eitaa logo
☆تسنیم قرآن☆
814 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3هزار ویدیو
14 فایل
"السلام علی من اتبع الهدی" به یاری خدامطالب ارائه شده درکانال شامل: مناسبتها،پاسخ به شبهات،ختم واذکار،تفسیر ونکته های قرآنی،فضایل اهلبیت(ع) ودانستنیهاو...میباشد.امیداست مرضی خدا و مفید واقع شود.التماس دعا ✨فرج امام زمان(عج) صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
ـ⁣⁣⁣⁣🟢🌸🟢🌸🟢🌸🟢 ـ⁣⁣🌸🦋✨ ـ⁣⁣⁣⁣ 🟢 ✨ ـ⁣⁣⁣⁣🌸ـ ❤️ ..😊 👀 ‼️ ✍️در تفسیر روح البیان نقل شده است: سه برادر در شهری زندگی می‌کردند، برادر بزرگ تر ده سال روی مناره ی مسجدی اذان می‌گفت و پس از ده سال از دنیا رفت. _برادر دوم نیز چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. _ به برادر سوم گفتند: این منصب را قبول کن و نگذار صدای اذان از مناره قطع شود؛ اما او قبول نمی کرد.🧐 _ گفتند: مقدار زیادی پول به تو می‌دهیم؛ _گفت: صد برابرش را هم بدهید، حاضر نمی شوم!!🙄 ⁉️ پرسیدند: مگر اذان گفتن بد است؟🤔 _ گفت: نه؛ ولی در مناره حاضر نیستم اذان بگویم. ❓علت را پرسیدند، گفت: 👈این مناره جایی است که دو برادرم را بی ایمان از دنیا برد؛ چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم بالای سرش بودم و خواستم سوره ی یس بخوانم تا آسان جان دهد، مرا از این کار نهی می‌کرد.😶 _ برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت. 🤲برای یافتن علت این مشکل، خداوند به من عنایتی کرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم که در عذاب بود. _گفتم: تو را رها نمی کنم تا بدانم چرا شما دو نفر بی ایمان مردید؟!🤔 گفت: زمانی که به مناره می‌رفتیم، به مردم نگاه می‌کردیم،😱 این مسئله فکر و دل مان را به خود مشغول می‌کرد و از خدا غافل میشدیم، برای همین عمل شوم، بد عاقبت و بدبخت شدیم.😔 📙یکصد موضوع، پانصد داستان ۲۲۲/۱ ؛ به نقل از: داستان‌های پراکنده ۱۲۳/۱ 🌸 🟢✨ 🌸🦋✨ 🟢🌸🟢🌸🟢🌸🟢 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 ـ⁣⁣🍃🦋✨ ـ⁣⁣⁣⁣ 🪷 ✨ ـ⁣⁣⁣⁣🍃ـ ❤️ ...😊 ⚡ ⚡ ✍️از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد. 😟زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی. 🤔زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است. 👈لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد. 😱زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع می‌کرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید. 🌟خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود. 🕊️جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت: ⁉️ ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.🤗 📚منبع: ثواب الاعمال، ص۱۲۶ 🍃 🪷✨ 🍃🦋✨ 🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 ـ⁣⁣🍃🦋✨ ـ⁣⁣⁣⁣ 🪷 ✨ ـ⁣⁣⁣⁣🍃ـ ♥️ ...😊 💦 چشمه باش 👌 ✍️حکیمی شاگردان خود را برای یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود. بعد از پیاده‌روی طولانی، همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌ای نشستند و تصمیم گرفتند؛ استراحت کنند 🔸حکیم به هر یک از آن‌ها لیوانی داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند. _ شاگردان هم این کار را کردند. 😖ولی هیچ‌ یک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود. _ سپس استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند و همه از آب گوارای چشمه نوشیدند. 