eitaa logo
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس (TDC)
1.3هزار دنبال‌کننده
153 عکس
6 ویدیو
57 فایل
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان مرجع برگزاری برنامه های تخصصی تدریس: برگزاری کارگاه های سطوح چهارگانه (48 دوره)، مشاوره تدریس، روایت نگاری تدریس و راهبری حرفه ای @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">tdcenterisfahan@gmail.com تلفن: 03137935495 https://tdc.ui.ac.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
صندلی های آخر کلاس، نوشتۀ استاد ابراهیم افشاری (1402)، از مجموعۀ روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter/330
📢📢 صندلی های آخر کلاس، نوشتۀ استاد ابراهیم افشاری بیشتر اتفاقاتی که در کلاس درس می¬افتد مربوط به دانشجویانی است که روی صندلی¬های آخر کلاس می-نشینند. بگذارید یک فتوای کلی صادر کنم. تمام دانشجویانی که روی صندلی¬های آخر کلاس می¬نشینند از دم یک جوری¬شان می¬شود. پچ پچ که خوب است؛ خیلی راحت با هم صحبت می¬کنند. علاقه¬ای به خاموش کردن یا بی¬صدا کردن تلفن همراه ندارند و استفاده نکردن از آن را در کلاس جایز نمی¬دانند. هر موقع اراده کنند؛ از روی صندلی بلند می¬شوند و کلاس را ترک می¬کنند. عمدتاً هم بعد از چند دقیقه به کلاس برمی-گردند. حال گویی باید دو بار طول کلاس را طی کنند و نظم کلاس را به هم بریزند هم بریزند؛ خودشان که به هدفشان رسیده¬اند. مواقعی که خسته هستند، خوابیدن در کلاس را بدیهی می¬پندارند. روی صندلی¬های آنها دیگر جایی برای نوشتن نیست. بعضی نوشته¬ها جنبه سرگرمی و هنری دارند و بعضی جنبه کمک در امتحان. هدایت کل کلاس با این دانشجوها است. اگر می¬خواهی امتحانی برگزار کنی، زمان امتحان را هماهنگ کنی، تکالیف را سر موقع بگیری یا پروژه درسی به دانشجویان بدهی؛ باید این دانشجویان را مجاب به انجام این کار کنی. بقیه کلاس خود به خود قبول می¬کنند. با بقیه مشکلی نداری. امّا اعجاز صندلی آخری¬ها زیاد است. عادت دارم دقایق ابتدایی شروع درس را در جلو کلاس باشم. در ادامه درس دادن، همین¬طور که تن صدایم بالا و پایین می¬رود؛ در کلاس نیز راه می¬روم. احساس می¬کنم این روش در یادگیری دانشجویان، نخوابیدن در کلاس و حتی صحبت نکردن دانشجویان با همدیگر موثر است. در یکی از جلسات درس، در حین این که در کلاس درس راه می¬رفتم؛ دیدم آخر کلاس هستم. درس تمام بود و روی تنها صندلی خالی آخر کلاس، پیش دانشجوهای صندلی آخری نشستم. مدت زیادی از این که مو کاشته بودم نگذشته بود و موهایم رشد کرده بود. یک دفعه یکی از دانشجویان صندلی آخری که البته حواسشان همیشه به مسایل جانبی است گفت: موهایتان خوب رشد کرده و ادامه داد: چه طور باغبان¬های دانشگاه که سن خیلی¬هایشان از شما هم بیشتر است؛ موهایشان نریخته است؛ اما موهای شما اساتید عمدتاً ریخته یا سفید شده است. کارمندها هم همین¬طور! اصلاً قابل مقایسه با شما نیستند. عجیب نیست؟ شما مگر چه کار کرده¬اید؟ زندگی چه فشاری می توانست به شما بدهد؟ چه غصه¬هایی می¬توانست موهاتونو این جور کند؟ آخه ما منتظر بودیم شما موهاتونو شانه بزنید، فرق باز کنید و ... . نشستن روی صندلی¬های جلو کلاس و درس خواندن باعثش شده است؟ پس چرا مرتب دانشجوها را تشویق می¬کنید که درس بخوانند؟ خودتان را آیا دیده¬اید؟ امکان دارد شما را به زور به این کار وادار کرده باشند؛ اما بهتون نگفتند که هم سن و سال¬های شما دارند زندگی¬شان را می¬کنند. هم او منتظر پاسخ بود و هم صندلی جلویی¬ها برگشته بودند و منتظر جواب بودند. من که نمی¬دانستم در جوابش چی بگویم. سرم را برگرداندم و از پنجره به بیرون نگاه کردم. https://eitaa.com/TDCcenter/330
📢📢 محمد بهمن بیگی 📙 هر بار سخن از استادان الهام بخش به میان آمده، ناخودآگاه دچار شورمندی، ذوق زدگی و گاهی هم دلتنگی می شویم. هیچ لذّتی بالاتر از آن نیست که آدمی در پناه اندیشه ها، منش و شخصیت انسانی بزرگ آرام بگیرد. آرام کردن گردبادها و بازکردن رؤیاها، چشم اندازها، افق ها و سرزمین های ناشناختۀ تعلیم وتربیت، بی تردید بزرگ‌ترین میراث معلّمان الهام بخش است. انسان های راست آئینی که با دل روشن و حضور همدلانه و دیگرخواهشان، یاری مان کرده تا بتوانیم بلندی های تربیت را با امید و رنجی حقیقی تر بپیمایم. 📙 بی تردید محمّد بهمن بیگی یکی از معلّمان یگانه، الهام بخش و تأثیرگذار این مرز و بوم بوده است. مردی که در حدود سه دهه توانست حدود چهارصدهزار کودک عشایری را در کشور تربیت کند. 📙 چونان شاعران شیرین سخن فارس، همچون سعدی و حافظ، مرحوم بهمن بیگی، قلمی رسا و شیوا داشت. به همۀ عزیزان پیشنهاد می کنیم برای آشنائی با رویکردها و روش های آموزش او آثار تحسین برانگیزش را بخوانند. https://eitaa.com/TDCcenter/330
📢📢 گفتگو و انتقال تجربۀ استادان نمونه 📙 تجلیل از سه استاد نمونه کشوری دانشگاه اصفهان و بهره گیری از تجربۀ این همکاران در حوزۀ آموزش و تدریس 🕰 زمان سه شنبه 18 اردیبهشت ماه، ساعت 12/30، مکان سالن نهاد 📌📌 با همکاری بسیج استادان و مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter/330
با توجه به حجم بالای اطلاعات موجود در رسانه ‏های کنونی، بی ‏تردید مربیان لازم است تا حجم بزرگی از اطلاعات را پالایش کنند. آنها بايد بتوانند حجم وسیعی از منابع را در درون نظام‏های شبکه‌ای ‌‌پیچیده، پردازش کنند و اطلاعات محکم و درست را از اطلاعات غلط و ناسالم تشخیص دهند. به ‏‏عبارت ‏‏دیگر در دنیای معاصر، مربیان باید توان آن را داشته ‏‏باشند تا به ‏طور انتقادی به ارزیابی مقدار متنابهی از اطلاعاتی بپردازند كه در اینترنت و رسانه‌های متنوع دیگر به دست می‌آید. مهارت‏هاي تفکر سطح بالا نظیر تجزیه ‏‏و‏‏تحلیل، ترکیب، بازشناسی ‏مسأله، استنباط و ارزیابی به آنها کمک می‏کند تا در مواجهه با اطلاعات فزایندۀ بشری به گونه ای انتقادی عمل کنند. https://eitaa.com/TDCcenter/330
مسیر نقره ای چشمه سار، نوشتۀ حسن زالی بوئینی (1402)، مجموعه روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter/330
