟! این را ڪه بگویے.. دلم از وجود سبزت میگیرد.. آنگاه است که با خود گویم دعا میکنم و اسوده خاطرم که بےجواب نمےماند... :)🌱 🦋 ✍‌| | 🦋|• @tasmim_ashqane •°
🦋🌱 💗🍃 [ آرامش...♡ ] روز میلاد منجے عالم است امروز.. جهان آزین‌بخش میلادش است امروز.. قاصدک‌ها بےتاب تر از هر روز، منتظر آمدنش هستند امروز.. تمام جهان دست به بالا مےبرند که شاید خوشه‌ای از مهربانے آقا درمیان اشڪ شوق آسمان نصیب آن‌ها شود، گل‌ها شکوفه مےکنند و جهان را آزین مےبندند.. باد در گوش جهان تولد دوباره‌ی آقا را نجوا مےکند حرم امروز چلچراغان کرده اما حیف که نمےتوان در حرم آقا بود.. این بار نوبت حرم است که با آقایِ خود خلوت کند، سکوت کند و گوش فرا دهد به نجوایِ آرامش بخش درونش ، به مهربانے به وسعت دریاهایِ بیکرانش، به خنده زیبایش، به روشنے صورتش.. ای کاش مےتوانستم یک بار من با آقایِ خود خلوت کنم تا آرامش را با تمام جانم حس کنم... 🙃🦋 ✍‌| | 😍🦋 🎈🌿 🦋|• @tasmim_ashqane •°
🦋🌱 🍃 [ شمابرایمآن‌بخوان.. ]  آقاجان! سال‌ها کوچه را برایتان ریسه بستیم و خیابان‌ها را چراغانے ڪردیم.. همه‌چیز را آماده کردیم الا دل هایمان! برای آمدنت باید دل‌هایمان را از گناه آب و جارو مےکردیم که نکردیم.. باید از نور عشق و ایمان چراغانے مےکردیم دل را، که نکردیم.. خلاصه بگویم! در ظاهر آماده هستیم و در باطن... ندبه خواندن‌های ما که ڪاری نکرد! شما برایمان ندبه بخوان.. شاید معجزه‌ای شد و ما برگشتیم.. دعاهای شما برای برگشتن ما شاید اثر ڪرد.. ✍| | 😍🦋 😉💓 💗|• @tasmim_ashqane •°
دنیایِ من، همان آقایےست که منتظر آمدنش هستم! دنیای بےمهدی پوچ است، پوچ.. اِی صــٰاحب عصر دلم برای دیدنِ روی ماهت پَرمیکشد.. دل تنگ توام یا مهدی.. 💔 ✍| | 😍💓 🦋🍃 🌿|• @tasmim_ashqane •°
🦋🌱 🍃 [ مےشود بیایے؟! ] سلام آقاجان! امسال غریبانه تر از هرسال جشن گرفتیم! تڪ تڪ در خانہ‌هایمان، روۍپشت‌بامہا، پشت‌پنجره، با اشڪ و بغضے که گلوگیر شده... امسال دور از هم جشن گرفتیم، در حالے که دلهایمان پر مےزد براۍ جمڪران، مشهد، ڪربلا، امامزاده‌ها، مساجد، هیئت‌ها.. آقا‌جان! امسال دور از خانه‌هاۍ امن‌تان، حس فراق، بہ آتش مےکشد قلب رنجور را.. نڪند زبانم لال، با ما قهر ڪنید!؟ نڪند دل از ما ببرید؟! مےدانید ڪه حتے فکرش‌هم مرا مےکشد! آقاجان! آقاجان! آقاجان! امشب هربار چشم مےبندم، یاد نیمه‌شعبان‌هاۍ گذشته، خیال را با خود مےبرد تا ڪوچہ‌هاۍ ازین‌بسته.. آقا‌جان رحمے.. مےشود بیایے؟... ✍| | 😍🌱 🦋 🍃|• @tasmim_ashqane •°
