eitaa logo
تسنیم مودت
453 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
378 ویدیو
16 فایل
﷽ • پایگاه اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه علم و هنر استان یزد • ↴ ارتباط با خادمین کانال : √ برادران ➺ @monji_moud_313 √ خواهران ➺ @Soldier_SeyedAli_313 📡ارتباط با ما: ➺zil.ink/tasnim_mavaaddat
مشاهده در ایتا
دانلود
|🇮🇷🌿| دیدار اعضای بسیج دانشجویی با خانواده ی بزرگوار علی پرنیان 🗓زمان: ۱۴۰۲/۸/۲۸ داستان شهید را حتما در پست بعد مطالعه فرمایید؛بسیار جالب و خواندنی است.! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📸 پایگاه 🆔@tasnim_mavaaddat
تسنیم مودت
بسم رب الشهدا و صدیقین...🥀 علی پرنیان تولد:۱۳۴۵ شغل پدر:بنا شغل مادر:خانه دار محل شهادت: یکی مناطق کردستان به دست گروهک‌های کومله ♦️خاطره و معجزه در زمان کودکی شهید: به هنگام شش ماهگی علی آقا، پدرشان که برای کسب روزی حلال به محل کارشان می‌رفتند از وانت بیرون افتاده و یک دست ایشان متاسفانه بر اثر تصادف قطع می‌شود. مادر ایشان شیر هرس و( یا به طور خودمانی شیر جوش به بچه می‌دهند) و از آن موقع تا ۹ سالگی سینه و ریه‌ کودک بیمار می‌شود . با اینکه به دکترهای زیادی مراجعه می‌کردند اما جوابی برای بهبودی نمی‌گرفتند تا اینکه برای درمان به پیش یکی از دکتران داخلی تهران رفتند. دکتر در ابتدا برای بهبود بیماری برای علی آقا داروهای تجویز کردند اما پس از چندین دفعه تجویز و جواب نگرفتند نتیجه کار برای بهبودی عمل در نظر گرفته شد . در آن زمان‌ها میان سپردن فرزندبه اتاق عمل جراحی و یا صبر برای بهبودی میان خانواده اختلاف نظر بود. تا اینکه یکی از آن روزهای سخت و میان آن نذر و نیازها یک شب علی آقا خوابی می‌بیند که امام خمینی( رحمت الله) درب خانه را زده بودند و هنگامی که علی آقا در را باز کرده بودند امام از ایشان در مورد سینه درد ناکشان می‌پرسند. [علی آقا برای مادر تعریف می‌کردند که به همراه امام رحمت الله دو نفر دیگر نیز بوده‌اند که در کنارشان آبکشی بوده که میان هوا و زمین معلق بوده است.] امام پس از شنیدن جواب مثبت بیماری علی آقا مرهمی را از بالای سینه تا پایان سینه ایشان می‌کشد صبح هنگامی که مادر این خواب را از زبان علی آقا می‌شنود آن را معجزه امام خمینی می‌دانند و امیدوار به خوب شدن ایشان می‌شوند. پس از دو الی سه روز خانواده متوجه بهتر شدن حال شهید گرامی می‌شوند خانواده تصمیم گرفتند برای آسودگی خیالشان دوباره پیش دکتر آسایی در تهران بروند. دکتر پس از معاینه علی آقا متوجه بهبودی ایشان می‌شود و این خبر خوشحال کننده را به خانواده می‌دهد و زین پس علی آقا در این زمینه بیمار نمی‌شوند... ♦️ویژگی‌های بارز شهید: علی آقا پسر اول خانواده بودند. از ۹ سالگی روزه می‌گرفتند و نماز می‌خواندند. فعالیت زیادی در مسجد و پایگاه محله خود داشتند و نیروی بسیار با تجربه ای بودند. طبق گفته مادرشان بسیار آرام مهربان و شوخ طبع بودن. ♦️معجزه شهید پس از شهادت: در سال گذشته مادر ایشان زمین خورده و به شدت آسیب دیده بودند به قدری که کسی امیدی به بهبود ایشان نداشت. تا اینکه یکی از آشنایان خواب می بیند که علی آقا وارد خانه پدری شان می‌شوند. دست و پای کمر مادر را با کرمی چرب میکنند. مادر پس از آن بهبودی کامل پیدا می‌کنند. ♦️نحوه شهادت: شهید که مشتاق رفتن به جبهه بودند؛ ابتدا به سنندج و سپس به کردستان فرستاده شدند.یک الی دو ماه آنجا بودند تا به فیض شهادت رسیدند. شهید در آن مدت که در کردستان بودند ۴- ۵ تا نامه برا خانواده فرستادند که در یکی از آنها ذکر شده بود که در راه رفتن به کردستان ابتدا ۶ ساعت پیاده‌روی و تکه‌ای از راه را نیز با قاطر رفته بودند تا به محل مورد نظر برسند .