💥 قبر #ابن_ملجم کجاست؟
💢درباره ی مکان و جایگاه قرار گرفتن قبر ابن ملجم از ابن بطوطه نقل شده است که:
هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه، در زمینی سرتاسر سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و از روی کنجکاوی علت آن را پرسیدم، و چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار گفتند: اینجا قبر ابن ملجم، قاتل حضرت علی (ع)، است
و عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی در سر قبر ابن ملجم جمع می کنند و به مدت 7 روز آن ها را در این مکان می سوزانند.
📚رحلة ابن بطوطه: 147؛
نفائح العلام: 409؛
تقویم شیعه: 293
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
💢💠💢💠💢💠💢💠💢
💠❣️
💢
❣️ #تلنگرانه....👌
💥سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم «مشتی خاک»..؛
که ممکن بود «خشتی» باشد در دیوار یک خانه
یا «سنگی» در دامان یک کوه
یا قدری «سنگ ریزه» در انتهای یک اقیانوس
شاید «خاکی» از گلدان
یا حتی «غباری» بر پنجره.....
✅ اما مرا از این میان برگزیدند : برای «نهایت» برای «شرافت» برای «انسانیت»
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : «نفس کشیدن» ؛ «دیدن» ؛ «شنیدن» ؛ «فهمیدن»
👈و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام : برای «قرب» ؛ برای «رجعت» ؛ برای «سعادت»
👈 من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به «انتخاب» ؛ به «تغییر» ؛ به «شوریدن» به ؛ «محبت»
📛 وای بر من اگر قدر ندانم…
❤️♥️و خدا امشب باز اجازه داده است با بردن نامش عشقبازی کنیم
#شب_قدر را در یابیم...
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
🔷 یکی از بهترین #فضایل حضرت علی علیه السلام👌👌👌
✳️روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی
(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
⭕️پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند (أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کیست؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟
ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟
ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟
ابو بکر گفت "نه هرگز"
⭕️پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
⭕️ ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس
⭕️ راهب سه سوالش را مطرح کرد
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
⭕️ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
⭕️ راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
⭕️ سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی(ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی(ع) بهمراه پسرانش امام حسن ع و امام حسین ع میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند
⭕️ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی ع بپرس
⭕️ راهب رو به امام علی ع کرده و پرسید نامت چیست؟
⭕️ امام علی ع فرمودند نامم نزد یهودیان " #الیا" نزد مسیحیان " #ایلیا" نزد پدرم
" #علی" و نزد مادرم " #حیدر" است
⭕️پس راهب گفت ، نسبتت با نبی(ص) چیست؟
⭕️ امام(ع) فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم)
⭕️پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی
⭕️ پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد (ما هو الشئ الذی لیس لله و ما عند الله و لایعلمه الله) آن چیست که خدا ندارد نزد خدا نیست و خدا نمیداند؟
⭕️امام علی (ع) پاسخ دادند
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است
⭕️آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
⭕️ و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
(فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
⭕️ پس راهب با شنیدن این پاسخها کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
⭕️ "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معذن الحمکة"
⭕️به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری(ص) ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
#شب_قدر 👌
💢 در شب قدر فرشتگان به همراه روح القدس بر امام زمان سلام الله علیه نازل می شوند ...
💠امام صادق سلام الله علیه در ضمن روایتی که در تفسیر سوره قدر بیان شده است، می فرماید:
✨«...فرشتگان به همراه روح القدس بر امام زمان سلام الله علیه نازل می شوند و سخن خداوند تبارک و تعالی (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) [همین معنا را بیان می کند] و ملائکه آنچه را که نوشته اند، به امام می دهند و خداوند تعالی آن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، سپس به امیر مؤمنان(سلام الله علیه)، سپس به ائمه: یکی بعد از دیگری القا می کند تا آنها به امام (زمان) القا کنند».✨
📚 بحار الانوار ، ج ۸۲ ، ص ۵۲
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
💢 شب قدر، شب نزول #ولایت امیرالمومنین علیهالسلام...
💠 مفضّل گوید:
در محضر امام صادق علیهالسلام از آیه مبارکه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»؛ سخن به میان آمد.
✨ فرمود: «چقدر برتری آن بر سورههای دیگر آشکار است!»
عرض کردم: برتری آنچه میباشد؟
✨ فرمود:«در آن شب ولایت امیر المؤمنین علیهالسلام نازل شده است»
گفتم: در شب قدری که ما آن را در ماه رمضان امید داریم؟
✨فرمود: «آری! شبی که در آن شب آسمانها و زمین اندازهگیری شده، و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام در آن تقدیر و معیّن شده است»
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۴۶
📗تفسير نورالثقلين، ج ۵، ص ۶۱۷
📗بحارالأنوار، ج ۹۴، ص ۱۸.
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسائل_سیاسی_روز
#وقایع_آخرالزمان
❣️ اوضاع آشفته #تهران در آخرالزمان
🔴 حدیث امام صادق (ع) در مورد نابودی #شهر_تهران
و #عذاب_استیصال از دست #زنها،‼️😱
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
💠 #امام_صادق (عليه السلام) :
✨🍃 إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِعَبدٍ خَيرا فَأَذنَبَ ذَنبا أتبَعَهُ بِنَقِمَةٍ،ويُذَكِّرُهُ الاِستِغفارَ،وإذا أرادَ بِعَبدٍ شَرّا فَأَذنَبَ ذَنبا أتبَعَهُ بِنِعمَةٍ لِيُنسِيَهُ الاِستِغفارَ،ويَتَمادى بِها،وهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : ✨«سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»(۱)✨
آیه ۱۸۲/اعراف بِالنِّعَمِ عِندَ المَعاصي.
