🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸                ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #ماجراهای_باغ_عمو_حسین #به_قلم_سادات‌کاظمی #برگ‌سبز۱۲🌱 بعد از صبحانه، دو تا از دخترها که حسابی کدبانو بودند، وقت را غنیمت شمرده و سبزی‌های خودروی باغ را جمع و خرد کردند. حبوبات آش هم روی اجاق آرام‌آرام می‌پخت. قرار بود عصر، یک آش پرسبزی بهاری با دوغ تلمی محلی جانانه‌ای آماده بشه، عجب بساطی! یک ربع استراحت و یا علی دوباره بعد از خوردن چای و یک استراحت یک‌ربعِه‌ی کوتاه، دوباره "یاعلی" گفتند و رفتند سمت زمین. اما عمو حسین قبل از رفتن، با حالتی بامزه به ماه بانو سفارش کرد: "خانم جان! حواست به این نوه‌ها باشه. از دور کنترلشون کن، سر به پا نذارن! آخه یه بار رفته بودن یه کبوتر گرفته بودن و پرهاشو کنده بودن! یه داستانی بود...!" همه غرق کار بودند و بیل می‌زدند که یکهو، انگار کسی پرده آسمان را کشید! آسمان در عرض چند دقیقه رنگ عوض کرد و سیاهی ابرها همراه با رعد و برق شدید شروع شد. نم‌نم باران آغاز شد، اما مردها کار را رها نمی‌کردند؛ تمام همّ و غمّشان تمام کردن کار باقی‌مانده بود! عمو حسین می گفت: این آسمون بهارم دقیقاً مثل این مزاج گرماست که یکهو جو می‌گیره! انگار یک مرتبه داغ می کنه و.. !😊 ناگهان، شرشر باران تند شد و آسمان انگار سوراخ شده بود! یک نگاه به هم کردند. دیگر نیازی به حرف نبود؛ فهمیدند که باید کار رو متوقف کنن! دست از کار کشیدند و خیس آب، دویدند سمت آلاچیق! خب چاره‌ای نبود!... ✍🏻 #سادات‌کاظمی کپی یا انتشار بدون ذکر منبع مشکل شرعی دارد🚫 ╔═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╗ https://eitaa.com/tebkowsar ╚═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╝ ‌

بریم یک رضایت مندی از معجزات سبک زندگی سالم رو ببینم اینجا خبری از دارو نیست فقط سبک زندگی تو عوض کن، اگر دنبال معجزه باشی سخت در اشتباهی ها!!! 😔 .

#وقت_سلام در نگاهش لحظه‌ای رنجاندن دل رسم نیست بین فرزندان زهرا(س) نه، به سائل رسم نیست هر زمان با غم طرف باشی، به مشهد می‌روی یا به دنبال شعف باشی، به مشهد می‌روی با یک سلام زائر آقا شوید✋

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸                ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #ماجراهای_باغ_عمو_حسین #به_قلم_سادات‌کاظمی #برگ‌سبز۱۳🌱 بارش بهاری چنان تمام زمین را سیراب کرده بود که انگار کل باغ 🌳 غرق در طراوت و نشاط شده بود. بوی باران ☔ خورده بر خاک، عجیب روح آدم را تازه می‌کنه؛ این یک حس فطری است که همه دوستش دارن. آخه من شنیده‌ام اگر کسی قندش 🩸 خیلی بالا برود و کارش به جای باریک بکشه، کافی است چند روزی بره به محل تولدش، به همان روستا 🏘️ و دیار قدیمش؛ عجیب است که قندش نرمال می‌شود! بله، این خاک، خاکِ اجدادی و مطابق بافطرتمون هست بابا، آدم را آروم می‌کنه. آخ آخ، واقعاً جان آدم رو تازه می‌شه . 😍 همین شد که آمدیم توی آلاچیق ⛺ و بعد هم رفتیم توی خانه باغ 🏠. لباس‌های خیس 👕 را عوض کردیم، یک رفع خستگی 😴 جانانه کردیم و کم‌کم خانم‌ها 👩‍🍳 بساط ناهار، یعنی آبگوشت 🍲، را مهیا کردند. حالا آبگوشت‌های "ماه خانوم" 👵 ما قصه‌ای دارد: همیشه خوش‌رنگ و زرد 💛 است. ما از قدیم بچه‌ها را عادت داده‌ایم که از رب گوجه فرنگی 🍅 کمتر استفاده کنیم. آبگوشتمان ساده است، شبیه به کله‌پاچه 🥣، ولی با سبزی خشک و معطر 🌱 که ماه خانوم می‌ریزن، طعمش بی‌نظیر می‌شه . البته که باید با نون خشک محلی 🥖خورده بشه که معرکه‌اس! سفره‌مون با چیدن سبزی‌های بهاری 🥬 رنگین شد. اما یک چیز همیشه در سفره ما هست: به خاطر مزاج گرم 🔥 بچه‌ها، انواع ترشی دست‌ساز 🏺 ماه خانوم (از قدیما مادر خدا بیامرزم می‌گفت ننه با غذاهای گوشتی مثل آبگوشت و قیمه ترشی با سرکه خمری 🍷 بخورین). خدا را شکر که عایدات باغ خوبه💰 و حاج خانوم حتی ترشی انواع میوه 🍎🥝 هم برامون درست می‌کنه. بهاره 🌱 دیگه بابا! دیدی چطور طبیعت یک دفعه در باغچه‌ها و بیابان، همه چیز سبز 🟢 می‌شه؟ بدن ما هم دقیقاً همین‌طوره؛ داره زیر و رو می‌شه. حکما 👨‍⚕️ می‌گن اگر در این بهار ترشی‌ها و ملس‌ها 🍋 را نخوریم و حجامت نکنیم، این زیر و رو شدن بدن، میاد و "بین دو تا کتف گیر می‌کنه". اون وقته که کار دستت میده 🤕 که می‌بینی طرف ناگهان سکته 💔 رو کرد. ای خدا قربونت برم با دین کامل وجذّابت 💚 #حجامت_بهاری ✍🏻 #سادات‌کاظمی کپی یا انتشار بدون ذکر منبع مشکل شرعی دارد🚫 ╔═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╗ https://eitaa.com/tebkowsar ╚═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╝ ‌

