eitaa logo
تصویر
282 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
19 فایل
ما در انتظار رویت خورشیدیم
مشاهده در ایتا
دانلود
! یک روز نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را برپشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. او نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمیاید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. نصرالدین الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین میپرد . دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را ارام کند ولی دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت . بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده وپاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد. نصر الدین گفت لعنت بر من که نمی دانستم که اگر خر به جایگاه رفیع وپست مهمی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد!! بعد گفت:"از ماست که بر ماست" «به بپیوندید» ••✾•🌺🇮🇷🌼🇮🇷🌻🇮🇷•✾•• 📡کانال تصویر👇 https://eitaa.com/tasvirr