eitaa logo
تذكرة المتقين
199 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
891 ویدیو
12 فایل
نشر معارف دین ارتباط با ادمین @Hassanshojaei6774
مشاهده در ایتا
دانلود
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم ۱ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (١) الف، لام، را؛ كتابى است كه آن را به‌سوى تو فرو فرستاديم تا مردم را به اذن پروردگارشان، از تاريكى‌ها به‌سوى روشنايى بيرون آورى؛ به‌سوى راه آن شكست‌ناپذير ستوده. (ابراهيم/ ١) https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم ۲ چند نکته مهم قبل از شروع تفسیر، در رابطه با قرآن کریم باید متذکر بشویم: ۱.موضوع قرآن کریم چیست؟ قرآن يك هدف اصلى دارد و ديگر اهداف در پرتو آن هدف، شكل گرفته‌اند؛ به گونه‌اى كه مى‌توان ميان آن‌ها تقسيمات و تنظيمات طولى يا عرضى برقرار كرد. هدايت به راه مستقيم، هدف اصلى قرآن است: «إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ * لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ‌ قرآن يادنامه‌اى براى جهانيان است، كسانى از شما كه بخواهند استوارتر و پا بر جاتر باشند.» يا «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ اين قرآن به آنچه پابرجاتر و استوارتر است، هدايت مى‌كند.» شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيٓ أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ ..... بقره ۱۸۵ قرآن کتاب هدایت است، قرآن آمده است تا انسان را از وضع نامطلوب موجود، به وضع مطلوب برساند. هدايت، گذردادن از وضع نامطلوب و رساندن به نقطه‌ى مطلوب است. آن نقطه‌ى مطلوب، رسيدن به سعادت، يعنى لذت‌هاى دائمى و خالص است. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن: سوره ي علق كليات: سوره ي «علق» در مكه بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شده و داراي ۱۹ آيه است. اين سوره اولين سوره در ترتيب نزول (قبل از سوره ي «قلم») و نود و ششمين سوره در چينش كنوني قرآن است. نام‌هاي اين سوره عبارت اند از: «علق» (خون بسته ي آويزان) و «اقرَء» (بخوان)، كه از آيه ي اول اين سوره گرفته شده اند و «عُنوان القرآن». فضيلت: از امام صادق عليه السلام روايت شده كه هركس سوره ي علق را بخواند و در همان شبانه روز بميرد شهيد از دنيا رفته است و خدا او را به صورت شهيد برمي انگيزد. البته روشن است كه اين ثواب و مقام شهيد، براي كسي است كه اين سوره را بخواند و در راستاي محتواي آن حركت و عمل كند. ويژگي ها: طبق نظر مشهور مفسران، سوره ي علق نخستين سوره اي است كه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرود آمده است. آخرين آيه ي اين سوره سجده ي واجب دارد و در هنگام قرائت يا شنيدن آن بايد يك سجده به جا آورد. اهداف: محورهاي اساسي اين سوره : غرض سوره اعلام آغاز رسالت حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم به همراه اولين برنامه‌ى دعوت يعنى ايجاد احساس نياز به پروردگار در مردم و آماده‌ساختن آن حضرت براى وقايع پيشِ رو است. سوره خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است. خداى متعال آن را با دستور به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به خواندن ويژگى پروردگار بر مردم آغاز مى‌كند، سپس او را از مقاومت برخى از مردم آگاه مى‌كند و با بيان نمونه‌اى روشن از مخالفت‌هايى كه با او در گذشته صورت گرفته بود، وى را براى درگيرى‌هاى آينده آماده مى‌سازد. البته آن حضرت را از تنبيه جريان طاغى مطمئن مى‌سازد و سپس نسبت به تمكين به خواسته‌هاى آنان هشدار مى‌دهد و راه تقرب به پروردگار را به او نشان مى‌دهد. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
