#فقط_زبانتو_مهار_کنی_تمومه❗️
#موعظه_خوبان
🍃آیت الله فاطمی نیا :
🌺سیدی در قم بود که با اشاره مریض شفا میداد ، از آیت ا...بهاءالدینی رازش را پرسیدم ایشان آهسته با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند : درِ آتش را بسته بود.
#روز_عرفه
🌺🇮🇷🌼🇮🇷🌻🇮🇷
📡کانال تصویر👇
https://eitaa.com/tasvirr
https://sapp.ir/tasvirr
🔴 خاطرات هاشمی
♦ #روز_عرفه
😂😂😦😦
حسین قدیانی:
عفت، نیمهشب از بروکسل برگشت! کمی پروازش تأخیر داشت! از دیدنش بغض کردم! دعایی (محمود) آمد و هر ۲ دستم را ۳ بار سفت و محکم بوسید! میگفت: "بوس اول دست راست، بهخاطر نوشتن کتاب امیر (کبیر) است؛ بوس دوم دست راست، بهخاطر بچههای خوبی که تربیت کردهای؛ بوس سوم دست راست، همینجور الکی؛ بوس اول دست چپ، بهخاطر عشقت به احمد (حاج)؛ بوس دوم دست چپ، بهخاطر عشق خودم به خودت و بوس سوم دست چپ هم بهخاطر بازگشت عفت از بروکسل!"
ساعت ۱۰ همراه عفت، فاطی، فائزه، محسن، مهدی و یاسر به مشهد رفتیم! طبسی (واعظ) در فرودگاه، به استقبال آمد! بغض کردم! فائزه و مهدی برای دعای عرفه به حرم نیامدند! اعوجاجاتی دارند! اواسط دعا خسته شدم و برگشتم هتل! بیشتر عاشق دعای آتنا (ربنا) هستم که کوتاه است!
استرا (ماچونی) آمد و گزارشی از وضع تیم استقلال ارائه داد و رفت! تذکرات لازم را دادم! صدری (نیا) آمد و از ساخت و سازها در رشتهکوه بینالود گله داشت! فسقل (بچه) برای ما شاخ شده! به احمد (حاج) زنگ زدم که به امام بگوید؛ این مستضعفان را خیلی هم حالا تحویل نگیرد! گفت: "خودت بگو به امام، اگر جرئتش را داری!" اشتون (کاترین) آمد و خواهان دیدار با سعید (جلیلی) در کنار مزار مرحوم نخودکی شد! گفت که دلش برای جلیلی (سعید) تنگ شده! جواد فروغی (اذا الشمس کوّرت) آمد و مدعی شد که به زودی، جنبشی در یمن به نام انصارالله، ظهور میکند که بیا و ببین! قبول نکردم!
به احمد (حاج) زنگ زدم که به امام چیزی نگوید! عجیب نسل جوان را جویای نام کرده انقلاب! یکی از کبوتران حرم آمد و با انتقاد از فائزه، گفت: "از اون بالا، کفتر بیایه، بهتر از همچین دختری است!" نپذیرفتم! شب برای مناجات به حرم رفتم! در انقلاب (صحن) یاسر (جبرائیلی) آمد و یک نسخه از کتاب #روایت_رهبری را تقدیم کرد! مدعی بود که من (اکبر) بعد از رحلت امام، کمی دیر و با تأخیر، آنچه را که میدانم، به خبرگان میگویم!
مجددا به حاج (احمد) زنگ زدم که به امام دربارهی نسل نو تذکر بدهد! عفت از دره (چالی) زنگ زد که منافقین در شاندیز، مهدی را در حال خوردن لیک (۶) شناسایی کردهاند! تذکری ندادم!
احمد (حاج) تماس گرفت که امام، روی نسلهای جوان بعدی، حتی بیش از نسل اول انقلاب، حساب کرده و خامنهای را لایق رهبری میداند! بغض کردم! از پاسدارها داشتم میخواستم که کسی را راه ندهند تا به #مناجات برسم که نجفی (محمدعلی) آمد اما تقاضای هیچ اسلحهای نکرد و رفت! قد (یانی) آمد و نسخهای از خاطرات هنوز چاپنشدهام را نشانم داد! بغض و تعجب را با هم کردم!
#حسین_قدیانی
🌺🇮🇷🌼🇮🇷🌻🇮🇷
📡کانال تصویر👇
https://eitaa.com/tasvirr
https://sapp.ir/tasvirr