🔵#اهميتوچرايیدعابرایظهور ۱۲
💠 تاثیر شگفت دعا
🔹ابو وَلّاد حفص خياط ميگويد:
در مدينه محضر امام کاظم رسيدم... حضرت فرمودند: به ياران خود خبر بده و به آنها بگو تقوای خدا را رعايت کنيد، چرا که شما در حکومت مردی جبّار و سرکش (منصور دوانيقی) به سر میبريد. پس زبانهايتان را حفظ کنيد، و جانها و دينتان را محافظت کنيد و اتفاقاتی را که ميترسيد برای ما و شما از ناحيه اين شخص رخ دهد با دعا دفع کنيد. زيرا بخدا قسم که دعا و درخواست نمودن از درگاه الهی بلا را دفع میکند، اگرچه بلا مُقَدّر شده باشد و اراده حتمی الهى به آن تعلق گرفته و تنها امضاى آن باقى مانده باشد... پس در دعا اصرار کنيد که خدا شرّ اين ستمگر را از شما برطرف کند.
🔹ابو ولّاد ميگويد: فرمايش حضرت را به ياران خود رساندم و ايشان عليه منصور دعا کردند و درست در سالی که به سوى مکه بيرون آمده بود... پيش از آنکه مناسک حج را انجام دهد مُرد و از شرّش راحت شديم.
🔹به خدمت امام رسيدم ايشان فرمودند:
ای ابا ولّاد، نتيجه دستوری که به شما دادم و شما را به انجام آن تشويق نمودم را چگونه ديديد؟ ای ابا ولّاد هيچ بلايی نيست که خدا بر بنده مؤمن نازل کند و دعا را به دل او بيندازد مگر اينکه آن بلا را به زودی برطرف خواهد کرد و هيچ بلايی نيست که خداوند بر بنده مؤمن نازل کند پس او از دعا کردن خوددارى نمايد مگر اين که آن بلا طولانى شود.
(داستان خلاصه شده از بحارالأنوار جلد90 صفحه298)
👌اين است تأثير دعا در نظام هستی
👈ما هم ميتوانيم... کم نگذاريم
پس بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
#مولایمن
🍂یک عمر به دنبال جوابی دیگر
هر روز کشیده ام عذابی دیگر...
🍂هر شب به هوای دیدنت از خوابی
آسیمه دویده ام به خوابی دیگر...
#امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج
#دعایفرجفراموشنشود.
.
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ...
🌱سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست!
🌱و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
36.Yaseen.28-29.mp3
1.32M
🍃بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین🍃
🎧 #تفسیر_صوتی #آیه28_29
#سوره_یس #آیه۲۸_۲۹
📖#جزء ۲۳
تفسیر آیه 28_29 سوره یس
http://sokhanrani.iranseda.ir/search/?t=%DB%B2%DB%B8%20%DB%8C%D8%B3
بااین لینک👆 همیشه بهاین آیه دسترسی دارید .
👈حجة الاسلام قرائتي
🌦 @Tasniim
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
.
⃟🌿 ⃟🌺
🕊 تفسیر آیه ۲۸ و ۲۹ سوره یس 🕊
🍃 وَمَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸)🍃
🍃 إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹)🍃
ترجمه 🔶
🍃 و ما بعد از (شهادت آن مرد خدا) هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك قوم او نفرستاديم و اصولاً سنّت ما قبل از اين هم چنين نبود (كه براى عذاب اهل زمين سپاهى از آسمان بفرستيم).🍃
🍃 تنها يك صيحه (آسمانى، صيجه اى تكان دهنده و مرگبار كه) ناگهان همگى خاموش شدند.🍃
در آيات قبل ماجراى مردى بيان شد كه به تنهايى به حمايت از پيامبران الهى قيام كرد و فرياد زد و در اين راه شهيد شد. اين آيه در مقام بيان هلاكت كفّار سرسختى است كه انبيا را تكذيب كردند و اين مرد خدا را كشتند.
«خامد» از «خمود» يعنى خاموش شدن شعله آتش و در اينجا مراد هلاكت و مردن است.
📌 پیام ها
🌿 فرشتگان مأموران قهر يا مهر الهى هستند و فرود آمدن يا نيامدن آنها به امر خداوند است. «ما انزلنا... جند من السماء»
🌿 قهر الهى ناگهانى است، غافل نباشيم. «صيحة واحدة»
🌿 گاهى بخاطر ريختن خون يك مؤمن بى گناه و يك مجاهد و مبلّغ دينى، مردم يك منطقه نابود مى شوند. «هم خامدون»
🌿 ابر قدرت هايى كه ديروز مى گفتند: «لنرجمنكم و ليمسّنكم منا عذاب اليم» امروز با يك صيحه نابود شدند. «هم خامدون»
eitaa.com/Tasniim
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨
.
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یاد_خدا۴۳
✘ حق که بزرگ میشود: باطل را میبلعد!
