🔘گفتگوی عاشقانۀ عبد و مولا چگونه شکل میگیرد؟
🔘تا آخر عمر میتوانی سرِ گناه خودت با خدا مناجات کنی و لذت ببری!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۳) - ۲
🔸رابطۀ خدا با موجودات دیگر مثل حیوانات، در این است که آنها را خلق میکند و به آنها رزق میدهد. ولی ما «عبد» هستیم و اصل رابطۀ خدا با ما سرِ «طاعت و معصیت» است. پس وقتی درِ خانۀ خدا میرویم، فقط دربارۀ رزق صحبت نکنیم بلکه بیشتر دربارۀ اصل رابطۀ خودمان حرف بزنیم.
🔸رابطۀ عبد و مولا سرِ این است که مولا فرمان بدهد و عبد انجام بدهد. ولی معمولاً ما هرچقدر هم مراقبت کنیم، باز چند تا از فرمانهای خدا از زیر دستمان در میرود. اینجاست که چالش اصلی رابطۀ عبد و مولا پدید میآید و عبد و مولا موضوعی برای گپزدن و گفتگوی عاشقانه پیدا میکنند.
🔸عبد و مولا مدام دارند سرِ موضوع «گناه» با هم حرف میزنند. این راز رابطۀ عبد و مولاست! عبد میگوید «خدایا مرا ببخش! گفته بودی این کار را انجام ندهم، ولی من دقت نکردم...» و خدا هم میبخشد.
🔸اصلاً خدا مولا شده است تا ببخشد! خدا فرمان میدهد ولی ما نمیتوانیم همۀ فرمانهای خدا را درست اجرا کنیم، لذا باید عذرخواهی کنیم و خدا هم این حالت بندهاش را دوست دارد(إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ)
🔸اینقدر ناامید نباشید از اینکه گاهی گناه میکنید! اینقدر خودتان را در اثر چندتا معصیت دچار یأس نکنید، بلکه وارد رابطۀ عبد و مولا بشوید که با استغفار از گناه، بابش به روی شما باز شده است. این یک فرصت طلایی است و شما میتوانید تا آخر عمر، سرِ گناه خودتان با خدا صحبت کنید!
🔸حتی وقتی خدا گناهت را بخشید، باز هم میتوانی هر شب بهصورتهای مختلف دربارۀ گناهت با خدا مناجات کنی؛ مثلاً یکبار بگو «من که این گناه را کردم، تو را یادم رفته بود» یکبار بگو «من که این گناه را کردم، نعمتهای تو را یادم رفته بود» یکبار بگو «اگر مرا ببخشی من از شرمندگی چهکار کنم؟»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۱۸
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5445
🍃 🌸 @Tasniim
╰━━⊰🍃🌺🍃⊱━━╯
🔘 اگر منفعتطلبانه دینداری کنیم، پس عشق چه میشود؟!
🔘 انسان، از سرِ منفعتطلبی عاشق خدا میشود!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۹)
🔸 اگر بنا باشد ما در دینداری خودمان، منفعتطلب و برنامهریز بشویم، پس عشق و عاطفه در این وسط چه میشود؟ صحبتکردن عاشقانه با خدا چه میشود؟ آیا دینداری منفعتطلبانه یکمقدار سرد و خشک نیست؟
🔸 اولاً اگر مناجاتها و دعاهای اولیاء خدا را نگاه کنید، میبینید که اکثراً منفعتطلبانه است! کدامیک از اهلبیت(ع) در مناجات خودشان اینطور صدا میزدند که «خدایا عاشقت هستم؛ دلم برایت تنگ شده است...» محور دعاها استغفار است و استغفار هم یک کار منفعتطلبانه است.
🔸 ثانیاً انسان موجودی است که عمیقترین محبت در دلش، جدای از منافعش نیست و از سر منفتطلبی عاشق میشود. عشق این نیست که آدم خودش را فدا کند! خداوند حتی دربارۀ شهادت هم از عبارت خرید و فروش استفاده کرده و میفرماید: خدا جان مؤمنین را میخرد و آنها سود میبرند (توبه/۱۱۱)
🔸 اگر عشق میخواهی، بیا منفعتطلبی کن تا عاشق خدایی بشوی که تمام منافعت را تأمین میکند؛ این عشق «عشق متواضعانه» است، خدا عشق متکبرانه نمیپذیرد! رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا، رابطۀ بین گدا و داراست؛ عشق به خدا را با عشق به فرزند یا همسر اشتباه نگیریم!
