#تاریخ_معاصر
💢آیت الله بهجت(ره) بعنوان یکی از بزرگترین مراجع، مخالف حرکت انقلاب و مبارزه امام با شاه بود!
✅پاسخ تند آیت الله #بهجت(ره) به «انتقاد از مبارزۀ #امام(ره) با رژیم #پهلوی»!
چرا همراهی آیت الله بهجت(ره) با امام(ره) در براندازی رژیم پهلوی، علنی نبود؟
🔷گفتگو با آیت الله مسعودی از شاگردان آیت الله بهجت(ره):
چرا روش #ایشان مثل امام (ره) نبود که با فریاد با #ظالم مقابله کنند؟
✅علت آن این بود که آیت الله بهجت معتقد بودند معیار و محور باید یک نفر باشد که آن #شخص امام خمینی بود.... البته لازم به ذکر است که بگویم ایشان در مسائل سیاسی فریاد نمیزدند، ولی دخالت میکردند و #حضور داشتند.
به صورت #عینی خاطرهای هم میتوانید تعریف کنید که #مؤید این مطلبتان باشد؟
✅یک روزی(همان وقت که امام خمینی(ره) قیام خود علیه #شاه را شروع کرده بود، حدوداً در سال ۴۱ و ۴۲) آقایی آمد و به آیت الله #بهجت گفت، آیا شما فکر نمی کنید که آقای خمینی تُند میرود؟ این اتفاق برای آن زمان بود که امام در مورد #کاپیتولاسیون صحبت کرده بودند و اعلامیۀ شاه دوستی امام(اعلامیۀ «شاهدوستی یعنی غارتگری») در سطح بالایی منتشر شده بود و همه میدانستند که لبۀ تیز انقلاب امام روی شخص #شاه است و شاه است که باید از بین برود.
بعد آیتالله بهجت در #جواب سئوال آن شخص میگوید: «شما احتمال نمیدهید که آقای خمینی دارند کُند میروند؟» در عین اینکه امام علیه رژیم #شاه سخنرانی میکرد، شاید مقصود از «کُند رفتن» این بود که باید امام اعلام #レجهاد کند.
📚 بهجت عارفان، ۱۳۷۹، ص۱۰۶
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تاریخ_معاصر
مستندانی که در برنامه جریان پیراموان جدایی بحرین از ایران بیان کردیم در این کلیپ کوتاه از زبان سران پهلوی و سفیر اسبق انگلستان آمده است.
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
ناصرالدین شاه: خون از دماغ کسی نیامد! تعجب میکنیم!
امروز یکشنبه، یک هفته از حادثه سقوط بالگرد رئیس قوه مجریه و مسئول اجرای قانون اساسی آن هم در پیچیده ترین فضای منطقه ای و داخلی که همراه با فعال شدن گسل ها و شکاف های اجتماعی سیاسی در یک دهه گذشته ایران است میگذرد. کشور رئیس جمهور ندارد. مجلس به پایان خود رسید و دست بر قضا چند روزی است که مملکت رئیس مجلس هم ندارد و این همزمانی کاملا اتفاقی و غیرقابل پیش بینی بوده است.
از بُعد حماسی، عاطفی، عقلانی و اجتماعی میتوان این واقعه تلخ را تحلیل نمود. هم مواجهه مردم با این خبر و هم تصاویر تشییع باشکوه در چندین شهر ایران را. اما من میخواهم با یک #بُرش_تاریخی به اقتدار نظام سیاسی تثبیت شده در ایران اشاره کنم که در دل این بحران تاب آوری دارد. آب از آب تکان نمیخورد. آشوب نمیشود. شورش اجتماعی رخ نداد. بازار دلار که میتوانست از رقم شصت عبور کند پس از چند ساعت التهاب به رقم پنجاه هفت هزار تومان یعنی همان رقم صبح حادثه رسید! اجماع جهانی ارسال پیام تسلیت به ایران بود تا جاییکه حتی دولت آمریکا هم ناچار به ارسال پیام رسمی تسلیت شد.
آن بُرش تاریخی چیست؟
این اقتدار و ثبات نظامی سیاسی زمانی قابل ادارک است که بدانیم در #تاریخ_معاصر ایران در ۲۰۰ سال اخیر دوره غالب بی ثباتی، آشوب، تغییر شاهان به ادله گوناگون، عزل متوالی رییس الوزراها متعدد با نزاع بزرگ و خونبار روبرو بوده است.
ناصرالدین شاه در سفر لندن از یک چیز تعجب میکند. می گوید در اینجا وزیری را تغییر دادند(در پارلمان) بدون اینکه خون از دماغ کسی بیاید در حالیکه در مملکت ما تغییر صاحب قدرت با جنگ و نزاع و آشوب مدتدار همراه است.
از طرف دیگر امروز ما در فضای ابتدای انقلاب با آن خصوصیات طبیعی پس از هر انقلابی قرار نداریم. بطور طبیعی شور و حرارت انقلاب نوپا منظور نیست بیش از چهار دهه از آن فضا گذشته است، مقصودم این است فضای شهادت آقای رئیسی با فضای شهادت دولتمرد دیگر آقای رجایی یک شکل نیست. با این حال تاب آوری جامعه و نظام سیاسی بسیار شگفت انگیز است. دلیل اصلی در ضامن مهم دیگری نیز قابل جست و جو می باشد و آن "اصل ولایت فقیه" است. انگاره و ارزش جامعه اینگونه است که با وجود اصل ولایت فقیه و شخص ولی فقیه در لحظه بحران امنیت و ثبات تضمین می شود.
