بسم الله الرحمن الرحیم
جهت اطلاع
#اصطلاحات_طب_سنتی :
🔺ابخره:بخار
🔺احتباس:بسته شدن
🔺احشا:روده ها، دل و روده
🔺احلیل:سوراخ آلت تناسلی
🔺اخلاط محترقه:اخلاط سوخته
🔺ارواح:جمع روح، در اصطلاح طبی بخاری است لطیف که در دل متولد و باعث حیات و حس و حرکت می شود.
🔺استسقاء:گرد آمدن آب در شکم و متورم شدن آن
🔺استفراغ:تهی شدن طبع از مواد زائد، پالایش طبع
🔺استنشقاق:به بینی کشیدن چیزی مایع بود
🔺اعضاء الراس:اندامهای سر
🔺اعضای رئیسه:اندامهای مهم تن، قلب، مغز، جگر و غدد تناسلی
🔺اعیاء:ماندگی، به رنج افتادن، عاجز نمودن بیماری کسی را
🔺اغیر:غبار آلود
🔺اغتسال:غسل دادن، شستشو دادن
🔺اکلا:بصورت خوراکی
🔺التذاذ:لذت بردن
🔺اماله:حقنه کردن، فرستادن مایعات از طریق مقعد برای پاک سازی روده
🔺امعاء:روده ها
🔺املس:نرم
🔺انشقاق:شکافته شدن، انشقاق مو: موخوره
🔺انضمام:پیوستگی چیزی به چیزی
🔺انکباب:نگاه داشتن عضو به بخار ادویه که در آب جوشانیده باشند و یا گرم کرده باشند
🔺اوجاع:جمع وَجَع، دردها
🔺ایلاوُس:قسمت آخر روده باریک
🔺بارد:سرد
🔺باصره:چشم، قوت بینائی
🔺باه :قوای جنسی
🔺برسام:ورم حجاب حاجز، نوعی ذات الجنب
🔺بری:بیابانی
🔺بَراز:مدفوع
🔺بَخور:یعنی عرضه کردن عضو بر دود چیزی خشک بر آتش افکنده
🔺بستانی:کاشتنی
🔺بهر:نوعی تنگی نفس
🔺تحجر المفاصل:خشک شدن و 🔺تصلب مفاصل: جمع شدن ماده و سفت شدن در مفاصل
🔺تُخمه:سوء هاضمه
🔺تدویر:گرد، دایره وار
🔺ترطیب:رطوبت بخشیدن، مرطوب نمودن
🔺تریاق:پادذهر
🔺تنقیه:پاک کردن بدن از خلط بد
🔺توابل:جمع تابل، ادویه جات، بوی افزارها
🔺توحش:وحشت کردن،مرض ترس
🔺تهبج:آماسیدن، ورم کردن،نوعی
ورم نرم
🔺جالی:جلادهنده، زداینده کدورت، روشن کننده
🔺جَرَب:خارش، گری
🔺جُشاء:آروغ ، باد گلو
🔺جلوس:نشستن
🔺جوف:داخل
🔺حابس بطن:جمع کننده معده
🔺حب القرع:کدو دانه، کرم کدو
🔺حدّت:تیزی
🔺حشفه:سر آلت تناسلی مردانه
🔺حصاه:سنگ و سنگ ریزه و سنگ های درون کلیه
🔺حقنه:فرستادن مایعات از طریق مقعد برای پاک سازی روده
🔺حکه:خارش شدید بدن
🔺حمول:داروئی که آن را بر پارچه، آغشته و در فرج یا مقعد قرار دهند .
🔺حمی:تب
🔺خفقان:حالت خفگی که عارض قلب می شود به علت مواد کثیف عفونی و یا هوای کثیف شدت خفقان منجر به غشی و بالاتر در آن موت می باشد
🔺خنازیر:ورمی مانند صلعه که با گوشت پیوسته باشد و صلب و متعدد باشد بیشتر در گردن و ران بروز می نماید در محل خود ثابت و قابل حرکت نمی باشد در این حالت که در گردن بزند گردن حالت کجی به طرف چپ یا راست پیدا می نماید.
🔺خیاطه:رشته های باریک
🔺خیشوم:بن بینی، اندرون بینی
🔺داء الثعلب:ریختن مقطعی موی سر یا ابرو و بدن می باشد اکثراً به صورت مدور است این نام از بیماری روباه گرفته شده که موی آن می ریزد و موضع متقرح می شود. علل آن ریختن مواد صفراوی یا سوداوی مخلوط به صفرا یا رسیدن بخارهای آن به موضع باعث زایل شدن مو می باشد .
🔺داء الفیل:از بزرگ شدن پا در اثر تجمع ریختن خون غلیظ سوداوی به پا و فرق آن با دولی (واریس) در این است که در دوالی ماده در رگ تجمع می کند و در داء الفیل ماده مرض بین مرگ و عضله و غشا و ساق و کف دیده می شود
🔺دماغ:مغز
🔺دَوات:چهار پایان
🔺دوار:نوعی سرگیجه
🔺دَوی:وِز وِز گوش، اگر آواز نرم و غلیظ بود دوی گویند و اگر باریک و تیز بود طنین نامند
🔺دُهن:روغن
🔺ذرور:گرد، گَرد پاشیدنی، داروی پاشیدنی که آن را در جراحت ها و یا در چشم پاشند.
🔺ذکر:قضیب، آلت مردانه
🔺رادع:آنچه مانع ریختن مواد به عضو شده و آن را قابل ورود نسازد و ردع مقابل جذب است.
🔺رِبو:نوعی تنگی نفس ناشی از ازدیاد حساسیت
🔺ربوب:جمع رُب
🔺رطب:تر، مرطوب
🔺رطوبت فضلیه:رطوبتی است نهفته که با اجزای دارو به خوبی ترکیب و امتزاج نیافته لذا به زودی از بین می رود و بافت دارو را دچار پوسیدگی و تخلخل می نماید. مانند چوبی چینی و زنجبیل
🔺رعاف:خون دماغ، خون آمدن از بینی
🔺ریاح:جمع ریح به معنی باد
🔺زحیر:اسهال، اسهال خونی، دلپیچه
🔺زهدان:رَحِم
🔺سُبات:بیخوابی، بی حسی و بی حس شدن عضو
🔺سپُرز:طحال
🔺سَحَج:خراشیدن ، بیماری است که از خراش روده بهم رسد.
🔺سُدّه:گرفتگی
🔺سرسام:تورم سر و مغز و پرده های آن
🔺سَعوط:داروهای مایعی است که آن را در بینی چکانند
🔺سفل:پستی، پست
🔺سفوف:مخلوطی از دانه های دارویی که کوبیده شده و به صورت گرد درآمده باشد
🔺سوء القنیه:فساد مزاج از ضعف کبد
🔺سوده:سائیده شده، ریز شده
🔺سویق:پست که به هندی ستو گویند، تلخان و آن را از هفت چیز کنند، گندم، جو، نبق، سیب، کدو، حب الرمان، سنجد و هر یک را به نام آن چیز خوانند.
🔺سیلان:جاری شدن و روان گردیدن آن
🔺شحم:پیه ، چربی
ٔ🔺شعر:مو
🔺شماً:شم، مو
🔺صداع:سردرد
🔺صدر:بالا، در طب منظور قسمتهای بالایی بدن است
@tebesonatic