eitaa logo
🇮🇷🚩تذڪــرة الشهــدا🚩🇮🇷
199 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
به نام خدایی که خیرالناصرین است شهدا را به یــــــــاد بسپاریم نه خــــــــاڪ در اینجاشما مهمان حضرت زهرا و شهدا هستید برای زمینه سازی ظهور بقیة الله #اللهــم‌عجـل‌لـولیک‌الفــرج ارتباط با ادمین @yazahra_m
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌱در دوران حکومت شاه، یک روز بعد از ظهر در حالیکه مست و لایعقل به‌ طرف خانه می‌رفتم، ناگهان بابایی را که در آن زمان فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود مقابل خودم دیدم. پیش خودم گفتم: کارم تمام است! وقتی به من رسید، نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد، ولی حرفی نزد. فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید کلام مرا قطع کرد و گفت: برادر عزیز، چیزی نگو! راجع‌ به کاری که کرده‌ای حرفی نزن! اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی. خدا می‌داند از پیش او که آمدم احساس می‌کردم از نو متولد شدم... https://splus.ir/tazkeratoshohada
یکی از خویشاوندان شهید عباس بابایی، در نقل خاطره ای آورده است: «یک شب عباس منزل ما بود. یکی از معلمان دوره دبیرستانش از طریق یکی از اقوام به خانه ما آمد تا عباس درباره پسر او که سرباز بود، توصیه و سفارش کند. شهید بابایی که بوی پارتی بازی را احساس کرده بود و با اینکه روحیه اش به این جور کارها نمی خورد، خیلی مؤدبانه و در کمال آرامش و با زبانی نرم به معلمش گفت: شما طبق وظیفه ای که داشتی، به من و بقیه شاگردان درس دادی. بنابراین، نباید به خاطر این کار انتظار داشته باشی من برای شما پارتی بازی کنم. آن شب، این گونه ملایم و لطیف امر به معروف کردن او، برایم خاطره ای فراموش نشدنی شد» @tazkeratoshohada