🔸حکیم پرسید: «آیا آب چشمه هم شور بود⁉️» 😊همه گفتند: «نه، آب بسیار خوشگوار بود.» 🔸حکیم گفت: «رنج‌هایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه کمتر و نه بیشتر. 👈این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج‌ها را در خود حل کنید. پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج‌ها فایق آیید.» ✅دریا باش که اگر یک سنگ به سویت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوی!😊🤗 🍃 🪷✨ 🍃🦋✨ 🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 ـ⁣⁣🍃🦋✨ ـ⁣⁣⁣⁣ 🪷 ✨ ـ⁣⁣⁣⁣🍃ـ ♥️ 👇 👌با هزاران وسیله خدا روزی می‌رساند😊 ✍️سلطانى بر سر سفره خود نشسته و غذا مى‌خورد. 🦅مرغى از هوا آمد و ميان سفره نشست و مرغ بريان‌كرده‌ای را كه جلوی سلطان گذارده بودند، برداشت و رفت. 🙄سلطان متغير شد، با اركان و لشكرش سوار شدند كه آن مرغ را صيد و شكار كنند. 👈دنبال مرغ رفتند تا ميان صحرا رسيدند. يک مرتبه ديدند آن مرغ پشت كوهى رفت. 😲سلطان با وزرا و لشكرش بالاى كوه رفتند و ديدند پشت كوه مردى را به چهار ميخ كشيدند و آن مرغ بر سر آن مرد نشسته و گوشت‌ها را با منقار و چنگال خود پاره مى‌كند و به دهان آن مرد مى‌گذارد تا وقتى كه سير شد. پس برخاست و رفت و منقارش را پر از آب كرد و آورد و در دهان آن مرد ريخت و پرواز كرد و رفت. 😢سلطان با همراهانش بالاى سر آن مرد آمدند و دست‌ و پايش را گشودند و از حالت او پرسيدند. 👈مرد گفت: من مرد تاجرى بودم، جمعى از دزدان بر سر من ريختند و مال‌التجاره و اموال مرا بردند و مرا به اين حالت اينجا بستند. 🦅 اين مرغ روزى دو مرتبه به همين حالت مى‌آيد، چيزى براى من مى‌آورد و مرا سير مى‌كند و مى‌رود. 😭سلطان از شنیدن این وضع شروع به گریه کرد و گفت: در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آن‌ها حتی در چنین موقعیتی می‌رساند، پس حاجت به این زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه راجع به حقوق مردم و حرص بی‌جا داشتن برای چیست؟!😔 👈ترک سلطنت كرد و رفت در گوشه‌اى مشغول عبادت شد تا از دنيا رفت.😇 🍃 🪷✨ 🍃🦋✨ 🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣🟢🌸🟢🌸🟢🌸🟢 ـ⁣⁣🌸🦋✨ ـ⁣⁣⁣⁣ 🟢 ✨ ـ⁣⁣⁣⁣🌸ـ ♥️ ... اهمیت در زندگی😊 ✍️یکی از اصحاب امام صادق صلوات‌الله‌عليه نقل مي‌كند: روزی خدمت امام عليه‌السلام نشسته بوديم. 😔كسي آمد و از سختی‌ها و گرفتاری‌های زندگی‌اش گلايه کرد. 💚حضرت ابتدا در پاسخ او فرمودند: صبر کن! ان‌شاءالله خدا برایت فرجی می‌رساند.🤲 💚اما بعد از مقداري تأمل پرسيدند: وضع زندان كوفه چگونه است⁉️ ⚡عرض كرد: جای بسيار بدی است؛ محلي بسيار تنگ، کثیف و متعفن است كه زندانیان آن در بدترين حالات گرفتارند.😩 💚امام عليه‌السلام هم به او فرمودند: توجه داشته باش! تو در واقع در زندان هستي؛ آيا توقع داری در زندان به تو خوش بگذرد؟!🙄 ⁉️ مگر نشنیدی که دنیا زندان مؤمن است؟ دنیا همین است؛ توقع نداشته باشيد مثل بهشت باشد. 🗒️در بعضي از روایات نقل شده است: ⚡ بلا به اندازه ایمان است؛ هر کس ايمانش قوی‌تر و محکم‌تر باشد، بلایش بیشتر است. ✍️در روایت ديگري امام صادق صلوات‌الله علیه فرمودند: 💥«مزد و پاداش فراوان با بلای زیاد توأم است و خدا هیچ مردمی را دوست نمی‌دارد، مگر آن‌که آنها را مبتلا می‌کند.» 📌نمونه ی بسیار روشن آن انبیا و اولیای خدا هستند از جمله علیه السلام که سخت ترین بلاها و مصیبتها رو دیدند وبا صبر و تسلیم در برابر خدا به بالاترین درجات رسیدند. 