ایشان سرپرست همه ۲۸- ۲۹ نفری که همراهشان بودند شدند که همگی به جز یک نفر آبادانی اعزامی از یزد بودند و همگی زیر ۱۸ سال سن داشتند. آن شخص آبادانی که در آنجا حضور داشت چند روز قبل از به شهادت رسیدن شهیدان به دلیل پاگذاری روی مین به بیمارستان منتقل شده بودند و ایشان یکی از راویان اتفاقات و اخلاقیات شهیدان و روزهایی که در کردستان سپری کرده بودند هستند .شهیدان عالی‌قدر همگی با هم به طور فجیعی از طرف کومله به شهادت می‌رسند و عده‌ای به طور دسته‌ای جمعی در یک گور خاک می‌شوند و عده‌ای رها روی زمین می‌مانند پس از آن پس از ۱۰ روز خبر شهادت آنها به خانواده می دهند. شهیدان توسط افراد محلی کردستان به یزد فرستاده می‌شوند آنها قابل شناسایی نبودند پوست سر شهیدان را کنده بودند ،چشم‌هایشان را بیرون آورده بودند و شناسایی آن ها بسیار سخت بوده‌ است. 🆔 @tasnim_mavaaddat
|🇮🇷🥀| _دیدار اعضای تیم رشد وکادرسازی با خانواده ی بزرگوار [جانباز حسین بخشنده] 🗓زمان: ۱۴۰۲/۹/۵ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📸 🌱 پایگاه 🆔@tasnim_mavaaddat
بسم رب الشهدا و صدیقین...🍃 جانباز حسین بخشنده تاریخ تولد:1343 تاریخ شهادت:1378 سِمَت شهید درجبهه:معاون فرمانده گردان دارای 4 فرزند:2دختر به نام های فاطمه و زهرا، 2پسر به نام های محمدرضا وامیرعلی مکان شهادت:بیمارستان یزد 🔸خانم طاهره امیری در سال 1364 در حالیکه 17 ساله بودند و شهید بزرگوار 21 ساله بودند با یکدیگر ازدواج کردند. شهید بخشنده به فرمانده بسیج شان می گوید که می‌خواهد ازدواج کند و تاکید می‌کند همسرش خواهر شهید باشند؛فرمانده شان هم خواهر شهید امیری را به ایشان معرفی میکند. حسین آقا روز خواستگاری به همسرش می گوید شما فکر کنید دارید با شهید ازدواج می کنید ومن در خانه پیدایم نمی شود و مدام در جبهه هستم، ایشان دوماه بعد از ازدواج شان به جبهه می روند... 🔸عملیات کربلای5: حسین آقا سال 65 یک بار شهید می شوند البته نه شهید واقعی! در حین عملیات تیربار عراقی را از بالا می بیند که خمپاره را می زند و شهید زخمی می شود و روده ایشان از بدن خارج می شود، برای اینکه روحیه بچه ها خراب نشود شکمش را با یک دستمال یا همان چفیه میبندد و خود را به جبهه خودی می رساند، وقتی به نیروهای خودی می رسد به دلیل خون بسیار زیادی که از ایشان رفته بوده از حال می روند و بیهوش می شوند. همه فکر می کنند که آقا حسین شهید شده و برا همین ایشان را داخل پلاستیک می گذارند و کنار شهدا قرار می دهند، مدتی بعد یکی از همرزمان شهید می بیند پلاستیک بخار کرده و شهید زنده است! سریعا شکم شهید را باهمان گلوله ها داخلش می دوزند و به بیمارستان منتقل می کنند... 🔸خصوصیات بارز شهید: با وجود سختی های زیادی که در زندگی شان داشتند بسیار صبور و خوش اخلاق بودند، خوش خنده و خوش رو بودند به طوری که در جبهه رکورد دار جُک های غیر تکراری بودند. بسیار مهربان و قوی بودند و به شدت به ورزش های رزمی علاقه داشتند؛ در رشته ورزشی کاراته مربیگری می کردند. 🔸خاطره ای از شهید بزرگوار: حسین آقا هر وقت میخواست دخترش را به مدرسه برساند چند متر پایین تر از درب مدرسه اورا پیاده می کرد؛فاطمه به پدرش اعتراض می کند که چرا من را جلوی درب مدرسه پیاده نمیکنی یا چرا داخل مدرسه نمیای. شهید می گویند چون بعضی از بچه ها فرزند شهید هستند و پدر ندارند، ناراحت می شوند خوب نیست... 🔸نحوه شهادت: ساعت 2 نصفه شب شهید در حال خواندن سوره واقعه بودند که ناگهان همسرشان متوجه می شود ایشان حالشان بد شده و دارند نفس نفس می زنند و بسیار عرق کرده اند.وقتی به ایشان می رسند که دیگر نفس نمی کشیدند و در این دنیا نبودند. این شهید بزرگوار از ناحیه شکم، بازو، قفسه سینه وشش ها دچار آسیب دیدگی شدید بودند و ترکش های بسیاری در بدنشان قرار داشت و سال ها درد و رنج بسیاری را تحمل کردند. ✨@tasnim_mavaaddat
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🥀💚• بَده که پیش تو، موی سرم سفید نشه؛ بَده که نوکرت، بمیره و نشه...💔 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 🎥 | 🕊 بسیج دانشجویی دانشگاه علم‌ و هنر یزد↯ 📨@tasnim_mavaaddat