چه‌روزهاݣه‌یک‌به‌یک‌غروب شدونیامدی.. چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدۍ.. خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن خداۍ‌ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی.. برای ما ڪه خسته ایم و دلشکسته ایم نه ولے برای عده‌ای چه خوب شد نیامدی.. تمام طول هفته را در انتظار جمعه‌ام دوباره صبح، ظه، غروب شد نیامدی... ‌| 💔 🍃|• @tasmim_ashqane •°
🦋🌱 [ مهمان ناخوانده‌! ] 🍃•| این روزها، روزهای خوبے نیستند.. همه‌ی ما از این روزها گلایه داریم.. گلایه در خانه ماندن ، گلایه از مهمان ناخوانده‌ای به نام ڪرونا... 🌿•| اما این روزها آمدند تا خودمان را جای رزمندگانے بگذاریم که شاید سال‌هاست بر روی تخت افتاده‌اند و حتے بویے از هوای بیرون استشمام نکرده‌اند.. آنان که ریه‌هایشان را در جبهه‌ها به یادگار گذاشتند.. 🌱•| شاید مےگویید چه ربطے به ما دارد..!؟ صحیح! ما خیلے تفاوت داریم با آن بزرگ مردان.. آنان در جبهه ها ماسڪ هایشان را به جوان ترها میدادند تا مبادا اتفاقے برای آنها بیفتد... اما حالا آنانے که دستشان باز بود و مےتوانستند کاری انجام دهند، هیچ کاری از پیش نبردند بلکه برخے هم مشکل‌ساز شدند و ذات پلیدشان را نمایان کردند... آنان جانشان را فدای وطنمان کردند ولے ما سراسر وجودمان را خودخواهے گرفته است که حتے جان پزشکان هم برایمان مهم نیست.. 🍀•| تنها خواسته‌شان یک تخت، اکسیژن و آلبومے از خاطرات جبهه است.. اما ما هنوز هم با وجود امڪانات مورد نیازمان ناشکر هستیم.. بیاید کمے اندیشه کنیم در مورد مدافعان سلامتے که پا روی دلشان گذاشتند.. یکے جوانےاش را داد تا ما بمانیم، دیگری آغاز زندگے مشترک‌اش را به تعویق انداخت تا بیماران را نجات دهد و آن یکے اولین تحویل سال زندگے مشترکش را کنار خانواده اش نبود.. ☘•| سخت است.. سخت است که در خانه بمانیم و جایے نرویم ولی باید تحمل کنیم... اگر جان خودمان را دوست نداریم حداقل به خاطر پزشکانے که دلتنگ خانواده و فرزندانشان هستند، کمے رعایت کنیم.. ما صبور تر از این حرف ها هستیم و حوادث بزرگتر از این را شکست داده ایم.. همیشه دست یاری خداوند لایزال همراه ما بوده و هست و بزودی پس از هر سختے آسانے است... ✍| | 🍃 🦋|• @tasmim_ashqane •°
✨ ننگــ بر جنازه عڪاسے ڪہ دوربینـش غرق در خـون نبآشـد... 🙃 .. ✌️🏻🍃 🌱 🦋|• @tasmim_ashqane •°
🦋🌱 💓✨ [ بہ نام آرامـ جآن.. 