⃟🌿 ⃟🌺
💠 تفسیر سوره لقمان - آیه ۳۲
وَ إِذَا غَشِیَهُم مَّوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَآ إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ
ترجمه🔶
و هرگاه موجى(خروشان در دریا) همچون ابرها(ى آسمان) آنان را بپوشاند، خدا را با طاعتى خالصانه مى خوانند، پس چون خداوند آنان را به خشکى (رساند و) نجات دهد، بعضى راه اعتدال پیش گیرند (و بعضى راه انحراف)، و جز پیمان شکنانِ ناسپاس، آیات ما را انکار نمىکنند.
🔻«ظُلَل» جمع «ظُلَّة» به معناى ابرى است که سایه مىافکند و غالباً در مواردى به کار مىرود که موضوع ناخوشایندى در کار باشد. «مُقتَصِد» به معناى اعتدال در کار، و وفاى به عهد و پیمان است.
🔻کلمه «خَتّار» صیغهمبالغه، به معناى بسیار پیمانشکن است، چون مشرکان و گنهکاران، مکرّر در گرفتارىها رو به سوى خدا مى آورند و عهد و پیمان مى بندند؛ امّا پس از فرونشستن حوادث، باز پیمان شکنى مى کنند، خداوند آنان را «خَتّار» نامیده است.
ایمان گروهى از مردم، دائمى و پایدار است، ولى ایمان گروهى مقطعى و موسمى است، یعنى فقط هنگامى که اسباب و وسایل مادّى قطع شود، این گروه متوجّه خدا مى شوند. مثل برق اضطرارى که وقتى همه برقها خاموش شد، سراغ آن مى روند.
پیام ها🔷
۱- انسان به طور فطرى خداشناس است، لیکن وسایل و اسباب مادّى همچون پردهاى روى فطرت را مىپوشاند و بروز حوادث و خطرها، این پرده را کنار مىزند. «غشیهم... دعوا اللّه»
۲- رفاه مادّى، عامل غفلت است، ولى خطرها و تنگناها، عامل توجّه، تضرّع، خلوص وغرورزدایى. «اذاغشیهم... دعوُا اللّه...»
۳- قطع امید از اسباب عادّى، یکى از راههاى رسیدن به اخلاص است. «مخلصین له الدین»
۴- براى اولیاى خدا، غفلت عارضى است، «اذا مسّهم طائف منالشّیطان تذکّروا»(۳۳۵) ولى براى گروهى، اخلاص عارضى است. «اذا غشیهم... مخلصین»
۵ - دعاى خالصانه در مظانّ اجابت است. «دعوا اللّه مخلصین... نجّاهم»
۶- انسان داراى اختیار و اراده است. «فمنهم مقتصد» (بعضى پس از رهایى از مشکلات، بر راه حقّ باقى مىمانند، ولى بعضى به راه انحراف و شرک بر مى گردند، و این نمایانگر آزادى اراده واختیار بشر است)
۷- لازمه ایمان، اعتدال است. (به جاى آنکه بفرماید: «فمنهم مؤمن»، فرمود:) «فمنهم مقتصد»
۸ - پیمان شکنى و ناسپاسى، انسان را به کفر مى کشاند. «و ما یجحد بآیاتنا الاّ کلّ ختّار کفور»
🍃اخلاص
اخلاص آن است که کارى صد در صد براى خدا باشد. تا آنجا که حتّى اگر یک درصد و یا کمتر از آن هم براى غیر خدا باشد، عبادت باطل و یا مورد اشکال است.
* اگر مکان نماز را براى غیر خدا انتخاب کنیم، مثلاً در جایى بایستیم که مردم ما را ببینند و یا دوربین ما را نشان دهد.
* اگر زمان عبادت را براى غیر خدا انتخاب کنیم، مثلاً نماز را در اوّل وقت بخوانیم تا توجّه مردم را به خود جلب کنیم.
* اگر شکل و قیافه اى که در آن نماز مىخوانیم، براى غیر خدا باشد، مثلاً عبایى به دوش بگیریم، گردنى کج کنیم، در صداى خود تغییرى بدهیم و هدفى جز رضاى خدا داشته باشیم، در همه این موارد، نماز باطل است و به خاطر ریاکارى، گناه هم کرده ایم.
به بیانى دیگر، اخلاص آن است که تمایلات و خواسته هاى نفسانى، طاغوتها و گرایش هاى سیاسى و خواسته هاى این و آن را در نظر نگیریم، بلکه انگیزه ما تنها یک چیز باشد و آن اطاعت از فرمان خدا و انجام وظیفه.