ایران امروز را با تاریخ پرآشوب خودش مقایسه کنید. در این حالت متوجه خواهیم شد اقتدار نظام سیاسی جمهوری اسلامی همراه با عقلانیت رفتاری مردم پس از شنیدن خبر شهادت رییس قوه مجریه چقدر با ارزش و متفاوت است. باید به این پرداخت.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
جریان روشنفکری امروز شرمسار است. به دلیل ۸ ماه سکوت در برابر ۳۸ هزار انسانی که کشته شدند.
آیا جریان روشنفکری ایران، امروز به دلیل ضدیت با نظام جمهوری اسلامی در موضوع فلسطین ساکت است؟
پیش از انقلاب، موضع جریان روشنفکری در برابر جنایات صهیونیست ها چه بود؟
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
.
#تاریخ_معاصر
لحظه تاریخی که اکنون ما انسانها در آن قرار داریم یعنی قتل و عام بیش از ۳۸ هزار انسان فلسطینی و همزمان اعتراض جریان نخبگانی و مردم در غرب مصادف با سکوت مطلق و شرمساری #جریان_روشنفکری ایران است. همان جریانی که دلسوز پای گربه میشود و برای دختر بی گناه اوکراینی عزادار!
اما این سکوت مطلق جریان روشنفکری امر جدیدی نیست. همجلال آل احمد و هم شریعتی در دهه چهل و پنجاه به سکوت روشنفکران اعتراض دارند. ریشه سکوت امروزشان در رقابت و مخالفت با جمهوری اسلامی نیست. ماهیتا امکان مخالفت ندارند و سلطه چارچوب نظری اجازه مخالفت نمیدهد.
.
.
داریوش آشوری از روشنفکران دهه 40 در مقاله ای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقاله ای که در 20تیر 1346 در مجله فردوسی منتشر شد به شدت به آشوری حمله کرد.
✅دکتر علی شریعتی:
آقای داریوش خان!
رژیمی که با اسلحه انگلیس و آمریکا و فرانسه، سرزمینی را اشغال میکند و از سراسر اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی میکشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و اردن و سراسر آفریقا و #خاورمیانه پراکنده میکند و دهقان مسلمان را در دهات خود محبوس میسازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ #استعمار غربی را دارد، با یک اشاره امپریالیسم بر آن میتازد، اسرای رسمی جنگ را وحشیانه شکنجه میکند، مردم را از خانههاشان بیرون میراند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن مذهب استوار میکند، فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنیاش در چشم شما! این است که ملک فاروقها و گلوپ پاشاها و ملک فیصلها و ملک عبداللهها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاههای امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع میکند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگیهای مشکوک و آلودۀ #روشنفکران فروخته شدهای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تودۀ عوام الناس جدا میکند - مجال نمیدهد؟
زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از همۀ لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیمبند را بلغور میکند و طوطیوار کلمات رایجی را از قبیل آزادی و دموکراسی و انسانیت - که به قول سارتر، خودشان در دهانشان گذاشتهاند - در کشورهای استعمارزده واگو میکنند، خیانت به تودۀ عوام الناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.
آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوارۀ عرب که قرنهاست در فلسطین زندگی میکردهاند، کلمهای بر زبان نمیآورد.
مجموعه آثار شماره 35 بخش دوم، صفحات 631 تا 637
#علیرضا_زادبر
تاریخ معاصر را بخوانید
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تاریخ_معاصر
به شاه وقت ملاقات ندادند!
و برای ملاقات شرط گذاشتند!
همه شما میدانید گورباچف بعد از نامه تاریخی امام نماینده خود را به دیدار امام فرستاد، ابرقدرت شرق که هنوز یک بلوک قدرت بود. امام وسط پاسخ نماینده دولت شوروی از جا برخاست و رفت!
حال به #تاریخ مراجعه کنید. در سفارت شوروی در تهران اجلاس برگزار شد. شاه و دولت ایران اصلا اطلاع نداشتند بعدا برای ملاقات شرط عجیبی گذاشتند!
خودتان ببینید
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
پاسخ تند آیت الله مطهری به حاج احمد!
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
هنگام بازگشت امام از پاریس به ایران دو مساله اهمیت داشت:
۱. حفاظت از جان امام
۲. برنامه ریزی مسیر استقبال
ستادی تشکیل شد که مسئولیت آن با آیت الله مطهری بود. البته از قبل بین ایشان و آیت بهشتی اختلافاتی در تصمیم گیری ها بود و در مسیر همین تصمیمات استقبال امام هم دلخوری هایی بوجود آمد ولی در نهایت احترام و صمیمت جلوی دیگران رفتار میکردند.
پیشنهاد و اصرار سازمان مجاهدین بر این بود که حفاظت جان امام از فرودگاه با آنان باشد! از طرف دیگر مقابل امام چند نفر از خانواده شهدای انقلاب که توسط رژیم شهید شده بودند سخنرانی کنند. اینجا هم گزینه هایی که معرفی شدند از کشته شدگان سازمان مجاهدین خلق بود!
با اصرار و پافشاری عجیب نهضت آزادی و خود سازمان مادر رضایی ها معرفی شد! اما مساله این بود که آیت الله مطهری نمیخواست در آن روز مهم، سازمان مجاهدین جلودار باشد و کسب مشروعیت کند.
محمد توسلی گفت: با پاریس تماس گرفتیم ممانعت نکردند! مادر شهدای رضایی می توانند سخنرانی کنند!
آقای بادامچیان جواب داد: امام خودشان گفتند یا دیگران؟ چون معمولا امام خودشان پشت تلفن پاسخ نمیدادند و میدانستند امام نسبت به سازمان موضع جدی دارد.
توسلی: مِن مِن کرد که نه خود امام نگفتند!
آقای بادامچیان به آیت الله مطهری اطلاع میدهد. استاد گفتند: من خودم تماس میگیرم و حل میکنم.