📚گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي 🌸 🟢✨ 🌸🦋✨ 🟢🌸🟢🌸🟢🌸🟢 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣♥️🍃🦋🍃🍁🍃🍂 ـ⁣⁣🍃🍁 ـ⁣⁣⁣⁣ 🦋 ـ⁣⁣⁣⁣🍂ـ ♥️ ...😊 🥀 جزای در برابر همسر ✍️امام باقرعليه السّلام فرمود: در زمان حضرت هود عليه السّلام عدّه‏ اى گرفتار قحطى شدند، آنان نزد هود رفتند تا دعا كند خداوند باران رحمتش را نازل كند، دراين هنگام پير زنى بد زبان و فحّاش از منزل هود خارج شد و گفت: ⁉️چرا هود براى خودش چنين دعايى نمى ‏كند؟🤔 مردم گفتند: ما را به نزد او ببر، 👈گفت: او اكنون در ميان مزرعه مشغول آبيارى است، به آنجا برويد، ما نزد او رفتيم، هود هر قسمتى را كه زراعت مى ‏كرد مى ‏ايستاد و دو ركعت نماز مى‏خواند، در اين هنگام هود متوجه آنان گشت و گفت: ❓حاجت شما چيست؟ 👈گفتند: ما براى حاجتى آمديم ولى چيزى شگفت انگيزتر از حاجت خود مشاهده كرديم. ⁉️ گفت: چه ديديد؟🤔 👈 گفتند:پير زن بد زبان و فحّاشى را ديديم كه از منزلت خارج شد و بر سر ما فرياد كشيد.😟 👈فرمود: او همسر من است و من دوست دارم كه سالها زنده بماند. ⁉️گفتند: اى پيامبر خدا! چرا خواهان طول عمر او هستى؟🤔 👈 گفت: زيرا هيچ نيست، جز آنكه كسى را دارد كه كند، من هم خدا را شكر مى ‏كنم كه اذيّت‏ كننده ‏ام را زير دستم قرار داده و اگر چنين نبود كسى بدتر از او بر من مسلّط مى ‏شد.🤗 📚 مشكاة الأنوار في غررالأخبار، ص ۲۸۷-۲۸۸ 🍂 🦋 🍃🍁 ♥️🍃🦋🍃🍁🍃🍂 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣🕊️🌿🌸🕊️🌸🕊️🌸🌿 ـ⁣⁣🌿🌼🕊️ ـ⁣⁣⁣⁣ 🌸 🕊️ ـ⁣⁣⁣⁣🌿ـ ♥️ ...😊 🐏 ✍️کره خری از مادرش پرسید: این کجای انصاف است که ما با کلی سختی و مشقت ، یونجه را از مزرعه به خانه حمل می کنیم، در حالی که گل های یونجه را گوسفند میخورد و ته مانده آن را به ما می دهند...؟!🤔🙄 گوسفند آنچنان به حرص و ولع گلهای یونجه را می خورد که صدای خرت خرت آن و حسرت یکبار خوردن گل یونجه، ما را می کشد...😩 👌خر به فرزندش گفت: صبر داشته باش و عاقبت این کار را ببین... بعد از مدتی سر گوسفند را بریدند...😑 گوسفند در حالیکه جان می داد، صدای غرغرش همه حا پیچیده بود... 👈خر به فرزندش گفت: کسی که یونجه های مفت را با صدای خرت خرت می خورد، عاقبت همینطور هم غر غر می کند!😵 👌هرکسی حاصل دسترنج دیگران را مفت میخورد باید نگران عواقبش هم باشد...🤗 🌿 🌸🕊️ 🌿🌼🕊️ 🕊️🌿🌸🕊️🌸🕊️🌸🌿 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 ـ⁣⁣🍃🦋✨ ـ⁣⁣⁣⁣ 🪷 ✨ ـ⁣⁣⁣⁣🍃ـ ♥️ ...👇 ✍مردی مادر پیرش را سالیان سال مراقبت می‌کرد و زندگی خویش بر خود تباه کرده بود. 🔹 روزی بزرگی را گفت: ‼️ به گمانم در دنیا من تنها فرزندی باشم که مادرم مرا هفت سال مراقب بود تا بزرگ شوم ولی من بیست سال است که او را در سن پیری مراقب هستم که اتفاقی برای او نیفتد. 👈 آن بزرگ گفت: ⚡تو بیست سال است مادر خود را مراقبی، اما مراقبت تو انتظاری برای مرگ اوست ولی مادرت هفت سال مراقب تو بود، انتظاری برای رشد و بزرگی تو و کمال تو!!! 👌 پس بدان تو هرگز نمی‌توانی زحمات مادر خود را جبران کنی!!! 🍃 🪷✨ 🍃🦋✨ 🌺🍃🪷🍃🪷🍃🪷🍃 💎@tasnimquran💎
🌼🪻🌼🪻🌼🪻🌼🪻🌼 🪻🦋 🌼 ♥️ ..😊 ✍️روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟🤔 💠حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. 👈 روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. 👈 با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: 💥 ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. 👈می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. 💥ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. 📖«وهر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد». سوره زخرف آیه ۳۶ 🌼 🪻🦋 🌼🪻🌼🪻🌼🪻🌼🪻🌼 💎@tasnimquran💎