🔸 با خدا وارد تجارت بشو؛ ببین خدا چطور منافع تو را تأمین میکند و چقدر پُرسود با تو رفتار میکند و بابت هر یک کار خوبِ تو، دهها برابر پاداش میدهد. آنوقت ذره ذره عاشق و شرمندۀ او خواهی شد و به احسان او مدیون خواهی شد؛ چون انسان عبید احسان است.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۴
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5473
🍃 🌸 @Tasniim
╰━━⊰🍃🌺🍃⊱━━╯
🔘 انسان، عاشق کسی میشود که به او زیاد منفعت برساند
🔘 دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت معنا ندارد
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۱)
🔸آیا دینداریِ منفعتطلبانه میتواند عاشقانه هم باشد؟ منفعتطلبی چگونه با عاشقانه دینداری کردن و با شور و هیجان و لذتبخش بودن دین، قابل جمع است؟
🔸منفعتطلبی اساساً چیز بدی نیست. کدام منفعتطلبی، بد است؟ اول اینکه انسان دنبال منفعت کم باشد. دوم اینکه جهتِ منفعتطلبی، بد باشد. اما اگر منفعتطلبی، جهتش خوب باشد، حتی اگر منفعت دنیایی هم باشد، چیز خوبی است (مثلاً اینکه پول را ابزار بندگی قرار بدهی)
🔸انسان موجود منفعتطلبی است که در اثر منفعت، محبت پیدا میکند، لذا هرکسی به او احسان و خوبی کند، دوستش میدارد. البته کسی که به تو منفعت میرساند، اگر کم منفعت برساند، زیاد عاشقش نمیشوی، اما اگر منفعت زیاد به تو برساند، عاشقش میشوی!
🔸خداوند به موسی(ع) فرمود: من را در دلِ مردم، محبوب کن! گفت: چگونه؟ فرمود نعمتهای من را پیش آنها یادآوری کن و خودت هم به آنها خوبی کن. من انسان را طوری آفریدهام که هرکسی به او نیکی کند دوستش دارد. (ارشادالقلوب/۱/۱۱۶)
🔸راه عاشقشدن به خدا این است که ببینیم خدا چقدر منافع ما را تأمین کرده است! ما چرا عاشق خدا نشدهایم؟ چون نمیتوانیم نعماتش را درست ببینیم. اگر با چشم باز و دقیق، نعمتهای خدا را نگاه کنیم، کمکم عاشق خدا میشویم.
🔸ما دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت نداریم! وقتی انسان به کسی علاقه پیدا میکند، اگر بعد از مدتی ببیند که به نفعش نیست، این علاقه از سرش میافتد. یا اگر ببیند این علاقه به ضررش است، حتی علاقهاش تبدیل به نفرت هم میشود!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۶
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5475
🍃 🌸 @Tasniim
╰━━⊰🍃🌺🍃⊱━━╯
🔘 اگر انسان خودش را تحت سلطۀ نظم عالم نبیند، طغیان میکند!
🔘 توجه به «گذشت زمان» یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۴)
🔸 ما در مسیر تربیتیمان برای بچهها باید به آنها یاد بدهیم که این جهان، جهان عمل و عکسالعمل است و نتیجۀ بینظمیِ ما در این جهان، به خود ما برمیگردد.
🔸 نظم حاکم بر عالم، واقعاً وحشتناک است و به طبعِ ما انسانها نمیخورد، لذا خیلیها سعی میکنند آن را فراموش کنند تا راحت باشند؛ چون انسان دوست دارد هرکاری دلش میخواهد انجام بدهد و هیچ نظمی بر او حاکم نباشد!
🔸 قرآن میفرماید: انسان تا خودش را مستغنی میبیند طغیان میکند! (علق/۶) پایۀ اول، برای از بینبردن حالتِ استغنای انسان، توجه به نظم حاکم بر طبیعت است!
🔸 انسان باید ضعف خودش را در مواجهه با طبیعت و نظم عالم ببیند. قبل از اینکه انسان را تسلیم خدا کنید، اول او را تسلیم طبیعت و نظم حاکم بر جهان کنید!
🔸 توجه به «حرکت بیوقفه و بیرحمانۀ زمان» بهعنوان زیرمجموعۀ نظم حاکم بر جهان-که انسان، مقهور آن است- یک عنصر کلیدی و پایهای در تربیت نسل جوان محسوب میشود.
🔸 امیرالمؤمنین(ع) وقتی میخواهد به نسل جوان، آموزش دین بدهد-در ابتدای نامۀ ۳۱ نهجالبلاغه- میفرماید: این نامه از جانب یک پدر فانی است که اقرار دارد به زمان؛ به قاهریت زمان! کسی که تسلیم روزگار است... یعنی من نتوانستم بر این روزگار سلطه پیدا کنم. روزگار هم یعنی چرخش ایام و همین طبیعت تغییرناپذیر!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۹
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5488
🍃 🌸 @Tasniim
╰━━⊰🍃🌺🍃⊱━━╯
🔘 نقطۀ رهایی انسان از محدودیتها و رنجهای دنیا کجاست؟
🔘 انسان «راحتیِ مطلق» میخواهد؛ پس باید یکجایی باشد که این خواستهاش برآورده شود!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۶)
🔸 دنیا پر از سختیها و محدودیتهایی است که در اطراف ما بهصورت یک حصار کشیده شدهاند و دارند ما را به یک سمتی سوق میدهند؛ به سمتی که «نقطۀ رهایی» است و دیگر محدودیتی وجود ندارد.