بالاخره با پاریس تماس گرفتند. حاج احمد گوشی را برداشت و تاکید داشت امام الان در حال استراحت هستند و بعد هم بیدار شوند مستقیم به فرودگاه میرویم و فرصت نیست. اگر پیغامی دارید بفرمایید.
آقای مطهری عصبانی شد و پشت تلفن به حاج احمد گفت:
احمد به خداوندی خدا نمیگذارم مثل پسر آیت الله بروجردی بشوی! وای به روزگارت اگر من بدون اینکه با امام صحبت کنم به ایران بیایی! من تا صبح بیدارم هر وقت امام بیدار شدند بگویید من با ایشان حرف بزنم.
حاج احمد جواب داد که ما با شما این حرفها را نداریم. چشم ولی هر وقت امام بیدار شدند.
بهرحال ساعت ۲ بامداد حاج احمد از پاریس تماس گرفت. امامپای تلفن بود. آقای مطهری به امام گفتند: شما گفته اید مادر رضایی ها به عنوان مادر شهید صحبت کند؟ امام گفتند: من چنین چیزی نگفته ام!!!
آقای مطهری معتقد بود این جریان منحرف و کمونیست مسلک میخواهد نتیجه انقلاب و زحمات را مصادره کند با اجتهاد و قاطعیت ایشان از نقش آفرینی سازمان در آن روز مهم ممانعت بعمل آمد.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
رضاشاه شهید است!
شیخ عبدالله مبلغی فریاد زد: سید احمق مزخرف نگو!
#بخوانید
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
رضاشاه شهید است!
نوبت قبل توضیح دادم وقتی پس از شش سال که جنازه رضاشاه را به ایران آوردند شاه نماینده ای به بیت مراجع فرستاد تا نماز میت پدر او را بخوانند و در حرم حضرت معصومه(س) طواف دهند. هیچ کدام از مراجع قبول نکردند!
اما حالا بخوانید ماجرای مجلس ختم رضاشاه در قم را!
قرار بود در حرم و مسجد ختم بگیرند. آیت الله بروجردی دستور تعطیلی مدارس را داده بودند و این هشدار که هیچ طلبه در مسیر مراسم تشییع دیده نشود. فداییان اسلام هم هشدار داده بود.
ماموران شهربانی چند کفشدار حرم که ریش داشتند را عمامه به سر گذاشتند که بگویند روحانیت در تشییع و ختم رضاشاه حاضر بوده است. با مخالفت آیت الله بروجردی ختم در مسجد دورتر از حرم برگزار شد.
طلبه درس نخوانده و دمدمی مزاجی بود بنام #سید_خویی در حضور ماموران حکومتی به منبر رفت. یکی از طلبه های شجاع اهل آبادان به نام شیخ عبدالله مبلغی همراه چند طلبه جوان دیگر برای سرک کشیدن به مسجد رفتند. سیدخویی بالای منبر گفت: مَن مات غریبا مات شهیداً هرکس در غربت بمیرد، شهید مُرده است! رضاشاه را شهید به حساب بیاورید!
تا این جمله را گفت شیخ عبدالله مبلغی داد زد: سید احمق مزخرف نگو بیا پایین!
درگیری شروع شد. ماموران شهربانی شیخ آبادانی را کتک زده و به همراه دوستانش بازداشت کردند بعدا با دخالت آیت الله بروجردی آزاد شدند. اما سید مرتضی برقعی سخنران مشهور قم در ختم رضاشاه در کاخ حاضر شده بود. آقا روح الله خمینی وقتی متوجه شد سید مرتضی چنین کاری کرده است اعتراض کرد تا جاییکه سیدمرتضی به عذرخواهی و ندامت از کار خود پرداخت. پشیمان شد.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
.
.
#تاریخ_معاصر
آقای مطهری تهران را بی حجاب کرد!
امام خمینی: وقتی نجف بودم یکی از روحانیون تهران[امام اسمشان را نیاورد] آمد پیش من و یک جلد کتاب را جلو من گذاشت و گفت: این کتاب تهران را "بی حجاب" کرد! من دقت کردم ببینم قضیه چیست؟ دیدم کتاب حجاب آقای مطهری است!!!
به آن آقا گفتم این کتاب همه را بی حجاب کرد؟ گفت: بله آقا!
گفتم مگر از این کتاب چند جلد چاپ شده؟
گفت: مثلا سه هزار!
گفتم: سه هزار کتاب آقای مطهری همه را بی حجاب کرد؟ تهران چقدر جمعیت دارد و چقدر این کتاب را خوانده اند.
پا به پای آفتاب ج یک ۱۲۳
تمام دوران مبارزات که امام در نجف بودند و ماه های نخست انقلاب از دو نفر در نزد امام بدگویی زیاد میکردند: ۱. شهید مطهری ۲. شهید بهشتی
نامه مینوشتند علیه این دو
به ملاقات امام می رفتند علیه این دو
به آقای بهشتی بخاطر افکار اتحاد شیعه و سنی تهمت وهابی بودن زدند و به آقای مطهری میگفتند که او در اذان و اقامه اشهدا ان علیا ولی الله نمیگوید! در مسجد هم اجازه نمیدهد موذن این ذکر را بگوید.
این دو زودتر از همه ترور شدند.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
فحش ها!
امام آدم دقیق و باهوشی بود. وقتی سال ۴۳ میخواستند ایشان را به ترکیه تبعید کنند. افسر به ایشان گفت: شما را با هواپیمای نظامی و اختصاصی می بریم تا راحت باشید. امام گفته بود شما نمیخواهید مردم در هواپیما مرا ببینند و از ترس این کار را کردید نه بخاطر من! در موضوع نامه های ارسالی که بدست امام هم میرسید ایشان متوجه شده بودند که با تذکر ایشان اصلاح شد.