💢خداوند ، هر گاه #خير بندهاى را بخواهد و او گناهى كند ، در پى آن ، كيفرش مىدهد و آمرزشخواهى را به يادش مىآورد.
💢و هر گاه #شرّ بندهاى را بخواهد و او گناهى كند، در پى آن ، به او نعمتى مىدهد تا آمرزش خواهى از يادش برود و به آن حال ، ادامه دهد.
👈 اين است معناى اين سخن خداوند عز و جل :
‼️«به زودى آنان را از جايى كه نمىدانند ، تدريجاً غافلگيرمىكنيم» ؛ یعنىبا نعمتدادن در هنگام ارتكاب گناهان!
(۱) بخشی از آیه ۱۸۲ اعراف
📖 الکافی ج ۲، علل الشرائع
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
💥(قسمت۴)💥
💢چند نفر جنازهام را از تابوت بیرون آورده و چنان با سر وارد بر گور کردند که از شدت ترس و اضطراب گمان کردم از آسمان به زمین افتادهام...
💠 در حالیکه جسدم را در قسمت لحد قبر جاسازی میکردند، من بیرون از قبر یک نگاهی به بدنم و مردم داشتم.
🍀در این حال شخصی نزدیک جسدم آمد و مرا به اسم صدا زد؛ خود را نزدیک او رساندم و خوب به حرفهایش گوش دادم. او در حال خواندن تلقین بود.
هر چه میگفت میشنیدم و بلافاصله، همراه با او تکرار میکردم؛ چقدر خوب آرام و زیبا تلفظ میکرد.
🍃 چیزی نگذشت که شروع به چیدن سنگ در اطراف لحد کردند، از اینکه جسدم را زندانی خاک میساختند سخت ناراحت بودم.
🍂با خود اندیشیدم بهتر است به کناری بروم و با جسد داخل گور نشوم اما به واسطه شدت علاقهای که داشتم، خود را کنار جنازه رساندم.در یک چشم بر هم زدن، خروارها خاک بر روی جسدم ریختند...
♻️جمعیت متفرق شدند و فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکانم باقی ماندند؛ اماچندی نگذشت که همگان تنها رهایم کردند و رفتند -اصلاً باورم نمیشد چقدر نامهربان بودند..
❎دلم میخواست بر سرشان فریاد بزنم:
کجا میروید؟ با من بمانید و مرا تنها نگذارید ... در این لحظه بود که صدای یک منادی را شنیدم که خطاب به مردم میگفت: بزایید برای مردن، جمع کنید برای نابود شدن و بسازید برای خراب شدن...
اما افسوس انها نمیشنیدند...
🔘پس از این همه ناله و فغان به خود آمدم و دیدم انچه برایم باقی مانده است:
قبری است بس تاریک، وحشتزا، غم آور و هول انگیز، ترسی شفاف وجودم را فرا گرفت.
🔸با خود اندیشیدم: هر چه غم است در دل انسان خاکی، و هرچه اضطراب است در دنیا گویی در قلب من ریختهاند. غم و وحشتی که شاید اندکی از آن میتوانست بدن انسان خاکی را منهدم کند...
🔵از ان همه فشار روحی گریهام گرفت و ساعتها اشک ریختم. به فکر اعمال خویش افتادم و آنگاه که پی به نقصان اعمال خود بردم، آرزو کردم: ای کاش من هم همراه جمعیت باز میگشتم اما افسوس که دیگر دیر بود...
💥در همین افکار غوطهور بودم که به ناگاه، از سمت چپ قبر، صدایی برخاست که میگفت:
بی جهت آرزوی بازگشت نکن، پرونده عمل تو بسته شده!
✨ از شنیدن صدا در آن تاریکی وحشت کردم، گویا کسی وارد قبر شده بود. با لرزشی که در صدایم بود پرسیدم: تو کیستی؟ پاسخ داد: من «رومان» یکی از فرشتههای الهی هستم.
🍃گفتم: گمان میکنم، متوجه آنچه در ذهن من گذشت شدی؟
گفت: آری؟
گفتم: قسم یاد میکنم که اگر اجازه دهید به آن دیار برگردم، هرگز معصیت خدا نکنم و در طلب رضایت او بکوشم. امروز وقتی که تمام آشنایان و دوستان و حتی خانوادهام، مرا تنها رها کردند و رفتند، به بی وفایی دنیا پی بردم ، مطمئن باش اگر به دنیا بازگردم، لحظهای از خدمت به خلق و اطاعت خالق یکتا غفلت نکنم.
🌷گفت: این سخن را تو میگویی، اما بدان حقیقت غیر از آرزوی توست؛ از این پس تا قیام قیامت باید در عالم برزخ بمانی.
⚡️ پس از شنیدن این کلام بدون درنگ شروع به شمردن اعمال نیک و بدم کرد. همان اعمالی که در طول عمرم توسط کرامالکاتبین ثبت و ضبط شده بود...
✍ #ادامه دارد..
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ای کاش فقط همین یک کلیپ بارها وبارها از صدا وسیما پخش می شد تا یکی از دلیل مخالفت با کشف حجابها مشخص شود 👌
#حجاب
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran
❣️ #پندانه....👌
💖 هر وقت خیلی بهت سخت گذشت..؛
و ناامید شدی و رسیدی ته خط..؛
مدام بخودت بگو:
به مو میرسه ولی پاره نمیشه:
خدا هست و
خدا هست و
خدا هست...🙏
الهی به امید تو🤲
⭕✨🌸✨⭕
@tasnimquran