🔸 باوجودِ اینهمه محدودیتهای دنیا برای انسانی که ذاتاً رهاییطلب است، آیا جایی وجود دارد که انسان به رهایی برسد؟ بله؛ این نقطۀ رهایی وجود دارد، اما در «آخرت» است نه در دنیا!
🔸 در عالم آخرت است که انسان رها میشود و هرچه دلش خواست تحقق پیدا میکند. «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس» و اِلا در این دنیا حتی وقتی به یک موفقیت یا لذتی هم برسی، بعدش سَرخوردگی و رنج هست!
🔸 امام(ره) میفرماید: چون انسان راحتیِ مطلق را میطلبد، پس باید جایی باشد که به این خواستۀ انسان پاسخ بدهد! اما راحتیِ مطلق در این دنیا يافت نمیشود و ناچار در عالم آخرت باید محقق شود. (شرحچهلحدیث/۱۸۶)
🔸 معاد یک مسئلۀ انسانی است نه یک مسئلۀ صرفاً دینی! همانطور که «مرگ» هم یک مقولۀ دینی نیست؛ یعنی اگر دین هم نباشد این مرگ برای انسانها وجود دارد!
🔸 بیایید دربارۀ عالم آخرت بیندیشیم؛ حتی بدون دین! از سرِ میل به جاودانگی و میل به راحتیِ مطلق، به آخرت بیندیشم؛ از سر میل به جهان آزادِ آزاد؛ جهانی که من در آن خسته نمیشوم.
🔸 یکی از پایههای معنویت و پذیرش دین و متقاعدشدن به ترک گناه این است که عالم آخرت را ببینیم و مشتاق آنجا بشویم. میدانید گناه کِی برای انسان تلخ میشود؟ وقتی که فکر عالم آخرتِ شیرین، آدم را شاد کند! آنوقت اگر دچار گناه بشوی، خودت خیلی ناراحت میشوی و میگویی «خدایا من را از این گناه نجاتم بده؛ دارم اذیت میشوم...»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5490
🍃 🌸 @Tasniim
╰━━⊰🍃🌺🍃⊱━━╯
🔘 این سؤال، انسان را بهسوی بالاترین هدف میبرد: «بعدش چی؟»
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۷) - ۲
🔸 هرکسی باید به این سؤال پاسخ بدهد: «وقتی به همۀ اهدافم رسیدم، بعدش چی؟ آخرش چی؟» انسان دنبال هدفی میگردد فراتر از اهداف مقدماتی و میانی در هر بخشِ زندگیاش؛ هدفی که هیچوقت تمام نشود!
🔸 روح انسان به یک هدف برتر نیاز دارد؛ به «بالاترین هدف» که وقتی به آن فکر کرد، با قلبش آن را حسّ کند و آرامش پیدا کند و دیگر نگوید «بعدش چی!» این هدفِ بینهایت هم چیزی غیر از خدا نمیتواند باشد.
🔸 کسی که اهل برنامهریزی باشد، همین برنامهریزی، در نهایت او را به خدا میرساند، چون وقتی اهدافش را میشمارد، دنبال عالیترین هدف میگردد و میگوید: «بالاتر از این هدف، چه هدفی هست؟» کسی که منفعتطلب هم باشد، دنبال بالاترین منفعت میگردد و آخرش به خدا میرسد.
🔸 آدم اگر عاقبتاندیش باشد، آخرش به خدا میرسد، چون میگوید: «اگر یکمدتی-مثلاً یکمیلیارد سال- در بهشت بودم و از نعمات بهشتی لذت بردم، بعدش چی؟ بعدش حوصلهام سر نمیرود و خسته نمیشوم؟!»
🔸 اگر عمیقاً به این سؤال فکر کنی، دنیا دیگر به چشمت نمیآید، حتی آخرت هم به چشمت نمیآید و میگویی: «یک هدفی را به من معرفی کن که تا ابد، رهایش نکنم و از آن سیر نشوم!»
🔸 آغاز توجه انسان به خدا آنجایی است که او را بهعنوان بالاترین هدف در نظر میگیرد؛ هدفی که بعد از همهچیز میخواهد به آن برسد و فقط با رسیدن به خودِ او آرام میشود!
🔸 وقتی «ملاقات خدا» را عالیترین هدف خودت قرار دادی، کمکم محبتش به دلت میافتد و یک کششِ بسیار قوی نسبت به او پیدا میکنی. وقتی این رابطۀ قوی شکل گرفت «گناه» میشود همان چیزی که انسان را از خدا دور میکند؛ لذا از گناه، بدت میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5507
🍃 🌸 @Tasniim
╰━━⊰🍃🌺🍃⊱━━╯