🍃پرستش در مكه در اين ميان اهل مكه كه سابقه‌ى شهرشان به حضور هاجر عليها السلام و اسماعيل عليه السلام در آن سرزمين خشك و بى‌آب و علف برمى‌گشت و نسل آنان همان نسل اسماعيل عليه السلام بود، از نظر اعتقادى سرگذشت جالب توجهى داشتند. عدنانيان كه ساكنان حجاز و نجد و تهامه و از نوادگان اسماعيل عليه السلام بودند، پايبند شريعت ابراهيم عليه السلام بودند. اين گروه به‌تدريج، آيين توحيد را وانهادند و به بت‌پرستى روى آوردند. گفته‌شده شخصى به نام عَمرو بن لحىّ‌، رييس قبيله خزاعه و متولى كعبه، تحت تأثير عمالقه‌ى شام كه بت‌پرست بودند، قرار گرفت و از آنان تقاضاى بتى كرد و بت «هبل» را به مكه آورد و در مكه نصب كرد و مردم را به پرستش آن دعوت كرد.وى همچنين دو بت «اساف» و «نائله» را در كنار كعبه قرار داد. از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه عمرو بن لحىّ‌، عامل انحراف دين اسماعيل عليه السلام و پايه‌گذار بت‌پرستى است. بت‌پرستى اهل مكه چنان گسترده شد كه در هنگام فتح مكه، بت‌هاى موجود در اين شهر بالغ بر ٣٦٠ بت بود. بت‌پرستان مكه خدا را باور داشتند، او را آفريدگار آسمان و زمين و جهان مى‌دانستند؛ اما همان‌گونه كه اشاره شد، توحيد آنان تحريف شد. به باور اهل مكه خدا فرزند و همسر داشت و فرشتگان دختران خدا بودند. آنان ميان خداوند و جن‌ها نيز نسبت قائل بودند. بنا بر يك تفسير، مقصود از خويشى و نسبت خدا با جن - در آيه‌ى ١٥٨ و ١٥٩ سوره‌ى صافات - پندار آنان درباره‌ى ازدواج خدا با جن‌ها بود. به باور آنان فرشتگان ثمره‌ى اين ازدواج بودند.بت پرستان مكه ميان بت‌ها و خدا رابطه‌اى برقرار كردند. آنان بت‌ها را خداوندان كوچك و واسطه‌ى ميان خود و «الله» معرفى مى‌كردند و پرستش آن‌ها را موجب نزديكى به درگاه خدا و رضايت او مى‌دانستند. بت‌ها در نگاه بت‌پرستان آفريدگار نبودند، اما امورى از عالم به آن‌ها واگذار شده بود و آن‌ها را اختياردار تدبير امور هستى به شمار مى‌آوردند. پرستش بت‌ها با هدف جلب توجه اين موجودات مُدبِّر در كنار عبادت خداى عزوجل توجيه مى‌شد و اين امر عرب مكه را به شرك در عبادت كشاند. سوره‌ى علق سرآغاز دعوت و مبارزه‌اى بود كه در تمام مدت حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در مكه تعقيب شد و چهره‌ى غالب سوره‌هاى مكى را تشكيل مى‌داد. خداى متعال در سوره‌ىعلق، تحول را از خواندن مردم به توحيد ربوبى و نادرست دانستن جمع ميان توحيد آفريدگارى و شرك در تدبير هستى آغاز نمود. اهميت آغاز تحول از بيان انحصار تدبير عالم به خداى متعال روشن است همه‌ى پيام‌هاى دغدغه‌آور و بشارت‌ها، همه‌ى هدايت‌ها و راهبرى‌ها تنها به پذيرش توحيد در امر ربوبيت وابسته است. اگر انسان گمان كند كه در تدبير عالم، عوامل ديگرى نيز به طور مستقيم نقش دارند و خواست آن عوامل نيز در سعادت بشر دخالت دارد، دليلى بر پذيرش سخنان مدعى رسالت از سوى پروردگار واحد وجود ندارد؛ بنابراين اولين گام در حركت به سوى تحول، كنارزدن صاحب اختياران ديگر و انحصار آن به خداى آفريدگار و مدبر تمام هستى است و تا نياز به اين خالق و مدبر احساس نشود، تغيير و تحول همه‌جانبه در انسان آغاز نمى‌شود. 🍃نزول وحى بر حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم امرى بى‌سابقه نبود. آنچه در آغاز نزول سوره‌ى علق اتفاق افتاد، رسالت و بعثت آن حضرت بود؛ اما آن حضرت پيش از آن نبى بود، بر وى وحى مى‌شد، اما مأمور به ابلاغش نبود. بلكه او از همان كودكى با پديده‌ى وحى ارتباط داشت. اين حقيقت را اميرمؤمنان على عليه السلام چنين نقل مى‌كند: « وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ سُبْحانَهُ بِهِ‌ صلى الله عليه و آله و سلم مِنْ لَدُن انْ كانَ فَطيماً اعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ المَكارِمِ وَ مَحَاسِنِ اخْلاقِ العَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ. از آن‌گاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از شير گرفته شد، خداوند از سوى خود بزرگ‌ترين فرشته از فرشتگان خود را همدم او ساخت تا شب و روز او را در اخلاق كريمانه و نيكوى عالم به پيش برد.» https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ ☘تفسیر قرآن _ سوره مبارکه علق آيات ١ تا ٥ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ به نام خداى بخشنده مهربان. اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (١) بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (٢) انسان را از علق خلق كرد. اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ (٣) بخوان و پروردگار تو كريم‌ترين است. اَلَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (٤) همو كه به وسيله‌ى قلم تعليم داد. عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ (٥) به انسان آنچه را نمى‌دانست، ياد داد. 