براستى رسیدن به اخلاص جز با امداد الهى امکان ندارد. قرآن در آیه ۳۲ سوره لقمان مىفرماید: هنگامى که موجى همچون ابرها آنان را فراگیرد، خدا را خالصانه مىخوانند؛ امّا زمانى که آنان را به خشکى نجات داد، (تنها) بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (وبه ایمان خود وفادار مىمانند).
🍃راههاى کسب اخلاص
۱. توجّه به علم و قدرت خداوند.
اگر بدانیم تمام عزّتها، قدرتها، رزق و روزىها به دست اوست، هرگز براى کسب عزّت، قدرت و روزى به سراغ غیر او نمىرویم.
اگر توجّه داشته باشیم که با ارادهى خداوند، موجودات خلق مىشوند و با ارادهى او، همه چیز محو مىشود. اگر بدانیم او هم سبب ساز است هم سبب سوز، یعنى درخت خشک را سبب خرماى تازه براى حضرت مریم قرار مىدهد و آتشى را که سبب سوزاندن است، براى حضرت ابراهیم گلستان مىکند، به غیر او متوسّل نمىشویم.
صدها آیه و داستان در قرآن، مردم را به قدرتنمایى خداوند دعوت کرده تا شاید مردم دست از غیر او بکشند و خالصانه به سوى او بروند.
🍃۲. توجّه به برکات اخلاص.
👇
انسان مخلص تنها یک هدف دارد و آن رضاى خداست و کسى که هدفش تنها رضاى خدا باشد، نظرى به تشویق این و آن ندارد، از ملامتها نمىترسد، از تنهایى هراسى ندارد، در راهش عقب نشینى نمى کند، هرگز پشیمان نمى شود، به خاطر بى اعتنایى مردم، عقده اى نمى شود، یأس در او راه ندارد، در پیمودن راه حقّ کارى به اکثریّت و اقلیّت ندارد.
قرآن مى فرماید: رزمندگان مخلص باکى ندارند که دشمن خدا را بکشند، یا در راه خدا شهید شوند. امام حسین (ع) در آستانه سفر به کربلا فرمود: ما به کربلا مى رویم، خواه شهید شویم، خواه پیروز، هدف انجام تکلیف است.
🍃۳. توجّه به الطاف خدا.
راه دیگرى که ما را به اخلاص نزدیک مىکند یادى از الطاف خداوند است. فراموش نکنیم که ما نبودیم، از خاک و مواد غذایى نطفهاى ساخته شد و در تاریکىهاى رحم مادر قرار گرفت، مراحل تکاملى را یکى پس از دیگرى طى کرد و به صورت انسان کامل به دنیا آمد. در آن زمان هیچ چیز نمىدانست و تنها یک هنر داشت و آن مکیدن شیر مادر. غذایى کامل که تمام نیازهاى بدن را تأمین مىکند، شیر مادر همراه با مهر مادرى، مادرى که بیست و چهار ساعته در خدمت او بود. آیا هیچ وجدان بیدارى اجازه مىدهد که بعد از رسیدن به آن همه نعمت، قدرت و آگاهى، سرسپردهى دیگران شود؟ چرا خود را به دیگرانى که نه حقّى بر ما دارند و نه لطفى به ما کردهاند بفروشیم؟!
🍃۴. توجّه به خواست خدا.
اگر بدانیم که دلهاى مردم به دست خداست و او مقلّب القلوب است، کار را براى خدا انجام مىدهیم و هر کجا نیاز به حمایتهاى مردمى داشتیم، از خدا مى خواهیم که محبّت و محبوبیّت و جایگاه لازم را در دل مردم و افکار عمومى نصیب ما بگرداند.
حضرت ابراهیم در بیابانهاى گرم و سوزان حجاز، پایههاى کعبه را بالا برد و از خداوند خواست دلهاى مردم به سوى ذرّیه اش متمایل گردد. هزاران سال از این ماجرا مى گذرد و هر سال میلیونها نفر عاشقانه، پر هیجانتر از پروانه، دور آن خانه طواف مى کنند.
چه بسیار افرادى که براى راضى کردن مردم خود را به آب و آتش مىزنند، ولى باز هم مردم آنان را دوست ندارند، و چه بسا افرادى که بدون چشم داشت از مردم، مادّیات، نام، نان و مقام، دل به خدا مىسپارند و خالصانه به تکلیف خود عمل مىکنند؛ امّا در چشم مردم نیز از عظمت و کراماتى ویژه برخوردارند، بنابراین، هدف باید رضاى خدا باشد و رضاى مردم را نیز از خدا بخواهیم.
