#یادداشت_۷۲
۳۱ فروردین ۱۴۰۱/ سال دوم
سوگ نوشتی برای تشیع: آیا پس از چهارده قرن، هنوز هم کسی نیست که سوالی از علی بپرسد؟
از من بپرسید که دانش های فراوانی مانند دریاهای خروشان در سینه من است. بپرسید از آنچه در مافوق عرش الهی و آنچه در پایین عرش است. بپرسید از راههای آسمان، که به آنها از راههای زمین آشناترم. بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید چرا که وارث علوم همه انبیاء هستم. اینها بخشی از سر ریز اقیانوس بی قرار علم أمير المؤمنين عليه السلام است که تاریخ، بخش اندکی از جوش و خروش آن را در سینه خود ثبت کرده. دست کمیل را میگرفت و به دل صحرا می زدند و می فرمود ای کمیل: هیچ علم و دانشی نیست إلا اینکه من آنرا برایتان باز میکنم. ای کمیل: دانش را جز از ما اخذ نکن تا از ما بشوی( بحارالانوار ج٧٤ ص ٢٦٦). و آنگاه چه ساده لوحانه است که ایشان را امام هدایت ازلی و ابدی بخوانی، اما فرمایشات سخن گذار منبر "سلونی" را، مخصوص همان زمان بدانی و برای مخاطب آن جامعه. و حقيقتا در سوگ کدام تیغ باید بیشتر گریست؟ تیغ آن یهودی زاده یا تیغ بی توجهی شیعه، به ندای هزار و چهارصد ساله ی مولا: سَلوُني، از من بپرسید.
حال ای امام اولین و آخرین، ای پدر و ای عدالت:
برای ما بگویید که چگونه و با چه روشهایی، اقتصاد را مدیریت کردید و فقر را ریشه کن، که در همان زمان اندک حکومتتان فرمودید:
امروز همه کوفیان از زندگی خوبی برخوردارند، آنقدر که #پایین_ترین شان نان گندم میخورند، سرپناه دارند و آب آشامیدنی سالم و گوارا می نوشند.
(بحارالانوار ج۴۰ ص ۳۲۷). کتاب فقه المکاسب تلاشی است برای پاسخ به این پرسش بنیادین.