eitaa logo
توسل به شهدا
122 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
8هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌴سنگر عشق🌴
🚨همسر شهیدی که برای شهادت شوهرش چله گرفت مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم... برای رسیدن بهش گرفتم . ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهریه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. هےچ وقت بهم نمے گفت ... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 🌷 💟همسر شهید براے رسیدن و با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به چله مےگیرد این است عاشقانه های شهدا 🌹🍃🌹🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💠زندگی نامه وخصوصیات اخلاقی💠 🌷🌷🌷 در پنجمین روز مرداد سال 1366 در روستای (شهرستان تیران و کرون) به دنیا آمد. در یک خانواده روستایی و با ایمان قد کشید. در دوران نوجوانی رفتن بر سر و خواندن بود. تحصیلاتش را تا مقطع در روستای خیرآباد به پایان رساند و سال 1381 ساکن شدند. در تمام این سال‌ها عضو فعال بسیج بود و فعالیت می‌کرد. سال 1385 سربازی‌اش را در (پادگان مالک اشتر ارومیه) گذراند و بعد از گذراندن دوره نظامی در پادگان به سپاه درآمد و لباس مقدس سپاه را به تن کرد و در زرهی 8 نجف اشرف نجف‌آباد مشغول به فعالیت شد. یکی از نیروهای گردان پیاده لشکر8 در جنگ با 29 اسفند 1393 در کشور (شیخ هلال) در سن 28 سالگی بر اثر به سر به درجه رفیع نائل آمد و پیکر مطهرش بعد از انتقال به نجف‌آباد در گلزار این شهر به خاک سپرده شد. همسر در مورد اخلاق و منش این گفت: نوری و بود و همیشه به لب داشت، بعد از هم کسانی که از او یاد می‌کنند از رو بودنش می‌گفتند. او بود و معمولا از کسی ناراحت نمی‌شد. همیشه با دیگران را متوجه اشتباهشان می‌کرد، از و بیزار بود و را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود. آزاده عشوری افزود: طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم می‌شود، حتی زمانی که وسایلش را جمع می‌کرد و گفت می‌خواهم به بروم، من گریه می‌کردم و می‌گفتم تو اگر بروی می‌شوی. وی ادامه داد: او خیلی خوشحال بود، چون پنج یا شش بار درخواست رفتن داده بود ولی قبول نکرده بودند. این دفعه که موافقت کرده بودند خیلی خوشحال بود و می‌گفت من نخواهم شد، می‌روم و دوباره برمی‌گردم. الان هم می‌گویم اگر تقدیرش بوده، خدا را شکر که با از دنیا رفت. 🌹 @jomalat_talaei_olama_shohada