🍃۵. توجّه به بقاى کار.
کار که براى خدا شد، باقى و پا برجا مىماند، چون رنگ خدا به خود گرفته و کار اگر براى خدا نباشد، تاریخِ مصرفش دیر یا زود تمام مىشود. قرآن مىفرماید: «ما عندکم یَنفد و ما عنداللّه باق»(۳۳۶) و هیچ عاقلى باقى را بر فانى ترجیح نمىدهد و با آن معامله نمىکند.
🍃۶. مقایسهى پاداشها.
در پاداش مردم، انواع محدودیّتها وجود دارد، مثلاً اگر مردم بخواهند پاداش یک پیامبر را بدهند، بهترین لباس، غذا و مسکن را در اختیار او قرار مى دهند، در حالى که تمامى این نعمتها محدودیّت دارد و براى افراد نااهل نیز پیدا مىشود. نااهلان هم مىتوانند از انواع زینتها، کاخ، باغ و مَرکبهاى مجلّل شخصى استفاده کنند.
امّا اگر کار براى خدا شد، پاداشى بىنهایت در انتظار است، پاداشهاى مادّى و معنوى.
در اینجا نیز اگر درست فکر کنیم، عقل به ما اجازه نمىدهد که پاداشهاى بىنهایت و جامع را با پاداشهاى محدود بشرى عوض کنیم.
eitaa.com/Tasniim
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
اللهم عجل لولیک الفرج
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_موسیقی ♬
خسته ام از دنیا از این دو رنگی ها
فقط میخوام که باشم با تو
تو آمدی در اوج غمهام | احسان یاسین
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
#انسان_شناسی۳۶۰
آدمهای منفیباف و بدگمان که دائماً به دیگران سوءظن دارند؛
ابزار دست شیطانند و علت پراکندگی جمعها!
این قلبها هرگز توان نیتهای بزرگ و پاک را ندارند و از استجابت نیز بسیار دورند!
| montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
انسان شناسی ۳۶۰.mp3
11.44M
#انسان_شناسی ۳۶۰
#استاد_شجاعی | #دکتر_رفیعی
✘ خیلی وقتها ما فکر میکنیم بقیه بدن!
دارن اشتباه میرن، دارن به ما خیانت میکنن، دارن به ما ظلم میکنن!
اما واقعیت اینه ما آدم بیماری هستیم!
چجوری اینو تشخیص بدیم؟
منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته
montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چفیه فلسطینی شده نمادی برای همبستگی و پیدا کردن فطرت های بیدار در امریکا و سایر کشورهای دنیا
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋ پیامبر صلیالله علیهوآله، روی این حرف قسم خورده...
🍀شرکت در پویش حدیث کساء🍀
#استوری_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
تـسـ﷽ـنیـم تفسیرقطرهاینور،حجة الاسلام قرائتی #فقطبه عشقعلیع
🌹پویش همگانی چله قرائت حدیث کساء به نیت فرج 🔸آغاز: شنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۲ 🔹پایان: ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ مصا
پویش همگانی چله قرائت حدیث کساء به نیت فرج ..
#گپ_روز
#موضوع_روز : کفشهایمان را دربیاوریم!
فاخلع نعلیک، إنّکَ بالواد المقدّس طویٰ....
✍️ آمده بود دم در، میخواست با بچهها برود اردوی جهادی برای بستهبندی و توزیع پکهای معیشتی برای خانوادههای کمدرآمد.
• من برای بدرقهی یک مهمان از اتاق بیرون رفتم که چشمانم به چشمانش افتاد!
دو سه ماهی بود که ندیده بودمش! دلم برایش تنگ شده بود!
گفتم : از این طرفها آقاجان؟ ذکر خیرتان زیاد بود.
گفت : حلالم کنید، میشود بیایم داخل ؟
گفتم بفرمایید و با من به اتاق جلسات وارد شد.
• تا آمدم حال و احوال کنم، بیمقدمه گفت؛ من مامور شیطان شده بودم و نمیدانستم.
دیدم کوهی حرف دارد، هیچ نگفتم و آرام به صندلی تکیه دادم و گذاشتم که ببارد!
• گفت : بعد از سالها همکاری جهادی و حضور در جمع عاشقانه و صمیمی بچهها و نوش کردن محبتهای بسیار از این جمع، خدا از من هم امتحان وفاداری و استقامت گرفت!
یکی پیدا شد که اتفاقا از قبل میشناختمش!