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
شاه عصای آیت الله را بوسید!!
محمدرضا به قم آمد. در ایوان طهماسبی بین آیت الله بروجردی و شاه ملاقاتی صورت گرفت. آقای بروجردی که جلو آمدند، عصایشان افتاد. شاه گرفت و بوسید و جلوی آقا گذاشت. شاه گفت باید به معنویات توجه داشته باشیم! اما برخی آقایان خلاف عمل میکنند.
منظور شاه از آقایانی که خلاف معنویات عمل میکنند"آیت الله کاشانی" بود. شاه از اقدامات سیاسی آقای کاشانی بدگویی کرد. میدانست آقای بروجردی انتقاداتی به کاشانی دارد. آیت الله بروجردی با تندی جواب دادند: من راضی نیستم از آقایی بحث شود!! شاه سست شد.
من گفتم: مقصود اعلیحضرت آن است که روش متقن حضرتعالی باید دنبال شود. فرمودند: خیر، خیر. از آقایی بحث میشود(کاشانی) که باید با احترام از ایشان یاد کرد. آقای بروجردی با وجود انتقاداتی که آقای کاشانی داشت حتی در غیاب ایشان هم به شاه اجازه سواستفاده نداد و از ایشان دفاع کرد. نقل از آیت الله صدر(مرجع)
چشم و چراغ مرجعیت ص ۲۷۹
نکته اول احتیاط دقیق آیت الله بروجردی در جلسه خصوصی است که به شاه اجازه تفرقه اندازی نمیدهد. با وجود اختلافاتی که دارد از روحانیت سیاسی دفاع میکند. شاه فکر نمیکرد آقای بروجردی چنین پاسخی به او بدهد. نکته دوم عده ای اصرار دارند آیت الله بروجردی را مرجع غیرسیاسی و مداخله گر در امور جامعه معرفی کنند، درحالیکه در موارد متعدد ایشان در سیاست های شاه به او تذکر میدهد(اجرای اصلاحات ارضی، برخورد با بهاییت و...) حتی یکبار گفته بودند: به این پسرک(شاه) بگویید کار نکند که بگویم مردم او را بیرون کنند! ایشان حتی باوجود مخالفت با فداییان اسلام و رفتارهای نواب پس از آنکه نواب صفوی برای دلجویی به قم آمد و قول داد که فعالیت خودشان را به تهران منتقل کنند چون اعضای فداییان بدون اجازه نواب بیانیه تندی علیه آقای بروجردی در مساجد پخش کرده و از نزدیکان آقای بروجردی کتک خورده بودند با این حال آقای بروجردی چند نوبت برای نواب شهریه و کمک مالی می فرستد اما روش آنان را قبول نداشتند.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
صبر و مرام آقا روح الله
بعد از شکست طرح "هئیت اصلاح حوزه علمیه" که آیت الله بروجروی با آن همراهی نکردند رابطه امام و ایشان سرد شد آقا روح الله دیگر کمتر به منزل ایشان میرفتند. آقای مرتضی حائری از قم رفت، آقای مطهری به تهران رفت و آقای برجرودی حتی نامه آقای مطهری را تحویل نگرفت! وضع مالی آقای مطهری آنقدر بد شده که به نانوا بدهکار بود. ناچار شد کتابش را بفروشد تا بدهی بدهد.
پیشکار و همه کاره بیت آیت الله بروجردی فردی بود بنام حاج احمد خادمی، همه امور، نامه ها، دیدارها از سمت او باید طی و تایید میشد. بسیار با آقا روح الله بد بود. یکبار وقتی میخواست چای تعارف کند با اینکه آقا روح الله نزدیک آیت الله بروجردی نشسته بود به ایشان تعارف نکرد، از نفر بعد ایشان شروع کرد، اتاق را دور زد و به دوباره به آقا روح الله رسید. آقا روح الله گفت: نمیخواهم.
برخی معتقد بودند خادمی رابط دربار است. از دوستان نزد آقای بروجردی سعایت میکند. در نهایت آقای بروجردی دو تن از مراجع دیگر را شاهد عادل گرفت که در مورد او قضاوت کنند. هر دو او را تایید نکردند و مدتی از بیت آقای بروجردی دور شد و دوباره بازگشت.
یکبار هم آقای لواسانی از تهران به قم آمد که منزل آیت الله بروجردی برود تا سهم امام را به ایشان بدهد، آقا روح الله را با خود برد. در بیرونی منزل آقای بروجردی نشستند. آیت الله بروجردی با نزدیکان در اندرونی بود. تا غروب نشستند، کسی به آقای لواسانی و آقا روح الله تعارف نزد و موفق به ملاقات نشدند. آقا روح الله به آقای لواسانی گفت: تو امروز پاسوز من شدی!
همه میدانستند از اصلی ترین افرادی که باعث مرجعیت و دعوت آیت الله بروجردی به قم شده بود آقا روح الله است. کم کم برخی در فضای طلاب متوجه این سردی رابطه شدند. اما آقا روح الله فضا را مدیریت کرد تا هیچ کس سواستفاده نکند و آقای بروجردی اهانت نکنند.
یکبار سر درس آقا روح الله گفت: آیت الله بروجردی"سلام الله علیه" عرف نبود. این عبارت "سلام الله علیه" را برای ائمه بکار می برند. چند نفر از طلاب خندید که آقا روح الله اشتباه کرده است. ایشان چند بار دیگر شروع کردند به تکرار و گفتند شما قدر و جایگاه آقای بروجردی را نشناختید!
