مولانا امیرالمومنین عليه السلام
مِن دعاءٍ عَلَّمَهُ نَوفا البَكاليّ ـ :
إلهي إنّهُ مَن لَم يَشغَلْهُ الوُلوعُ بِذِكرِكَ ، و لَم يَزوِهِ السَّفَرُ بِقُربِكَ كانت حياتُهُ علَيهِ ميتةً ، و مِيتتُهُ عليهِ حَسرَةً
امام على عليه السلام :
در بخشى از دعايى كه آن را به نوف بكالى تعليم نمود ـ
فرمود : خدايا!
كسى كه ولع ياد تو، او را به خود مشغول نسازد
و به جوار قرب تو رخت سفر برنبندد،
زندگى اش براى او مرگ است و مرگش مايه حسرت او
📚 بحار الأنوار ج ۹۴ ص ۹۵
#حدیث
#ذکر
#یادخدا
🆔 @tazkie
حکایاتی از شیخ مرتضی طالقانی
✍🏻حرمت ریش
حضرت آیت الله حاج شیخ جواد کربلایی - مد ظله - می فرماید:
مدتی بود به کسالتی گرفتار بودم که از اظهار آن به کسی شرم داشتم روزی به ناچار مرحوم شیخ مرتضی را از کسالتم آگاه ساختم آن مرحوم در حالی که محاسن شریفش را به دست گرفت فرمود:
«اگر این ریش من پیش خداوند حرمتی دارد ان شاء الله - کسالت شما بر طرف میگردد.» پس از این سخن شیخ مرتضی همان شب و یا شب بعدش کسالتم به کمال و تمام مرتفع گردید.
✍🏻مرتضی گفت دیگر سنگ نزنید
ماجرایی که به صورت متواتر از علمایی که مرحوم شیخ مدتی مرتضی را درک کرده اند. نقل شده است. این است که شخصی از اعراب شهر حله عراق به مرحوم شیخ رجوع و شکایت می کند که مدتی است خانه مرا سنگ باران میکنند و هر چه جست و جو می کنیم علت آن را نمی یابیم و برای ما مسلم شده است که این سنگ باران علتی غیر عادی دارد و شاید جنیان چنین میکنند.
مرحوم شیخ میفرماید:
«بروید و بگویید مرتضی گفت سنگ نزنید! مرد عرب باز میگردد و با صدای بلند در اطراف خانه می گوید:
«مرتضی گفت سنگ نزنید و از آن هنگام سنگ باران متوقف میشود تا این که هفت سال میگذرد و باری دیگر مرد عرب رجوع میکند و دست به دامن شیخ می شود که دوباره سنگ باران آغاز شده است.
مرحوم شیخ می فرماید:
«بروید بگویید: مرتضی :گفت دیگر سنگ نزنید! مرد عرب باز می گردد و پیغام را میرساند و سنگ باران برای همیشه قطع می شود.
✍🏻دفع حشرات
همان بزرگوار ادام الله ظله - نقل می فرمود:
در یکی از شبهای تابستان ،نجف هوا گرم بود و حشراتی مانند شب پره و غیره در حجره جمع شده بودند. مرحوم شیخ دعایی خواند یا نمیدانم چه کرد که تمام حشرات از حجره رفتند.
✍🏻 آگاهی از سخن ناشنیده
جناب عالم فاضل ، حجت الاسلام و المسلمین ده سرخی دامت برکاته میفرمود حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نه برایم نقل کرد که در نجف اشرف مدتی بود که والده من برای شیخ مرتضی غذا می پخت و من برایش می بردم. روزی نزدیک ظهر چون مادرم برخواست که برای ایشان غذا فراهم کند ، ناراحت شد و گفت:
«تاکی من باید برای این شیخ غذا بپزم ! ولی غذا را پخت و به من داد. آن روز چون غذا را برای شیخ بردم اه کردم در حجره را نگشود و غذا را از من نگرفت و نخورد.
📚 رازدار خلوت نشین
#حکایت
#شیخ_مرتضی_طالقانی
#عرفا
🆔 @tazkie
پرداخت وجوهات شرعی (خمس زکات فطریه) :: Leader.ir
https://www.leader.ir/fa/monies
دریافت وجوهات دفتر مقام معظم رهبری حفظه الله
🆔 @tazkie
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠فیلسوف حکیم و عارف بزرگ آیت الله سید رضی شیرازی (ره)
آقا میرزا سید علی قمی با پدر ما خیلی مأنوس و رفیق بود. ایشان به پدر ما گفت که من دوستی دارم به نام جنانی که ارتباط با ارواح دارد اگر میخواهید من یک جلسه او را دعوت کنم او روح احضار میکند و ارتباط برقرار میکند و به سؤالات شما پاسخ می دهد.
