«الهـےاَنْتَکَهْفیحینَتُعْیینِیالْمَذاهِبُفیسَعَتِها»
خدایا تویی پنـٰاه من، هنگامے کھ درماندھام
کنند راهها، با همہ وسعتے که دارند . .
زندگـے نیست بجز عشـق ؛ بجز حـرفِ
محبت به کسۍ، ورنہ هر خار و خسے
زندگۍ کردھ بسی(: سهرابسپهری.
آدمیزاد فقط با آب و نانـ و هوا نیست که
زندھ است ؛ این را دانستم و مۍدانم کھ
آدم بھ آدم است ڪھ زندھ است ؛ آدم بہ
عشقِ آدم زنده استـ . . محموددولتـآبادی!
مےگذارمت تیتر درشت روزنامھ آنجا
ڪھ حروفش را بۍپروا چیدھاند و
خبرهایش را محـٰافظھ کارانہ ؛ و من
همیشه زندگے را آسان گرفتہام، ولۍ
عشق را سختـ !'
«سَیجعَلُاللهُبَعدَعُسرٍیُسراً»
بھ زودی خداوند بعد از هر
سختے آسانی پدید میآورد . .
کاش گوشہای از این شهر شلوغ کمی
دورتـر از هیاهـوهاۍ مهیب ؛ یڪنفر
جار میزد آرامش، بیا کھ حراج کردهایمـ(꧇
زندگے پنجرھای باز بھ دنیای وجود؛ تا کھ
این پنجره باز استـ جهانے با ماستـ ؛ آسمان،
نور، خدا، عشق، سعـٰادت با ماست. فـرصت
بازۍ این پنجرھ را دریابیم ؛ در نبندیم بھ
نور .. در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم🌱.
سهرابسپهرۍجان !