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸                ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #ماجراهای_باغ_عمو_حسین #به_قلم_سادات‌کاظمی #برگ‌سبز۱۴🌱 خدا خیر بده این خانوها را! واقعاً ناهار امروز عجیب چسبید! 😋 آن هم با صدای دلنشین شُرشُر باران ☔ که بی‌وقفه به سقف آلاچیق می‌کوبید. بعد از ناهار، یک استراحت مختصر کردیم. اما باران بند نمی‌آمد؛ با این گل شدن زمین و محال بودن گشت‌وگذار... چاره‌ای نبود. رو کردم به ماه بانو 👵 و گفتم: "خانوم جان، الان دیگه وقتشه! ترشی‌های دانه‌ای و دسرهای مخصوص رو بیار." 🍎🍒 حالا تو فکر کن! تو این آلاچیق، بتونی بچه‌های پُر شر و شور 👧👦 رو مهار کنی، هنر کرده‌ای! (آخ از این مزاج گرما که اگر رها شن تمومه دیگه !) من هم فوراً نقشه‌ای کشیدم: "بچه‌ها بیاین! بیاین داستان بگم!" 🤩 اوه، نوه و نتیجه‌ها عاشق قصه‌های من هستند! نشستیم. می‌دانستم فقط یک ربع می‌تونم این پرانرژی ها (مزاج گرما) را کنترل کنم. تازه می‌خواستیم آرام بگیریم که آقا دانیال مَلس،یکی از نوه های بامزه سرزبون دار و باهوش ما از راه رسید. با چشمانی پُر از کنجکاوی گفت: "آقاجون! یک سؤال بپرسم؟" 🤔 گفتم: "بگو بابا جان." دانیال گفت: "امروز تو حیاط، شما یه جوری با این گربه‌ها 🐈 حرف می‌زدین، انگار اینا آدم‌اند! آخه اینا حیوونن، چیزی سرشون نمی‌شه که!" لبخندی زدم و گفتم: "بذار بابا، با یک داستان بهت بگم که این عالم هستی، همه هوشمندن! 🧠 همهٔ عالم درک و شعور دارند..."(آیات اولیه سوره جمعه) (و چقدر مهمه که بدونید این درک چطور روی مزاج و سلامتی ما تأثیر می‌گذاره!) همین‌طور که ترشی آلبالو 🍒 و لواشکای جور واجور رو خانواده نوش جان می کردن به ذهنم خطور کرد! که کار خدا بی حکمت نیست که تو فصل بهار و فصل پاییز اینجور میوه های ملس رو خلق کرده! یکهو ذهنم رفت و یاد داستان زندگی یک حاج آقایی افتادم... عجیبه بابا! گاهی از این عجایب طوری سرت سوت می‌کشه که... فکرشو نمی کنی "بابا می‌دونی که حاج آقایِ ..." 🧔 داستان ادامه داره و داره جذاب تر میشه... #حکمت_میوه‌های_فصلی ✍🏻 #سادات‌کاظمی کپی یا انتشار بدون ذکر منبع مشکل شرعی دارد🚫 ╔═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╗ https://eitaa.com/tebkowsar ╚═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╝ ‌