آقا روح الله از اصول خود کوتاه نمی آمد اما آنجا که مصلحت و حرمت ایجاب میکرد هزینه شخصی میداد تا دیگران سواستفاده نکنند. در دوران پس از آغاز نهضت هم در چند موضوع مهم اختلافی همین سنت را پیش گرفت. هزینه ها را تحمل میکرد اما هزینه به دیگران تحمیل نمیکرد.
#علیرضا_زادبر
هئیت اصلاح حوزه: (این بزرگان عضو هئیت اصلاح حوزه با تایید آقای بروجردی بودند که به با کارشکنی نزدیکان ایشان اختلاف بوجود آمد.
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
این داستان: کلاه پوستی بر سر مردم
سید ضیاالدین طباطبایی، نخست وزیر و بازوی سیاسی کودتا در سال ۱۲۹۹ که پله به قدرت رسیدن رضاخان و سرانجام سرکوب مشروطه شد. پس از نزاع و اختلاف با رضاخان کار دولتش به پایان رسید.
همان نخست وزیر "کابینه سیاه" که در کتب درسی تاریخ مدارس حتما خوانده اید. سیدی که شب کودتا عمامه و نعلین را کنار گذاشت و یک شبه از روزنامه نویسی به صدرات رسید. این جوان سی ساله مورد اقبال "هیچ کس" جز انگلیسی ها نبود. تمامی اشراف و افراد سرشناس را موقتا بازداشت کرد.
جنجال ها به پا شد
از ایران رفت
و پس از سالها زندگی در تبعید پس از فرار رضاخان به کشور بازگشت. وقتی برای نخستین بار در انظار عمومی حاضر شد کلاهی پوستی، خلاف عرف مردان ایرانی به سر داشت. تصویر او با این کلاه در حد وسیع منتشر شد. اذهان مشغول کلاه پوستی "سیدضیا" بود.
از روزنامهها تا عوام همگی کلاه پوستی سیدضیا را سوژه کردند و سیدضیای کودتاچی فراموش شد. بیست سال بعد الهی(خبرنگار) از او پرسید: ماجرای کلاهتان چه بود آقا سید؟
سیدضیا پاسخ جالبی داد که همیشه تاریخ کاربرد داشت.
گفت: وقتی قصد بازگشت به ایران را داشتم میدانستم مطبوعات به من حمله ور خواهند شد. دنبال سوژه ای بودم تا همه مشغول آن شوند. شایعاتی ساختند که از پوست خرگوش برای سید کلاه میدوزند! کلاه بر سر او از جنس پوست خرگوش است. کسی کار به خیانت سیدضیا نداشتند جز تعدادی محدود از خواص! همه مشغول کلاه شدند!
جامعه و نخبگان باید هنر داشته باشند که چه چیزی فرعی و چه چیزی اصلی است.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
حقوق زنان!!!!
رضاخان سه روز پس از رئیس الوزرا شدن درحالیکه ۴۶ سال سن داشت با عصمت الملوک ۱۴ ساله بعنوان همسر چهارم ازدواج کرد. نیم تاج خانم همسر دوم و مادر محمدرضا به شدت شاکی بود و شب عروسی مزاحمت ایجاد کرد.
《 تاج الملوک(همسر دوم) شب عروسی دم در حیات ایستاده بود و چون از این موضوع خیلی ناراحت بود، مرتب فحش میداد و جیغ میکشید. او نمی خواست هوو داشته باشد. چند نفر را هم با خود آورده بود تا به نحوی مجلس عروسی را به هم بزنند، اما سردار سپه متوجه شد و به چند سرباز دستور داد او را از مجلس خارج کنند و به خانه اش ببرند.》
خاندان پهلوی از زبان یکی از همسران رضاشاه ص ۳۲۴
مساله حقوق زنان در تاریخ معاصر ایران در موارد مورد بازیچه و محل شوآف سیاستمداران بوده است. اولا خودشتان اعتقاد حقیقی به این مساله نداشتند اما برای فریفتن مردم خود را مدافع حقوق زنان معرفی میکردند. خاطرات اشرف را بخوانید. پدرش در محیط کاخ چه قوانین سختی برای دخترانش داشت.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
سید جلالالدین سادات آل احمد
.
آخوندزاده بود، پسر آیت الله
امام خمینی در ختم پدرش شرکت کرد!
از معدود کسانی که امام در ختم او حضور یافت
پدر همین جلال بود.
به علاقه پدر با طلبگی در نجف آغاز کرد
اما جلال آدم حوزه نبود
سال ۱۳۲۳ کتاب آیت الله سیدامین را از عربی به فارسی ترجمه کرد
عنوان کتاب "عزاداری های نامشروع" بود. از همان زمان جلال منتقد برخی سبک های عزاداری بود. بازاریان متدین تهران کل جلدهای چاپ شده کتاب را خریداری کردند تا مردم مطالعه نکنند! جلال اینجا ناموفق بود.
بعدتر علاقمند به جریان چپ و وارد حزب توده شد
بقول خودش با یک کراوات و یک دست لباس آمریکایی متجدد شده بود. از حزب توده هم بُرید! با دوست صمیمی ولی بی دین خودش خلیل ملکی نیروی سوم ایجاد کردند! اردیبهشت سال سی و دو چند ماه پیش از کودتا بطور کلی از سیاست زده و آن را کنار گذاشت نون و قلم را نوشت.
جلال مرد آرام جامعه ایرانی نبود
غربزدگی را نوشت
برای عوام هم نوشت
ساواک گزارش داد این کتاب برای بدبین ساختن مردم به خدمات اعلیحضرت نوشته شده و ضد امنیت داخلی کشور است!
خیلی زود کتاب او ممنوع شد و زندان داشت. دانشجویان معمولا جلد و صفحات اول را پاره میکردند تا کسی متوجه نشود کتاب جلال است!