• کمرنگ شدن ذکر (یاد) در انسان، باعث میشود وزنِ حق درون او کم شده و باطل فرصت جولان پیدا کند.
• اینکه گاهی میبینیم رفتاری از ما سر میزند که خودمان هم انتظارش را نداشتیم، برای سبکوزنیِ حق در درونِ ماست!
• ذکر (یاد) که زیاد شود حقِ درون ما هم سنگین شده و باطلهای وجودمان را میبلعد.
montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
یاد خدا ۴۳.mp3
10.81M
مجموعه #یاد_خدا ۴۳
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
※ من تا تصمیم میگیرم گناهی رو بذارم کنار،
یا اخلاق زشتی رو ترک کنم،
اتفاقاً بدتر میشه و میفتم توی چنگ همون گناه و بیشتر فرو میرم!
این اتفاق واقعیه یا توهم منه؟
راه حل چیه؟
montazer.ir
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.
#گپ_روز
#موضوع_روز : «هنر عاشق کردن و عاشق نگهداشتنِ دیگران»
✍ آقاجان کارگر بود که در زمینهایِ کشاورزیِ این و آن کارگری میکرد!
• آنقدر عاشقش بودم، که حتیٰ خاطرات پنج شش سالگیام را با او خوب به خاطر دارم.
• میماندم خانهی آنها و سعی میکردم در نزدیکترین فاصله به ایوان بخوابم. همانجایی که سحرها بیدار میشد و وضو میگرفت و میرفت مینشست آنجا سر سجاده و ساعتها نجوا و ناله داشت...
• و من در همان سن چهار پنج سالگی از زیر رواَندازم، تمام این چند ساعت را با او بیدار بودم و تماشایش میکردم اما جُم نمیخوردم.
• آسمان بینالطلوعین که به روشنی میرفت دیگر سماورش به جوش رسیده بود، چای دم میکرد و سفره صبحانه را پهن...
و همینطور که زیر لب آواز میخواند سوار دوچرخهاش میشد تا برود نان تازه بخرد.
• نان را که میآورد از پرچین کنار حیاط رد میشد و میرفت خانهی ننهجان!
ننه جان، مادرزنِ آقاجان بود! که اصلاً آقاجان را دوست نداشت. اصلاً که میگویم یعنی خیـــلی....
او معتقد بود آقاجان مرد فقیری است که دختر زیبارویش را عاشق خودش کرده و دلش را دزدیده و گولش زده بود. وگرنه هیچکس به این مرد یکلاقبا زن نمیداد و او مجبور شد این کار را بکند.
• آقاجان تا آخر عمرش با نداری دست و پنجه نرم کرد! من این را از بیسکوییتهای کوچولویی که برایم میخرید میفهمیدم، اما بالاخره دست خالی نمیآمد خانه.
تا وقتی زنده بود هرگز بچههایش احساس فقر نکردند چه برسد به من... نوهها عزیزترند آخر!
• بنظر من اما، بزرگترین جنگ پیروزمندانهی زندگی آقاجان، که از او مرد عارفی ساخت که مناجات نیمهشبهایش مرا در خردسالی عاشق خودش کرده بود، «جنگ ندید گرفتنِ تحقیرها و تهمتهای ننه جان» بود.
√ آقاجان، صاحبِ اسم مبدّل شده بود.
دیگر آنقدر بزرگ شده بود که:
نه اینکه نخواهد نشنود، نه،
انگار اصلاً نمیشنید ننه جان نفرینش میکند، از او کینه دارد و پشت سرش حرف میزند!
باز فردا صبح، از کنار پرچین رد میشد و نان تازه میگذاشت سر ایوان ننه جان.
آقاجان شصت ساله بود که رفت. همهی قبرستان پُرِ آدم بود!
اندازهی سه تا شهر ....مردم آمده بودند.
و ننه جان، حیرت زده از این جمعیت!
آن روز ننه جان گفت: من بازندهی این بازی بودم ... این جمعیت گواهی میدهد که او فقط دل دختر مرا نبرده بود. آنقدر اهل عشق بود که ریز و درشتِ اهالی روستاهای کناری هم اینجایند...
• امروز او ثروتش را به رخ من نکشید!
او سالهاست با محبتِ همراه با سکوتش ثروتش را به من نشان داده بود، ولی من نمیخواستم باور کنم.
من حرف ننه جان را فهمیدم:
اما چند سال بعد وقتی بزرگتر شده بودم، روزی که ننه جان را به خاک میسپردند، تازه فهمیدم منظورش از ثروت چه بود!
به جمعیتی که فقط جمع خانواده و دوستان بود خیره شده بودم، و نیکنامی آقاجان و عشقش را مرور میکردم که هنوز هم در میان اهالی شهر جریان داشت.
آقاجان یک ولیالله بود در لباس کارگری فقیر!
🍃
@Tasniim
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
.