و با تکیه بر این آشنایی و اعتماد شروع کرد یکی یکی دانههای شک و تردید را در دلم کاشت! برای هر چیز مثبتی که برای من اینجا مایهی دلگرمی و آرامش بود یک تحلیل منفی داشت تا ذهن و قلبم را نسبت به آن بدبین و آلوده کند!
و بعد از این موفقیت از من خواست تا این شبهات و آلودگیها را در میان دیگر اعضا نیز آرام آرام نفوذ دهم.... و اینجا بود که من «بوی شیطان» را شنیدم!
با خودم فکر کردم : من این را در مکتب اهل بیت علیهمالسلام آموختم:
« محال است کسی یا جایی بخواهد برای خدا و اهل بیت علیهمالسلام قدمی بردارد و بتواند، مگر آنکه به اذن خدا باشد! و خداوند در قرآن تذکر داده که به آنچه برای خدا باشد، برکت داده و آنرا به رشد میرساند، و نیتها و اعمال ناپاک را در نطفه خفه خواهد کرد.»
و من رشد را در سایه سادگی و مهربانی و تلاش این بچه ها شاهد بودم.
این حکمت آن روز به داد من رسید و من توانستم با دست خدا از این مرداب، جانم را بالا بکشم....
او همچنان میگفت و حرفهایش شبیه نیزههای پیاپی در جان من فرو میرفتند! اما مکالمه ما زیاد طول نکشید و بچههای اردو منتظرش بودند و رفت !
✘ برایم تجربهی این حجم از «مکر» از نزدیک، آنهم برای جمع جوان نوپایی که سعی کرده بودند روی پای امامشان بایستند و قد بلند کنند، دردناک بود! اما پدرم گفت؛ سعی کن از این میدان، نورش را دریافت کنی و آتشش را برای خود گلستان کنی... شبیه ابراهیم.!
من این حرف را بارها از او شنیده بودم، به خیال خودم هم فهمیده بودم، به خیال خودم هم با آن تمرین کرده بودم، ولی آن موقع، در این میدان...
وای که میدان بزرگی بود برای منِ کوچکترین!
※ دیدم دنیا هر لحظه دارد برایم ناامنتر میشود، خودم را رساندم به حرم و سرم را تکیه دادم به سینهی پسر موسی بن جعفر (ع) و تمام دردم را آنجا باریدم!
همانجا بود که ماجرای زینب (س) جلوی چشمانم زندهترین ماجرای تاریخ شد!
✘ تحقیرها و تمسخرهایی که نتوانست این زن را بشکند و دست هیچ کدام از این آزارها به قلبش نرسید آنقدر که از همهی آن آتشها جز نور دریافت، و جز زیبایی اعلام نکرد!
با خودم گفتم : هنوز خیلی مانده که دردهای تو شبیه دردهای این خانواده شود! هنوز خیلی دردهای بزرگتر مانده که این پیشدردها میآیند تو را برای آنها آماده کنند.
کمر راست کن ... که «در زیر ولایت خدا، تنها دشمن واقعی انسان خود او و نیتهای ناپاک اوست». تو مراقب سرزمین درونت باش، و بیرون را به وکیلت بسپار!
در کسری از ثانیه آرامش تمام جانم را گرفت! و من این نشانهی اجابت را سالهاست که میشناسم.
✘ یادم آمد از آیهی «فخلع نعلیک»
با خودم گفتم؛ کفشهایت را درآر و همینجا بگذار! آن حجم از آبرویت که نشانه رفته، همان نعلینی بود که باید درمیآوردیاش... امام در سرزمین طویِ خودش، آدمها را پابرهنه میخواهد... بی هیچ شان و آبرو و عزت و جایگاهی!
نعلینهایت را بگذار و شاد و رها برو ... کلی کار انتظار تو را میکشد! امروز وقت ایستادن و مشغولِ نعلین شدن نیست.
این خاصیت سینهی اهل بیت علیهمالسلام است، دردهای کوچک را میخرند، دغدغههای بزرگ میدهند.
montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ راز ضد ضربه شدن در برابر شیطان
| montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری | #استاد_شجاعی
√ تنها مانع رسیدنت به امام زمانت، خودتی!
از خودت پیاده شو!
montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
ماجرای وجود.mp3
6.76M
#پادکست_روز
#استاد_دینانی | #استاد_شجاعی
√ «ماجرای وجود» علت اصلی همه درجازدنها و عدم موفقیتهای انسانی و معنوی ماست!
چگونه از این ماجرا دست بکشیم؟
montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.