نقطه اوج تغییر جلال، سفر حج بود. خسی در میقات محصول سفر حج اوست. نظریه جلال آنجاست.
به امام نامه ای نوشت.
توضیح داد در حج مردم کشورهای مختلف پیگیر کشته های ۱۵ خرداد بودند.
بعدتر از نجف برای جلال کتاب "حکومت اسلامی" امام را فرستاند.
جلال هنوز زنده است
نه فقط با غرب زدگی
اولین کسی که غرب زدگی را در ایران مطرح کرد او نبود
سال ۱۲۷۰، پانزده سال پیش از مشروطه، شیخ حسن کربلایی رساله ای در نقد فرنگی مابی و وادادگی در برابر غرب نوشت بنام"تاریخ دخانیه" عجیب است! آن زمان فهمیده بودند!
برخی ساده دل
گمان می برند غرب زدگی ابداع علیه پهلوی بود
یا پس از انقلاب، نظام جدید بر آن دمید تا دشمن بسازد
غرب زدگی اختصاص به جغرافیای ایران نداشت
فقط ایران مورد هجوم نبود
بحران سایر جوامع نیز بود
بسیاری فورا هضم شدند
پذیرفتند
در برخی جوامع واکنش نشان دادند.
جلال اگر امروز زنده بود
بجای غرب زدگی در دهه چهل، باید مفهوم جدیدتری می ساخت تا شدت غرب پرستی را توصیف کند!
#علیرضا_زادبر
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
امروز رهبر انقلاب در خطبه عربی نمازجمعه برای تسلا و ایجاد روحیه در مردم لبنان و حزب الله باز هم به #تاریخ_معاصر و مشخصا تابستان خونین سال شصت اشاره داشتند!
رهبر انقلاب:
مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمینریخته، نهضت شما را سست نمیکند، [بلکه] استوارتر میکند. در ایران اسلامی در حدود سه ماه تابستانِ یک سال (سال ۱۳۶۰ هجری شمسی) چند ده شخصیّت برجسته و ممتاز ما ترور شدند که یکی از آنها شخصیّت بزرگی مثل سیّدمحمّد بهشتی بود، یکی رئیسجمهوری مثل رجائی و نخستوزیری مثل باهنر بود، علمائی از قبیل آیتالله مدنی و قدّوسی و هاشمینژاد و امثال اینها بودند. اینها هر کدام در سطح ملّی یا محلّی از ستونهای انقلاب به شمار میآمدند و فقدانشان چیز آسانی نبود؛ ولی انقلاب متوقّف نشد، عقبنشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت.
این هویت و تجربه تاریخی به ویژه تابستان سال ۶۰ که در موارد متعدد رهبری در سالهای اخیر آن را متذکر شده بسیار اهمیت دارد.
#علیرضا_زادبر
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
ختنه در ۲۵ سالگی!
محمدرضا پهلوی یک برادر تنی داشت بنام علیرضا، جوانی مغرور و قدرت طلب. علیرضا در یک حادثه مشکوک هوایی کشته شد. شخصیت او شباهت بسیاری به رضاشاه داشت و در صورتی که برای محمدرضا حادثه ای رخ میداد گزینه اول پادشاهی بود.
علیرضا با یک بیوه لهستانی ازدواج کرد.
پسری بدنیا آمد بنام "پاتریک پهلوی"
این پاتریک تحولاتی در زندگی اش رخ داد که به قرآن، نماز خواندن و روزه گرفتن مشغول شد، نام خود را به "علی اسلامی" تغییر داد و در ۲۵ سالگی در بیمارستان مختون شد. اگر رضا پهلوی(شاهزاده فعلی) بدنیا نمی آمد، پاتریک(علی) به سلطنت می رسید! علی در دوره عمو خود(محمدرضا) زندانی شد ولی با وساطت مادربزرگش تاج الملوک پس از مدتی آزاد و تبعید شد.
اما پرسش این است که چگونه پاتریک پهلوی آن زندگی شاهانه و سرمست را رها کرد؟ چه تحولی در او رخ داد؟ اصل داستان از اینجا آغاز میشود. همه تحولات زیر سر فردی بود بنام: بهمن حجت کاشانی! جوان خلبان و دانشجو ممتاز نیرو هوایی! او بعنوان خلبان هلی کوپتر شاه انتخاب شد اما نپذیرفت! ارتش او را زندانی و اخراج کرد!
پس باید "بهمن حجت کاشانی" را شناخت. جوان مسلمان، قرآن خوان، رتبه نخست خلبانی در دانشگاه و دوره نیروهوایی! او در پاتریک پهلوی این تحول را بوجود آورد. دختر یحیی عدل، کاترین عدل را جذب کرد. یحیی عدل دوست صمیمی محمدرضا و شریک بازی ها و مهمانی های کاخ بود. تنها کسی که شاه وقتی ورق بازی میکرد اصرار داشت حضور داشته باشد. معمولا رقابت بین یحیی عدل و شاه سر بازی جدی و بی تعارف بود. پروفسور یحیی عدل پدر جراحی نوین و علم بیهوشی ایران بود.
بهمن حجت کاشانی، موفق شد دختر یحیی عدل را به اسلام دعوت و با او ازدواج کند!!!!
بعدا هر دو توسط ساواک کشته شدند!
کتاب جوانان درباری و آرمانشهر، اثر سید حمید روحانی را بخوانید. داستان این زندگی پر و فراز و نشیب را مورد کنکاش قرار داده است.