🌱] رفیقِ جانان! خیلے ممنون ڪه ما را با تمام عهدشکنےها و روسیاهےها دوباره به حضور پذیرفتید و دعوت نامه فرستادید! مگر میشود دعوت نامه‌ای با رایحه آسمانے آن هم از نوع اردیبهشتے را به جان و دل نپذیرفت؟! حال باید آماده شویم.. رخت نو به تن کپڪنیم.. سجاده هایمان دوباره بوی یاس و مریم بگیرد وُ با ڪتابت دوباره آشتے کنیم.. اصلا خدا جآن! ما ظاهرا آماده‌ایم به گمانم خودتان باید دست به ڪار شوید و دل هایمان را تڪانے دهید آخر آنقدر بارشان سنگین است که راهے به عرش ندارند ... لطف ڪن سبڪ‌بالــمان کن تا بتوانیم با چشمانے لبریز از شوق عروج کنیم و در جمع مهمان‌ها حاضر شویم.. حال ما به در خانه رسیده ایم، راهمان که میدهے؟! حال آسمان دوباره به ما فرصت پرواز داده.. آشتے؟! :) ¹ پ ن: لازمه بگم چقدر ذوق زدم از اومدن این ماه ؟! 🙃 ² پ ن: این ماه برای و هست حواسمون باشه :)🍃 | .. 😍🍃 🌹|• @tasmim_ashqane •°
•°^°• [🦋] امام غریبم؛ امام ڪریمم؛ تو از آن روز که گوشواره‌ی مادر را در کوچه دیدی غریبے.. بمیرم برایت که در کوچه چه به تو گذشت..... ڪاش کبوتر روی مزارت بودم... لاأقل خاک پاڪت را نوازش میکردم... بحق مادرت بحق پهلوی شکسته‌ی مادرت باز هم کرم کن دعایے کن؛ عزیز زهرا از راه برسد... الآن بیش از همه وقت تشنه تریم... دعایی ڪن، ڪرم کن آقا.. | 😍🍃 😉🌱 🦋|• @tasmim_ashqane •°
🦋🍃 🌱 ♡بسم رب الحسن (ع)♡ با قطار زمان راهے مدینه ملشوم از کوچه های خاکے با نگاهے کنجکاو میگذرم و روبروی در چوبے توقف میکنم صدای شادی و هلهله به گوشم میرسد.. مشتاق تر مےشوم.. دستم برای کوبیدن در بالا میاید... بعد دقایقے در وا مےشود. با ذوق و ڪنجکاوی وارد میشوم.. حیاطے با صفا و پر از نور.. نگاهم را سرگردان به اطراف میدوزم.. خبر به گوشم میرسد.. ♡دخت پیامبر مادر شده !♡ چشمانم از ذوق پر مےشود.. دلم میخواهد سریع داخل خانه شوم و به حضور مادر"س" برسم و با صدایے که از ذوق میلرزد ، بگویم : بانو! مادر شدنتان برای نخستین بار مبارڪ..🍃 پ ن: امام حسن مجتبی"ع" به ڪریم و بخشنده بودن مشهورند.. بیایین این روز‌ها شبیه‌شان شویم.. به قول لیلے جان سلطانے، بیایین ایشون رو سخے جان صدا بزنیم.. یعنے بخشنده ... و چقدر هم به لقب حفے که سید الشهدا رو صدا میزنیم ، میاد.. 🍃😍 پ ن: آرزو نیست ، رجز نیست! من، آخر روزی، وسط صحن حسن "ع" سینه زنے خواهم ڪرد.... | 😍🍃 😉🍃 🍃|• @tasmim_ashqane •°
‌•°• [ خداحافظے آخر... ] آغاز هر آغازی با ندای سلامش ابتدا و انتها میگیرد، این سلام بےتو دیگر یک سلام نبود، بلکه یک خداحافظے دلگیر ... یک خداحافظے دراز... که ازیک خداحافظے، بیشتر حرف داشت یک حرف‌های پنهانے! اکنون در بودنت من نبودم.. اما اکنون هستند کسانے که کلامتان را برایمان سرمشق بگیرند آن خرداد را... آن خبر ناگوار... آن اشڪ... ببین که مردم چه کشیده‌اند برای تو که به قلمم بسنده نمےکند، این مرد والاتر و بزرگتر از قلمم بود... من که ندیدمت! فقط آن سال حرف ازتو میزنند! حرف از مرد بزرگ! حرف از طوفان! در دریای وجودوکلامتان طوفان به پا کردی، وودر