null-3.pdf
3.09M
یکصد داستان از زندگی #عارف واصل آیتالله سید علی #قاضی رحمة الله علیه « استاد آیتالله بهجت ره».
🇮🇷 https://eitaa.com/mtahzibmarkazi
📘معرفی کتاب
📚 عنوان کتاب: #کهکشان_نیستی (داستانی بر اساس زندگی آیتالله سیدعلی قاضیطباطبایی(ره))
✍️ نویسنده: محمدهادی اصفهانی
🏡 ناشر: فیض فرزان
📖 صفحات: ۵۶۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده داستان را از جوانی مرحوم قاضی و در سن ۲۷ سالگی او آغاز کرده است. همه چیز از سفر آیت الله قاضی به سفر نجف شروع میشود و تا پایان عمر پربرکت او را در بر میگیرد.
این اثر شامل ۷۵ بخش است که هر یک از آنها با آیهای از قرآن آغاز میشود. اگر چه داستان ساختهی ذهن نویسنده است امّا تلاش شده است تا این مستندات و وقایع حقیقی زندگی آیت الله #قاضی طباطبائی حفظ شود و تصویر درستی از زندگی، دستاوردها و ارزشهای بزرگ و مهم خلق شده توسط ایشان به مخاطبین نشان داده شود.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
آدم مگر چه میخواهد؟ نانی و آبی و جایی برای خواب! امّا گویا آدم ها معنای زندگی را نفهمیده بودند. نان بیشتر، آب بیشتر و جای بیشتر. آدمهایی که هر روز از کنار حرم میگذشتند. هر کدام برای خود دنیایی ساخته بودند و در آن زندگی میکردند. چقدر عالمشان حقیر بود. وقتی به من میرسیدند، دست...✅پیوند به #تهذیب_و_تربیت🔰
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
معاونت تہذیب و تربیت
حوزه علمیہ استان مرڪزی
🇮🇷@mtahzibmarkazi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
📘معرفی کتاب
📚 عنوان کتاب: #کهکشان_نیستی (داستانی بر اساس زندگی آیتالله سیدعلی قاضیطباطبایی(ره))
✍️ نویسنده: محمدهادی اصفهانی
🏡 ناشر: فیض فرزان
📖 صفحات: ۵۶۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده داستان را از جوانی مرحوم قاضی و در سن ۲۷ سالگی او آغاز کرده است. همه چیز از سفر آیت الله قاضی به سفر نجف شروع میشود و تا پایان عمر پربرکت او را در بر میگیرد.
این اثر شامل ۷۵ بخش است که هر یک از آنها با آیهای از قرآن آغاز میشود. اگر چه داستان ساختهی ذهن نویسنده است امّا تلاش شده است تا این مستندات و وقایع حقیقی زندگی آیت الله #قاضی طباطبائی حفظ شود و تصویر درستی از زندگی، دستاوردها و ارزشهای بزرگ و مهم خلق شده توسط ایشان به مخاطبین نشان داده شود.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
آدم مگر چه میخواهد؟ نانی و آبی و جایی برای خواب! امّا گویا آدم ها معنای زندگی را نفهمیده بودند. نان بیشتر، آب بیشتر و جای بیشتر. آدمهایی که هر روز از کنار حرم میگذشتند. هر کدام برای خود دنیایی ساخته بودند و در آن زندگی میکردند. چقدر عالمشان حقیر بود. وقتی به من میرسیدند، دست...✅پیوند به #تهذیب_و_تربیت🔰
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
معاونت تہذیب و تربیت
حوزه علمیہ استان مرڪزی
🇮🇷@mtahzibmarkazi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
📘معرفی کتاب
📚 عنوان کتاب: #کهکشان_نیستی (داستانی بر اساس زندگی آیتالله سیدعلی قاضیطباطبایی(ره))
✍️ نویسنده: محمدهادی اصفهانی
🏡 ناشر: فیض فرزان
📖 صفحات: ۵۶۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده داستان را از جوانی مرحوم قاضی و در سن ۲۷ سالگی او آغاز کرده است. همه چیز از سفر آیت الله قاضی به سفر نجف شروع میشود و تا پایان عمر پربرکت او را در بر میگیرد.
این اثر شامل ۷۵ بخش است که هر یک از آنها با آیهای از قرآن آغاز میشود. اگر چه داستان ساختهی ذهن نویسنده است امّا تلاش شده است تا این مستندات و وقایع حقیقی زندگی آیت الله #قاضی طباطبائی حفظ شود و تصویر درستی از زندگی، دستاوردها و ارزشهای بزرگ و مهم خلق شده توسط ایشان به مخاطبین نشان داده شود.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
آدم مگر چه میخواهد؟ نانی و آبی و جایی برای خواب! امّا گویا آدم ها معنای زندگی را نفهمیده بودند. نان بیشتر، آب بیشتر و جای بیشتر. آدمهایی که هر روز از کنار حرم میگذشتند. هر کدام برای خود دنیایی ساخته بودند و در آن زندگی میکردند. چقدر عالمشان حقیر بود. وقتی به من میرسیدند، دست...
📘معرفی کتاب
📚 عنوان کتاب: #کهکشان_نیستی (داستانی بر اساس زندگی آیتالله سیدعلی قاضیطباطبایی(ره))
✍️ نویسنده: محمدهادی اصفهانی
🏡 ناشر: فیض فرزان
📖 صفحات: ۵۶۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده داستان را از جوانی مرحوم قاضی و در سن ۲۷ سالگی او آغاز کرده است. همه چیز از سفر آیت الله قاضی به سفر نجف شروع میشود و تا پایان عمر پربرکت او را در بر میگیرد.
این اثر شامل ۷۵ بخش است که هر یک از آنها با آیهای از قرآن آغاز میشود. اگر چه داستان ساختهی ذهن نویسنده است امّا تلاش شده است تا این مستندات و وقایع حقیقی زندگی آیت الله #قاضی طباطبائی حفظ شود و تصویر درستی از زندگی، دستاوردها و ارزشهای بزرگ و مهم خلق شده توسط ایشان به مخاطبین نشان داده شود.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
آدم مگر چه میخواهد؟ نانی و آبی و جایی برای خواب! امّا گویا آدم ها معنای زندگی را نفهمیده بودند. نان بیشتر، آب بیشتر و جای بیشتر. آدمهایی که هر روز از کنار حرم میگذشتند. هر کدام برای خود دنیایی ساخته بودند و در آن زندگی میکردند. چقدر عالمشان حقیر بود. وقتی به من میرسیدند، دست...