#علیرضا_زادبر
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
شجاعت سربازان خمینی
چند بُرش از "شجاعت" را نقل میکنم:
۱. امام در پاریس بودند. دوست و دشمن به امام پیغام دادند وقت مناسبی برای بازگشت به ایران نیست. آقای بهشتی گفته بودند: آنقدر اسلحه نداریم! مساله حفاظت از جان امام است! تهدید دولت بختیار این بود: یا هواپیما را میزنیم! یا هواپیما به سمت کیش می رود تا همگی را بازداشت کنند! از چند روز قبل باند فرودگاه مهرآباد را با ادوات نظامی بسته بودند.
همه را به امام توضیح دادند که فعلا از سفر به ایران منصرف شود. حاج احمد هم نگران بود. یک کلمه پاسخ داد: من به ایران میروم! وقتی دیدم دشمن اصرار دارد، حتما می روم!
.
.
۲. جماران برای سکونت امام انتخاب شده بود. هنوز مصالح در حسینیه بود و مردم محل مشغول آذین بندی، امام آمد. چند روز بعد صدای ماشین های سنگین آمد که داشتند زمین را برای باند فرود هلی کوپتر آماده میکردند تا در مواقع اضطراری امام را از جماران انتقال دهند! امام پرسید چکار میکنند؟ وقتی گفتند برای مواقع اضطراری باند فرود می سازند. امام جواب داد: از اینجا تکان نمیخورم! جمع کنید!
.
.
۳. زمان جنگ از مهندسی ارتش با نظارت حاج احمد یک پناهگاه برای امام ساختند. با بتن به حالت حرف ال انگلیسی، حاج احمد اصرار کرد یکبار شده برای بازدید و تشکر از زحمات این جوانان ارتش به پناهگاه سر بزنید. امام گفت: لازم نیست. از اینجا میبینم! یکبار هم وارد پناهگاه نشدند!
.
.
۵. یک شب ضدهوایی اطراف جماران بدون اطلاع به بیت امام فعال شد. فرمانده میخواست در یک رزمایش نیروها را امتحان کند! بعدا آن فرمانده را بخاطر این بی تدبیری برکنار کردند.
همه سراسمیه خودشان را به امام رساندند تا امام را به سمت زیرزمین ببرند. بخاطر حمله قلبی امام ترس از صدای مهیب و اضطراب تذکر همیشگی پزشکان بود.
امام آرام آرام رسید! دیدند اطرافیان نگراند! گفتند: نترسید! چیزی نیست. آقای امام جمارانی با سرعت خودش را به امام رساند! امام گفتند: شما هم ترسیده اید؟
.
.
۶. شب کودتا نوژه آقای هاشمی و خامنه ای پیش امام رفتند که برای امنیت و حفظ جان، شما بهتر است از اینجا منتقل شوید! طرح کودتا بمباران جماران بود. امام گفتند: من از اینجا تکان نمیخورم! قدم برنمیدارم! شما مراقب خودتان و رادیو و تلویزیون باشید. اینجا یک دستگاه بگذارید که اگر لازم بود من مردم پیام بدهم!
آقای خامنه ای تاکید کردند شاید شما فردا نباشید! تا پیامی بدهید! امام گفتند: نگران نباشید. بفکر سلامتی خودتان باشید. من از اینجا تکان نمیخورم!
.
.
شجاعت امام به این ملت سرایت کرد و سربازانی فداکار برای دفاع از ایران و اسلام تربیت نمود. اگر امام هم با هر خطری چمدان را می بست و از کشور با اولین پرواز فرار میکرد، ممکن نبود ملت روحیه شجاعت و مقاومی مقابل صدام داشته باشند. رهبر شجاع، جامعه شجاع تربیت می کند.
#علیرضا_زادبر
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
این داستان: سلطنت خانم!
پس از کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه مصدق برای مدتی مخفی شد. ریش بسیار بلندی گذاشته بود تا شناخته نشود و از محل اختفاء امکان بیرون آمدن نداشت! از همان ساعت نخست که شاه به کشور بازگشت پیگیر دستگیری فاطمی بود. شاه به دستگیری فاطمی به هر شکل ممکن اصرار داشت. دلیل این شدت شاه دو چیز بود: انتقادات تند فاطمی در روزنامه اش به شاه و خاندان سلطنتی و کوشش فاطمی برای تغییر پادشاهی به جمهوری.
به هر حال محل اختفل دکتر فاطمی توسط یکی از همسایه ها لو رفت و داستان تازه از اینجا شروع میشود:
روز دادرسی دکتر فاطمی در حضور تیمسار بختیار و سرتیپ نصیری بود. هنگام خروج دکتر حسین فاطمی از ساختمان کاخ شهربانی شعبان بی مخ و یارانش با چاقو به فاطمی حمله ور شده و ضرباتی وارد کردند. سلطنت فاطمی، خواهر فاطمی از طریق خبر رادیو مطلع شده بود که برادرش را دستگیر کرده اند خود را به آن محل رسانده که مصادف با حمله چاقوکشان به فاطمی شده و خود را سپر بلا کرده بود. حمله کنندگان شش ضربه به فاطمی و ۱۰، ۱۱ ضربه به خانم سلطنت فاطمی وارد کردند. فاطمی را در حالی که روی زمین افتاده بود و خون از بدنش جاری بود با همان جیپی که آورده بودند از محل دور کردند.
حسین فاطمی سرانجام پس از محاکمه در دادگاه نظامی به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد.