سیمای خشمگین تان مهربانے دیده میشد، که همه جهان از تحسین‌تان به تماشا ایستاده بودند، وُ ندای درود بر خمینے سر دادند... قلمم درد رفتنت را زنده میکند.. هر گوشه‌ایے از این سرزمین، بوی تو را میدهد.. رفتنت را وقتے که برایم آن به آن تفسیر مےکردی، بوی درد را استشمام میکردم.. تقصیر دل است که رفتن حاج قاسم باورمان نشد، اکنون هم رفتن این مرد بزرگ برایمان درد دارد... آن سال یک داغ بزرگ بر پیشانے این سرزمین، یک مرد بزرگ به دل خاک سپرده شد... آن سال بود وُ خداحافظے آخر... ✍ | 🖤|• @tasmim_ashqane •°
✨🦋 🌱 ✨ [ در حوالے تو، هوایش مےآید.. ] سلام امامم باز هم نیامده‌ای.. چه شد آن قرار همیشگےمان؟ از جمعه‌های نیامدنتان، بیقرارم، این بیقراری آخر جان به لب میکند مرا، برایم چه فرقے میکند وقتے دلبرم نباشد، هرروز برایم جمعه است.. آن جمعه دلگیر.. آن غروب غم انگیز بےتو‌بودن... مےدانے بےخبری چقدر سنگینے بر دوشم دارد؟ اندازه‌ی بےتو بودن . . . تو از بےخبری من خبر داری.. میدانے چند جمعه گذشت ندیدیم از تو رویے؟میدانے چند جمعه به خیالت سپری شد؟ از دلتنگے چه؟ خبر داری؟ از جمعه‌های خالے از انتظار، یا از وصالت بگو... آقا جان خبر داری حساب نیامدنت از یکے دو روز هم فراتر رفته! به قرن کشیده! این دل درد نیامدنت را دارد از تمام شاعرانه‌ترین شاعران عالم، از تمام بهانه‌گیر‌ترین بهانه‌های عالم، برایت مےنویسم ڪہ ویرانه‌ی دل خانه خرابم را فتح کردی.. 🌱 درمیان دلبری‌های دونفری مفتوح هم که شدی! به خدا قسم که چیزی غیر این نیست... برایت شاعر میشوم وُ عاشقانه‌ترین غزل‌ها را برایت در تک گل باغم مےسرایم برایت عاشقانه خواستنےترین خواستنےهایت میشوم.. بگو از این بیقراری آشنایے ... بیقراری که در حوالے تو هوایش میاید.... . . ✍ ‌| . 🍃|• @tasmim_ashqane •°
•💚•🌼•💚• 🌱 [ ساعَٺِ عـآشِقے... :)] سلام من، به قلمے که از برایت نوشتن وُ از تو حرف زدن، رنگ بوی دلتنگے به خود میگیرد.. آنقدر درنبودنت برایت با اشڪِ آه، از آواز دلتنگے میخوانم، و آنقدر در لابه‌لای دفترم، قلم را به سمت دلتنگے سوق میدهم تا بدانے... تا بدانے و بگویے من، در کدامین دلتنگےِ دلم سِیر میکنم! . . . میدانے! مےگویند جمعه‌ها تعطیل است! اما من مےگویم جمعه‌ها همه‌چیز آغاز ميشود! جمعه سر آغاز دلتنگے دلداده‌ترین دلدادهاست! جمعه همان سرمشق عاشقے ست که تا عاشق نشوۍ، نمےفهمیش! :) ساعت عاشقے دلدادگان در همین روز تنظیم مےشود.. من خستگے دورانم را به‌ یاد تو در صفحه‌ی روزگارم محو کردم و دیگر در خط به خط دفترم چیزی از آن باقے نگذاشتم! همه‌اش براۍ تو... در شعاعِ تپشِ دایره‌ۍِ قلبم، نام دلبر را با نام تو قاب کردم! خریدارم نمیشوی؟ سندیت دلم تورا ڪم دارد! آقاجانم! بگو که چقدر و تاکِے در نخست تا انتهای یکے از هزاران دعاهاۍ ندبه‌‌هایم، از روی عاشقے نجوا کنم! بگو که تاکِے درگیر گوشه‌ چشمے از تو باشم! اصلا همینکه درگیر تو باشم برایم بسنده میڪند.. واژه‌ایے ندارم، همه به دلتنگے برای تو ختم میشود! سخنانم میان دلتنگے احاطه شده‌است! دلتنگی بر قلبم سراسیمه هجوم مےآورد قلمم را به رنگ دلتنگے میکند وُ تو بگو! تو بگو این همه دلتنگے را کجای دل، جاۍ دهم... 💔 چقدر در خیالت سپری کنم؟ چقدر در دعاهای شبانگاهےام نجوایت کنم؟ چقدر در دعاهایم ظهورت را فریاد سردهم؟ تا چه اندازه چشمان تر میخواهے؟ طاقتم تاب آورده! نمےآیے؟ بہ‌خدا ڪہ آقا زمان آمدنت دیر شده! باید بیایے که گلدسته‌های احساسم با نقاره‌های وجودم، مدام مےخوانند ڪہ دلتنگت هستم... :)💔 همان گونه که سجاده‌نشین درگاه خدا هستم، لاله‌ی‌گوش‌هایم از آسمان نام تو را مےشنوند که سلام میدهے وُ میگویے که مےآیے... 🍃 آری! برایت یک بار نه، بلکه هزاران بار در برگ‌هاۍ دفتر عاشقے مینویسم که بیایے! تا ماندگار شود، براۍ زمانے کہ مےآیے.. آن‌روز یکے از هزاران شعر‌هایم را نشانت مےدهم که تا ابد برروی آن مهری به نام ساعت عاشقے خورده‌است... :))) . . ✍ | 💕 . .. 💔 . 🌼🍃|• @tasmim_ashqane •° •💚•🌼•💚‌‌‌•
🌱•[]•🌱 ✨🦋 [ ما را از چہ مےترسانے؟! ] 🍃| بیایید ڪرونا را وصف کنیم! و خطاب کنیم آن کشوری را که بلا آفرین است، از 'ڪ' اش کربلای امروز را ببینیم، زینب‌ها را ببینیم که دوشادوش عباس‌ها ایستاده اند تا کامل کنند معنای ایثار و از خود گذشتگے را! حال تو ما را از ایثار میترسانے؟! 🌿| زینبِ حسین'س' در جواب به ابن زیاد گفت که «در قیام عاشورا چیزی جز زیبایے ندیدم» ای کسے که مےخواهے ایران را شکست بدهے و این خیال را در ذهن خود مےپروری، بدان! بدان که دیدن ایثار برای مردم ما که نام حسین اشک را چون مرواریدهایے از چشمانشان جاری مے‌کند چیزی جز زیبایے نیست.. این مردم که ساقے عطشان کربلا، ابوالفضل عباس، الگوی فداکاریشان است را از فداکاری مےترسانے؟! ☘| تو که مےخواستے حرم‌های ما خالے و زائران ما دلتنگ شوند، بدان! بدان که آن خلوتیے را که می بینے، آن خلوت از دید ما آرامش است، طماًنینه است که ائمه با خود برای ما به ارمغان مےآورند.. آنها این طماًنینه را با تمام وجودشان تقدیم دوستدارانشان کردند و ما با تار و پود وجودمان لمس کردیم.. 🌾‌| زینب'س' بر فراز تل زینبیه با آنکه فاصله تا قتلگاه اندک بود اما دنیا دنیا دوری را احساس مےکرد، اندوه برای حفظ کردن برادرش او را چنان دور کرد از حسینش که دیگر نزدیکے و فاصله اندک برایش بےمعنا شد آخر روحش را, قلبش را, دنیایش را جدا کردند! اما زینب درد فراق بےنهایت کشید! حال تو ما را از فراق میترسانے؟ از اندوه مےترسانے؟ 🍀| ما زینب'س' نیستیم که نزدیک باشیم و احساس دوری کنیم! اما پیروان زینبیم ما دوری را برای خود تداعے نزدیکے میدانیم! این دوری از لحظه‌اۍ که با دستان‌مان ضریح امامان را لمس مے‌کردیم برای ما نزدیکتر است.. ما با عشق آرام مےشویم.. اینڪ تو ما را از دوری مےترسانے؟! 🌱| ما ملت فریاد بےصداییم! مگذار شنیده شود فریادمان! بیایید مولانا را آنگاه که گفت «والله ما رأینا حبا بلا ملامه» را یاد آوریم! ما عاشقانه خدا را مےستایم.ـ پس باید ملامت کشیم تا از این آزمایش سربلند بیرون آییم.. ماعاشقیم! پس ملامت مےکشیم تا به بهترین درجه از بندگے الله دست یابیم.. حال تو ما را از ملامت مےترسانے؟! 💐| ما از حرف 'ن' نام شیرخدا علے خیبر گشا را مےدانیم! ما علے را داریم.. یاعلے مےگوییم.. قدرت مےگیریم.. یاعلے ذکر لب مدافعان سلامت ما که باشد، هیچ وقت خسته نمیشوند! آنها طعم از خود گذشتگے را با وجودشان چشیدند. اینچنین است که عاشقانه از خودگذشتگے مے‌کنند.. حال تو ما را از خستگے میترسانے؟! 🎍| بیایید از 'الف' اش الله را یاد کنیم! تا الله را داریم هیچ گاه توان پیروزی بر ما را نخواهند داشت.. الله آنان را به سزای عملشان میرساند.. ما الله را داریم! همان که فرمود: « چه بسیارند گروهے اندک که بر گروهے فراوان پیروز مےشوند» همان الله را مے‌گویم که در همه حال از سرمای فصل زمستان و ناحقی کُفار به آغوش گرم راز و نیاز با او پناه مےبردیم! حال هم پناهنده‌ی آن آرامش مےشویم تا حضرت امام زمان ظهورکند و دیر نیست زمان ظهور.. 🌼|آری! اگر خدا بخواهد دیر نیست! او مےآید! آن موقع تو پیروزی حق بر باطل را میبیني و ما خوار شدنت را.. ترسیدنت را، سوختنت را... ما حافظ آبرو و ضامن خون سرداریم! همان سرداری که سرش رفت و غیرتش پابرجا ماند، همان استطوره‌ی رشادت را مےگویم! پس اینک ما را از چه میترسانے؟!... . . ✍ ‌| 🍃 . . 💠|• @tasmim_ashqane •°
•°🦋°• 🌱 ✨ [ ارمغانِ مݩ.. ] سلام؛سلامے از عشق؛ عشقے که نهال میشود در دل عاشق؛ وعشقے که مےتواند دل معشوق را در ساز عاشقے کوک سازد! تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشے و مرا غم ببرد! صدای صلاة، صداقت صفای درونم را به وجد مےآورد. مرا کنار چشمه‌ی بےمثالِ حضور مےبرد تا برای دلم وضو گیرم، قدم قدم به سوی سجاده‌ی سُلاله‌های شکوفه سیب مےآیم و سجاده‌ام را باز مےنمایم تا قلبم نیز حضور یابد. وشهادت عشق را بازگو کند، اما تنها این بوی سیب نیست که از سجاده‌ی دلم طراوت دارد، اینجا نماز اول وقت به وقت عاشقےست و من معشوق! مقتدایم اوست! در یک چشم برهم زدن سجاده‌ام پر از نور نرگس، از نگاه نرگسانِ همچون مرواریدش مےشود و عطر نرگسانش لولوئے مےشود برای مرواریدِ رخسارم.. مات ومبهوت به دلم مےنگرم! مےبینم که او از سر نیاز نیز، به ناز آمد و دست‌های معطوف به حاجت را به روی قلب خویش مےنهد و از سِر دلدادگے فریاد برمےآورد: ∞..