ـ⁣⁣⁣⁣♥️🍃🦋🍃🍁🍃🍂 ـ⁣⁣🍃🍁 ـ⁣⁣⁣⁣ 🦋 ـ⁣⁣⁣⁣🍂ـ ♥️ ✍️یکی از علمای ربانی نقل می کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست میداشت، همواره به یاد آن بود که نشکند و گم نشود یاآسیبی به آن نرسد، روزی بیمار شد و در اثر آن بیماری آنچنان حالش بد شد که به حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد، _در این میان یکی از علمای قم در آنجا حاضر بود و او را تلقین میداد و میگفت, بگو: لااله الا الله، او در جواب میگفت: "نشکن نمیگویم" !!! 🤔ما تعجب کردیم که چرا او به جای ذکر خدا میگوید نشکن نمیگویم، _همچنان این معما برای ما باقی ماند تا آن دوست بیمار اندکی بهبود یافت و من از او پرسیدم: ⁉️ این چه حالتی بود پیدا کرده بودی، ما میگفتیم بگو لااله الا الله و تو در جواب میگفتی نشکن نمیگویم. _وی گفت اول آن ساعت را بیارید تا بشکنم، آن را آوردند و شکست، _سپس گفت من دلبستگی خاصی به آن ساعت،هنگام احتضار شما میگفتید: بگو لااله الا الله، 👹شخصی(شیطان) را دیدم که آن ساعت را در یک دست گرفته بود و میگفت؛ اگر بگویی لا اله الا الله آن را میشکنم، من بخاطر علاقه ام به آن ساعت میگفتم : نشکن "لااله الا الله" نمیگویم. 📚هزار و یک داستان: نویسنده محمد محمدی اشتهاردی 🍂 🦋 🍃🍁 ♥️🍃🦋🍃🍁🍃🍂 💎@tasnimquran💎
🕊🌿🌸🕊🌸🌿🕊✨ 🌿🌸🕊 🌸🕊 ✨ ♥️ ..😊 🙄 ✍️شخصى نزد عمر بن عبدالعزيز آمد و در خلال سخنان از مردى نام برد، او را به بدى ياد كرد و عيبى از وى بزبان آورد. 💠عمر بن عبدالعزيز گفت: اگر مايلى پيرامون سخنت بررسى و تحقيق ميكنم . 👈در صورتيكه گفته ات دروغ درآمد, فاسق و گناهكارى و خبرى كه داده اى مشمول اين آيه است . «يا ايها الذين آمنوا اِن جائكُم فاسق بنباء فتبينوا.» (اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ ايد پشيمان شويد ) 📖حجرات ۶ 👈در صورتيكه راست گفته باشى عيبجو و سخن چينى و مشمول اين آيه هستى : «همازٌ مشاء بنميم » .(عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد) 📖قلم ۱۱ 👌اگر ميل دارى تو را مى بخشم و مورد عفوت قرار ميدهم . 😔مرد كه از گفته خود سخت پشيمان و منفعل بود با سرافكندگى و ذلت درخواست عفو نمود و متعهد شد كه ديگر از كسى عيبجوئى نكند و اين عمل ناپسند را تكرار ننمايد. 📚 مجموعه ورام ، جلد 1، صفحه 122 ✨ 🌸🕊 🌿🌸🕊 🕊🌿🌸🕊🌸🌿🕊✨ 💎@tasnimquran💎
♥️ ....👌 ✍️هارون الرشيد به بهلول گفت : مي خواهي كه وجه معاش تو را متكفل شوم و مايحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از فكر آن آسوده شوي؟ ⚡بهلول گفت : اگر سه عيب در اين كار نبود ، راضي مي شدم. ✅.‌‌ اول آنكه تو نمي داني به چه محتاجم، تا آن را از براي من مهيا سازي.... ✅. دوم اينكه نمي داني چه وقت احتياج دارم تا در آن وقت، وجه را بپردازي... ✅. سوم آنكه نمي داني چقدر احتياج دارم تا همان مقدار بدهي...😊 👌ولي تبارك و تعالي كه متكفل است اين هر سه را مي داند آنچه را محتاجم ،وقتي كه لازم است و به قدري كه احتياج دارم مي رساند. 👈 با اين تفاوت كه تو در مقابل پرداخت اين وجه ، با كوچكترين خطايي ممكن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار دهي.💯🤗 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎@tasnimquran💎