📢📢 چرا روایت می کنم؟ نوشتۀ حسن زالی بوئینی «روایت نگاری تدریس»، واکاوی داستان زندگی ام به عنوان یک دانش آموز و یک معلم است. من به چند دلیل دوست دارم زندگی آموزشی خود را روایت کنم. دلیل اول، اینکه می خواهم خودم را به عنوان یک دانش آموز و معلم بهتر درک کنم. اکثریت قریب به اتفاق زندگی من در داخل دیوارهای برخی از مؤسسه های آموزشی این کشور سپری شده و هویت من به شدت به نقش دانش آموز و مربی گره خورده است. افکار و اعمال من هم در داخل کلاس و هم در خارج با این هویت ها مقید و آزاد می شوند و من معتقدم که واکاوی این تجربه ها، مرا به رشد شخصی هدایت می کند. دلیل دیگری که زندگی آموزش خود را روایت می کنم، این است که معلم بهتری شوم. تدریس حرفه¬ای دارای تغییر مداوم است. چالش ها و فرصت ها دارای ماهیت پویا بوده و دائما در حال تغییر هستند و من به عنوان معلم باید بتوانم آنها را مدیریت نمایم و از آنها در جهت نیل به اهداف غایی تدریس خود بهره ببرم. سومین دلیل، کاوش در زمینه های اجتماعی، سیاسی، آموزشی، و عناصر فرهنگی است که تجارب زیسته من را تشکیل می دهند. داستان زندگی هر یک از ما استادان دانشگاه، محصول یک چشم انداز اجتماعی، نهادی، تاریخی و سیاسی بزرگتر است. در به اشتراک گذاشتن این روایت، امیدوارم نحوه حرکت من در این چارچوب بزرگتر روی عملکردم تاثیر مثبتی را بگذارد. در روایت نگاری تدریس، من آرزو دارم چیزی خلق کنم که هم آشکار و هم زیبا باشد. پس از چندین سال به عنوان دانش آموز و معلم، ذهنم مملو از خاطراتی است که برخی از آنها در محدوده طنز و بعضی شاید دلخراش بود¬ه¬اند. من دقیقاً مطمئن نیستم که چه چیزی را تجربه کرده ام. این خاطره ها را می‌توان به هر طریقی رمزگشایی کرد، اما من مشتاقم آن‌ها را به گونه‌ای به تصویر بکشم که ارزش بیانی، احساسی و زیبایی شناختی تجربه زیسته آن را داشته باشد. در روایت داستانی خودمردم نگاری، من به بازخوانی تجربه های زیستۀ خود به عنوان دانشجو، معلم و محقق در زمینه فرهنگی تمرکز می کنم. به عنوان یک نویسنده عدالت خواه، من علاقه مند به این هستم که چگونه مردم تحت تأثیر فرهنگ قرار می گیرند و محدود یا آزاد می شوند. با این مطالعه خاص، من بررسی خود را بر روی زندگی خود متمرکز می کنم تا هویت خود را به عنوان یک دانش آموز، دانشجو و محقق دریابم، روابط قدرت در آموزش و پرورش و جامعه را درک کنم و دربارۀ چگونگی آموزش بیاندیشم. بنابراین، روایت ها، محصول تحقیق مردم‌نگاری درخصوص قدرت، هویت و آموزش در نظام آموزش ایران است. https://eitaa.com/TDCcenter/330
📢📢 برنامه های مرکز توسعۀ صلاحیت های تدریس در روز سه شنبه 25/02/1403 🔹 کارگاه آموزشی سلامت تن و تدریس 📙 با حضور دکتر مجید غیاث 🔰 تاریخ برگزاری: سه شنبه 25 اردیبهشت ماه 1403 🔰 مکان برگزاری: تالار فاضلی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 🔰 ساعت: 8 الی 12 🔹 کارگاه آموزشی روانشناسی تدریس 📙 با حضور دکتر امیر قمرانی 🔰 تاریخ برگزاری: سه شنبه 25 اردیبهشت ماه 1403 🔰 مکان برگزاری: آزمایشگاه تدریس، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 🔰 ساعت: 8 الی 10 🔹 کارگاه آموزشی روایت نگاری تدریس 📙 با حضور دکتر محمدرضا نیستانی 🔰 تاریخ برگزاری: سه شنبه 25 اردیبهشت ماه 1403 🔰 مکان برگزاری: آزمایشگاه تدریس، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 🔰 ساعت: 10 الی 12 📣 توجه: مشارکت کنندگان در این کارگاه ها قبلاً می بایست در سامانه مرکز آموزش های عالی آزاد و الکترونیکی ثبت نام کرده باشند. 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