🍃كلمه‌ها «اسم»: اين واژه در صورتى كه ريشه‌ى آن «وسم» باشد، به معناى علامت است و در صورتى كه ريشه‌ى آن «سمو» باشد، به معناى علو و رفعت است. معمولاً مفسران قول دوم را صحيح‌تر دانسته‌اند. «الله»: نام مخصوص خدا و جامع‌ترين اسامى او است. «رحمن»: صيغه‌ى مبالغه از «رحمت» است كه دلالت بر كثرت، گسترش و احاطه در رحمت دارد. «رحيم»: صفت مشبهه است و دلالت بر دوام و هميشه‌بودن رحمت دارد. «إِقْرَءْ‌»: صيغه‌ى امر از مصدر «قرائت» و به معناى ضميمه‌كردن حروف و كلمات به يكديگر است، گاه در خواندن، گاه در تلفظ و گاه در استماع. «رَبّ‌»: بر مالك، صاحب‌حق، اختياردار، تدبيركننده و نگهدارنده، نعمت‌بخش، تنبيه‌كننده و اصلاح‌كننده‌ى چيزى گفته مى‌شود. «خَلْق»: بر ايجاد چيزى بعد از آن‌كه معدوم باشد و نيز بر ايجاد چيزى به گونه‌اى كه سبقتى بر آن گرفته نشده باشد، اطلاق مى‌شود. «عَلَق»: به معنى آويزان‌شدن چيزى به شيئى در بالا، چنگ‌زدن به چيزى و ملازمت با آن است. همچنين در مورد كرمى كه به بدن آويزان مى‌شود و خون مى‌مكد (زالو) و خون جامدى كه در رحم است كه فرزند از آن به وجود مى‌آيد، استعمال مى‌شود. «اَكْرَم»: از «كرامت»، به معناى بزرگوارى است و «اكرم» به كسى مى‌گويند كه بخشش‌هايش برتر و بيشتر از بخشش ديگران باشد. علت استعمال واژه در اينجا آن است كه خداوند بدون استحقاق عطاگيرنده، بر او عطا مى‌كند و هر نعمتى در نهايت به خداوند باز مى‌گردد. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم بسم الله الرحمن الرحیم اي نام تو بهترين سرآغاز نكته‌ها و اشاره ها: ۱. در بين مردم مرسوم است كه هر كار مهم و پرارزشي را با نام بزرگي يا چيزي كه دوست دارند آغاز مي‌كنند. سوره‌هاي قرآن كريم نيز با نام خدا آغاز مي‌شوند كه موجودي پايدار و جاويدان است. خداى متعال كلام خود را با اين جمله‌ى مبارك و نورانى آغاز مى‌فرمايند. مناسب‌ترين معنايى كه براى «باء» در اينجا تصور مى‌شود، همان معناى ابتدا است؛ به اين معنا كه هدايت را با نام خدا آغاز مى‌كنم. به تعبير علامه طباطبايى رحمه الله: «خداى تعالى كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است، آغاز كرد تا آنچه در كلام است، نشان او را داشته باشد و مربوط با نام او باشد و نيز ادبى است تا بندگان خود را با آن ادب، مؤدب كنند و بياموزند تا در اعمال، افعال و گفتارشان اين ادب را رعايت نموده، آن را با نام وى آغاز نمايند، مارك وى را به خود زنند تا اعمالشان خدايى شده، صفات و اعمال خدا را داشته باشند و مقصود اصلى از انجام اعمال، خدا و رضاى او باشد و درنتيجه باطل و ناقص نماند؛ چون به نام خدايى آغاز شده كه هلاكت و بطلان در او راه ندارد." اي نام تو بهترين سرآغاز بي نام تو نامه كي كنم باز ۲. در حديثي از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله مي‌خوانيم: هر كار مهمّي كه بدون نام خدا شروع شود، نافرجام است. ۳. همه ي سوره‌هاي قرآن با «بسم اللَّه» آغاز مي‌شود و آن جزئي از قرآن است ولي سوره ي برائت بدون «بسم اللَّه» شروع شده است؛ شايد به اين دليل كه در آن جا سخن از قهر و اعلان جنگ به مشركان است كه با توصيف خدا به رحمت ناسازگار است. ۴. «بسم اللَّه» گفتن در آغاز كار و سوره ها، هم به معناي كمك خواستن از خدا و هم به معناي شروع كار به نام خداست. اسم در اينجا، اگر از ريشه «وسم» باشد، به معنى لفظى است كه راهنماى معنا است؛ يعنى علامتى براى ويژگى‌ها و صفات خداى عزوجل است و اگر بر معنى «سمو» به معنى «بلندى» باشد، مرادْ آغاز سوره با توجه به برترى و والايى خداى متعال مى‌باشد به نام آن كه هستي از او نام يافت فلك جنبش زمين آرام يافت ۵. «اللَّه» جامع ترين نام خداست و تمام صفات او را در بر مي‌گيرد ولي نام‌هاي ديگر او، مثل رحمان و غفور و رازق و... هر كدام به صفتي خاص اشاره دارند. به نام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه برنگذرد ۶. واژه ي «رحمان» و «رحيم»، هر دو از ريشه ي «رحمت» است و مشهور بين مفسّران آن است كه صفت «رحمان» اشاره به رحمت عام خدا دارد كه شامل دوست و دشمن و مؤمن و كافر مي‌شود؛ زيرا بر وفور و كثرت رحمت و فراگيري آن دلالت دارد. امّا واژه ي «رحيم»، به رحمت خاص خدا نسبت به بندگان شايسته و با ايمان اشاره دارد؛ چرا كه اين صيغه دلالت بر دوام و ثبات رحمت دارد. پروردگار از ميان تمام صفات خود، بر دو صفت «رحمن» و «رحيم» تأكيد نموده است، تا آغاز امور به احسان كرده باشد و نشانگر اين معنا باشد كه نزول قرآن بر بشر از صفت رحمت الهى سرچشمه گرفته است. اين رحمت هم جنبه‌ى عمومى و گستردگى و هم جنبه‌ى پيوستگى و دائمى دارد؛ بنابراين معناى آيه‌ى «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌» آغازكردن قرائت قرآن به نام خدايى است كه رحمتش همگانى و هميشگى است. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم ☘آيات اول تا پنجم سوره ي علق(۱) قرآن كريم در آيات اول تا پنجم سوره ي علق به آفرينش انسان و آغاز وحي با خواندن و قلم اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: ۱- ۵. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ بخوان به نام پروردگارت كه (همه چيز را) آفريد؛* انسان را از خون بسته ي آويزان آفريد. * بخوان در حالي كه پروردگارت ارجمندتر است؛* (همان) كسي كه با قلم بياموخت؛* به انسان آنچه را نمي دانست آموخت. شأن نزول: حكايت كرده اند: پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در آغاز رسالتش در كوه «حرا» بود كه جبرئيل آمد و گفت: اي محمد! بخوان! و پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: من نمي توانم قرائت كنم. جبرييل او را در آغوش گرفت و سه بار فشرد و پنج آيه ي آغازين اين سوره به زبان پيامبر صلي الله عليه و آله جاري شد. ✅در اين آيات بر دو نام «رب» و «خالق» تأكيد شده است. واژه ي «ربّ» به معناي مالك اصلاح گر و تربيت كننده است و خالقيت خدا دليلي بر ربوبيت و پرورش دهندگي اوست؛ يعني كسي كه جهان را آفريده است آن را تدبير مي‌كند و پرورش مي‌دهد. اين مطلب پاسخي است به مشركان عرب كه خالق بودن خدا را پذيرفته بودند، امّا بت‌ها را تدبيرگر و ربّ جهان مي‌دانستند. ✅ مقصود از آفرينش انسان از عَلَق چيست؟ «علق»، در اصل به معناي چسبيدن به چيزي و آويزان شدن است؛ از اين رو به زالو و خون بسته كه به بدن مي‌چسبند و نيز به تخمك كه از اوول زن و اسپرم مرد تشكيل يافته و به ديواره ي رحم مي‌چسبد و هم چون دانه ي توتي آويزان مي‌شود و از خون آن تغذيه مي‌كند، عَلَق مي‌گويند. خدا بزرگوار و ارجمند است و انسان را به وسيله ي قلم آموزش مي‌دهد و جهل او را برطرف مي‌كند. انسان علومي را از طريق وحي، فطرت، عقل وحسّ مي‌آموزد و با عنايت الهي، به وسيله ي قلم به ديگران منتقل مي‌كند و به نسل‌هاي آينده مي‌رسد. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم ☘آيات اول تا پنجم سوره ي علق(۲) قرآن كريم در آيات اول تا پنجم سوره ي علق به آفرينش انسان و آغاز وحي با خواندن و قلم اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: ۱- ۵. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ بخوان به نام پروردگارت كه (همه چيز را) آفريد؛* انسان را از خون بسته ي آويزان آفريد. * بخوان در حالي كه پروردگارت ارجمندتر است؛* (همان) كسي كه با قلم بياموخت؛* به انسان آنچه را نمي دانست آموخت. مهم‌ترين ويژگى پروردگار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه در اين آيات بدان تأكيد شده، خالقيت اوست؛ آفرينشى كه تمام موجودات عالم را شامل مى‌شود و در آيات فراوانى از قرآن، همين صفت، علامت ربوبيت خداوند بر مردمْ شمرده شده است: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌ همانا پروردگار شما خدايى است كه آسمان و زمين را خلق كرد». حضرت موسى عليه السلام نيز در پاسخ به فرعون چنين فرمود: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى پروردگار ما كسى است كه همه‌ى چيز را خلق كرد، سپس [به مسير كمال و سعادتش] هدايت نمود». انسان بايد سراغ قانون‌گذار و صاحب‌اختيارى برود كه خالق همه‌ى هستى باشد كسى كه مى‌خواهد بشر را هدايت كند و راه او را تا نهايت كمال، تدبير نمايد و قانون رشد و تكامل او را بنويسد، بايد بر تمام اين نظام احاطه، مالكيت و شناخت داشته باشد. خدا در آيه‌ى مورد بحث، خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى‌فرمايد: در معرفى پروردگار بر صفت «خالقيت» خدا تكيه كند و پروردگار خود را كسى بداند كه تنها آفريدگار هستى است، و با اين بيان، جايى براى پروردگاران ادعايى باقى‌نگذارد. در آيات ديگر قرآن نيز بر اين حقيقت تأكيد شده است: «وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ‌ كسانى كه غير از خدا مى‌خوانيد [و مالكيت آن‌ها را مى‌پذيريد و از آن‌ها جوياى رفع نيازهايتان هستيد] اين‌ها آفريدگار هيچ‌چيز نيستند بلكه خود مخلوقى از مخلوقات عالم‌اند». قرآن در سوره‌ى حج ناتوانى پروردگاران ادعايى را از آفرينشِ حتى كوچك‌ترين موجودات، چنين بيان فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ‌ كسانى كه غير از خدا مى‌خوانيد، ابداً نمى‌توانند حتى پشه‌اى را خلق كنند [چه رسد به مخلوقات ديگر] هر چند در اين امر يكديگر را يارى كنند». بنابراين ذكر آفرينش تمام هستى در آيه‌ى اول سوره علق، اشاره به ويژگى‌هاى خاصى است كه در هيچ پروردگار ادعايى ديگر نظير ندارد. ☘رابطه پروردگارى با آفريدگارى در پاسخ به اين‌كه چرا در اين آيات بر خالقيت پروردگار اصرار شد، دو احتمال وجود دارد: ١. آفريدگار، حق مالكيت و صاحب‌اختيارى مخلوقات خود را دارد. پس در تزاحم ميان ارباب مختلف، حق ربوبيت با كسى است كه آفريدگار باشد. اين احتمال به خصوص وقتى تقويت مى‌شود كه كلمه‌ى «اسم» به معنى رفعت و علو باشد كه در اين صورت مأموريت پيامبر نشان‌دادن بلند مرتبه بودن مدبر و مالك خود است. ٢. با وجود معرفت و شناخت والاتر و بالاترى كه خالق نسبت به مخلوقات دارد، نوبت به ديگر مدعيان ربوبيت و قانون‌گذارىِ انسان نمى‌رسد. لازمه‌ى خلقت به معناى ايجاد شىء از عدم محض، آن است كه آفريدگار، ظرفيت و استعدادهاى مخلوقاتش را بشناسد، نهايت كمال و اندازه‌ى نهايى فعليت استعدادهاى آن‌ها را شناسايى كند و با شناختى كه از مجموعه استعدادهاى «تمام مخلوقات» و تأثير و تأثّرى كه در هم دارند و موانعى كه تصور مى‌شود، بهترين راه به كمال‌رسيدن مخلوقات را بشناسد و آن‌ها را به سمت آن كمالات هدايت نمايد و تا ظرفيت موجودات تحت تربيت و نيز نظام تأثيرگذار بر انسان شناخته نشود، راه تكامل و سعادت حقيقى انسان آن‌چنان كه بايد شناخته نمى‌شود. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم ☘آيات اول تا پنجم سوره ي علق(۳) قرآن كريم در آيات اول تا پنجم سوره ي علق به آفرينش انسان و آغاز وحي با خواندن و قلم اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: ۱- ۵. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ بخوان به نام پروردگارت كه (همه چيز را) آفريد؛* انسان را از خون بسته ي آويزان آفريد. * بخوان در حالي كه پروردگارت ارجمندتر است؛* (همان) كسي كه با قلم بیاموخت* به انسان آنچه را نمی‌دانست آموخت. در اين‌كه رابطه‌ى «إقرء» در اين آيه سوم با «إقرء» در آيه‌ى اول چيست، ميان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. برخى گفته‌اند: «اقرء» در آيه‌ى اول به معناى خواندن خود پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است و در اين آيه به معناى خواندن بر مردم است. گروهى بر اين باورند كه «اقرأ» در آيه‌ى سوم تأكيدى است بر «اقرء» اول كه خواندن بر خود باشد؛ پس «اقرء» در اين آيه نيز همان معنا را مى‌دهد و قول سوم آن‌كه در صورتى كه مراد از «اقرء» در آيه‌ى اول «اقرء على الناس» باشد، در اينجا نيز مراد قرائت بر مردم است. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
🍃نظر علامه طباطبایی در المیزان: آیه شریفه امر به مطلق قرائت نیست، و نخواسته با چشم پوشی از مفعول، فعل" اقرا" را به طور لازم استعمال کرده باشد، و نیز منظور از این دستور خواندن به مردم نیست و نخواسته با حذف متعلق (مردم) اقرء را در" اقرا علی الناس" استعمال کرده باشد، هر چند که خواندن بر مردم هم یکی از اغراض نزول وحی است، هم چنان که در جای دیگر فرموده: " وَ قرْآناً فَرَقْناه لِتَقْرَأَه علی النَّاس علی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناه تَنْزِیلًا" ، و نیز کلمه" بِاسْمِ رَبِّکَ" مفعول فعل" اقرا" و حرف" باء" در آن زایده، و جمله" بِاسْمِ رَبِّکَ" متعلق است به کلمه ای تقدیری، نظیر" اقرا مفتتحا" و یا " مبتدئا باسم ربک". و ممکن هم هست متعلق به خود" اقرا"، و حرف باء برای ملابسه (اتصاف) باشد، و این منافات ندارد با اینکه بسم اللَّه اول سوره جزو سوره باشد، و تکرار آن نیست، چون در بسم اللَّه خود خدای تعالی کلام خود را با آن آغاز کرده، و در" اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ" دستور می‌دهد بندگانش خواندن را به نام او آغاز