اَݪسَّلآمُ‌عَݪَٻڪَ‌‌ٻآاَݕاصآݪِحَ‌اَلمَہدۍ..∞ . . بیا که شکوفه‌های گل نرگس از فراقت پژمردند. بیا دوباره زردی پاییز را با سردی زمستان بردار وسبزی بهار را در امدنت معنا ڪن، اۍ معناۍِ تمامِ عالم.. :)🍃✨ . ✍ | 🍃 . . ..💔 . 🌿🌼• @tasmim_ashqane •°
💠•🦋‌•💠 🌱 [ بسم او ڪه دیوانه زیاد دارد..;) ] 🌿° دلدار من سلام.. باز هم منم همان عبد حقیر.. چندی است شیطان با همه‌ی دار و دسته‌اش شمشیر به دست گرفته و به جنگ با دل کوچکم آمده و ذهنم را مشوش کرده... 🌾° جانانم میدانم! میدانم حتے اگر چیزی نگویم تو از صدای تلاپ و تلوپ طپش‌های دل کوچکم میفهمے که چه حالے دارم. گویے با تو سخن میگویند وُ تو پاسخ میدهے... 💚° آری من حست میکنم! همان لحظه‌ای که رگ گردنم را لمس میکنم.. گویے صدای توست که میگوید «جانم، نترس، نگران نباش، من هستم..‌» 🌱° دلبرا، این روزها « وقل‌رب‌اعوذ‌بڪ‌من همزات‌شیطاتین» ورد زبانم شده است، خدایا پناهم بده از دست فتنه‌ها‌ی شیطان... آه! صبر کن! "اعوذ" معنایے فراتر از پناهگاه دارد! اعوذ یعنے.. آغوش! پس به زبان ساده مےگویم! خدایا بغلم ڪن....❤️ . ✍ ‌| . .. .. . 💙|• @tasmim_ashqane •°
🕊 +شہید وحید درخشانے معروف به شہید خندان 🙃🍃 - سالگرد شہادت🌱 . 😌🌿 🌹 |• @tasmim_ashqane •°
‌ خیره بر چشمانت مےشوم، گویا حدیثے را بر من روایت مے‌کنند! همان حدیثے که گرچه بر زبان نمے‌آوری، اما بےرمقےشان آن را فریاد مے‌زند.:) نگاهے که با تمام خستگےاش، قله‌ی دل‌ها را تک به تک پیموده و تمام مردم این شهر را آوازه‌خوان حدیث عشق خود مے‌کند:)💓.. °_ .•|| @tasmim_ashqane .•
.. سر به سرم مگذار، حوصله‌ام سر رفته میدانم اما دل؛ بی‌شکیب مباش که ما همه مثل تو نگاه مهربانی را می‌جوییم که چشمهایمان را در عبور شتابان ابرهای زمان ورق بزنیم و به شانه‌های بی‌روح و تکیده قرن ۱۴ قمری جان بدهد .. راستی! من و تو باید اول از همه از این تارهایی که دجال درون، دورمان تنیده رها شویم آنوقت میشویم منتظر...💔 بی‌شکیب نباش که این پیله‌های نخوت و انجماد روزی شکسته میشوند و منتظرترین واژه‌های آسمانی را از گلوی منجی خواهیم شنید این را به همه آنهایی که خود را به خواب زده اند بگو، بیایی حال ما خوب خوب میشود؛ :)🍃 خدا پشت و پناهت گل من... ✍ | . . .•|| @tasmim_ashqane .•