هدایت شده از Noorbehbahani
🔸مرکز نوآوری کامپیوتر دانشگاه اصفهان برگزار می‌کند: کارگاه عملی طراحی‌ با کنوا ❗️دیگه از پاورپوینت و فوتوشاپ استفاده نکن ❗️ آموزش عملی طراحی آسان و سریع 🔹لوگو 🔹اسلاید شو 🔹پوستر و ... 🔸مدرس: زهرا سعیدی ⏰سه‌شنبه، ۲۵ اردیبهشت، ساعت ۱۶ 📍دانشکده مهندسی کامپیوتر،‌ تالار دکتر براآنی ▫️ورود برای عموم آزاد و رایگان است. 🔸مرکز نوآوری کامپیوتر دانشگاه اصفهان ————————————————— ارتباط با ما: Instagram | Telegram | LinkedIn
کتاب تدریس اثربخش در آموزش عالی (به زبان انگلیسی) https://eitaa.com/TDCcenter
هدایت شده از Mehrdad CheshmehSohrabi
اولین مدرسه جامع 🎯بیست دوره آموزشی و چهل ساعت 📌زمان شروع دوره ها 29 اردیبهشت ماه 🥇🥇برگزاری به صورت مجازی 🎁همراه با گواهینامه جامع قابل ترجمه دانشگاه اصفهان 💰ظرفیت ثبت نام محدود ثبت نام در eischools.ir
تهدید دانشجو به خودکشی، روایتی از استاد محسن میوه چی (1402) پوستۀ شکلات مینو، از مجموع روایت های آموزشی، مرکز توسعۀ حرفه ای صلاحیت های تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 تهدید دانشجو به خودکشی از استاد محسن میوه چی در طول دوران کاری، گاهی در موقعیت¬های ویژه¬ای قرار می¬گیریم که نامتعارف بوده و تصمیم گیری در این شرایط ممکن است مسئولیت¬ و تبعات بعدی هم داشته باشد. در این موقعیت¬های نادر، تصمیم ما بیشتر تابع ویژگی¬های فردی خودمان است. انتقال این تجربیات و نتایج آن تصمیم، می¬تواند برای دیگر همکاران مفید باشد. حدود چهل و اندی سال داشتم و اواسط دوران کاری¬ام در دانشگاه بود. آن ترم درس مدارهای مخابراتی را که تخصصی و مختص دانشجویان ترم آخر دوره کارشناسی است، ارائه می¬کردم. ترم این درس همزمان با آماده شدن دانشجویان برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد بود و به منظور مرور درس¬های دوره کارشناسی، گاهی دانشجویان در کلاسهای آن ترم غیبت داشتند و من هم روی این مورد حساس نبودم. آقای (ج) یکی از دانشجویان این درس بود که در بیشتر کلاس ها غایب بوده و تکالیف را هم تحویل نمی¬داد. در امتحان میان¬ترم شرکت کرده بود، اما نمره خوبی نگرفته بود و در امتحان پایان¬ترم هم نمره¬اش خیلی پایین بود و با این حساب نمره ردی گرفت. در طول آن ترم ضمن صحبت با یکی از همکاران در گروه که جوان¬تر بوده و سابقه کار کمتری داشت، متوجه شدم که آقای (ج) با این همکارم هم یک درس دارد. پس از اعلام نمرات مدار مخابراتی، از همکارم که تاریخ امتحانش چند روز قبل از من بود، پرسیدم که آقای (ج) در آن درس چه کرده؟ همکارم گفت که به دلایلی به او نمره قبولی داده و توضیح بیشتری نداد. در فرجه اعتراض به نمره، در محل مرکز تحقیقات در زیر زمین ساختمان کتابخانه مرکزی مشغول کار بودم که آقای (ج) با حالتی غیر عادی و عصبی وارد شد و گفت که من این ترم فقط دو درس داشتم تا فارغ¬التحصیل شوم. در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده و قبول هم شده¬ام و باید حتماً این ترم فارغ شوم والا قبولی¬ام از بین می¬رود. و اضافه کرد که من و برادرم دوقلو هستیم و خانواده همیشه سرکوفت برادرم را به من می¬زنند. برادرم در کنکور کارشناسی ارشد قبول شده و من هم قبول شده¬ام و در انتها اضافه کرد، همکار شما شرایط مرا درک کرده و به من نمره قبولی داد. اگر این ترم فارغ التحصیل نشوم و نتوانم ثبت نام کنم، خودکشی می¬کنم و شما مقصرید. با خونسردی گفتم با چه چیزی می¬خواهی خودت را بکشی؟ با دار؟ با قرص؟ از بلندی پرت کنی؟ با گاز؟ و یا با چیز دیگر؟ در این راستا چه کمکی از من بر می¬آید؟ اصلا می خواهی الان برویم طبقه ششم، پیش رئیس دانشگاه و مشکل¬ات را بگویی؟ دیدم برگشت که برود. وقتی به پای پله¬ها رسید، گفتم: ضوابطی برای نمره وجود دارد و من مسئول اجرای این ضوابط هستم نه مشکلات دیگر. اما با توجه به آنکه ترم آخری هستی، راه اینکار، گرفتن مجدد این درس به صورت معرفی به استاد برای تابستان و خواندن درس و امتحان دادن و گرفتن نمره قبولی در برگه است. و اضافه کردم که اداره آموزش هم معمولاً موافقت می¬کند. چند روز بعد، آقای (ج) برای امضای برگه معرفی به استاد مراجعه کرد و حالش هم بر خلاف دفعه قبل، کاملاً عادی بود. پس از امضا به او گفتم: بعد از مطالعه کافی وقتی احساس آمادگی کردید، برای امتحان مراجعه کنید. خلاصه آنکه بعد از 4 بار مطالعه و 4 بار امتحان دادن، توانست حداقل نمره قبولی را بگیرد. جالب¬تر آنکه پس از گرفتن نمره قبولی گفت: اگر می¬دانستم اینقدر دردسر دارد، شرکت در کلاس ها¬ی ترم خیلی راحت¬تر بود. این واقعه می¬توانست طور دیگری هم پیش برود. من هم به دلیل نگرانی از عواقب این تهدید، می¬توانستم مشابه همکارم¬ از همان ابتدا نمره قبولی را بدهم اما در این حالت و پس از بازگو کردن شرح ماوقع توسط این دانشجو برای دیگر دانشجویان، امکان تکرار و افزایش این گونه تهدیدها بیشتر می¬شد. با راهی که طبق ضوابط پیش پای او گذاشتم، هم ضوابط نادیده گرفته¬ نشد و هم با توجه به تعداد دفعات رفت و آمد و امتحان دادن¬ها، جاذبه استفاده از این روش برای دیگر دانشجویان از بین رفت. https://eitaa.com/TDCcenter
شفقت و مهربانی استاد، نوشتۀ استاد مهران زینلیان (1403) از مجموعۀ روایت های آموزشی مرکز صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 شفقت و مهربانی استاد از دکتر مهران زنیلیان از جمله استادان بزرگوار که در دوران تحصیل خاطرات به یادماندنی و ماندگاری را از ایشان دارم، آقای دکتر ابطحی است. تابستان سال 1377 بود که تازه نتایج کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه های سراسری کشور آمده بود و من در رشته انتخابی اول (سازه دانشگاه صنعتی اصفهان) قبول شده بودم. شرط ثبت نام در مهرماه همان سال، فارغ التحصیلی تا شهریور بود. این بدان معنا بود که باید طی حدود سه ماه علاوه بر گذراندن واحدهای درسی باقیمانده آن ترم (حدود 18 واحد تخصصی)، دروس پروژه اصلی که معمولا دانشجویان کارشناسی در ترمهای آخر اخذ می کردند و من هم همزمان سه درس پروژه طراحی سازه های فولادی، طراحی سازه های بتنی، و طراحی شبکه آب و فاضلاب را گرفته بودم را نهایی و تحویل دهم. خلاصه از یک طرف قبولی ارشد و شروع دوره جدید در اولین رشته انتخابی مورد علاقه، و از طرف دیگر نگرانی از عدم اتمام دروس و حجم بالای تکالیف و پروژه های مختلف درسی، وضعیت بسیار پرتنش و اضطرابی را