#سیدرضی_شیرازی
#زیارت_عاشورا
#احضار_روح
#کلیپ
🆔 @tazkie
💠فیلسوف حکیم و عارف بزرگ آیت الله سید رضی شیرازی (ره)
آقا میرزا سید علی قمی با پدر ما خیلی مأنوس و رفیق بود. ایشان به پدر ما گفت که من دوستی دارم به نام جنانی که ارتباط با ارواح ،دارد اگر میخواهید من یک جلسه او را دعوت کنم او روح احضار میکند و ارتباط برقرار میکند و به سؤالات شما پاسخ می دهد.
گذاشت
پدر من سؤالات زیادی در منزل نوشت و آنها را در جیبش احدى جز خدا از این سؤالات اطلاع نداشت روز موعود به منزل آقا میرزا سید علی قمی رفتند. پدرم بود و آقای جنانی و پسر مرحوم آقا میرزا سید علی - آقا میرزا صادق که چند سال پیش فوت کردند . منزل ایشان در پاچنار بود و جلسه در آنجا تشکیل شد. آنها در گوشه دیگر سالن نشسته بودند و سؤالها در جیب پدر من بود و احدی جز خدا و این سید از این سؤالات اطلاع نداشت اینهایی را که میگویم به صورت قاطع میگویم آقای جنانی آینهای آورد و ذکری گفت و دایرهای کشید کاتب هم پسر آقا ميرزا على - آقا- ميرزا صادق - بود هر چه جنانی میگفت او مینوشت و نوشتههایش هم الآن هست و موجود است. جنانی به آینه نگاه کرد و به پدر ما گفت:
سؤالات شما زیاد است و ارواح خسته میشوند البته این تعبیر او بود پدر ما خیلی سؤال داشت شاید در حدود سیتا پدرم از سر سالن بلند شد و به ته سالن رفت و سؤالها را از جیبش بیرون آورد و خیلی از آنها را که مهم نبود خط زد و کاغذ را بست و در جیبش گذاشت و دوباره آمد و نشست جنانی به آینه نگاه کرد و شروع به جواب دادن سؤالها کرد و همه سؤالها را یکی یکی جواب میداد حتی وقتی به سؤالهای خط
زده شده میرسید گفت این سؤال را نخواستید از جمله سؤالاتی که پدرم خط کرده بود این بود که
در چه عملی خیر دنیا و آخرت هست؟
جواب این سؤال خیلی مفصل آمد و شاید در حدود دو صفحه مرحوم آقا میرزا صادق نوشت به طور اجمال گفته بودند این عملی است که متأسفانه دست ما در این دنیا از آن کوتاه است
اگر میدانستم از این هفته تا هفته دیگر خوابمان نمیبرد.
👌دقت داشته باشید این دستور برای حوائج
نیست ، این عمل پاسخ ارواح به این سوال بوده ، بهترین عمل در دنیا و آخرت چیست؟!
آقا میرزا صادق در حدود دو صفحه نوشت. بعد از اتمام مقدمات که طویل هم هست گفت: «زیارت عاشوراء»
و این را که آیا در سؤال پدر من بوده که از چه منبعی یا خیر نمیدانم جلسه پایان یافت و پدر من به زیارت عاشورا ملتزم شد و روزهای جمعه زیارت عاشورا میخواند و یادم هست که در یک اتاق در بسته بود.
#سیدرضی_شیرازی
#زیارت_عاشورا
#احضار_روح
#کلیپ
🆔 @tazkie
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمودند:
حفظ کن خود را از تمام مردم به «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»
و به «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» که بخواني آن را از طرف راست خود و طرف چپ و روبرو و پشت سر و از بالا و پايين
آیت الله یعقوبی قائنی : [ظاهرا مراد از بسم اللّه الرحمن الرحيم در اين حديث شريف، همان آيه ي اول سوره ي توحيد مي باشد]
📚 الکافى: ۲ / ۶۲۴ ـ الباقيات الصالحات ، باب ششم / ۴۷۹
#حدیث
#حفاظت
#حرز
🆔 @tazkie