#تاریخ_معاصر
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
#تاریخ_معاصر
نوکر خودتان باشید
دکتر حسین فاطمی وزیر امورخارجه دولت دکتر مصدق چند روز پیش از تیرباران دچار تب و لزر شدید شده بود. زندانبان با طعنه به او گفته بود دیدی شما هم ترسیدی! پزشک زندان آمد و چند مُسکن تزریق کرد. پیش از تیرباران، از او خواستند آخرین خواسته اش را بگوید. خواسته بود در لحظات آخر عمر به دیدار مصدق برود، مخالف کردند. دکتر گفت: مدتهاست خواهرم را ندیده ام، لااقل اجازه ملاقات با او را بدهید! قبول نکردند. آخر سر دکتر گفت: سلول مجاور دوستان جبهه ملی زندانی اند چند دقیقه با آنها صحبت کنم! آنجا دکتر فاطمی جمله مهمی از نقش دربار در سقوط دولت ملی و جنبش ملی شدن نفت عنوان نمود. به افسر جوان زندان گفت: "ما میخواستیم مردم ایران نوکر خودشان باشند دربار اجازه نداد!"
بخشی از خاطرات نصرت الله امینی
در گفتگو با تاریخ شفاهی هاروارد
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشجوی محور
در نشست مسولان سیاسی بسیج دانشگاههای کشور بحثی را طرح نمودم که گمان میکنم برای هر دانشجویی لازم است. دانشجوی محور و صاحب تحلیل سیاسی باید صاحب و مسلط بر سه تصویر باشد!
۱. تصویر گذشته
۲. تصویر درست از حال
۳. تصویر سازی از آینده(نقطه قوت و امتیاز اینجاست.)
دانشجوی محور باید بتواند "وضعیت حال" را درست تحلیل کند و بشناسند. اما نباید در "حال" بماند. فی المثل الان "در حال" جنگ غزه و اسرائیل جریان دارد. او باید بتواند علت و چگونگی را در حال درست تحلیل کند ولی کافی نیست. برای ارائه تصویر درست از حال باید از گذشته نیز تصویری به مخاطب ارائه دهد. گذشته و تاریخچه مقاومت، چه سیری طی شده است! از کجا و چرا آغاز شد؟ چه اندیشه ها و جریاناتی در این صدسال دست به مقاومت زده اند؟ آیا مقاومت یک مفهوم دینی است یا یک ایده انسانی؟
در مرحله آخر دانشجوی محور یا تحلیلگر سیاسی باید تصویری از آینده بسازد. نقطه اوج توان تحلیلگر اینجاست. آینده چه خواهد شد؟ در مثال مربوط به جنگ که در بالا آوردم، می بایست این پرسش ها از آینده را پاسخ داد: اگر مقاومت سلاح بر زمین بگذارد آینده منطقه چگونه است؟ اگر به جنگ فرسایشی ادامه دهد آینده چگونه است؟ ترسیم تصویر از آینده مخاطب را همراه می سازد.
بدون درک تصویری از گذشته، امکان تصویری سازی درست از آینده وجود ندارد.
دانشجوی تحلیلگر نباید مقلد فهم سیاسی دیگران باشد.
#علیرضا_زادبر
#تحلیل_سیاسی
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
شاه شناگر ماهری بود.
پینگ پونگ و تنیس بخوبی بازی میکرد. در مهمانی شبانه علاقمند به بازی چند نفره بود و همیشه رقابت را جدی میگرفت.
تابستان ۱۳۳۲ شاه در شمال ایران مشغول شنا با ثریا در دریا خزر بود، تنیس بازی میکرد و شبها پروفسور یحیی عدل را شکست میداد.
وسط بحران بزرگ ملی شدن نفت، شاه با این استدلال که در این مملکت کاره ای نیست و مصدق او را بحساب نمی آورد چند هفته ای به شمال رفت.
ثریا معشوقه حقیقی شاه
دختر ۱۸ ساله که سالها از شاه کوچکتر بود و بین همه زنان رسمی و غیررسمی شاه هیچ کدام برای محمدرضا پهلوی زیبایی و جایگاه ثریا را نداشتند این روزها را در خاطرات خود آورده است.
ثریا یک روز برای سرکشی از دوایر دولتی، خیریه ها و موسسات گیلان و مازنداران به میان مردم رفت. هنگام بازگشت شاه سوالات عجیبی از ثریا پرسید:
مردم تا چه اندازه مقابلتان تعظیم میکردند و خم میشدند؟ از ما با چه عناوینی یاد میکردند؟ استقبال چگونه بود؟
ثریا با حالت کلافگی گفت: اینها چه اهمیتی دارند؟ چرا از وضعیت ادارات و کارهای مردم سوال نمیکنید!
شاه پاسخ داد: آنها جای خود، اما مهم است وفاداری مردم و مراجعه کنندگان را بدانیم!
ثریا هم شروع کرد به ادابازی و شوخی با خم شدن نشان داد مردم چطور به او تعظیم میکردند تا از شر این بحث راحت شود!!!
کتاب زیبای تنهای
محمود طلوعی را بخوانید
#علیرضا_زادبر
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/tazohoorhazrat
4_5895479935367124578.mp3
9.55M
از جاوید شاه تا مرگ بر شاه
بیش از نیم قرن، ۵۳ سال سیاست ضدینی حکومت پهلوی اول و دوم، و سیر جهانی بر تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب بر محوریت لیبرالیسم و مارکسیسم که هر دو جدایی دین از سیاست را پذیرفته اند، چرا در ایران یک "انقلاب دینی" شکل گرفت؟
۱. چرا در ایران دین از ساحت جامعه کنار زده نشد و مردم به یک رهبر دینی گرایش پیدا کردند؟
۲. چرا با توجه به قدرت جریان چپ کمونیستی در آن سالها، در ایران یک انقلاب چپی رخ نداد؟
۳. اساسا بجای انقلاب سیاسی، امکان این وجود نداشت که "اصلاح" شکل گیرد؟ و نظام سیاسی حفظ میشد!؟ از چه زمانی به بعد جامعه به این نتیجه رسید که شاه دیگر اصلاح پذیر نیست.
#تاریخ_معاصر
#سی_آبان
https://eitaa.com/tazohoorhazrat