ایجاد کرده بود. تلاش کرده بودم با تلاش زیاد برای همه درس‌ها و پروژه‌ها به اندازه لازم وقت و انرژی صرف کنم. به یاد دارم برای درس ماشین آلات روسازی کمتر از یک هفته به پایان مهلت تحویل پروژه‌ها بود و با توجه به اولویت دروس دیگر من هنوز هیچ اقدامی را انجام نداده بودم. شرایط بسیار نامناسبی بود و اگر پروژه به موقع و با دقت و کیفیت مناسب تحویل نمی‌شد با شناختی که از استاد درس داشتم حتماً دچار مشکل می‌شدم. این آخرین پروژه‌ای بود که باید تحویل می‌شد و بحمدالله تا آن موقع سایر پروژه‌ها به خوبی به سرانجام رسیده بود. برای من که در طول چهار سال تحصیل دوره کارشناسی تلاش کرده بودم همه تکالیف و پروژه‌ها را شخصاً انجام دهم، انجام این مورد آخر در این زمان محدود تقریباً غیر ممکن می‌نمود. بعدازظهر روز چهارشنبه‌ای که در راهرو طبقه اساتید دانشکده قدم می‌زدم چشمم به درب باز اتاق آقای دکتر ابطحی افتاد. در طول این سال‌ها که قبلاً چند درس دوره لیسانس از جمله درس روسازی راه و طرح هندسی راه را با ایشان گذرانده بودم به خوبی با اخلاق حسنه و دوستانه استاد آشنا بودم. قبلا بارها استاد تلاش می‌کرد با پیش کشیدن مسائل غیر درسی فضای گفتگو و صمیمانه‌ای را بین دانشجویان ایجاد کنند و بیاموزاند که استاد دانشگاه نه فقط آموزگار دروس تخصصی خود، بلکه معلمی است که می‌تواند با پندهای مشفقانه و نکات آموزنده خود، گره گشای بسیاری از مشکلات علمی و حتی شخصی دانشجویان باشد. بنابراین، به خودم جرات دادم و خدمت استاد رسیدم و پس از یک احوالپرسی کلی که البته مثل همیشه با استقبال گرم استاد روبرو شد، طرح موضوع کردم و گفتم که باید هفته دیگر پروژه درس ماشین آلات را تحویل دهم ولی به دلیل ترم آخر بودن و اجبار به پایان دادن همه واحدها و پروژه‌ها تا پایان تابستان موفق به وقت گذاری بر روی پروژه این درس نشده‌ام. استاد که از صحبت‌های من حس اضطراب و ناراحتی را فهمیده بود، ابتدا با تبریک قبولی در مقطع ارشد و جملات انرژی بخش، تلاش به آرام بخشی من کرد. سپس پرسیدند: زمان تحویل پروژه چه موقع است؟ گفتم: دوشنبه آینده. تاملی کردند و با مکث کوتاهی گفتند بسیار خوب، نگران نباش فردا گرفتارم؛ ولی صبح جمعه بعد از جلسه‌ام در شهرداری اصفهان، ساعت ۱۰ صبح، بیا آنجا تا به شما بگویم چه باید بکنید. فردای آن روز جمعه سر ساعت ۱۰ روبروی پله‌های شهرداری اصفهان در میدان امام حسین (ع) منتظر استاد بودم که با چند دقیقه تاخیر ایشان آمدند و سپس به اتفاق به سمت پارک شهید رجایی رفتیم و روی اولین نیمکت نشستیم و استاد از کیف خود یک گزارش پروژه که قبلاً انجام شده و نیاز به روزرسانی و تکمیل داشت را به من داد و گفت: با اعتمادی که به تو دارم و سوابق گذشته شما در سایر دروس که با من داشته‌اید را می‌دانم، مطمئنم که کار نکردن روی پروژه این درس به دلیل کوتاهی نبوده است. این پروژه آماده را از ترم‌های قبلی برای شما آوردم. فقط چون شما باید بر موضوع کامل مسلط شوید، لازم است توضیحاتی را در مورد پروژه به شما بدهم و البته در زمان پس از تحویل پروژه لازم است موارد دیگری را به شرحی که به شما می‌گویم، به صورت تکمیلی انجام و به خود من تحویل دهید. https://eitaa.com/TDCcenter