کنند، هر چند که در جای دیگر دستور داده هر کاری را که می‌خواهند آغاز کنند، با بسم اللَّه آغاز کنند، پس در حقیقت آیه مورد بحث دستور العمل است نظیر امر به گفتن ان شاء اللَّه در آیه" وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ" دقت فرمایید. و در جمله" رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ" اشاره شده است به اینکه رب تو تنها و تنها آن کسی است که عالم آفریده، و این همان توحید ربوبیت است که مقتضی است عبادت را در او منحصر کنند، و این خود رد اعتقاد مشرکین است که می‌گفتند خدای سبحان تنها خلقت و ایجاد را به عهده دارد، و اما ربوبیت یعنی مالکیت و تدبیر عالم از آن مقربین درگاه او است، و خدای تعالی بعد از ایجاد عالم تدبیر امور آن را به عهده آنان گذاشت، که یا از جنس فرشتگانند، و یا از جنس جن، و یا افراد برجسته ای از انسان. در آیه مورد بحث اشاره کرده به اینکه خیر، چنین نیست، و تصریح کرده به اینکه ربوبیت هم مانند خلقت مخصوص خدای تعالی است. اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ" در این سه آیه امر به قرائت را تکرار نموده، تا مطلب یعنی امر اولی را تاکید کند، چون ظاهر سیاق اطلاق همین است، که منظور از دومی هم همان اولی است، و گرنه قیدی برای دومی می‌آورد. ولی بعضی گفته اند: مراد از امر اولی، این است که خودش بخواند، و مراد از دومی این است که برای مردم بخواند و تبلیغ کند. هم چنان که بعضی دیگر گفته اند: مراد از هر دو امر، این است که قرآن را بر مردم بخواند. ولی این دو وجه از آیه استفاده نمی شود. و معنای" وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ" این است که: پروردگار تو کسی است که عطایش فوق عطای هر کس دیگر است، چون هر کس دیگر که به تو عطایی می‌کند به استحقاق می‌کند، ولی پروردگارت بدون استحقاق عطاء می‌کند، علاوه بر این، عطای دیگران هم عطای او است، و بالآخره هر عطایی به او منتهی می‌شود. " الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم"- حرف باء در این جمله سببیت را می‌رساند، می‌فرماید: خدای تعالی قرائت و یا کتابت و قرائت را به وسیله قلم بیاموخت، و این جمله هم می‌تواند حالیه باشد، و هم استینافیه، و به هر حال زمینه آن زمینه تقویت روح رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و از بین بردن اضطراب آن حضرت است، اضطرابی که از دستور قبلی به آن جناب دست داده بود، چون دستور خواندن به کسی که امی است، نه سواد خواندن دارد و نه نوشتن، اضطراب آور است، گویا فرموده: کتاب پروردگارت را بخوان، کتابی را که او به تو وحی می‌کند، و از این فرمان اضطراب و خوفی به خود راه مده، و چه جای ترسیدن است؟ در حالی که پروردگار اکرم تو آن کسی است که قرائت را به وسیله قلم به انسان آموخت؟ خوب، وقتی سواد سواد دارها هم به وسیله قلم است که او آفریده، و در اختیارشان قرار داده، تا منویات خود را بنویسند، چرا نتواند قرائت کتاب خود را بدون وساطت قلم به تو تعلیم دهد؟ آن هم با اینکه به تو امر کرده که: " بخوان" اگر تو را توانای بر خواندن نکرده بود، هرگز امر به آن نمی کرد. بعد از جمله مورد بحث که خطابش به شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، نعمت تعلیم را عمومیت داده، می‌فرماید: " عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ" به جنس انسان چیزهایی را که نمی دانست تعلیم داده، و این خود مزید تقویت است، و رسول خدا را بیشتر دلگرم و خرسند می‌سازد. و مراد از" انسان" به طوری که از ظاهر سیاق برمی آید جنس انسان است. ولی بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از آن خصوص آدم است. بعضی دیگر گفته اند: ادریس است، چون او بود که برای اولین بار با قلم خط نوشت. و بعضی دیگر گفته اند: همه انبیایی هستند که می‌توانستند بنویسند. لیکن این اقوال، ضعیف و از فهم بدورند. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم آيات ٦ تا ۷ كَلاّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى (٦) چنين نيست حقاً انسان طغيان مى‌كند أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى (٧) اين‌كه خود را بى‌نياز ببيند. ☘كلمه‌ها «كَلّا»: حرف «ردع» است. «لَيَطْغَى»: لام براى تأكيد است. «يطغى» از «طغيان» به معناى تجاوز از حدود و اندازه است. «رَءآهُ‌»: ريشه‌ى آن «رأى»، به معناى ديدن، است و مراد آن است كه انسان خود را ببيند. «اِسْتَغْنَى»: باب استفعال و از ماده‌ى «غنى» به معناى بى‌نيازى است و در اينجا عبارت است از احساس بى‌نيازى. ☘تفسير كَلاّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌ لازمه‌ى آنچه گذشت، تَعَبُّد انسان است. وقتى خالقى جز الله براى تمام هستى و انسان نباشد، وقتى جز خدا كسى انسان را از يك مرحله‌ى خلقت به مرحله ديگر منتقل نفرمايد و وقتى غير از خدا كسى استعداد ويژه‌ى انسان (تحصيل علم) را به مدد ابزار و علوم شكوفا نسازد، وظيفه‌ى انسان پذيرش «ربوبيت» و قانون الهى و تسليم در مقابل فرمان‌هاى او است. اما اين انسان چنين نمى‌كند و به مقتضاى چنين برهانى تن نمى‌دهد! بلكه از حد و اندازه‌ى خود تجاوز كرده و به گردنكشى و گستاخى مى‌پردازد! اين اتفاق زمانى مى‌افتد كه انسان خودش را غنى و بى‌نياز احساس كند، يعنى به گونه‌اى كه نيازى به خدا در خود نبيند. پس در اين صورت سر به طغيان مى‌نهد.مفسران در اينجا غالباً تكيه را بر ثروت مالى، سلامت جان و داشتن عشيره و فرزندان و... دانسته‌اند، به گونه‌اى كه انسان با داشتن اين‌ها، نسبت به خداوند احساس بى‌نيازى كند؛ اما به نظر مى‌رسد معناى آيه نكته‌ى دقيق‌ترى دارد و آن اين‌كه نيازهايى كه براى بشر ذكر شد و فقرى كه او دارد، بسيار اساسى و ريشه‌اى است. انسان هم در وجود خود و استعدادهايش و هم در پرورش آن‌ها نيازمند به خدا است. از نظر قرآن، انسان وقتى طغيان مى‌كند كه نسبت به فقر خود جاهل باشد و احساس بى‌نيازى كند. هركس و هر جامعه‌اى كه در خود اين فقر را به فراموشى بسپرد و احساس كاذب بى‌نيازى از عامل الهى را بپروراند، راه طغيان را در پيش خواهدگرفت؛ بنابراين اگر مى‌خواهيم كسى را به سوى بندگى و پذيرش قانون الهى بكشانيم، بايد نيازهاى واقعى او به خدا را در وجودش زنده كنيم. عمده مشكل بشر در زمان حاضر، احساس بى‌نيازى به عامل الهى در عرصه‌ى زندگى است. اين احساس بى‌نيازى، حقيقى نيست، بلكه از تَوَهُّم بى‌نيازى به پروردگار نشأت مى‌گيرد. پس هرچه در خود احساس فقر به پروردگار را كه مبتنى بر فقر واقعى است، تقويت‌كنيم، روح تعبد و بندگى، پذيرش قانون الهى و تسليم در مقابل دستورات حق در ما بيشتر تقويت خواهد يافت. به عبارت ديگر عمق عبادت به درك فقر حقيقى ما نسبت به پروردگار متعال بستگى تمام دارد. «يا أَيُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ‌ اى مردم! شما به خدا نيازمنديد». https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم آيات ٩ تا ۱۳ أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى (٩) به من خبر ده از كسى كه نهى مى‌كند. عَبْداً إِذا صَلّى (١٠) بنده را هنگامى كه نماز مى‌خواند. أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى (١١) به من خبر ده اگر آن بنده بر سبيل هدايت باشد. أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى (١٢) يا امر به تقوا كند. أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى (١٣) به من خبر ده اگر اين نهى كننده تكذيب‌كند و روى‌گردانى نمايد ☘كلمه‌ها «صَلَّى»: راغب اصفهانى مى‌نويسد: نماز كه عبادت مخصوص است، ريشه‌اش از دعا مى‌باشد و اين عبادت را صلاة مى‌خوانند. «هُدَى»: از «هدايت» به معناى ارشاد، نشان‌دادن راه همراه با ظرافت و نرمى است. «تَقْوَى»: از «وقاية» به معناى حفظ چيزى از عوامل موذى و مضر است و تقوا به معناى نگهدارى و حفظ جان از چيزى است كه مردم از آن مى‌ترسند. ☘تفسير مفسران در مورد پيوستگى اين آيات با آيات قبل وحدت نظر ندارند؛ در حالى كه گروهى معتقدند اين آيات اشاره به حوادث پس از رسالت دارد و در آغاز رسالت فقط پنج آيه اول نازل شده است. گروهى ديگر نظير علامه طباطبايى رحمه الله، معتقد به يكپارچگى سوره مى‌باشند؛ زيرا همان‌گونه كه از برخى ادله استفاده مى‌شود، پيامبر قبل از رسالت به مدت سه سال نبى بودند و در اين مدت به خلاف مشركان كه نمازشان عبارت از صوت و كف‌زدن دور خانه خدا بود. حضرت به عبادت خاص پروردگار مطابق با تعليم فرشته‌ى وحى مى‌پرداختند و مشركان اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را نابهنجار قلمداد مى‌كردند. لذا طاغيانى همچون ابوجهل آن حضرت را از اين عمل نهى مى‌كردند. أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى عَبْداً إِذا صَلّى نماز معدل بندگى است؛ابوجهل كه نماد طغيان‌گرى بود، هنگامى كه نماز پيامبر را مشاهده مى‌نمود - كه غير از «نماز» مشركان بود؛ زيرا سر بر خاك مى‌گذارد و سجده مى‌كرد و ذكرهاى خاص را بر زبان جارى مى‌فرمود - او را از برپايى چنين نمازى نهى مى‌كرد. أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‌ به من خبر ده اگر بنده‌ى نهى‌شده، در مسير هدايت باشد يا ديگران را به تقوا و خودنگهدارى امر نمايد، از يله‌گى و بى‌ضابطگى در زندگى باز دارد، و از آنان بخواهد خواسته‌هاى خود را مديريت و كنترل نمايند، آيا برخورد با چنين شخصى طغيان‌گرى نيست‌؟ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى خداوند در آيه بعد مجدداً به پيامبر خطاب مى‌كند. اگر اين شخصِ طغيان‌گر، كسى باشد كه حقايق عالم را تكذيب مى‌كند و از آن‌ها رويگردان است، آيا اين خود، علامت آن نيست كه چون او خود را بى‌نياز دانسته، طغيان‌گرى آغاز كرده و در برابر اين حقايق تسليم نمى‌شود؟ ☘نكته‌ها ١. عابد فقر و نياز خود را به پروردگار درك مى‌كند، تسليم حقايق مى‌شود، به عمل عابدانه روى مى‌آورد و ديگران را نيز به ضابطه‌پذيرى امر مى‌نمايد؛ اما طاغى فقر و نياز خود را به پروردگار درك نمى‌كند، تكذيب حقايق مى‌نمايد، از عمل عابدانه و موجب هدايت روى برمى‌تابد و ديگران را نيز از نمادهاى بندگى كه نتيجه‌ى پذيرش پيمان و ضوابط است، نهى مى‌كند. ٢. اقامه‌ى نماز و نهى از اقامه‌ى نماز، ريشه در باورها و رفتارها دارد. كسى كه بنده شد و در مسير هدايت افتاد و به مسئوليت‌هاى اجتماعى خود توجه كرد، نماز مى‌خواند و كسى كه طاغى گشت و تكذيب حقايق نمود و از مسير هدايت روى برتافت، نه تنها نماز نمى‌خواند بلكه مانع ديگران نيز خواهد شد. بر اين اساس در مسير تربيت دينى يك نسل ابتدا لازم است كه روح بندگى خدا در آنان زنده شود و در اين صورت است كه بزرگ‌ترين يادكرد پيمان‌ها و ذكر بزرگ خدا يعنى نماز احيا مى‌گردد. در مقابل اگر در نسلى احساس بى‌نيازى به خدا پديد آيد و آن نسل به طغيانگرى روى آورند، نه تنها نماز را بر پا نمى‌دارند بلكه از اقامه‌ى آن توسط ديگران نيز ممانعت خواهند نمود. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨‏﷽✨ 🍃تفسیر قرآن کریم آیه ۱۴ سوره علق أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ يَرى‌ طاغى در محضر خداست در ادامه‌ى آياتى كه ترسيمى از چهره‌ى طاغى بود - و البته به تناسب آن از عابد نيز گفتگو شد - در اين آيه موضوع مهمى كه مى‌تواند جلوى طغيان را بگيرد، مطرح مى‌شود و آن در محضر خدا بودن است: «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ يَرى‌» بايد توجه داشت اين جمله به كسى گفته مى‌شود كه خدا (الله) را باور دارد، چنان‌كه مشركان مكه چنين بودند. آنان به وجود خدا اعتقاد داشتند، اما در تدبير و ربوبيت امور، ديگر موجودات را شريك خداوند قرار مى‌دادند. قرآن كريم به اين اعتقاد اشاره كرده و مى‌فرمايد: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى‌١؛ آنان‌كه غير خدا را به دوستى و پرستش برگرفتند و گفتند: ما آن‌ها را نمى‌پرستيم مگر براى آن‌كه ما را به درگاه او نزديك گردانند». پس مشركان، شريكان ادعايى خدا را واسطه‌ى بين خود و خدا مى‌دانستند و در مسائل خلقت اقرار به انحصار خالقيت در خداى متعال داشتند. «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ‌٢؛ اگر از آنان سؤال كنى چه كسى آسمان‌ها و زمين را آفريد؟ هر آينه مى‌گويند خدا آفريننده‌ى آن‌هاست». توجه به اين نكته ضرورى است كه در برخى موارد، اشخاص متوجه لوازم اعتقادات خودنيستند. كسى كه اعتقاد به خدا دارد، به ضرورت علمى بايد بداند كه خداوند او را مى‌بيند و ناظر بر اعمال اوست. از اين تعبير خاص كه در آيه آمده روشن مى‌شود كه پذيرش خدايىِ خداوند، اقتضاى ديدن و مشاهده‌ى مخلوقات را دارد، منتها شخص طاغى توجهى به لازمه‌ى اين اعتقاد ندارد.اين آيه راه درمان طغيان را توجه به در محضر خدا بودن مى‌داند. آيه مى‌فرمايد: انسان ممكن است بلغزد، اما اگر به اين نكته توجه كند كه در محضر خداست، دست از طغيان‌گرى برمى‌دارد و اين اثر تربيتى بسيار مهمى است كه توجه به آن، باعث كنترل طغيان‌گران و اهل معاصى است. https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774