💥 خاطرات شهيد صفدر فخري به قلم خود شهید 🌺🍃باسلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت الله العظمي امام خميني و شهيداني كه باخون پاك خود درخت پر بركت اسلام را آبياري كردند . شهريور ماه سال 61 فرا رسيده دلم به تب و تاب افتاده است كه به جبهه برم با خود مي گويم كه سهم من به هلاكت رساندن حداقل 10 عراقي مي باشد چرا به جبهه نروم. 🧰بالاخره كيف و قمقمه مدرسه را به كيف و قمقمه جبهه و مداد را به اسلحه تبديل مي كنم با ثبت نام كردن در بسيج كوار توانستم به آرزوي خود برسم. به اتفاق دوستانم به نام هاي الماس سليمي ، سيد منصور نوري ، فتحعلي برنجي و جانمراد توكلي به كوار رفتيم و تشكيل پرونده داديم. 📂بعد از اينكه تشكيل پرونده داديم در تاريخ 27/6/61 از كوار اعزام شديم و به شيراز رفتيم از خوشحالي داشتيم بال و پر در مي آورديم . همه صحبت هايمان در مورد جبهه بود . هر كسي يك صحبتي به ميان مي آورد . يكي مي گفت : كي باشد به آنجا برسيم، ديگري مي گفت : نمي دانم كه قسمت كيست به شهادت برسد. بالاخره هر كسي صحبتي به ميان مي آورد تا به شيراز رسيديم دو روز در آنجا مانديم كه بعد از اين مدت با اتوبوس به اميديه آمديم. هفده روز در آنجا سپري كرديم بعد از اين مدت به اهواز رفتيم كه در آنجا در پادگان باهنر بوديم در اين پادگان دو روز مانديم كه بعد از دو روز که در پادگان بوديم به پادگان آلفا آمديم . همين طور هوس منطقه به سرمان بود و دلم مي خواست هر چه زودتر اسلحه را تحويل بگيرم و چندين نفر از عراقيها را به هلاكت برسانم آيا چنين روزي فرا مي رسد كه من به منطقه بروم؟ بلاخره چهار روز در پادگان آلفا بوديم كه بعد از اين مدت با ماشين به مقر آمديم كم كم صداي توپ و تانك شنيده مي شد و گاهي هم به اطرافمان مي خورد . حالا بعد از چند روز كمي خوشحال هستم كه توانسته ام به منطقه كمي نزديكتر شوم آنقدر علاقه داشتم به خط يكم بروم كه روزها و شبها برايم سالها طول مي كشيد هر چه كه بود گذشت. 22 روز هم در اين مقر به سر برديم كه بعد از اين مدت به مقر جديدي رفتيم و چهار روز در آنجا بوديم ، چهار روز ديگر هم در مقر ديگري به سر برديم حالا در مقر جديد كليه سنگرهاي عراقي را بازديد كرديم كه سنگرها طوري ساخته بودند كه ازخانه هاي ما قشنگتر بود . در بازديدي كه از اين سنگرها بعمل مي آورديم تعداد 15 گلوله توپ پيدا كرديم كه توان حمل آن را به عقب نداشتيم كه آنها را تحويل دهيم . حالا 7 روز است كه در اين مقر هستيم ولي 7 روز بود كه آمده بوديم و هنوز به خط يكم نرفته بوديم . در اين مدت تعدادي از دوستان كه با هم بوديم ، از يكديگر جدا شديم . برايمان سخت بود كه با هم آشنا شديم ، و زود از هم جدا شديم و يك روز و يك شب ديگر در آنجا مانديم در اين مدت مزدوران عراقي ما را شناسايي و با كاتيوشا(چله چله) ما را مورد هدف خود قرار داده بودند و ما مجبور شديم كه از اين مقر حركت كنيم به يك مقر ديگر كه پشت كوه بود برويم تا بچه ها بتوانند كارهايي كه به آنها محول شده بود به نحو احسن انجام دهند تا دشمن نتواند مزاحم آنها شود . در اين مقر تعدادي جنازه عراقي افتاده بود كه اين جنازه ها از عمليات فتح المبين به جاي مانده بود . وقتي كه جنازه ها را نگاه مي كرديم آنقدر هيكل بزرگی داشتند كه هر يكي از آنها به اندازه دو ، سه نفر ما بودند. به هر حال در اين جا تقسيم شديم . پنج نفرمان يك پدافند يك لولي تحويل گرفتيم و نماز شب را در باد و باران برقرار كرديم . در اين جا هر نفرمان بايد شبانه روزی 5 ساعت نگهباني مي داديم آنقدر هوا سرد بود كه دستها و پاهايمان بي حس شده بودند . ولي از خوشحالي و شور و شوق نمي دانستيم كه 5 ساعت كي تمام مي شود و اين نشانه علاقه داشتن به جبهه بود كه سردي شب را تحمل مي كرديم ، نوبت من كه رسيد باد و باران شديد شد و در چند متري يك چادر بود كه تعدادي از بچه ها و يك پاسدار به نام آقاي سجادي دلشان براي من سوخت و مرا صدا زدند تا به چادر بروم . اما من اين كار را نكردم و با خود گفتم همان طور كه ديگر دوستانم نگهباني دادند و اين سختي را تحمل كردند من هم تحمل ميكنم و نگهباني مي دهم . همين طور كه حواسم به اطراف بود با خود مي گفتم شهادت نصيب كدام يك از ما ميشود. آيا من هم شهيد ميشوم ، هميشه آرزوي شهادت در دلم هست دلم ميخواهد كه به آرزوي خود برسم به اميد چنين روزي. مي آيد توي جهبه بوي خوش از اين شهيدان من بقربان خميني ، مرگ بر صدام والسلام ❄️التماس دعای فرج ❄️ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج •┈┄┅✾❀🌺🍃🌺❀✾┅┄┈• https://eitaa.com/tavasolshohada ڪانال‌ _ما- را -بہ -اشتراڪ بگذارید

🍃🌸ختم: روز9⃣1⃣ 📜شہید:صفدر فخری دوشنبه:۱۴۰۳/۱۲/۲۰ روی لینک زیر متن بزنید و مستقیم دعای توسل اعلام شده را تلاوت کنید ⏳️فرصت تلاوت از اعلام ختم تا نیمه شب شرعی روز بعد

به نیــــــــت: 🍃سلامتی وتعجیل درفرج مهدی فاطمه(عج)🤲🏻 تقدیم به روح پر فتوح چهــــ40ــل شهید عزیز و والا‌مقام 🪶شہید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روز : بیستم شہید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ : منصور حقیقت‌خواه 🎊به نیت حاجات قلبی شرکت کنندگان 🍃🌸خانم عصمت دهقان 🍃🌸خانم مرضیه ندافیان 🍃🌸خانم طیبه شاهپسند 🍃🌸خانم زهرا اکرادی •┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈• 🌳خداوندا شهدا نزدت عزیزهستند و بزرگوار به حرمت این شهید عزیز برآورده شدن حاجات همه اعضای گروه را عنایت بفرما🤲🏻 •┈┈••✾🍃🌸🍃 ✾••┈┈• 🕑مهلت تلاوت : از اعلام ختم تانیمه شب شرعی روز بعد

🍃🌸ختم: روز0⃣2⃣ 📜شہید:منصور حقیقت‌خواه سه شنبه ۱۴۰۳/۱۲/۲۱ روی لینک زیر متن بزنید و مستقیم دعای توسل اعلام شده را تلاوت کنید ⏳️فرصت تلاوت از اعلام ختم تا نیمه شب شرعی روز بعد